eitaa logo
"𝐀𝐢𝐥𝐀𝐟𝐬𝐡𝐚𝐫"
291 دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
4.8هزار ویدیو
72 فایل
تاریخ چنلمون ⚣︎۱۴۰۰/۴/۱۰⚣︎ ایدی مدیر ㋛︎ @Mohammad_1_9
مشاهده در ایتا
دانلود
https://harfeto.timefriend.net/16494288523341 توی لینک بالا جواب فال هاتون رو بگید👆 درخواستی هم داشتید بگید ❤
۱:دوست عزیز متاسفانه یکی از نزدیکان مهلا جان فوت شدند برای همین فعلا نمی‌توانند بزارن😔🥺 ۲:ببخشید ولی متوجه نمیشم چون این ستاره ها نمیزارن بفهمم شما چی میگین گلم❤ مرسی از نظرتون ،،،لطف دارید💫 ۳:خخخخخ خوبه که عزیزم میگه دستت دردنکنه دوستم داری😂😂😂😂😂ببخشید نتونست واضح بگه😂 ۴:به به حتما خوشگلید😍 ۵:تروخدا وسط دانشگاه غش نکنید حداقل یجوری بشو عزیزم با آب قند خوب بشی😂😍 فالتون خیلی قشنگ بود😊😊😊 ۶:به به مهلا جونم 😍😍😍😍😍😍 حتما خیلی خوشگلی خواهری❤❤❤ ۷:ببخشید گلم ولی من اجازه ی نوشتن فرضیه ندارم مهلا جان هم الان شرایطشون مناسب نیست🙃دوستان باز هم اگر میتونید بزارید 💞 ۸:آخییی ای خواهر جان😍😍😊
۱:به به 😍😊 ۲:خیلی خوشگلید پس😍💞 ۳:به به آب قند بیارم ❤❤❤ ۴:خخخخخح پوست سرشو میکنه علی 😂😂😂 ۵:ایشون صاحب یک کافه در متل قو هستند و دوست علی،،،جواب مثبت دادید مبارکه😂😂😂😂 ۶:متوجه منظورتون نمیشم ولی فکر نکنم دوستان شرایطشون برای نوشتن فرضیه مناسب باشه🙃
دوستان😂❤
بچه ها اینا بخشی از درخواست فرضیه هست لطفا رسیدگی کنید 🙃💞
ماشالله ناشناس پوکیده برای درخواست فرضیه 😂😂😂😂😂😂😂
پایان ناشناس 😊 مبینا
"𝐀𝐢𝐥𝐀𝐟𝐬𝐡𝐚𝐫"
ماشالله ناشناس پوکیده برای درخواست فرضیه 😂😂😂😂😂😂😂
اگه خدا بخواد چهارشنبه میزارم دوستان🙂درک کنید لطفا. شرمنده شرمنده شرمنده
هدایت شده از بنر حقوقی تبیلغات پرجذب ایتا
بارداری عجیب 😳 من شیرین هستم سی و پنج سالمه ٬ دوتا بچه دارم پسرم فرزین دوازده سالشه و دخترم یاسی نه سالشه ٬ و همسرم چند سال پیش بر اثر یه تصادف فوت کرده ٬ یه شب یکی از بچه ها منو بیدار کرد در حالتی که در خواب و بیداری بودم اصلا نفهمیدم چی گفت ٬ فک کردم خواب دیده ٬ ازش خواستم که بره تو اتاقش بخوابه۰۰۰۰۰۰ چند هفته بعد از طرف مدرسه دخترم یاسی منو خواستن ٬ معلمش میگفت یاسی حالت تهوع های مکرری داره ٬ ازم خواست که ببرمش دکتر۰۰۰۰۰ فرداش من یاسی بردم دکتر ٬ خود دکتر در حالتی که خودشم باور نمیکرد میگفت تست بارداری دخترتون مثبته۰۰۰۰۰من انقد شوکه شدم که از هوش رفتم ٬ میدونستم که یاسی اصلا نمیدونه این چیزا یعنی چی؟؟۰۰۰۰۰وقتی که به هوش اومدم٬ با گریه دخترمو به خونه برگردوندم و تو خونه یاسی و فرزین یه گوشه نشوندم و در مورد اتفاقاتی که چند وقت اخیر افتاده ازشون پرسیدم که چیزهای وحشتناکی از پسرم فرزین شنیدم۰۰۰۰۰ ادامه داستان را در لینک زیر بخوانید 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1555431601Cbaf4239ace
پایان فعالیت امروز تا فردا یاعلی❤️😍