eitaa logo
"𝐀𝐢𝐥𝐀𝐟𝐬𝐡𝐚𝐫"
293 دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
4.8هزار ویدیو
71 فایل
تاریخ چنلمون ⚣︎۱۴۰۰/۴/۱۰⚣︎ ایدی مدیر ㋛︎ @Mohammad_1_9
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بعضـے از تجـربہ هاقـشنـگن مِـث دوست داشتـن تو زیبــاے مـــنـ❤️ کپی ممنوع❌ @AiIAfshar🖇❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بعضـے از تجـربہ هاقـشنـگن مِـث دوست داشتـن تو زیبــاے مـــنـ❤️ کپی ممنوع❌ @AiIAfshar🖇❤️
https://harfeto.timefriend.net/16453103836294 تو ناشناس بگید فعالیتم خوب بود یا نه 😉 درخواستی هم داشتید درخدمتم ♥️ منتظرم........
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به نام خدا💖 تلخی💔شیرینی❤️زندگی💍 بسم الله گفتم و در پارکینگ و باز کردم که برم سرکار.اقاداوود چرا دم در خونه ی ماست؟ولش کن.به راه خودم ادامه دادم. در و بستم و جوری رفتار کردم که انگار ندیدمش.یهو شنیدم که از پشت سرم صدام میکنه.:عارفه خانم.....عارفه خانم.... اومد جلوم.از ماشین پیاده شدم.داوود:سلام عارفه خانم خوب هستین؟ عارفه:سلام اقای باقری.انیرحسین الان میاد. داوود:عارفه خانم،من با امیرحسین کار ندارم یعنی دارم اما با شما هم کار دارم. عارفه:ببخشید تینجا جای مناسبی نیس.اگه درباره بازجویی مجرما هست که از همه چیز خبر دارم داوود:پس یعنی از شرط هم با خبرین؟ عارفه:راستی یادم رفت بهتون تبریک بگم☺️ان شاءالله خوشبخت بشین. داوود:عارفه خانم چی دارین میگین؟من تمام زندگیم وصله به جواب شما عارفه:لطفا دیگه ادامه ندین دروغم نگین.من از همه چیز خبر دارم.شما علاقتون به ازیتا نعمتی واقعیه داوود:نه من احساسم به شما.....من با شما خوشبختم عارفه:اقا داوود درسته یک علاقه ای قبلا بینمون بود اما دیگه تموم شد.من سعی کردم فراموشتون کنم همونطور که شما کردین‌.لطفا دیگه قضیه هم کشش ندین چون دیگه صلاح نیس.لطفا دیگه منو عارفه خانم صدا نزنین صدام کنین خانم صفاری.چون اگه دوستی هم بین خانواده هامونم بود از نظر من تموم شدست.با اجازتون من برم به کارام برسم. بعد نشستم تو ماشین و رفتم تو یک کوچه بمبست دور از خونمون.ماشین و نگه داستما و کمی گریه کردم😭💔
رمان بعدی👇
به نام پروردگار یکتا👑🍁 °•🌹دردسرهای عظیم عشق🌹•° ✨مهدیع✨ یا امام رضا😱 تند تند فرار کردم سمت در بالا پشت بوم‌.از پله ها رفتم پایین صدای کمک یک نفر و شنیدم. رسول:خانم اسماعیلی چرا وایستادین🤨 مهدیه:صدای کمک میاد.صدای بچست🤕تو سرویسه من رفتم کمکش. به سمت سروبس فرار کردم.دستگیره روش قفل شده بود.انگار قفله شکسته بود😱💔 رسول:سه دقیقه⌚️ یک کپسولو دیدم و برداشتم و باهاش درو باز کردم.یک بچع ده ساله بود.خیلی گریه کرده بود.چشماش قرمز شده بود.بغلش کردم و با چادرم سرشو پوشندم و با دستم سرشو حبس کردم. رسول:دو دقیقه⌚️ رفتم طرف پذیرایی.میز و صندلی هارو انداخته بودن و شیشه شکسته بود.با احتیاط میرفتم چادرم به یک صندلی گیر کرد. رسول:یک دقیقه⌚️ دختر بچرو پایین گذاشتم تا چادرمو دربیارم. رسول:خانم اسماعیلی ولش کنین.۵۸ ثانیه⌚️ برام سخت بود😭💔سخت بود رفیقن و ول کنم.خیلی برام سخت بود😭💔 حسنی:۳۰ ثانیه⌚️ یهت به خودم اومدم.جون مردم از رفیقم واجب تره.چادرمو از سرم در اوردم و دختر بچرو بغل گرفتم. رسول:۱۳ ثانیه⌚️ تند سریع به طرف در فرار میکردم.زیر پاهام همه ریز شیشه بود. رسول:6ثاتیه⌚️ 5ثانیه⌚️ 4ثانیه⌚️ 3ثانیه⌚️ در رستوران و باز کردم که بیام بیرون.تازه هوای ازاد اومد طرفم که..... رسول:تمااااااااممممم🔥💥 ✨رسول✨ صدای سعید و شنیدم که با داد به طرف رستوران حرکت میکرد.یعنی رستوران به اون بزرگی اتیش گرفت😳💔 وای نکنه خانم اسماعیلی تو اون اتیشه😱💔 مگه بیرون نیومده بود😰💔 سعید،سعید،خانم اسماعیلی کجاس؟ سعید:خونه خراب شدم رسول😭مهدیه نبس💔پیداش کن زود باش😭😰 الهی بمیرم برای سعید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این عکسشو خیلی دوست دارم😍❤️ بعضـے از تجـربہ هاقـشنـگن مِـث دوست داشتـن تو زیبــاے مـــنـ❤️ کپی ممنوع❌ @AiIAfshar🖇❤️