eitaa logo
اخلاق
30.8هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
5.3هزار ویدیو
97 فایل
🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/GB0d.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺🍃🌺 سلام 😊✋ صبحتون زیبا ☕🌺🍃 🌺 امروز حس خوبےدارد 🍃انگارخودش مےخواهد 🌺همہ لبخند بزنیم 🍃خودش مهربان است… 🌹امروزت 🍃سرشاراز موفقیٌت 🌺تنت سالم 🍃دلت شاد ✳️ @Akhlagh_Et
♥️ امام حسین علیه السلام فرمودند: 🍃 همچون کسی عمل کن که می‌داند به خاطر گناهانش مواخذه می‌شود و به خاطر نیکوکاری، پاداش می‌یابد. 📖 بحار الانوار، ج۷۵، ص۱۲۷ ✳️ @Akhlagh_Et
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌💠 محبت خدا به بندگانش را ببینید 👈🏼 هر گناه یعنی لذت‌های خودت را فراموش کردی، رها کردی... 💢 أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج ✳️ @Akhlagh_Et
✨﷽✨ 🔰 حسادت حاصل جمع کدام دو ویژگی در انسان است؟ ✍به طور کلی حسد از اجتماعِ دو صفت است در انسان: یکی «نقص» و دیگری «ضعف». شخص حسود اگر فرض شود فاقد آن چیزی که به آن [حسد] دارد نباشد، حسد نمی‌ورزد و لهذا اگر خودش فکر کند و عقل خود را به کار اندازد و خودش را ده درجه بالاتر و دارنده‌تر از شخص محسود فرض کند می‌بیند در آن صورت اهمیتی به محسود نمی‌دهد و این دلیل بر این است که «نقص» او سبب حسد او شده؛ و چون ضعیف است در خود آن قدرت را نمی‌بیند که او هم از راهش وارد شود و کام خود را از روزگار بگیرد و پله‌های زندگی را یک به یک بالا رود، آرزو می‌کند پس دگری از پله بیفتد و پایش بشکند، و بالاخره در خود آن همت را نمی‌بیند که از طرف، جلوتر و بالاتر رود، آرزو می‌کند پس او به عقب برگردد و به زمین بیفتد. از این جهت اشخاص قوی وقتی می‌شنوند که فلان شخص به فلان مقام رسید شادمان می‌شوند و می‌فهمند پس می‌شود به آن مقام رسید. 📒 استاد مطهری، حکمت‌ها و اندرزها، ج2، ص141 موعظه بزرگان درس اخلاق راهکارهای معنوی ✳️ @Akhlagh_Et
هدایت شده از سید هاشم الحیدری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بزرگترین کرامت الهی 🔹️ بزرگترین کرامت الهی در زمان ما برپایی نظام اسلامی می باشد... 🔹️بخشی از سخنرانی سید هاشم الحیدری دبیرکل جنبش اسلامی عهدالله ✅️ به کانال سید هاشم الحیدری بپیوندید. 👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/262799546Cff66b753b5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 اینجور آدم‌ها انگیزه دارن از خودشون مراقبت کنن .. 🔹استاد ✳️ @Akhlagh_Et
✨﷽✨ 🔔 مهر پدر و مادر ✍خطیبِ دانشمند ، مرحوم استاد حاج شیخ حسینعلی راشد - صاحب کتاب ماندگار فضیلت‌های فراموش‌شده - در شرح حال خودنوشت‌شان حکایت لطیف و عبرت‌آموزی آورده‌اند که به جهت احیای یاد آن فرزانه، نقل می‌شود؛ مرقوم فرموده‌اند: «از خاطره‌های دورهٔ جوانیم، یکی این است که سالی بر سر موضوعی کوچک از پدرم قهر کردم و بی‌خداحافظی به مشهد رفتم. چون به مشهد رسیدم، از کردهٔ خود سخت پشیمان گشتم و دریافتم که در میان صدها میلیون افراد انسانی که در روی زمین‌اند، و در سینهٔ هریک دلی می‌طپد، فقط دو دل هست که برای من می‌طپد و آن دو دل پدر و مادر من است و من قدر این دو دل را نشناختم و حرمت آنها را رعایت نکردم. خود را در همهٔ جهان بی‌کس و بی‌تکیه‌گاه می‌دیدم؛ زیرا از آنها که کس و تکیه‌گاهم بودند، به قهر جدا گشته بودم. می‌اندیشیدم که نامه‌ای بنویسم و پوزش بخواهم، امّا می‌ترسیدم که خفیف گردم یا جواب نامه‌ام را ندهند یا بگویند دیدی اعتنایت نکردند، خودت از درِ عذرخواهی بازگشتی! سرانجام به خود جرأت دادم و نامه‌ای مبنی بر اعتراف به تقصیر و طلب عفو نوشتم و به پست دادم. در این بیم و امید بودم که جواب چه خواهد بود که دیدم زودتر از موعد معمول، پاسخ مشروحی از پدرم رسید، مبنی بر منتهای لطف و مرحمت و تحسین و تمجید، بدون یک کلمه توبیخ یا تخفیف. نوشته بود: پس از رفتن نورچشمی، من و مادرت خیلی نگران بودیم که مبادا بر آن فرزند عزیز بد بگذرد، تا بحمدالل‍ه نامه‌ات رسید و از دو جهت باعث مسرّت گشت: یکی باخبر گشتن از سلامتی آن نور چشمی، دیگر آنکه دانستیم آن نورچشم مکرّم در یاد پدر و مادر مهجور خود هست. آن‌گاه اظهار محبت فراوان کرده و نوشته بود هرچه لازم داری، از پول و اشیاء دیگر بنویس تا انشاءالل‍ه تدریجاً فرستاده شود و چیزهایی هم با مسافر فرستاده بود. ▫️زمانه پندی آزاده‌وار داد مرا زمانه را چو نکو بنگری همه پند است». 📚 با راست‌قامتان پهنهٔ اندرز : یادنامهٔ مرحوم راشد ، ص 15 . ✳️ @Akhlagh_Et
🌺 آیت الله (ره) : ☘ دنیا جای ماندن نیست ، این سفری است که همه باید برویم ، ولی باید فکری برای زاد این راه نمود . 📕 رسائل عرفانی ، ص۱۶۱ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌ ✳️ @Akhlagh_Et
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپی تکان دهنده علت اینکه بدن عده ای از افراد در قبر نمی پوسد و از بین نمی رود چیست⁉️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌ 🎙حجت الاسلام والمسلمین استاد ✳️ @Akhlagh_Et
☘داستان☘ ☄خداوند درکمینگاه ظالمان...☄ 🔥فرعون فرمان داد، تا یک کاخ آسمان خراش برای او بسازند، دژخیمان ستمگر او، همه مردم، از زن و مرد را برای ساختن آن کاخ به کار و بیگاری، گرفته بودند، حتی زن‌های آبستن از این فرمان استثناء نشده بودند. ☘ یکی از زنان جوان که آبستن بود، سنگ‌های سنگین را برای آن ساختمان حمال می کرد، چاره ای جز این نداشت زیرا همه تحت کنترل ماموران خونخوار فرعون بودند. اگر او از بردن آن سنگ‌ها، شانه خالی می‌کرد، زیر تازیانه و چکمه‌های جلادان خون آشام، به هلاکت می رسید. ☘ آن زن جوان در برابر چنین فشاری قرار گرفت و بار سنگین سنگ را همچنان حمل می کرد، ولی ناگهان حالش منقلب شد، بچه اش سقط گردید، در این تنگنای سخت از اعماق دل غمبارش ناله کرد و در حالی که گریه گلویش را گرفته بود، گفت: 🌱«آی خدا آیا خوابی؟ آیا نمی بینی این طاغوت زورگو با ما چه می کند؟» ☀️چند ماهی از این ماجرا گذشت که همین زن در کنار رود نیل نشسته بود، که ناگهان نعش فرعون را در روبروی خود دید (آن هنگام که فرعون و فرعونیان غرق شدند) ☘آن زن، در درون وجود خود، صدای هاتفی را شنید که به او گفت: 👈 «هان ای زن! ما در خواب نیستیم، ما در کمین ستمگران می باشیم » 📗منبع:حکایتهای شنیدنی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌ ✳️ @Akhlagh_Et
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ارتباط جالب حق الناس و شهادت 🎙حجت الاسلام والمسلمین استاد ✳️ @Akhlagh_Et
✅گناهی که انسان را زود هلاک می کند ✍ روزی امام علی(علیه السلام) فرمود: پناه می برم به خداوند، از گناهانی که موجب زود رسیدن هلاکت خواهند شد. "عبدالله بن کواء" پرسید: آیا گناهانی که موجب زود رسیدن هلاکت می شود، وجود دارد؟ ☘ امام علی(علیه السلام) پاسخ دادند : آری، و آن گناه "قطع رحم" و قهر کردن افراد خانواده ها است که موجب هلاکت زودرس می شود. چه بسا خانواده ای هستند، که با اینکه از حق دورند، ولی بر اثر همکاری و خدمت به همدیگر، دور هم جمع می شوند، و همین کار موجب می شود که خداوند به آنها روزی می رساند؛ و چه بسا افراد پرهیزکاری که تفرقه و درگیری در میان خانواده آنها، موجب می شود که خداوند آنها را از رزق و روزی و رحمتش، محروم سازد. 📚اصول کافی، ج 2،ص347 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌ ✳️ @Akhlagh_Et
قرض دادن ‌ 🌸 پیامبر اعظم(ص) : ‌ ✍ وارد بهشت شدم، ديدم بر در آن نوشته است: ثواب صدقه، ده برابر است و قرض هجده برابر. گفتم: اى جبرئيل! چرا صدقه ده برابر و قرض هجده برابر است؟ گفت: زيرا صدقه به دست نيازمند و بى نياز مى رسد، امّا قرض جز به دست كسى كه به آن نياز دارد، نمى رسد.🌷 ‌ 🍃 كنز العمّال، ح 15373 🍃 ‌ ✳️ @Akhlagh_Et
🌸 امیدوارم هفته پیش رو 🌸 توأم با سلامتی پر از لبخند و شادی 🌸 همراه با پیشرفت و موفقیت و سرشار از برکت برای همه باشه صبحتون پرخیر و برکت🌸 ✳️ @Akhlagh_Et
💠 💠 🏴 اهمیت نهی از منکر 🔻امام علی علیه السلام: مَن تَرَکَ إنکارَ المُنکَرِ بقَلبِهِ و یَدِهِ و لِسانِهِ فهُوَ مَیِّتٌ بَینَ الأحیاءِ ◼️ کسی که در برابر منکر با دل و دست و زبان خویش اعتراض نکند، او مرده ای است در میان زندگان. 📚 تهذیب الأحکام: ج ۶ ص ۱۸۱ ح ۳۷۴ ✳️ @Akhlagh_Et
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
موضوع: هیچ یک از اتفاقات زندگیت بی حکمت نیست 🎤 استاد ✅ ✳️ @Akhlagh_Et
✍آیت اللّٰه : حضرت امام موسی بن جعفر (علیه السلام) میفرمایند : «دلِ مومن از کعبه بالاتر است» هر دلی که حامل محبت امیرالمومنین(علیه السلام) است حرمتش از کعبه بالاتر است!!! پس ما که در مملکت شیعی زندگی میکنیم از چپ و راست در اطراف ما کعبه است!!! خیلی باید مراقب باشیم دلهای اینان را نشکنیم ، آبروی مومن را نبریم؛ خدایی نکرده ، دل شکستن باعث ظلمت و بیچارگی انسان میشود و با این کارها انسان عاقبت بخیر نمیشود. ✳️ @Akhlagh_Et
داستانک مردی وارد پارکی شد تا کمی استراحت کند. کفشهاش را زیر سرش گذاشت و خوابید. طولی نکشید که دو نفر وارد پارک شدند. یکی از اون دو نفر گفت: طلاها رو بزاریم پشت آن درخت. اون یکی گفت: نه اون مرد بیداره وقتی ما بریم طلاها رو بر میداره. گفتند: امتحانش کنیم کفشاشو از زیر سرش برمیداریم اگه بیدار باشه معلوم میشه. مرد که حرفای اونا رو شنیده بود، خودشو بخواب زد. اونها کفشاشو برداشتن و مرد هیچ واکنشی نشون نداد. گفتند پس خوابه طلاها رو بزاریم کنار همان درخت. بعد از رفتن آن دو، مرد بلند شد و رفت که جعبه طلای اون دو رو برداره. اما اثری ازطلا نبود و متوجه شد که همه این حرفا برای این بوده که در عین بیداری کفشهایش رو بدزدن!! ✳️ @Akhlagh_Et
خداونـد متعـال در سـورەی نحل فرمودە: "يخرج من بطونها شراب..." از شکم‌های آن، نوشیدنی با رنگ‌های گوناگون بیرون می‌آید ... زنبور عسل سه شکم دارد، بنابراین وقتی شهد می گیرد، وارد شکم اول می شود و مدتی در آنجا میماند، سپس یک دریچه را باز می کند و به شکم دوم پایین می رود. که در آنجا آن را به عسل تبدیل می کند. در انتهای شکم دوم دریچەای وجود دارد که اجازه نمی دهد عسل از آن به شکم سوم منتقل شود مگر بە مقدار کم و لازم، و شکم سوم، رودهٔ زنبور عسل است، بنابراین در حین پرواز و برای ادامەی سفر خود از این مقدار کم عسل تغذیه می کند. و هنگامی که زنبور عسل به کندو برمیگردد، معجزە اینجاست کە مابقی عسل موجود در شکم دوم را خالص سازی و بازیابی می کند و آن را از راە دهان نە از راە رودە خارج می کند و در خانەهای کندو قرار می دهد ! پاک و منزه است خدایی کە همه چیز را خلق کرده و سپس هدایت کرده است و به ما ابلاغ کرده ✳️ @Akhlagh_Et
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بنده خدا: یه لحظه آدم میتونه یه کاری بکنه، خدا خریدارش بشه..🌱 پ.ن: تو جر و بحثای خودمونی که با رفقامون داریم مخصوصا ، اونجا خدا نگاه میکنه ، تو خانوادمون موقع جر و بحث با پدر و مادرمامون ؛ خواهر و برادرامون ، لحظه ها رو اونجا باید دریافت ... استاد ✳️ @Akhlagh_Et
داستانک 🦌گوزنی بر لب آب چشمه ای رفت تا آب بنوشد. عکس خود را در اب دید، پاهایش در نظرش باریک و اندکی کوتاه جلوه کرد. غمگین شد. اما شاخ های بلند و قشنگش را که دید شادمان و مغرور شد. در همین حین چند شکارچی قصد او کردند. گوزن به سوی مرغزار گریخت و چون چالاک میدوید صیادان به او نرسیدند اما وقتی به جنگل رسید، شاخ هایش به شاخه درخت گیر کرد و نمیتوانست به تندی بگریزد. صیادان که همچنان به دنبالش بودند سر رسیدند و او را گرفتند. گوزن چون گرفتار شد با خود گفت: دریغ پاهایم که ازآنها ناخشنود بودم نجاتم دادند، اما شاخ هایم که به زیبایی آن ها می بالیدم گرفتارم کردند چه بسا گاهی از چیزهایی که از آنها ناشکر و گله مندیم پله ی صعودمان باشد و چیزهایی که در رابطه با آنها مغروریم مایه ی سقوطمان باشد ✳️ @Akhlagh_Et
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنرانی استاد 👌 خرج خدا نشی ، خرج شیطان میشی ✳️ @Akhlagh_Et
📚 داستان کوتاه در زمان حضرت موسے (ع) پسر مغروری بود که دختر ثروتمندی گرفتہ بود عروس مخالف مادر شوهـر خود بود... پسر به اصرار عروس مجبور شد مادر پیر خود را بر ڪول گرفتہ بالای کوهـے ببرد تا مادر را گرگ بخورد... مادر پیر خود را بالای ڪوہ رساند چشم در چشم مادر ڪرد و اشڪ چشم مادر را دید و سریع برگشت به موسے (ع) ندا آمد برو در فلان ڪوہ مهـر مادر را نگاہ ڪن... مادر با چشمانی اشڪ ‌بار و دستانے لرزان دست بہ دعا برداشت و می‌گفت: خدایا...! ای خالق هـستے...! من عمر خود را کرده ام و برای مرگ حاضرم فرزندم جوان است و تازه داماد تو را بہ بزرگی‌ات قسم می‌دهـم... پسرم را در مسیر برگشت بہ خانه اش از شر گرگ در امان دار ڪہ او تنهـاست... ندا آمد: ای موسے(ع)...! مهـر مادر را می‌بینے...؟ با این‌که جفا دیدہ ولے وفا می‌کند... بدان من نسبت به بندگانم از این پیر‌زن نسبت به پسرش مهـربان‌ترم...!!! ✳️ @Akhlagh_Et
📚صبر ذوالکفل روزی ابلیس یکی از شاگردانش را مأمور ساخت تا خشم ذوالکفل را برانگیزد. آن شخص نزد پیامبر خدا آمد و با عصبانیت و فریاد تقاضای دادخواهی کرد و ادعا کرد که مورد ظلم واقع گشته است. ذوالکفل از او خواست تا مدعی علیه را نزد او بیاورد. اما آن شخص نپذیرفت و به فریادها و بی تابی های خود ادامه داد، ذوالکفل نیز مُهر خود را به او سپرد تا به مدعی علیه نشان دهد و او را در اسرع وقت نزدش بیاورد. اما روز بعد شخص تنها بازگشت و به پیامبر گفت؛ او به مُهر تو توجهی نکرد. پیامبر به علت بی خوابی و خستگی چند روز گذشته، می خواست کمی استراحت کند، اما آن مَرد اصرار کرد تا پیامبر نخوابد تا بلکه بتواند او را خشمگین کند. اما پیامبر خدا با صبر نامه ای را تهیه کرد و آن را مُهر کرد و به شخص داد و گفت؛ این را به مدعی برسان. روز دوم باز همان شخص نزد ذوالکفل آمد و گفت؛ نامه ات را پاره کرد و هیچ توجهی به نوشته هایت نکرد. آن شخص همچنان فریاد می کرد، تا اینکه ذوالکفل با صبر و حوصله حاضر شد تا برای دادخواهی همراه شخص برود. روز بسیار گرم و طاقت فرسایی بود، بطوری که هیچ کس در آن روز از خانه اش بیرون نیامده بود، اما ذوالکفل با صبر و حوصله و در سکوت به همراه آن شخص می آمد، تا اینکه شخص وقتی صبر و حوصله و آرامش ذوالکفل را دید ناگهان از کنار پیامبر جداشد و فرار کرد. ✳️ @Akhlagh_Et
حکایت ✏️ شبی از شبها، شاگردی در حال عبادت و تضرع و گریه و زاری بود. در همین حال مدتی گذشت تا آنکه استاد خود را بالای سرش دید که با تعجب و حیرت او را نظاره می کرد. استاد پرسید: «برای چه این همه ابراز ناراحتی و گریه و زاری می کنی؟» شاگرد گفت: «برای طلب بخشش و گذشت خداوند از گناهانم و برخورداری از لطف خداوند!» استاد گفت: «سوالی می پرسم پاسخ ده؟» شاگرد گفت: «با کمال میل، استاد.» استاد گفت: «اگر مرغی را پروش دهی، هدف تو از پرورشِ آن چیست؟» شاگرد گفت: «خوب معلوم است استاد. برای آنکه از گوشت و تخم مرغ آن بهره مند شوم.» استاد گفت: «اگر آن مرغ، برایت گریه و زاری کند، آیا از تصمیم خود، منصرف خواهی شد؟» شاگردگفت: «خوب راستش نه...! نمی توانم هدف دیگری از پرورش آن مرغ، برای خود، تصور کنم!» استاد گفت: «حال اگر این مرغ، برایت تخم طلا دهد چه؟ آیا باز هم او را، خواهی کشت، تا از آن بهره مند گردی؟!» شاگرد گفت: «نه هرگز استاد، مطمئنا آن تخمها، برایم مهمتر و با ارزش تر خواهند بود!» استاد گفت: «پس تو نیز برای خداوند چنین باش! همیشه تلاش کن تا با ارزش تر از جسم، گوشت، پوست و استخوانت گردی. تلاش کن تا آنقدر برای انسانها، هستی و کائنات خداوند، مفید و با ارزش شوی تا مقام و لیاقت توجه و لطف و رحمت او را بدست آوری. خداوند از تو گریه و زاری نمی خواهد! او، از تو حرکت، رشد، تعالی، و با ارزش شدن را می خواهد و می پذیرد. نه ابرازِ ناراحتی و گریه و زاری را...!» ✳️ @Akhlagh_Et