⚜ #اخلاق_علوی (1)
معاوية بن هشام، قال: حدثنا ابن أبي ذئب، عمن حدثه، عن علي، قال: لما قاتل معاوية سبقه إلى الماء فقال: دعوهم؛ فإن الماء لا يمنع (مصنف ابن أبي شیبة، ج7، ص548).
نقل شده که علی علیه السلام در جنگ با معاویه [زمانی] پیش از معاویه بر آب دست یافت. پس فرمود: لشکر معاویه را رها کنید [و بگذارید که از آب استفاده کنند]؛ چه از آب نباید منع کرد.
این در حالی است که پیشتر معاویه چون در جنگ صفین بر آب دست یافت، لشکر علی (ع) را از آب منع کرد (وقعة صفین، ص160-161، 185). در گزارشی آمده که چون معاویه بر آب مسلّط شد و لشکر علی (ع) را منع کرد، جنگی درگرفت و در نتیجه لشکر علی (ع) بر آب مسلّط شد. برخی از لشکریان علی (ع) گفتند که اکنون ما به آنان آب ندهیم. علی (ع) فرمود: «از آب به مقدار نیازتان بردارید و به لشکرگاهتان بازگردید و اجازه دهید که آنها از آب استفاده کنند» (وقعة صفین، ص162). در گزارش دیگری آمده که علی (ع) چون بر آب مسلّط شد به معاویه نوشت: «إنا لا نكافيك بصنعك هلم إلى الماء فنحن و أنتم فيه سواء: ما جزای کارت را به تو نخواهیم داد! بیا نزد آب! ما و تو در استفاده از آب یکسانیم» (وقعة صفین، ص193).
@Al_Meerath
🌌 شب بیستوسوم؛ شب جُهَنی
💠 در روایات عامّه آمده که عبدالله بن انیس جُهَنی (د. 54ق) نزد پیامبر خدا (ص) آمد و به ایشان گفت که منزلش دور است و به دلیل کِشت و گلّهام نمیتوانم به مدینه فرود آیم و یک شب را بفرمایید که به مسجد مدینه آیم. پیامبر (ص) آهسته به او گفتند که شب بیستوسوم ماه رمضان و اصحاب سالهای بعد دیدند که او شب بیستوسوم به مسجد مدینه میآید و بسیاری آن شب را شب قدر میدانستند؛ نمونهای از این روایات:
🔷 عبد الرزاق، عن معمر، عن أيوب، وغيره، عن بعضهم، أن الجهني، أتى رسول الله صلى الله عليه وسلم فقال: يا رسول الله إني صاحب بادية، وماشية فأوصني بليلة القدر، أقوم فيها، فقال النبي صلى الله عليه وسلم: «أو ليلتين؟» قال: بل ليلة فدعاه فساره لا يدري أحد ما أمره، فقال الناس: انظروا الليلة التي يقوم فيها الجهني فكان إذا كان ليلة ثلاث وعشرين نزل بأهله، وقام تلك الليلة.
🔷 عبد الرزاق، عن ابن جريج قال: أخبرت، أن الجهني عبد الله بن أنيس جاء النبي صلى الله عليه وسلم فقال: يا رسول الله إني ذو ثقلة وضيعة - وكان صاحب زرع - فأمرني بليلة قال: «أو ليلتين» قال: بل ليلة فدعاه فساره مرتين أو ثلاثا، فأمره بليلة ثلاث وعشرين، فكان يمسي تلك الليلة في المسجد، ولا يخرج منه حتى يصبح، ولا يشهد شيئا من رمضان قبلها، ولا بعدها، ولا يوم الفطر.
🔷 عبد الرزاق، عن مالك، عن أبي النضر، أن عبد الله بن أنيس الجهني قال: يا رسول الله إني رجل شاسع الدار فأمرني بليلة أنزل فيها، فقال النبي صلى الله عليه وسلم: «انزل ليلة ثلاث وعشرين».
🔷 عبد الرزاق، عن عبد الله بن عمر، عن عيسى بن عبد الله بن أنيس، عن أبيه، «أن النبي ص أمره بليلة ثلاث وعشرين» (مصنف عبد الرزاق، ج4، ص249-251).
🔷 عبد الرزاق، عن الأسلمي، عن داود بن الحصين، عن عطية بن عبد الله بن أنيس، عن أبيه قال: «أمرني النبي ص أن أنزل المدينة ليلة ثلاث وعشرين من رمضان» (مصنف عبد الرزاق، ج4، ص251).
💠 شب بیستوسوم از آن پس به «لیلة الجهني» معروف شد (نمونه: الطبقات الکبری، ط الخانجي، ج4، ص400؛ البیان والتبیین للجاحظ، ج3، ص9؛ المعارف لابن قتیبة، ص280). حضور جهنی در این شب در برخی از روایات مروی از اهل بیت علیهم السلام نیز مورد توجّه قرار گرفته است:
🔷 الحسين بن سعيد عن القاسم بن عروة عن عبد الله بن بكير عن زرارة عن أحدهما ع قال: سألته عن الليالي التي يستحب فيها الغسل في شهر رمضان فقال ليلة تسع عشرة و ليلة إحدى و عشرين و ليلة ثلاث و عشرين و قال في ليلة تسع عشرة يكتب فيها وفد الحاج و فيها يفرق كل أمر حكيم و ليلة إحدى و عشرين رفع فيها عيسى ع و فيها قبض وصي موسى ع و فيها قبض أمير المؤمنين ع و ليلة ثلاث و عشرين و هي ليلة الجهني و حديثه أنه قال لرسول الله ص إن منزلي ناء عن المدينة فمرني بليلة أدخل فيها فأمره بليلة ثلاث و عشرين (تهذیب الأحکام، ج4، ص196؛ مشابه: الفقیه، ج2، ص160-161).
🔷 محمد بن علي بن محبوب عن علي بن السندي عن حماد بن عيسى عن محمد بن يوسف عن أبيه قال سمعت أبا جعفر ع يقول إن الجهني أتى النبي ص فقال يا رسول الله إن لي إبلا و غنما و غلمة و عملة فأحب أن تأمرني بليلة أدخل فيها فأشهد الصلاة و ذلك في شهر رمضان فدعاه رسول الله ص فساره في أذنه فكان الجهني إذا كان ليلة ثلاث و عشرين- دخل بإبله و غنمه و أهله إلى مكانه (تهذیب الأحکام، ج4، ص330؛ مشابه: دعائم الإسلام، ج1، ص282).
@Al_Meerath
و روى محمد بن حمران عن سفيان بن السمط قال: قلت لأبي عبد الله ع الليالي التي يرجى فيها من شهر رمضان فقال تسع عشرة و إحدى و عشرين و ثلاث و عشرين قلت فإن أخذت إنساناً الفترة أو علة ما المعتمد عليه من ذلك فقال ثلاث و عشرين (کتاب من لا یحضره الفقیه، ج2، ص160).
نقل شده از سفیان بن سمط که گفت: به ابوعبدالله [صادق] (ع) گفتم: شبهایی در ماه رمضان که در آنها امید میرود [که آن شب، شب قدر باشد]، کدام است؟ فرمود: «نوزدهم و بیستویکم و بیستوسوم». گفتم: اگر انسانی دچار رخوت یا بیماریای شود، کدامیک از این شبها مورد اعتماد است؟ فرمود: «بیستوسوم».
@Al_Meerath
⚜️ #اخلاق_علوی (2)؛ برخورد امیرالمؤمنین (ع) با کسی که عهد بست که ایشان را بکشد!
🔶قال: أخبرنا محمد بن الحسن عن الأجلح بن عبد الله عن سلمة بن كهيل عن كثير بن نمر الحضرمي قال: دخلت مسجد الكوفة من قبل أبواب كندة، وإذا نفر خمسة يشتمون علياً، وفيهم رجل عليه برنس يقول: أعاهد الله لأقتلنه. قال: فتعلقت به وتفرق أصحابه. قال: فأتيت به علياً فقلت: إني سمعت هذا يعاهد الله ليقتلنك. قال: فقال: ادْنُ ويحك وقُلْ، من أنت؟ قال: أنا سوار المنقري. قال: فقال علي: خل عن الرجل. قال: فقلت: أخلي عنه وقد عاهد الله ليقتلنك؟ قال: أفأقتله ولم يقتلني؟ قال: فإنه قد شتمك. قال: فاشتمه إن شئت أو دع (الأصل للشیباني، ج7، ص512؛ نیز نگر: مناقب علي للکوفي، ج2، ص360).
🔶محمد بن حسن شیبانی (د. 189ق) نقل میکند از اجلح بن عبدالله از سلمة بن کُهیل (د. 121ق یا پس از آن) از کثیر بن نمر حضرمی که گفت:
در دربهای کِنده وارد مسجد کوفه شدم که دیدم پنج نفر به علی (ع) دشنام میدهند و در میان آنها مردی بود که کلاه بلندی بر سر داشت؛ آن مرد میگفت: با خدا پیمان میبندم که علی را بکشم! او را گرفتم و دوستانش پراکنده شدند. [کثیر] گفت: او را نزد علی (ع) بردم و به علی (ع) گفتم: شنیدم از این که با خدا پیمان میبست که تو را بکشد. [کثیر] گفت: علی (ع) [به او] فرمود: «وای بر تو! نزدیک بیا و بگو که کیستی!». گفت: سوّار منقری هستم. [کثیر] گفت: علی (ع) فرمود: این مرد را رها کن! [کثیر] گفت: گفتم: او را رها کنم، با آنکه با خدا پیمان بسته که تو را بکشد؟! علی (ع) فرمود: پس او را بکشم، با آنکه مرا نکشته است؟! [کثیر] گفت: [گفتم: دستکم] به تو دشنام گفته است! علی (ع) فرمود: اگر میخواهی به او دشنام ده یا [بدون دشنامدادن] او را رها کن!
🔶این گزارش را به صورت مختصر، ابوعبید قاسم بن سلّام (د. 224ق) و ابن ابیشیبه (د. 235ق) نیز به اسنادشان از سفیان ثوری (د. 161ق) از سلمة بن کهیل میآورند:
حدثنا الأشجعي، عن سفيان، عن سلمة بن كهيل، عن كثير بن نمر، قال: جاء رجل - لرجل من الخوارج - إلى علي، فقال: يا أمير المؤمنين إني وجدت هذا يسبك، قال: فسبه كما سبني، قال: ويتوعدك، فقال: لا أقتل من لم يقتلني (الأموال لأبي عبید، ص296).
حدثنا معاوية بن هشام عن سفيان عن سلمة بن كهيل عن كثير ابن نمر قال: جاء رجل برجال إلى علي فقال: إني رأيت هؤلاء يتوعدونك ففروا، وأخذت هذا، قال: أفأقتل من لم يقتلي؟ قال: إنه سبك، قال: سبه أو دع (مصنف ابن أبي شیبة، ت الشثري، ج21، ص241).
@Al_Meerath
⚜️ #اخلاق_علوی (3)؛ برخورد امیرالمؤمنین (ع) با پیمانشکنان جمل
حدثنا أحمد بن عبد الله قال: حدثنا زائدة عن عمر بن قيس عن زيد بن وهب قال: أقبل طلحة والزبير حتى نزلا البصرة وطرحوا سهل ابن حنيف، فبلغ ذلك عليًّا، وعليٌّ كان بعثه عليها، فأقبل حتى نزل بذي قار. فأرسل عبدَ الله بن عباس إلى الكوفة فأبطئوا عليه، ثم أتاهم عمار فخرجوا، قال زيد: فكنت فيمن خرج معه، قال: فكف عن طلحة والزبير وأصحابهما، ودعاهم حتى بدؤوه فقاتلهم بعد صلاة الظهر، فما غربت الشمس وحول الجمل عين تطرف ممن كان يذب عنه، فقال علي: لا تتموا جريحا ولا تقتلوا مدبرا، ومن أغلق بابه وألقى سلاحه فهو آمن...
(مصنف ابن أبي شیبة، ت الشثري، ج21، ص514).
نقل شده از زید بن وهب (د. 96ق) که گفت:
طلحه و زبیر آمدند تا در بصره فرود آمدند و سهل بن حنیف را برکنار کردند. خبر برکناری سهل که علی (ع) او را به بصره فرستاده بود، به علی (ع) رسید. علی (ع) آمد تا در ذیقار فرود آمد. پس عبدالله بن عباس را به کوفه فرستاد. اهل کوفه همراه او نشدند. عمّار [بن یاسر] نزد اهل کوفه آمد و آنان [برای یاری علی (ع)] بیرون آمدند.
زید [بن وهب] گفت: من نیز از کسانی بودم که همراه او بیرون آمدند.
[زید بن وهب] گفت: علی (ع) از طلحه و زبیر و اصحابشان دست کشید [و با آنها جنگی نکرد] و آنها را رها کرد تا آنکه آنها جنگ با علی (ع) را شروع کردند. پس علی (ع) با آنان پس از نماز ظهر جنگید. غروب نشده بود که پیرامون شترِ عائشه کسی از مدافعانِ آن شتر، زنده نماند. علی (ع) فرمود: کار مجروحی را تمام نکنید و کسی را که رفته، دنبال نکنید! هرکس درب [خانه]اش را بسته و سلاحش را انداخته، در امنیت است.
سخن امیرالمؤمنین (ع) در خصوص جلوگیری از کشتن زخمیها و دنبالکردن فراریها از امام صادق (ع) نیز در مصادر نیمهٔ دوم قرن دوم و نیمهٔ اول قرن سوم نقل شده است:
وحدثنا بعض المشيخة عن جعفر بن محمد، عن أبيه أن عليا رضي الله عنه أمر مناديه فنادى يوم البصرة: "لا يتبع مدبر ولا يذفف على جريح ولا يقتل أسير، ومن أغلق بابه فهو آمن، ومن ألقى سلاحه فهو آمن" قال: ولم يأخذ من متاعهم شيئا
(الخراج لأبي یوسف، ص234).
عبد الرزاق، عن ابن جريج، قال: أخبرني جعفر بن محمد، عن أبيه، أنه سمعه يقول: قال علي بن أبي طالب: «لا يذفف على جريح، ولا يقتل أسير، ولا يتبع مدبر»، وكان لا يأخذ مالا لمقتول، يقول: «من اعترف شيئا فليأخذه»
(مصنف عبد الرزاق، ج10، ص123).
حدثنا حفص بن غياث عن جعفر عن أبيه أن عليا أمر مناديه فنادى يوم البصرة: ألا لا يتبع مدبر، ولا يذفف على جريح، ولا يقتل أسير، ومن أغلق بابه فهو آمن، ومن ألقى السلاح فهو آمن، ولا نأخذ/یأخذ من متاعهم شيئًا
(مصنف ابن أبي شیبة، ج18، ص419؛ ج21، ص507).
@Al_Meerath
⚜ #اخلاق_علوی (4)؛ کریمترین هنگام غلبه
روي عن جعفر بن محمد عن أبيه عن جده علي بن الحسين - رضي الله تعالى عنهما - قال دخلت على مروان بن الحكم فقال ما رأيت أحدا أكرم غلبةً من أبيك ما هو إلا أن ولينا يوم الجمل فنادى مناديه لا يقتل مدبر ولا يذفف على جريح (الأمّ للشافعي، ج4، ص229).
محمد بن ادریس شافعی (د. 204ق) میگوید: روایت شده از جعفر بن محمد (ع) از پدرش (ع) از جدّش علی بن الحسین -خدای از آن دو خشنود باد!- که فرمود: «بر مروان بن حکم وارد شدم. مروان گفت: ندیدم که کسی چون پیروز شود کریمانهتر از پدرت [علی بن ابیطالب] رفتار کند! همینکه در روز جمل بر ما مسلّط شد، ندادهندۀ او ندا داد: پُشتکردهای به قتل نرسد و مجروحی کشته نشود!».
@Al_Meerath
💠 وداع ماه مبارک رمضان
الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ سَعْدَانَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي وَدَاعِ شَهْرِ رَمَضَانَ:
اللَّهُمَّ إِنَّكَ قُلْتَ فِي كِتَابِكَ الْمُنْزَلِ: «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ» وَ هَذَا شَهْرُ رَمَضَانَ وَ قَدْ تَصَرَّمَ فَأَسْأَلُكَ بِوَجْهِكَ الْكَرِيمِ وَ كَلِمَاتِكَ التَّامَّةِ إِنْ كَانَ بَقِيَ عَلَيَّ ذَنْبٌ لَمْ تَغْفِرْهُ لِي أَوْ تُرِيدُ أَنْ تُعَذِّبَنِي عَلَيْهِ أَوْ تُقَايِسَنِي بِهِ أَنْ يَطْلُعَ فَجْرُ هَذِهِ اللَّيْلَةِ أَوْ يَتَصَرَّمَ هَذَا الشَّهْرُ إِلَّا وَ قَدْ غَفَرْتَهُ لِي يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ بِمَحَامِدِكَ كُلِّهَا أَوَّلِهَا وَ آخِرِهَا مَا قُلْتَ لِنَفْسِكَ مِنْهَا وَ مَا قَالَ الْخَلَائِقُ الْحَامِدُونَ الْمُجْتَهِدُونَ الْمَعْدُودُونَ الْمُوَقِّرُونَ ذِكْرَكَ وَ الشُّكْرَ لَكَ الَّذِينَ أَعَنْتَهُمْ عَلَى أَدَاءِ حَقِّكَ مِنْ أَصْنَافِ خَلْقِكَ مِنَ الْمَلَائِكَةِ الْمُقَرَّبِينَ وَ النَّبِيِّينَ وَ الْمُرْسَلِينَ وَ أَصْنَافِ النَّاطِقِينَ وَ الْمُسَبِّحِينَ لَكَ مِنْ جَمِيعِ الْعَالَمِينَ عَلَى أَنَّكَ بَلَّغْتَنَا شَهْرَ رَمَضَانَ وَ عَلَيْنَا مِنْ نِعَمِكَ وَ عِنْدَنَا مِنْ قَسْمِكَ وَ إِحْسَانِكَ وَ تَظَاهُرِ امْتِنَانِكَ فَبِذَلِكَ لَكَ مُنْتَهَى الْحَمْدِ الْخَالِدِ الدَّائِمِ الرَّاكِدِ الْمُخَلَّدِ السَّرْمَدِ الَّذِي لَا يَنْفَدُ طُولَ الْأَبَدِ جَلَّ ثَنَاؤُكَ أَعَنْتَنَا عَلَيْهِ حَتَّى قَضَيْنَا صِيَامَهُ وَ قِيَامَهُ مِنْ صَلَاةٍ وَ مَا كَانَ مِنَّا فِيهِ مِنْ بِرٍّ أَوْ شُكْرٍ أَوْ ذِكْرٍ اللَّهُمَّ فَتَقَبَّلْهُ مِنَّا بِأَحْسَنِ قَبُولِكَ وَ تَجَاوُزِكَ وَ عَفْوِكَ وَ صَفْحِكَ وَ غُفْرَانِكَ وَ حَقِيقَةِ رِضْوَانِكَ حَتَّى تُظْفِرَنَا فِيهِ بِكُلِّ خَيْرٍ مَطْلُوبٍ وَ جَزِيلِ عَطَاءٍ مَوْهُوبٍ وَ تُوَقِّيَنَا فِيهِ مِنْ كُلِّ مَرْهُوبٍ أَوْ بَلَاءٍ مَجْلُوبٍ أَوْ ذَنْبٍ مَكْسُوبٍ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِعَظِيمِ مَا سَأَلَكَ بِهِ أَحَدٌ مِنْ خَلْقِكَ مِنْ كَرِيمِ أَسْمَائِكَ وَ جَمِيلِ ثَنَائِكَ وَ خَاصَّةِ دُعَائِكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَجْعَلَ شَهْرَنَا هَذَا أَعْظَمَ شَهْرِ رَمَضَانَ مَرَّ عَلَيْنَا مُنْذُ أَنْزَلْتَنَا إِلَى الدُّنْيَا بَرَكَةً فِي عِصْمَةِ دِينِي وَ خَلَاصِ نَفْسِي وَ قَضَاءِ حَوَائِجِي وَ تُشَفِّعَنِي فِي مَسَائِلِي وَ تَمَامِ النِّعْمَةِ عَلَيَّ وَ صَرْفِ السُّوءِ عَنِّي وَ لِبَاسِ الْعَافِيَةِ لِي فِيهِ وَ أَنْ تَجْعَلَنِي بِرَحْمَتِكَ مِمَّنْ خِرْتَ لَهُ لَيْلَةَ الْقَدْرِ وَ جَعَلْتَهَا لَهُ خَيْراً مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ فِي أَعْظَمِ الْأَجْرِ وَ كَرَائِمِ الذُّخْرِ وَ حُسْنِ الشُّكْرِ وَ طُولِ الْعُمُرِ وَ دَوَامِ الْيُسْرِ اللَّهُمَّ وَ أَسْأَلُكَ بِرَحْمَتِكَ وَ طَوْلِكَ وَ عَفْوِكَ وَ نَعْمَائِكَ وَ جَلَالِكَ وَ قَدِيمِ إِحْسَانِكَ وَ امْتِنَانِكَ أَنْ لَا تَجْعَلَهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنَّا لِشَهْرِ رَمَضَانَ حَتَّى تُبَلِّغَنَاهُ مِنْ قَابِلٍ عَلَى أَحْسَنِ حَالٍ وَ تُعَرِّفَنِي هِلَالَهُ مَعَ النَّاظِرِينَ إِلَيْهِ وَ الْمُعْتَرِفِينَ لَهُ فِي أَعْفَى عَافِيَتِكَ وَ أَنْعَمِ نِعْمَتِكَ وَ أَوْسَعِ رَحْمَتِكَ وَ أَجْزَلِ قَسْمِكَ يَا رَبِّيَ الَّذِي لَيْسَ لِي رَبٌّ غَيْرُهُ لَا يَكُونُ هَذَا الْوَدَاعُ مِنِّي لَهُ وَدَاعَ فَنَاءٍ وَ لَا آخِرَ الْعَهْدِ مِنِّي لِلِّقَاءِ حَتَّى تُرِيَنِيهِ مِنْ قَابِلٍ فِي أَوْسَعِ النِّعَمِ وَ أَفْضَلِ الرَّجَاءِ وَ أَنَا لَكَ عَلَى أَحْسَنِ الْوَفَاءِ إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاءِ اللَّهُمَّ اسْمَعْ دُعَائِي وَ ارْحَمْ تَضَرُّعِي وَ تَذَلُّلِي لَكَ وَ اسْتِكَانَتِي وَ تَوَكُّلِي عَلَيْكَ وَ أَنَا لَكَ مُسَلِّمٌ لَا أَرْجُو نَجَاحاً وَ لَا مُعَافَاةً وَ لَا تَشْرِيفاً وَ لَا تَبْلِيغاً إِلَّا بِكَ وَ مِنْكَ فَامْنُنْ عَلَيَّ جَلَّ ثَنَاؤُكَ وَ تَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُكَ بِتَبْلِيغِي شَهْرَ رَمَضَانَ وَ أَنَا مُعَافًى مِنْ كُلِّ مَكْرُوهٍ وَ مَحْذُورٍ وَ مِنْ جَمِيعِ الْبَوَائِقِ الْحَمْدُ لِلهِ الَّذِي أَعَانَنَا عَلَى صِيَامِ هَذَا الشَّهْرِ وَ قِيَامِهِ حَتَّى بَلَّغَنِي آخِرَ لَيْلَةٍ مِنْهُ (الکافي، ج4، ص165-166).
@Al_Meerath
📗 قال أخبرنا محمد بن الفضيل بن غزوان عن عبد الرحمن بن إسحاق عن عبد الله القرشي عن عبد الرحمن بن أبي ليلى وعبد الله بن عكيم عن علي أنه كان إذا قال المؤذن أشهد أن لا إله إلا الله وأشهد أن محمدا رسول الله قال: وإن الذين كذبوا محمدا لجاحدون (الطبقات الکبری، ج6، ص169).
نقل شده که علی (ع) چون مؤذّن میگفت: «أشهد أن لا إله إلا الله وأشهد أن محمداً رسول الله»، میفرمود: «وان الذین کذّبوا محمداً لجاحدون».
📗 عبد الرزاق، عن معمر، عن جابر الجعفي، عن محمد بن علي، أنه قال: " من قال كما يقول المؤذن، فإذا قال: أشهد أن محمدا رسول الله قال: وأنا أشهد أن محمدا رسول الله، إن الذين يجحدون بمحمد كاذبون، كان له من الأجر عدل من كذب بمحمد ص (مصنف عبد الرزاق، ج1، ص480).
نقل شده از جابر جعفی از امام باقر (ع) که فرمود: هر که گفتهٔ مؤذن را تکرار کند، پس چون مؤذن گفت: «أشهد أن محمداً رسول الله» بگوید: «وأنا أشهد أن محمداً رسول الله إن الذین یجحدون بمحمد کاذبون: من نیز گواهی میدهم که محمد پیامبر خداست. کسانی که محمد را انکار کردند، دروغگو هستند»، به تعداد تکذیبکنندگان محمد (ص) پاداش خواهد داشت.
@Al_Meerath
⚜ کلام امیرالمؤمنین علیه السلام در آغاز خلافت دربارۀ بخششهای عثمان از بیت المال
ومن كلام له علیه السلام فيما ردّه على المسلمين من قطائع عثمان: وَاللهِ لَوْ وَجَدْتُهُ قَدْ تُزُوِّجَ بِهِ النِّسَاءُ، وَمُلِكَ بِهِ الْإِمَاءُ، لَرَدَدْتُهُ؛ فَإنَّ فِي الْعَدْلِ سَعَةً، وَمَنْ ضَاقَ عَلَيْهِ الْعَدْلُ، فَالْجَوْرُ عَلَيْهِ أَضْيَقُ! (نهج البلاغة، ت العطار، ص68، خ15).
از سخنان آن حضرت عليه السّلام است دربارهٔ زمينهايى كه در زمان خلافت خود به مسلمانان بازگردانيد، و آنها زمينهايى بود كه عثمان (در زمان خلافتش به خويشان و كسانی كه سزاوار احسان نبودند) بخشيده بود: سوگند بخدا اگر بخشيدهٔ عثمان را بيابم به مالک آن بازگردانم اگر چه از آن زنها شوهر داده و كنيزان خريده شده باشد؛ زيرا در عدل و درستى (براى مردم در امر دين و دنيا) وسعت و گشايشى است و بر كسب كه عدل و درستى تنگ گردد (از رفتار بر طبق آن عاجز باشد، به طريق اولى) جور و ستم تنگتر شود (عاجزتر و ناتوانتر باشد) (ترجمه و شرح نهج البلاغة فیض الإسلام، ج1، ص66).
این خطبه را ابن ابی الحدید اینگونه از کلبی نقل میکند: «وهذه الخطبة ذكرها الكلبي مروية مرفوعة إلى أبي صالح عن ابن عباس رضي الله عنهما أن عليا ع خطب في اليوم الثاني من بيعته بالمدينة فقال ألا إن كل قطيعة أقطعها عثمان وكل مال أعطاه من مال الله فهو مردود في بيت المال فإن الحق القديم لا يبطله شيء ولو وجدته وقد تزوج به النساء وفرق في البلدان لرددته إلى حاله فإن في العدل سعة ومن ضاق عنه الحق فالجور عليه أضيق» (شرح نهج البلاغة، ج1، ص269). مشابه نقل ابن ابی الحدید، در دیگر آثار نیز به چشم میخورد (إثبات الوصیة، ص149؛ دعائم الإسلام، ج1، ص396؛ شرح الأخبار، ج1، ص373).
ابن ابی الحدید پس از نقل این خطبه، رفتار عملی امیرالمؤمنین (ع) را نیز نقل میکند: «قال الكلبي ثم أمر ع بكل سلاح وجد لعثمان في داره مما تقوى به على المسلمين فقبض وأمر بقبض نجائب كانت في داره من إبل الصدقة فقبضت وأمر بقبض سيفه ودرعه وأمر ألا يعرض لسلاح وجد له لم يقاتل به المسلمون وبالكف عن جميع أمواله التي وجدت في داره وفي غير داره وأمر أن ترتجع الأموال التي أجاز بها عثمان حيث أصيبت أو أصيب أصحابها» (شرح نهج البلاغة، ج1، ص270).
#اخلاق_علوی #عثمان
@Al_Meerath
◼️ زیارت قبور امامان مدفون در بقیع
إِذَا أَتَيْتَ الْقَبْرَ الَّذِي بِالْبَقِيعِ فَاجْعَلْهُ بَيْنَ يَدَيْكَ ثُمَّ تَقُولُ:
«السَّلَامُ عَلَيْكُمْ أَئِمَّةَ الْهُدَى السَّلَامُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ التَّقْوَى السَّلَامُ عَلَيْكُمُ الْحُجَّةَ عَلَى أَهْلِ الدُّنْيَا السَّلَامُ عَلَيْكُمُ الْقُوَّامَ فِي الْبَرِيَّةِ بِالْقِسْطِ السَّلَامُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الصَّفْوَةِ السَّلَامُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ النَّجْوَى أَشْهَدُ أَنَّكُمْ قَدْ بَلَّغْتُمْ وَ نَصَحْتُمْ وَ صَبَرْتُمْ فِي ذَاتِ اللهِ وَ كُذِّبْتُمْ وَ أُسِيءَ إِلَيْكُمْ فَعَفَوْتُمْ وَ أَشْهَدُ أَنَّكُمُ الْأَئِمَّةُ الرَّاشِدُونَ الْمَهْدِيُّونَ وَ أَنَّ طَاعَتَكُمْ مَفْرُوضَةٌ وَ أَنَّ قَوْلَكُمُ الصِّدْقُ وَ أَنَّكُمْ دَعَوْتُمْ فَلَمْ تُجَابُوا وَ أَمَرْتُمْ فَلَمْ تُطَاعُوا وَ أَنَّكُمْ دَعَائِمُ الدِّينِ وَ أَرْكَانُ الْأَرْضِ وَ لَمْ تَزَالُوا بِعَيْنِ اللهِ يَنْسَخُكُمْ فِي أَصْلَابِ كُلِّ مُطَهَّرٍ وَ يَنْقُلُكُمْ فِي أَرْحَامِ الْمُطَهَّرَاتِ لَمْ تُدَنِّسْكُمُ الْجَاهِلِيَّةُ الْجَهْلَاءُ وَ لَمْ تَشْرَكْ فِيكُمْ فِتَنُ الْأَهْوَاءِ طِبْتُمْ وَ طَابَ مَنْبِتُكُمْ مَنَّ بِكُمْ عَلَيْنَا دَيَّانُ الدِّينِ فَجَعَلَكُمْ فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَ جَعَلَ صَلَوَاتِنَا عَلَيْكُمْ رَحْمَةً لَنَا وَ كَفَّارَةً لِذُنُوبِنَا إِذَا اخْتَارَكُمْ لَنَا وَ طَيَّبَ خَلْقَنَا بِمَا مَنَّ بِهِ عَلَيْنَا مِنْ وَلَايَتِكُمْ وَ كُنَّا عِنْدَهُ مُسَمَّيْنَ بِفَضْلِكُمْ مُعْتَرِفِينَ بِتَصْدِيقِنَا إِيَّاكُمْ وَ هَذَا مَقَامُ مَنْ أَسْرَفَ وَ أَخْطَأَ وَ اسْتَكَانَ وَ أَقَرَّ بِمَا جَنَى وَ رَجَا بِمَقَامِهِ الْخَلَاصَ وَ أَنْ يَسْتَنْقِذَهُ بِكُمْ مُسْتَنْقِذُ الْهَلْكَى مِنَ الرَّدَى فَكُونُوا لِي شُفَعَاءَ فَقَدْ وَفَدْتُ إِلَيْكُمْ إِذَا رَغِبَ عَنْكُمْ أَهْلُ الدُّنْيَا وَ اتَّخَذُوا آيَاتِ اللهِ هُزُواً وَ اسْتَكْبَرُوا عَنْها
يَا مَنْ هُوَ قَائِمٌ لَا يَسْهُو وَ دَائِمٌ لَا يَلْهُو وَ مُحِيطٌ بِكُلِّ شَيْءٍ لَكَ الْمَنُّ بِمَا وَفَّقْتَنِي وَ عَرَّفْتَنِي مِمَّا ائْتَمَنْتَنِي عَلَيْهِ إِذْ صَدَّ عَنْهُمْ عِبَادُكَ وَ جَهِلُوا مَعْرِفَتَهُمْ وَ اسْتَخَفُّوا بِحَقِّهِمْ وَ مَالُوا إِلَى سِوَاهُمْ فَكَانَتِ الْمِنَّةُ مِنْكَ عَلَيَّ مَعَ أَقْوَامٍ خَصَصْتَهُمْ بِمَا خَصَصْتَنِي بِهِ فَلَكَ الْحَمْدُ إِذْ كُنْتُ عِنْدَكَ فِي مَقَامِي هَذَا مَذْكُوراً مَكْتُوباً وَ لَا تَحْرِمْنِي مَا رَجَوْتُ وَ لَا تُخَيِّبْنِي فِيمَا دَعَوْتُ»
وَ ادْعُ لِنَفْسِكَ بِمَا أَحْبَبْتَ (الکافي، ج4، ص559، باب زیارة من بالبقیع؛ مشابه: کامل الزیارات، ص53، عن بعض أصحابنا عن أحدهم؛ الفقیه، ج2، ص575، زیارة قبور الأئمة... بالبقیع).
@Al_Meerath
برترین طاعتی که بندگان را به خدا نزدیک میکند
قال محمد بن يعقوب الكليني مصنف هذا الكتاب رحمه الله حدثني محمد بن يحيى عن أحمد بن محمد بن عيسى عن الحسن بن محبوب عن معاوية بن وهب قال: سألت أبا عبد الله ع عن أفضل ما يتقرب به العباد إلى ربهم و أحب ذلك إلى الله عز و جل ما هو فقال ما أعلم شيئا بعد المعرفة أفضل من هذه الصلاة أ لا ترى أن العبد الصالح- عيسى ابن مريم ع قال و أوصاني بالصلاة و الزكاة ما دمت حيا (الکافي، ج3، ص265؛ مشابه: الفقیه، ج1، ص210؛ تهذیب الأحکام، ج2، ص236).
نقل شده از معاویة بن وهب که گفت: از ابوعبدالله [صادق] (ع) پرسیدم که بافضیلتترین چیزی که بندگان را به پروردگارشان نزدیک میکند و نزد خدا محبوبترین آنها است، چیست؟ فرمود: پس معرفت چیزی را بافضیلتتر از این نماز نمیدانم. مگر نمیبینی که بندۀ صالح -عیسی بن مریم- فرمود: «و سفارش کرده مرا به نماز و زکات تا زمانی که زندهام»؟
@Al_Meerath
🌱ارزش مداری امیر المؤمنین علیه السلام
عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ عَمِّهِ یَعْقُوبَ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الْعَبْدِیِّ عَنْ سَعْدِ بْنِ طَرِیفٍ عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع ذَاتَ یَوْمٍ وَ هُوَ یَخْطُبُ عَلَی الْمِنْبَرِ بِالْکُوفَةِ یَا أَیُّهَا النَّاسُ لَوْ لَا کَرَاهِیَةُ الْغَدْرِ کُنْتُ مِنْ أَدْهَی النَّاسِ أَلَا إِنَّ لِکُلِّ غُدَرَةٍ فُجَرَةً وَ لِکُلِّ فُجَرَةٍ کُفَرَةً أَلَا وَ إِنَّ الْغَدْرَ وَ الْفُجُورَ وَ الْخِیَانَةَ فِی النَّارِ. (الکافی ط - الإسلامیة، ج۲، ص۳۳۸، ح۶)
نقل شده که اصبغ بن نباته گفت: روزی امیرالمؤمنین علیه السلام بر منبر کوفه خطبه خواند و فرمود: ای مردم اگر عهدشکنی بد نبود من سیاستمدارترین مردم بودم. آگاه باشید که هر عهدشکنی تباه کاری و هرزگی است، و هر تباه کاری ناسپاسی و کفری در بردارد، آگاه باشید که بیوفائی و تباهکاری و خیانت در آتش است.
🔻از نکات مهم در سیره معصومین (ع) این است، که ارزشها را فدای موفقیتهای ظاهری نمیکردند. چنانکه مشهور است امیر المؤمنین علی (ع) حاضر نشدند در شورای شش نفره برای رسیدن به حکومت عدل، دروغی ظاهری بگویند و نه برای تحکیم حکومت حاضر بودند با طاغوتی چون معاویه از در مکر در آیند و چند صباحی با وعدههایی او را مشغول سازند و بعد او را از سر راه بردارند.
#اخلاق_علوی
@Al_Meerath