eitaa logo
آلاچیق 🏡
1.2هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
3.8هزار ویدیو
59 فایل
فعالیتهای کانال، به نیت مهدیِ فاطمه عجل الله تعالی فرجه ادمین تبادل، انتقاد-پیشنهاد-مسابقه : @nilofarane56 پ زینب کبری سلام الله علیها کپی مطالب با ذکر صلوات 🙏
مشاهده در ایتا
دانلود
عمر کوتاه است … فرصت نگاه کردن ، از تمامی پنجره های زندگی را ندارم ، تصمیم گرفته ام فقط از یک پنجره ، به زندگی نگاه کنم … و آن هم پنجره امید … ! ⭐️⭐️⭐️ 🎋〰🍃 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭐️*بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ* ⭐️صفحه ۴۳۰ مصحف شریف ✨همراه تدبر و چند نکته ⭐️هدیه به امام زمان عجل الله فرجه الشریف❤️🙏 🎋〰🍃 @Alachiigh
🌹شهید محمد بابایی🌹 "کونیکو یامامورا"مادر ژاپنی ِ شهید : ✍دو هفته بعد از تشییع و خاکسپاری پیکر محمد، ساکش را برایم آوردند. در میان وسایلش وصیت‌نامه‌اش بود. در وصیت نامه‌اش نوشته بود که هر نفر به دلیلی از دنیا می‌رود. هر نفر با دلایل مختلفی همچون تصادف، سقوط از کوه و… فوت می‌کند. چه بهتر است که این مرگ بر اثر شهادت باشد. پس از خواندن وصیت‌نامه قلبم در حال انفجار بود. مرتب با دست به سینه‌ام می‌زدم. آنجا فهمیدم که فلسفه سینه زدن برای امام حسین‌ (ع) آرامشی است که انسان پیدا می‌کند. بی‌تابی‌هایم برای محمد، با دیدن یک خواب از بین رفت. در ماه مبارک رمضان خواب دیدم که در خانه به صدا درآمد. پشت در، مردی همراه با یک دختر سه ساله ایستاده بود که خطاب به من گفت: «این دختر محمد است.» با تعجب گفتم محمد ازدواج نکرده بود. آن مرد ادامه داد: «به پشت سرت نگاه کن.» زمانی که برگشتم کوه و درختانی را پشت سرم دیدم. در میان درختان خانه‌ای بود که محمد و همسرش در آن زندگی می‌کردند.» ناگهان از خواب بیدار شدم. با دیدن خانه و آرامش محمد، من نیز آرام گرفتم. ⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات 🎋〰🍃 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 ناجوانمردانه‌ترین مقایسه‌ی دنیا! ⁉️ آیا سوئیس با ایران قابل مقایسه است؟! 🎤 حجت الاسلام راجی پيشنهاد دانلود👌👌🙏 🎋〰🍃 @Alachiigh
⭕️افتخار می‌کنیم به ایران قوی 🔻هیچ میدونستین فقط پنج تا کشور توی دنیا میتونن نفتکش اقیانوس‌پیما بسازن؟! که جزء اون پنج کشور هست و اینکه تنها کشور اسلامیه که میتونه بسازه؟! ⁉️هیچ میدونستین بعضی رسانه ها از دستاورد نخبگان و کار عظیمشون براتون نمیگن تا به کشورتون افتخار نکنین؟! صــراط 🎋〰🍃 @Alachiigh
🔴 پشت پرده یک استعفاء/ پرچم دار بیشترین تحول مدیریتی چرا استعفا داد؟ 🔹دکتر حجت عبدالملکی از جوانان گام دوم انقلابی بود که جسورانه سکان مدیریتی یک وزارت خانه مهم و راهبردی را بدست گرفت . وزارت خانه ای که در دولت روحانی سهم امنیتی های چپ و هولدینگ ها و شرکت های بزرگ اقتصادی آن پشتوانه جریانات رسانه ای اصلاحطلبان و غربگرایان بود. 🔹بدون تردید شخم زدن این وزارت خانه مهم با هزاران شرکت و کارخانه و هولدینگ اقتصادی توسط وزیر جوان هزینه سنگینی به قیمت کنار رفتن ایشان را بدنبال داشت. عبدالملکی هم کارآمد بود و هم جهادی و تحول خواه ، اما سرشاخ شدن با اختاپوس های چمبره زده بر هولدینگ های بزرگ اقتصادی کشور هزینه سنگینی داشت. 🔹نکته جالب ماجرا اینجاست مافیای پنهان مخالف دولت رئیسی با زیرکی سعی دارد فشارها برای استعفای وزیر جوان را متوجه شخص مخبر معاون رئیسجمهور کنند تا جایگاه وی را هم میان طرفداران دولت متزلزل کنند. 🔹اما یک نکته کلیدی که هوشیاری دولت را میطلبد. در میان وزرای دولت رئیسی ،دکتر عبدالملکی تنها وزیری بود که بیشترین تغییرات مدیریتی را انجام دادند و طیف وسیعی از جوانان توانمند و انقلابی را بر کرسی های راهبردی مدیریتی نشاند و بصورت انقلاب تعداد زیادی از مدیران فاسد بجای مانده از دولت قبل را برکنار کرد. اکنون که دولت نتوانست از اقدامات تحول خواهانه وزیرجوانش خوب حمایت کند ، لازم است از جوانان انقلابی گمارده شده در این وزارت خانه راهبردی حمایت بعمل بیاورد . 🔹بدون تردید اینگونه برخوردها و کنارگذاشتن جوانان انقلابی که برای اصلاح امور مملکت به میدان آمده اند اگر تداوم یابد آسیب های جدی در کاهش سرمایه انسانی موثر و توانمند انقلاب خواهد داشت. تحلیل سیاسی 🎋〰🍃 @Alachiigh
آلاچیق 🏡
💞 عاشقـــانه_دو_مدافــــع💞 #قسمت_سی_ام _غرق در افکارم بودم که یدفعه بابا وارد اتاق شد بہ احترامش
💞 عاشقـــانه_دو_مدافـــع💞 📚 _علے جلوے محضر منتظر وایساده بود... بابا جلوے محضر پارک کردو از موݧ خواست پیاده شیم علے با دیدݧ ما دستشو گذاشت روسینشو همونطور کہ لبخند بہ لب داشت بہ نشونہ سلام خم شد _اردلاݧ خندید و گفت ببیـݧ چہ پاچہ خوارے میکنہ هیچے نشده محکم زدم بہ بازوش و بهش اخم کردم. اردلاݧ دستم و گرفت و از ماشیـݧ پیاده شدیم ماماݧ و بابا شونہ بہ شونہ ے هم وارد محضر شدـݧ منو اردلاݧ هم با هم علے هم پشت ما با ورود ما بہ داخل محضر  همہ صلوات فرستادند _فاطمہ خواهر علے اومد و دستم از دست اردلاݧ کشید و برد سمت  سفره ے عقد دختره با مزه اے بود صورت گرد و سفید با چشماے مشکے،درست مثل چشماے علے داشت. _مادرش هم چادر مشکیمو از سرم برداشت و چادر سفید حریرے کہ بہ گفتہ ے خودش براے زݧ علے از مکہ آورده بود و سرم کرد و روصندلے نشوند _هیچ کسي حواسش بہ علے کہ جلوے در سر بہ زیر وایساده بود نبود عاقد علے و صدا کرد آقا داماد بفرمایید بشینید همہ حواسشوݧ بہ عروس خانومہ یکے هم هواے دامادو داشتہ باشہ _با خجالت رو صندلے کنارے مـݧ نشست باورم نمیشد همہ چے خیلے زود گذشت و مـݧ الاݧ کنار علے نشستہ بودم و تا چند دیقہ ے دیگہ شرعا همسرش میشدم استرس تموم جونم و گرفتہ بود. _دستام میلرزید و احساس ضعف داشتم عاقد از بزرگ تر ها اجازه گرفت کہ خطبہ عقد و  جارے کنہ علے قرآن و گرفت سمتم و در گوشم گفت: بخونید استرستوݧ کمتر میشہ قرآن رو باز کردم _"بسمِ اللہ الرحمـݧ ارحیم" یــــس_والقرآن الکریم... آیہ هاے قرآن و تو گوشم میپیچید احساس آرامش کردم تو حال و هواے خودم بودم کہ با صداے حاج اقا بہ خودم اومدم _براے بار آخر میپرسم خانم اسماء محمدے فرزند حسیـݧ آیا وکیلم شما را بہ عقد آقاے علے سجادے فرزند محمد با مهریہ معلوم در بیاورم؟ آیا وکیلم؟ همہ سکوت کرده بودند و چشمشوݧ بہ دهـݧ مـݧ بود چشمامو بستم خدایا بہ امید تو _سعے کردم صدام نلرزه و خودمو کنترل کنم با اجازه ے آقا امام زماݧ،پدر مادرم و بقیہ ے بزرگتر ها "بلہ" _صداے صلوات و دست باهم قاطے شد و همہ خوشحال بودݧ علے اومد نزدیک و در گوشم گفت:مبارکہ خانوم... از زیر چادر حریر نگاهش کردم خوشحالے و تو چهرش میدیدم. حالا نوبت علے بود کہ باید بلہ میگفت. با توکل بہ خدا و اجازه ے پدر مادرم و پدر مادر عروس خانوم و بزرگتر هاے جمع "بلہ" _فاطمہ انگشتر نشونو داد بہ علے و اشاره کرد بہ مـݧ دستاے علے میلرزید و عرق کرد دست منو گرفت و انگشترو دستم کرد سرشو آورد بالا و چادرمو  کشید عقب  و خیره بہ صورتم نگاه کرد حواسش بہ جمع نبود همہ شروع کردݧ بہ دست زدݧ و خندید. دستشو فشار دادم و آروم گفتم: زشتہ همہ دارݧ نگاهموݧ میکن _متوجہ حالت خودش شد و سرشو انداخت پاییـݧ مامانینا یکے یکے اومدݧ با ما روبوسے کردݧ و براموݧ آرزوے خوشبختے میکردݧ اردلان دستم و گرفت و در گوشم گفت دیدے ترس نداشت خواهر کوچولو دیگہ نوبتے هم باشہ نوبت داداشہ خندیدم و گفتم:انشا اللہ علے و رو در آغوش کشید و چند ضربہ بہ شونش زدو گفت خوشبخت باشید _بعد از محضر رفتم سمت ماماݧ اینا کہ برگردیم خونہ مادر علے دستم رو گرفت و رو بہ مامان اینا گفت خوب دیگہ با اجازتوݧ ما عروسموݧ رو میبریم... ⭐️برای خواݩدݩ‌هرقسمٺ‌از رماݩ‌1صݪواٺ‌ به نیت فرج اݪـزامیسٺ ✍خانم.علـــی.آبادی 🎋〰🍃 @Alachiigh
✳️خوابیدن با چراغ روشن در شب هنگام، باعث ایجاد اختلال در سیستم عصبی شده و احتمال ابتلا به افسردگی را افزایش می دهد. 🔸خوابیدن به این شکل باعث سریعتر پیر شدن سلولهای مغز می گردد. 🎋〰🍃 @Alachiigh