eitaa logo
آلاچیق 🏡
1.1هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
3.6هزار ویدیو
57 فایل
فعالیتهای کانال، به نیت مهدیِ فاطمه عجل الله تعالی فرجه ادمین تبادل، انتقاد-پیشنهاد-مسابقه : @nilofarane56 پ زینب کبری سلام الله علیها کپی مطالب با ذکر صلوات 🙏
مشاهده در ایتا
دانلود
آلاچیق 🏡
⚜علمــدارعشــق قسمت #بیست_یکم ساعت ۷ باید دانشگاه باشم قراره امروز یه بار برنامه اجرا کنیم هر
⚜علمــدارعشــق قسمت مرتضی اینا که رفتن... دیدم گوشیم داره ویبره میره اس مس بود باز کردم از طرف زهرا بود زنداداش جونم... داداشم میگه فردا ساعت ۸ حاضرباش خانم بیایم دنبالت بریم آزمایشگاه - چشم خواهرشوهر جان از خواب بیدارشدم - مامان.... مامان... من کدوم مانتو و روسریم بپوشم عزیزجون : الان میام کمکت... چی شده نرگس جان - مامان الان میان... من چـــــــــــی بپوشم... عزیزجون: اون مانتو صورتی آستین سه ربع با شلوار دمپا مشکی... با ساق دست سفید و روسری سفید داشتم حاضر میشدم.. صدای زنگ دراومد عزیزجون : پسرم بیاید بالا + ممنونم مادرجان.. به نرگس خانم میگید بیان یهو رفتم بیرون.. باخجالت گفتم _من حاضرم قرار بود زهرا و همسرشم باما بیان آزمایش دادیم گفتن فردا جواب حاضره قرارشد مرتضی بره جواب بگیره اگه مشکلی نبود با بچه ها بیان دنبالم بریم برای خرید حلقه خیلی استرس داشتم گوشی گرفته بودم دستم بهش زل زده بودم شماره زهرا نمایان شد. - جانم زهرا حاضرباش میایم دنبالت - باشه وارد پاساژ شدیم... زهراگفت : علی جان من اینجا یه لباس دیدم بریم اون ببین بعد رو به ما گفت _شماهم برید حلقه بخرید با مرتضی آروم و خجول به حلقه ها نگاه میکردیم + نرگس خانم... اگه از حلقه ای خوشتون اومد... حتما بگید - بریم داخل دوتا رینگ ساده سفیدانتخاب کردیم داشتم از مغازه میومدم بیرون که مرتضی صدام کرد + نرگس خانم... یه لحظه بیا...این انگشتر زمرد ببین انگشتر گرفت سمتم.. _قشنگه ؟ - بله قشنگه + مبارکت باشه -آخه این خیلی گرون آقای کرمی + نه نیست... مبارکت باشه چندساعت دیگه منو مرتضی محرم میشیم قرارمون این شد که یه صیغه ای موقت محرمیت بینمون خونده بشه تا روز جشن حجاب خطبه عقدمون تو دانشگاه خونده بشه همه مهمونا تو پذیرایی بودن منم با لباس سرتاسر سفید تو اتاقم... مادر آقامرتضی که دیگه مادرجون صداش میکردم با زهرا اومدن تو اتاق مادرجون : ماشاالله عروسم چقدر نازشده عزیز مادر این چادر سرت کن مرتضی بیرون منتظره - چشم مادرجون چادرم سر کردم چون آقایون هم شامل دامادمون بودن تو اتاق بودن من کت وشلوارسفید پوشیده بود دو صندلی کنار بود... یه سفره عقد روبرمون یه طرف قرآن من گرفته بودم یه طرفش مرتضی عاقد واردشد شروع کرد به خوندن خطبه عقد... منو زهرا از قبل هماهنگ کرده بودیم زهرا بگه عروس رفته کربلا گل بیاره عاقد: عروس خانم... دوشیزه محترم مکرمه... خانم سیدنرگس موسوی... آیا وکیلم شما... عقدموقت به مدت ۲۵ روز... به عقد آقای مرتضی کرمی دربیاورم؟ زهرا: عروس رفته کربلا گل بیاره عاقد : برای باردوم آیا وکیلم عروس خانم ؟ زهرا : عروس رفته کربلا گلاب محمدی بیاره عاقد: به سلامتی... برای بار آخر آیا وکیلم - با استناد از حضرت صاحب الزمان و بااجازه پدر و مادرم و بزرگترا بله عاقد : به پای هم پیر بشید ... آقای مرتضی کرمی وکیلم ؟ + بله عاقد_ مبارک باشه جھت مطالعہ، ذڪࢪ¹صلواٺ بہ نیٺ تعجیل دࢪ فرج،الزامےسٺ. ادامه دارد... 🎋〰🍂 @Alachiigh
✳️ بهترین صبحانه ها برای کودکان کم اشتها و ضعیف👇 🔸 حلیم 🔸 عدسی 🔸 شیر و خرما 🔸 تخم مرغ (حتما با نان های حاوی سبوس یا جو مصرف شود) 🎋〰🍂 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭐️*بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ* ⭐️صفحه ۵۶۱ مصحف شریف ✨همراه تدبر و چند نکته ⭐️هدیه به امام زمان عجل الله فرجه الشریف❤️🙏 🎋〰🍂 @Alachiigh
🌹شهید آرمان علی وردی 🌹 📛برای آزادیییییییییی ((🎥دارای صحنه‌ دلخراش)) 🥀آرمان ، طلبه ۲۱ ساله،، در آشوب‌های اخیر توسط لیدرهای آشوب‌گران (به سبک تکفیری ها، داعشی های اغتشاشگر )ربوده شده و پس از شکنجه با شوکرهای خاص و شبه نظامی به کما رفت. حجم ضربه‌هایی که به سر این طلبه بسیجی وارد شده باعث ضربه مغزی وی شده بود. دوستان وی ساعت‌ها در خیابان به‌دنبالش بودند‌و پس از چند ساعت یکی از گشت‌های اطلاعاتی یک چیزی را کنار خیابان می‌بیند که روی آن پتو کشیده شده است. وقتی پتو را کنار می‌زنند جسم بدون حرکت و غرق در خون آرمان علی‌وردی را می‌بینند. آنقدر ضربه بر صورت این طلبه وارد شده بود که به راحتی قابل شناسایی نبود. در نهایت جسم کم‌جان او به سختی توسط دوستان‌ش شناسایی می‌شود. و پس از انتقال به بیمارستان به شهادت میرسد لعنت خدا و رسولش(صلی‌الله علیه و آله) بر ظالمین ⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات 🎋〰🍂 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅🔴🎥سخنان پر شور خانم دکتر خدادادی فرزند شهید ، در اجتماع هنجار شکنانه پزشکان در آمفی تاتر نظام پزشکی مشهد ⭕️علاج کار ورود پر قدرت توده حزب الهی هاست ،، اگر به امید مسولین و فلان خطیب و فلان مداح مشهور باشیم که جلوداری کنه،کلامون پس معرکه است. هر کسی در هر نقطه ای که هست با قدرت پرچم دفاع از جمهوری اسلامی رو بلند کنه پیشنهاد ویژه 👌👌 🎋〰🍂 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆🎥🔴 پاسخ قاطع امام به تروریست‌هایی که می‌گفتند کار خودشان است! ❌ آزادی به آن معنا که این‌ها بخواهند، خرابکاری بکنند این آزادی داده نخواهد شد. اسلام اجازه نمی‌دهد که ما آزاد بگذاریم که هر کس هر غلطی بخواهد بکند؛ هر کاری می‌خواهد بکند که بکشد به خاک و خون. ❌ حالا چند ماه است که نصیحت شده است، توصیه شده است، التماس شده است؛ اینها اهل این نیستند که با نصیحت دست از کار خودشان بردارند. ❌ با این‌ها نمی‌شود با آشتی و با مصالحه رفتار کرد، با این‌ها باید با شدت رفتار کرد، و با شدت رفتار می‌کنیم ان‌شاالله. ( ۲۷ مرداد ۱۳۵۸، در واکنش به جنایات گروهک‌های تجزیه‌طلب در پاوه) ⭕️انگار برای همین روزهاست....👌👆 ✅پیشنهاد میکنم حتما ببینید 👌 🎋〰🍂 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 🎥 بنزین روی آتش! 🍃🌹🍃 ❌از ۸۸ تا ۱۴۰۱، از ندا تا ترانه، از نیکا تا سارینا و از سینا تا شیرین علیزاده، سناریو های تقریبا مشابهی داشتند که باید به آنها توجه کرد! | | 🎋〰🍂 @Alachiigh
آلاچیق 🏡
⚜علمــدارعشــق قسمت #بیست_دوم مرتضی اینا که رفتن... دیدم گوشیم داره ویبره میره اس مس بود باز کر
⚜علمــدارعشــق قسمت مادرجون: پسرم انگشتر حلقه دست عروست کن مرتضی دستمو گرفت تو دستش و حلقه تو دستم کرد + مبارکت باشه خانم گل - ممنونم آقا مبارک شماهم باشه و تک تک بهمون تبریک گفتن و بهمون هدیه دادن هدایا تمام شد مرتضی آروم زیر گوشم گفت : _ساداتم برو چادرتو با چادرمشکی عوض کن بریم امامزاده حسین و مزارشهدا - چشم چادرم تعویض کردم سوارماشین شدیم.. دست تو دست هم وارد مزارشهدایم باهم سرمزار چندتا شهید رفتم - مرتضی ( برای اولین بار اسمش گفتم ) + جانم ساداتم - بریم سرمزار شهید ململی + بریم خانم گل حدود ۱ ساعتی مزار شهدا بودیم بعد رفتیم خونه... تو خونه پدرم اعلام کرد بچه ها تصمیم گرفتن عقدشون تو دانشگاه به صورت ازدواج دانشجویی بگیرن ساعت ۱ نصف شب بود مهمونا رفتن همه رفته بودن فقط خودمون بودیم مادرجون اینا بلندشدن برن - خیلی خسته شدی آقا + نه عزیزم...فردا میام دنبالت بریم دانشگاه... دوست دااااااارررررممممم سرم انداختم‌ پایین +حرف من جواب نداشت خانم گل - منم دوست دارم مرتضی قراربود ۹ صبح بیاد داشتم تو کمدم دنبال لباسی میگشتم که هم شیک باشه هم جلف نباشه چون‌مرتضی به سبک و رنگ لباس خیلی حساس بود رو گوشیم میس انداخت با هیجان از خونه خارج شدم از ماشین پیداشد اومد سمتم یه شاخه گل رز قرمز گرفت سمتم + برای سادات قشنگم - ممنون چرا زحمت کشیدی به سمت دانشگاه حرکت کردیم سرراهمون دوتا جعبه شیرینی خریدیم - آقا اول این بریم این شیرینی بین بچه ها پخش کنیم بعدش بریم واحد فرهنگی برای ازدواج دانشجویی ثبت نام کنم + باشه چشم وارد آمفی تائتر شدیم باهم که وارد شدیم... صدای جیغ و کف و سوت بچه ها بلند شد همه شون میزدن رو‌سن آمفی تائتر شیرینی شیرینی شیرینی منو مرتضی همهمه بچه ها _آقای کرمی هم قاطی مرغا شد _اخوی از همین روز اول بابا شروع نمیکردی زی زی بودن شیرینی پخش کردیم داشتم با یکی از خواهران حرف میزدیم + سادات جان یه لحظه - جانم آقا + بریم واحد فرهنگی مشخصاتمون تو سیستم جامع ازدواج دانشجویی ثبت کنیم -باشه باهم رفتیم واحد فرهنگی... مسئول واحدفرهنگی یه آقای حدود ۵۵-۶۰ ساله بود به اسم آقای مددی +سلام آقای مددی آقای مددی : سلام پسرم مبارکتون باشه دوتا از بهترین بچه های دانشگاهمون باهم ازدواج کردن + ممنونم شمالطف دارید تایم ناهار بود داشتیم وارد آمفی تائتر میشدیم مرتضی گفت _نرگس جان ناهار بریم بیرون این حرف مرتضی برابرشد با لحظه ی ورود من به سالن... جانشین فرمانده برادران : کجا ان شاالله فرمانده امروز باید برای همه ما ناهار بخری من- ای بابا آقای اصغری.. ورشکسته میشیما آقای اصغری: نترسید خواهرموسوی ۳ روز مونده به جشن حجاب یا عقدمون مونده بود جھت مطالعہ، ذڪࢪ¹صلواٺ بہ نیٺ تعجیل دࢪ فرج،الزامےسٺ. ادامه دارد... 🎋〰🍂 @Alachiigh
من نمی‌ توانم جلوی فرا رسیدن شب را بگیرم ‌ اما می‌ توانم از تاریکی برای کشف زیبایی‌ ها استفاده کنم. تنها، در تاریکی می‌ توان ستاره‌ها را دید. 🙏👌👌💐 🍁〰🍂 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭐️*بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ* ⭐️صفحه ۵۶۲ مصحف شریف ✨همراه تدبر و چند نکته ⭐️هدیه به امام زمان عجل الله فرجه الشریف❤️🙏 🎋〰🍂 @Alachiigh
🌹شهید_سید_فرید_معصومی🌹 نماز جماعتش در نیوزلند، ترک نمی‌شد! 💠 دوستانش به شوخی می‌گفتند در راه نماز جماعت آخر شهید می‌شوی! و این نخبه صنعت برق در نماز جماعت حادثه تروریستی ‎ به شهادت رسید. ⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات 🎋〰🍂 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌❌🎥 تصاویر لحظه دستگیری چند نفر از متهمان شهادت «آرمان علی‌وردی» 🎋〰🍂 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢🌕💢 🔴 نبایـد از ولۍ خـدا طلبڪار باشــیم، بلڪــه یقــــه خودت رو بگیــــر بعد میگیــم خدایا امام زمـان (عج) رو هــم بیــار! امام زمان(عج) رو هــم بفرست همیــن بلایی ڪه سر این آقــا میاریم، سر اونم بیاریــم ما امام زمان (عج) رو میخواهیــم براۍچی؟ اگــر برای حوائج میخواهیــم، نمیــاد و این اشتباهــه❗️ 🎙 دکتر علی تقوی 💎مرکز تخصصی آموزش و احیای واجب فراموش شده👇👇 ‌ @aamerin_ir 🎋〰🍂 @Alachiigh
این حرف درگوشیه.mp3
10.11M
━━━━━━◉───────     ↻ㅤ  ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ⇆ 🎙 سلام عزیزان لطفاً این صوت را گوش کنید و حتماً برای دیگران ارسال بفرمایید 👌👌 💢🔴💢🔴💢 🎋〰🍂 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از ثامن خواهران شاهین‌شهر و میمه
🇮🇷 ✅ یک لشکر سایبری آتش به اختیار هستیم 🍃🌹🍃 👌 با بروزترین محتواها و یادداشت ها در موضوعات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و ... 🍃 کانال تحلیلی_تبیینی معیار 🍃 🆔 eitaa.com/meyarpb 🆔 https://rubika.ir/meyar_pb 🆔 splus.ir/meyar.pb
آلاچیق 🏡
⚜علمــدارعشــق قسمت #بیست_سوم مادرجون: پسرم انگشتر حلقه دست عروست کن مرتضی دستمو گرفت تو دستش و ح
⚜علمــدارعشــق قسمت از مرتضی خواستم چفیه ای که چندسال پیش از آقا یادگاری گرفته بود بندازه گردنش خودمم اون چفیه که آقا با نامه فرستاده بودن بعنوان روسری سرم کردم فاطمه و زهرا خواهرای آقامرتضی تو‌حسینه منتظر بودن سخنرانیم تموم شد برم چادر عقدمو سر کنم برنامه با تلاوت چند آیه از سوره نور شروع شد بعدپخش سرودملی مجری شروع کرد به صحبت بسم الله الرحمن الرحیم امروز دورهم جمع شدیم تا از بانوی محجبه و نخبه دانشگاهمون تقدیرکنیم با گفتن این حرف مرتضی دستم فشار داد گفت _بهت افتخارمیکنم ساداتم تئاتر و سرود برگزار شد مجری: دعوت میکنم از مهمان ویژه برنامه مون خواهربسیجی سرکارخانم نرگس سادات موسوی با یه صلوات ایشان دعوت کنید تشریف بیارن بالا من-بسم الله الرحمن الرحیم ای زن از فاطمه اینگونه خطاب است ارزنده ترین زینت زن حفظ حجاب سلام خدمت همه بزرگواران امروز که تو این جایگاه قرارگرفتم تااز عشقم به پوشش جهان چادر بگم خواهرای عزیزم یه روزی حتی فکرشم نمیکردم عاشق چادربشم اما باعنایت شهدا همه چیز بدست آوردم بعدازشهدا باید خواهری تشکر کنم که منو تو این راه قرارداد خانم زهرا کرمی من امروز از عنایت شهدا علاوه بر نخبه بودن محجبه هم هستم امیدوارم یک روزی تمام بانوان سرزمینم برسر بذارند ممنونم که به حرفام گوش دادید مجری : خواهر موسوی خیلی ممنونم ازتون بایه صلوات محمدی بدرقه شون کنید اما حالا یه برنامه خیـــــــــــلی ویژه داریم مجری : خب یه نیم ساعتی ما این پرده ها بندازیم تا سن برای برنامه ویژهمون حاضر بشه پشت سن یه اتاق فرمان بود که به سن باز میشه بچه ها سفره عقد پهن کردن وسط سن عاقدهم اومدن بالا مرتضی تو اتاق بود منو که با چفیه دید گفت : _چه خوشگل شدی ساداتم - میدونستی مرتضی ۳ دقیقه دیگه عقدموقتمون تموم میشه بهت نامحرم میشیم + ساداتم چه شیطون شده... بجاش ۵ دقیقه دیگه تا ابد محرمم میشی مجری اومدگفت _بچه ها بیاید بشین بعد پرده ها جمع کنیم رفتیم بالا به سفره عقدم نگاه کردم از چفیه بود پرده ها که جمع شد همه حاضرین تو سالن جیغ ،دست،سوت زدن مجری : اینم برنامه ویژه مون به افتخارشون یه دست خوشگل بزنید ساعت نشون مرتضی دادم - ۳ دقیقه تموم شد +۲ دقیقه یعنی مونده عاقد بعداز خوندن متن عربی خطبه عقد دائم گفت : _سرکارخانم نرگس سادات موسوی آیا وکیلم شما را با مهریه ۵ سکه بهار آزادی یک دست آینه و شمعدان و یک سفر کربلای معلی عقد دائم آقای مرتضی کرمی دربیاورم ؟ - با استناد از آقا صاحب الزمان و با اجازه پدر و مادرم و بزرگترها بله عاقد : به میمنت و مبارکی آقای مرتضی کرمی وکیلم ؟ + بله تا بله گفتم دخترا هلهله کردن پسرا سوت میزدن _مبارکتون باشه + هول بار اول بله گفتی - خودتی گل خشکیده و نقل بود که از هر طرف سرم کشیده میشود مجری: لطفا این میکروفون بدید دست آقای داماد خب آقای داماد مبارک باشه الان با عروس خانم کجا میرید + مزارشهدای گمنام دانشگاه باهم رفتم سرمزارشهدای گمنام ترم چهارم دانشگاه با محرمیت ما شروع شد دوهفته از شروع ترم میگذره تو ماشین مرتضی بودیم داشتیم میرفتیم خونشون گوشیم زنگ خورد فاطمه صالحی بود بچه تهران بود اما دانشجوی دانشگاه ما از بچه های بسیج گوشی جواب دادم - الو سلام فاطمه جان خوبی؟ - مبارکت باشه ان شاالله به پای هم پیر بشید واقعا چه جای قشنگی.. من تا حالا نرفتم خوش به سعادتون رفتی دعا کن منم یه بار برم حسرت به دل نمونم - بزرگیت میرسونم - یاعلی _خداحافظ جھت مطالعہ، ذڪࢪ¹صلواٺ بہ نیٺ تعجیل دࢪ فرج،الزامےسٺ. ادامه دارد... 🎋〰🍂 @Alachiigh
✳️اگر با زنگ موبایل بیدار می‌شوید، بخوانید 🔹️بیدار شدن با موبایل باعث "افزایش نبض" و "ضربان قلبی" می شود و باعث می شود تا کارایی لازم را در طول روز نداشته باشید. 🔸نتایج مطالعات همچنین نشان می دهند افرادی که بازنگ موبایل از خواب بیدار می شوند در طول روز "احساس کسالت" و خستگی بیشتری دارند و دچار سردرد و گاهی "میگرن های عصبی" خواهند شد. 🔹️پزشکان به افرادی که صبح ها سخت از خواب بیدار می شوند توصیه می کنند حتما از ساعت برای تنظیم ساعت خواب خود استفاده کنند. 🎋〰🍂 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا