10.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌🔴 قبل از سرعت اینترنت، به فکر برطرف کردن فحشا و فساد فضای مجازی باشید
🔰رئیس جمهور در آیین افتتاح پروژه بزرگ فیبر نوری در استان گلستان:
" از مواردی که من به آقای وزیر چند بار گفتم مساله گله از کندی برقراری ارتباط یا #کندی_اینترنت است که بعضی ها از آن گله مندند.
خب این زیر ساخت [ فیبر نوری] می تواند این کندی را برطرف کند. کما اینکه الآن در گزارش هم دیدیم که کاربران عزیر ما و بهره برداران گفتند که ما این مشکل را احساس می کنیم برطرف شده و خیلی سریع می تواند ارتباطات برقرار شود."
✍پ.ن:
🔻واکنش رئیس جمهور به این همه گله مردم و خانواده ها از فساد و فحشای موجود در فضای مجازی کشور چیست؟
🔻در صورتیکه #سالم_سازی و #استاندارسازی فضای مجازی صورت نگیرد، اگر سرعت اینترنت هزاران برابر هم بیشتر شود، نه تنها جای افتخار ندارد بلکه جای نگرانی دارد!
❌#سرعت یک خودرو خیلی مهم اما اگر کنترل آن در دست ما نباشد و یا ترمز آن معیوب باشد اتفاقاً خطرش بیشتر است.
پاسدار انقلاب
@Alachiigh
❌🟥 استوری قابل تامل علی خسروی رییس سابق کمیته داوران فوتبال از فحاشی های زنان در ورزشگاه ها
🔴 پی نوشت:
حقیقتا تصاویری از شعارهای مستهجنی که زنان حاضر در ورزشگاه سر می دادند و رفتارهای وقیحانه شان وجود دارد که اصلا قابل پخش نیست.
❌ حتی برای هر کس که دین و اعتقادی هم نداشته باشد اما ذره ای حیا و ادب در وجودش باشد، این شدت به کار بردن الفاظ و علامتها و اشاره های رکیک، مشمئز کننده و غیر قابل وصف است و بدتر از همه آنکه در فیلمهایی که موجود است لیدرهای زن می گویند و بقیه هم تکرار می کنند و محدود به یک یا چند نفر نیست.
❌ مسئولین ذیربط باید پاسخگوی امت نجیب ایران برای مهیا کردن زمینه ی این بی آبرویی و پرده دری باشند که پیش بینیِ آن با توجه به جو حاکم بر ورزشگاه اصلا هم دور از انتظار نبود.
✍ مریم اشرفی گودرزی
#تحلیل_سیاسی
@Alachiigh
❌ ما هم خیلی خجالت می کشیم
❌خیلی شرمنده ایم
اصلا بیایید دسته جمعی خجالت بکشیم که برکتش بیشتر باشد!
🔴 البته باز هم دست مریزاد به جناب اسماعیلی که حداقل اظهار خجالت می کنند، قبل ترها بودند مسئولینی که خودشان عامل ترویج و گسترش چنین بازاری بودند یا دست کم ناراضی هم نبودند.
⁉️و اما آقای وزیر، برای این طرحهای زیبا و اقداماتی که فرمودید لازم است انجام بشود یک بازه زمانی تعریف نمایید که بدانیم چند وقت دیگر باید برای به ثمر رسیدن این وعده ها صبر کنیم و پیگیر نتیجه باشیم؟
✍ مریم اشرفی گودرزی
#تحلیل_سیاسی
#لباس_بانوی_ایرانی
#حجاب #عفت
@Alachiigh
⭕️👆❌ وقتی شمشیرها کمکم از غلاف بیرون میآیند...
✍پاسدار انقلاب
#سرطان_اصلاحات
#انتخابات
#حسن_کلید
@Alachiigh
آلاچیق 🏡
#ناحله #قسمت_چهل_و_دو امروز ۳ فروردین بود و شب خونه مصطفی اینا دعوت بودیم صبح ریحانه زنگ زد و با کل
#ناحله
#قسمت_چهل_و_سوم
به محض وا کردن در حیاط با ریحانه و محمد مواجه شدم.
روسریمو تا چشام جلو کشیدم .
خیلی خجالت میکشیدم.
دلم نمیخواست چش تو چش شیم.
محمد رو زمین نشسته بودُ و دستش رو سرش بود.
عصبی سرشو انداخته بود پایین.
صورتشو نمیدیدم.
ریحانه هم رو به روش وایستاده بود و باهاش حرف میزد.
حس کردم محمد الان میاد منو لِه میکنه.
دلم داشت از قفسه سینم بیرون میزد.
داشتم نگاشون میکردم که محمد متوجه حضور من شد .
سرشو که آورد بالا دیدم صورتش تا بناگوش سرخه.
قرمزِ قرمز.
ریحانه کتکش زد ینی؟
جریان چیه یاخدا
گریه کرده بود؟
درآنِ واحد ازجاش پاشد و با یه حرکت در حیاطو باز کرد و رفت بیرون و خیلی محکم درو بست.
بی ادب !!!
اون اومد داخل بدون در زدن.
مگه من مقصر بودم؟؟
به من چه د لنتییی!!
اه اه اه لعنت به این شانس.
ریحانه هم که حالا فهمیده بود من اومدم بیرون اومد سمتم
+عه کجا؟ چرا پاشدی؟
_میخوام برم . دیر شده دیگه.
خیلی مزاحمتون شدم.
به داداشتم بگو که برگردن!
کسی که باید میرفت من بودم
ایشون چرا؟
ولی ریحانه به خدا.....
نزاشت ادامه بدم دستمو کشید و بردتم تو اتاقش.
دیگه اشکم در اومده بود .
تا حالا هیج احدی باهام اینجوری رفتار نکرده بود .
منو دید از خونه رفت بیرون درو محکم بست.
بی فرهنگ .
ازش بدم میومد.
دلم میخواست گلدونِ تو حیاطشونو تو سرش خورد کنم
خب غلط میکنم
خب بیجا میکنم
خب اخه این پسر خیلی فرق میکنه!
اصلا واس چی قبول کردم بیام.
خونشون.
با خودم کلنجار میرفتم.
رو به ریحانه گفتم
_جزوه ها رو گذاشتم برات.
خودم نمیخوامشون الان بعدا ازت میگیرم.
بزار برم خواهش میکنم.
+نه خیر نمیشه.
داداشم گف ازت عذر خواهی کنم.
خیلی عجله داشت.
بعدشم اخه تا الان من هیچکدوم از دوستامو نیاورده بودم خونمون ...
برا همین ...
ببخشش گناه داره فاطمه .
خودش حالش بدتره .
رومو ازش برگردوندم و تکیه دادم به دیوار و زانوهانو بغل کردم.
تو فکر خودم بودم که صدای محمد و شنیدم دوباره که داشت با باباش صحبت میکرد.
خیلی مبهم بودم متوجه نمیشدم.
رو به ریحانه کردمو
_باشه حلال کردم. برم حالا؟
بابام بیاد ببینه نیستم شاکی میشه به خدا.
+باشه باشه برو وقتتو گرفتم تو رو خدا ببخشید.
پاکتی که برام به عنوان عیدی اورده بود و گذاشت تو کولمو زیپشو بست.
تشکر کردم و ازش خدافظی کردم
از جام پاشدم واز اتاقش بیرون رفتم .
این دفعه بدونِ اینکه به کسی حتی باباش نگاه کنم رفتم سمت در که باباش دوباره صدام کرد.
+حالا جدی میخوای بری ؟
_بله با اجازتون.
+کسی میاد دنبالت دخترم؟
_نه باید تاکسی بگیرم برا همین زودتر دارم میرم حاج اقا.
+این جا که خطرناکه نمیشه که تنها بری.
داشتیم حرف میزدیم که محمد از جاش پا شد.
کولشو برداشت از باباش خدافظی کرد سرشو بوسید و باباشم بهش دست داد.
یه چیزی داد به ریحانه بدون اینکه حتی بم نگا کنه درو باز کرد که باباش صداش زد
_محمد جان؟؟؟
با صدایی که گرفته بود گفت
+جانم حاج اقا؟
_حتما الان میخوای بری گل پسر؟
+اگه اجازه بدین
_مواظب خودت باشی تو راها.
با سرعت نرون باشه بابا؟
+چشم حاجی من برم دیگه خیلی کار دارم.
شما کاری دارین؟
_دوستِ خواهرتو تو راه میرسونی؟خیابون ما خلوته نمیشه تنها بره!
محمد که تا حالا سرش پایین بود و به جوراباش نگا میکرد سرشو اورد بالا و زل زد به باباش.
+اخه چیزه....
من خیلی.....
نزاشتم ادامه بده حرفشو که بیشتر از این کنف شم .
بلند گفتم
_نه حاج اقا دست شما درد نکنه بیشتر ازین زحمت نمیدم خودم میرم اگه اجازه بدین خدانگهدار.
اینو گفتمو سریع از خونه زدم بیرون.
بندای کفشمو بستم و رفتم سمت در حیاط.
وقتی بازش کردم صدای محمدُ شنیدم.
+خانم؟
با من بود؟
بهت زده برگشتم سمتش
چیزی نگف سرش مث همیشه پایین بود.
تو دلم یه پوزخند زدم.
+پدر جان فرمودن برسونمتون.
رومو برگردوندم .از حیاط رفتم بیرون.
_نه مرسی خودم میرم! زحمت نمیدم.
با یه لحن خاصی گفت:
+چوب میزنید؟
میرسونمتون.
دلم یه جوری شد .
صبر کردم تا بیاد .
دزدگیر ماشینشو زد.
کولشو گذاشت تو صندوق و گفت
+بفرمایید
پشت ماشینش نشستم.
داشتم به رفتارش فکر میکردم.
سرمو تکیه دادم به پنجره ماشین و تو افکارم غرق شدم.
چقدر خوبه این بشر ...
فکر میکردم خیلی پست تر ازین حرفا باشه!
یا شایدم یه مذهبی نمای بدبخت.
صداش اکو شد تو مغزم
"چوب میزنید"!!!!
از کارش پشیمون شده بود
دلم براش سوخت .
با این اخلاقِ نامحرم گریزی ای که داشت اصلا نمیشد باهاش حرف زد.
تو افکار خودم غرق بودم.
که دیدم برگشته سمتِ من
+خانم!!!
رشته افکارم پاره شد
_بله؟؟؟
+کجا برسونمتون؟
_زحمتتون شد .شریعتی!
به جاده نگاه کردم دیدم وایستاده سر خیابونمون
از حرفم خجالت کشیدم.
خیلی شرمنده شدم.
مث اینکه از دفعه ی قبلی که منو رسونده بود یادش بود که خونمون کجاست...
#نویسنده : فاطمه زهرادرزی،غزاله میرزاپور
#رمان_مذهبی
@Alachiigh
🔴 چای را با شکر شیرین نکنید ...
•شکر همراه با نوشیدنی داغ به ویژه در وعده صبحانه، سلامت دندان ها وکبد را به خطر می اندازد،وزن را بالا میبرد و کارایی مغز را کاهش میدهد
✅ از عسل استفاده کنید
#چای
#سلامت
#سلامت_بمانید
@Alachiigh
🌹شهید رضا رضایی🌹
شهید دوچرخه ای داشت و با آن به مسجد جامع نجف آباد می رفت و نمازهای خود را اول وقت می خواند.وقتی از او سوال شد که چرا این راه طولانی را طی می کنی ،
ایشان جواب داد: هر چه جمعیت نماز جماعت بیشتر باشد، فضیلتش هم بیشتر است، نماز در مسجد جامع شهر ، حال و هوای دیگری دارد.او اتاق کوچکی داشت .فانوس کوچکش را خودش درست کرده بودو نیمه شبها بیدار می شدو نماز شب می خواند.راز و نیازی با سوز و اشک چشم داشت.این عشق به عبادت را خانواده اش بصورت تصادفی دیدند.
این شهید بزرگوار هر گاه می خواست وارد منزل شود یا خارج شود، اگر نامحرمی درب منزل یا کوچه بود، آنقدر صبر می کردتا برود.وی بسیار چشم پاک بود به حدی که هر گاه خواهر یا مادرش در خیابان از کنار او رد می شدند، آنها رانمی شناخت و متوجه آنها نمی شد.او بسیار به مسئله ی حجاب توجه داشت و در نامه هایش به این مورد اشاره می کرد.
⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات
#به_یاد_شهدا
@Alachiigh
6.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬❌ کلیپ #استاد_رحیم_پور
🔻 کی گفته همه هنرمندان محترمند؟
🔻همه روحانیونش هم محترم نیستند!
⬅️ قابل توجه مسئولین محترم صدا و سیما❗️
#تحلیل_سیاسی
#استاد_ازغدی
@Alachiigh
❌🔴 شادمانی شرم آور؛
🔻اکانت اجاره ای منتصب به علیکریمی؛
❌بخاطر فوت یک هنرمند!
✖️ناصر طهماسب دوبلور پیشکسوت و از ارکان این هنر در ایران روز جمعه از دنیا رفت
✖️و خانواده او برای جلوگیری از سوءاستفاده عناصر معلومالحال در مراسم ترحیم، او را بدون اطلاعرسانی عمومی به خاک سپردند.
🔸ناصر طهماسب برادر ایرج طهماسب(آقای مجری) بود.
🔴بی شرف نون به نرخ روزخور مثل رضا کیانیان
تو گمشو برو توی سفارتخانههای غربی بِلول ..
تو رو چه به، از ایراندوستی حرف زدن.. دوزاری...
🔴 محمود پاکنیت، بازیگر سینما:
کسانی که به ناصر طهماسب «صدافروش» گفتند، خودشان خودفروخته هستند
ناصر طهماسب صدایی نایاب داشت..
#درگذشت_ناصر_طهماسب
#استاد_دوبلور
@Alachiigh