6.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 اظهارات جالب خبرنگار و مستند ساز انگلیسی در مورد سرنوشت رژیم صهیونیستی در صورت حمله به ایران: آنها با خاک یکسان و از روی نقشه محو خواهند شد!
رابرت اینکلاش، کارشناس شبکه راشاتودی در مورد احتمال حمله رژیم اسرائیل به ایران گفت:
در صورت دخالت آمریکا در این جنگ، هزاران نفر از سربازان آمریکایی در این جنگ کشته خواهند شد؛ آنها نمی توانند حمله بزرگ زمینی علیه ایران ترتیب دهند، آنها که فکر می کنند اینکار ممکن است، به وسعت، جمعیت و قدرت ایران نگاهی بیاندازند!
iransiasat
🍁〰🍂
@Alachiigh
✅نشستن دراین حالت ، سبب تغییر شکل و بدحالتی ماهیچه ها و مفاصل در کودکان میشود
#کودکان
#سلامت
#سلامت_بمانید
🍁〰🍂
@Alachiigh
زمانی که دانش انسان برای موفقیت کافی است ولی تقوای او کافی نیست، هر چه را که او ممکن است بدست آورد دوباره از دست خواهد داد.
#مثبت_اندیشی
🍁〰🍂
@Alachiigh
#کلام_نور
⭐️*بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ*
⭐️صفحه ۲۸۰ مصحف شریف
✨همراه تدبر و چند نکته
⭐️هدیه به امام زمان عجل الله فرجه الشریف❤️🙏
🍁〰🍂
@Alachiigh
🌹🌹رد ترکش های پشت پیراهنش و صورتی که زمین خورده،حرف ها داره برای خودش😔
تو خود حدیث مفصل بخوان ازین مجمل🌹🌹
⭐️شادی روحش صلوات 🙏💐
#به_یاد_شهدا
🍁〰🍂
@Alachiigh
5.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مرتضوی: آب خلیجفارس به اصفهان منتقل میشود
معاون اجرایی رئیس جمهور:
🔹متاسفانه خشکسالیهای پی در پی آسیب جدی بر منابع آبهای جاری و هم منابع آبهای زیرزمینی وارد کرده است.
🔹قرار است انتقال آب برای استان اصفهان از خلیجفارس و برخی استانها نیز از دریای عمان صورت گیرد.
🔹تا الان ۳ چاه ژرف در استان سیستان و بلوچستان حفر شده است.
بصیرت
🍁〰🍂
@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴چند ثانیه از فیلم بالا رو تقطیع کردن، طوری که وزیر خارجه روسیه معلوم نباشه و فقط رئیسی و وزیر خارجه چین در فیلم باشن.
بعد تیتر زدن رئیسی احوال پوتین رو از وزیر خارجه چین پرسید!
پلشتا نمیگید انقدر ضایع کات میزنید عاشقتون میشیم؟
بیداری ملت
🍁〰🍂
@Alachiigh
صهیونیستها در پشت پرده مشغول کارند
هاآرتص خبر داد که رقیب اصلی مکرون در انتخابات ۲۰۲۲ یک یهودیست که رویاهای مشترک با نتانیاهو دارد.
آمریکا که عملا بهدست هریس یهودی اداره میشه و میریم که در قلب اروپا هم داشته باشیم حکومت تندروی یهود رو.
روزهای آخرالزمانی واقعی در پیش داریم...
💬 باران وکیلی
🆔 @Masaf
♨ طلب ۵۰ ساله!
*۵۰ سال از بدهی ۵۳۵ میلیون دلاری انگلیس به ایران میگذرد؛ اما در روزهای اخیر که فشارها به دولت انگلستان افزایش پیدا کرده است، آنها به دنبال راهی برای پرداخت این بدهی هستند.
👈 نکات تحلیلی
⬅️ بدهی انگلیس به ایران مربوط به سال ۱۳۵۰ است؛ پولهای بیزبانی که بهجای رفع مشکلات مردم با عنوان خرید تانک چیفتن به شرکتهای انگلیسی پرداخت شد تا از ورشکستگی نجات یابند؛ اما پس از عبور از بحران هیچگاه حاضر نشدند پولها را حتی در قالب ارسال تجهیزات نظامی به ایران برگردانند؛ اما مسئولین کشور اخیراً رایزنیهای خود را برای دریافت این مطالبات افزایش دادهاند.
1⃣ در سالهای گذشته همواره مسئولین سیاست خارجی که خود را سرآمد دیپلماسی و گفتوگو در عرصه بینالملل میدانستند، هیچگاه بهصورت جدی پیگیر دریافت پولهای بلوکهشده ایران در لندن نبودهاند، شاید رودربایستی یا حضور فرزندان و خانوادههایشان در غرب مانع از دریافت اموال ملت ایران شده است.
2⃣ وقتی علی باقری، معاون سیاسی وزیر امور خارجه کشورمان در وزارت خارجه انگلیس حضور پیدا میکند و پایش را در یک کفش کرده که بدهی ۴۰۰ میلیون پوندی (۵۳۵ میلیون دلاری) کشورمان را سریعاً پرداخت کنید، میخواهد به طرف انگلیسی ضربالمثلشان را معنی کند که «صدای عمل رساتر از حرف است» و پاشنه درب را تا وصول طلبمان میکنیم.
3⃣ به دلیل فشارهای ایران، در روزهای اخیر چندین بار دولت انگلیس تعهد داده که بدهی ایران را میپردازد؛ «لیز تراس»، وزیر امور خارجه انگلیس گفته که بدهی ۴۰۰ میلیون پوندی کشورش به ایران یک «بدهی قانونی» است و دولت لندن میخواهد آن را پرداخت کند. همچنین هیئتی از وزارت خارجه انگلیس هفته گذشته برای بررسی مکانیسم پرداخت بدهی این کشور به ایران، به تهران آمد.
👈 نکات راهبردی
1⃣ پیگیریهای وزارت خارجه دولت سیزدهم در حد حرف باقی نمانده و ورود گسترده واکسنهای کرونا، ترانزیت گسترده همسایگان از خاک ایران و بازگشت میلیاردها دلار از اموال کشورمان حکایت از آن دارد که موضوع انگلیس هم بهسرعت قابلحل است.
2⃣ مطالبه حقوق ملت ایران وظیفه همه جناحهای سیاسی، گروهها، احزاب و رسانهها است و باید این موضوع بخشی از فرهنگ سیاسی کشورمان شود که هنگام وصول طلبهای ملت ایران از همه دولتهای خارجی باهم متحد هستیم و وزارت خارجه را تنها نمیگذاریم.
3⃣ وزارت خارجه از لبخندهای تصنعی و دستهای چدنی عبور کرده و مطالبات ملت ایران را بهصورت واقعی دنبال خواهد کرد و انشاءالله موفق خواهد شد که تحریمها را حتی بدون عکس یادگاری برطرف کند.
✍ فرهاد مهدوی
✅ بصیرت
#نکات_تحلیلی
#نکات_راهبردی
🍁〰🍂
@Alachiigh
آلاچیق 🏡
🌺دلارام من🌺 قسمت 40 《خواندݩهࢪقسمٺتنهاباذڪر¹صلواٺ بھنیٺتعجیڵدࢪفرج،مجازمۍباشد》 صدایش را پا
🌺دلارام من🌺
قسمت 41
قدم برمیدارم به طرف مقبره شهدا؛ تاحالا اینجا نیامده بودم و بلد نیستم راه را؛ تابلوها را میخوانم؛ مردم یا درحال صعودند یا نزول، فردی یا دسته جمعی. با هدفونها و هندزفریهایی داخل گوششان یا با جمع مختلط دوستان. تازه اینجا، خبری هم از گشت ارشاد نیست و خیلیها بیخیال شال و روسری شدهاند. هر بار هم نگاه پر از تحقیرشان روی سرم سنگینی میکند؛ لابد از خود میپرسند این دختر چادری اینجا چکار دارد؟
دیدن این صحنهها قلبم را درد میآورد؛ برادر من بخاطر امنیت اینها الان اسیر داعشیهاست و کسی روحش هم خبر ندارد. بگذار برسم آن بالا، برای همه مردم قصه پدر و حامد را تعریف میکنم که بدانند شهید و اسیر ندادیم برای افتادن روسریهایشان.
سربالایی تندتر شده و پاهایم بیرمق تر. به نفس نفس افتادهام؛ از بین درختهای کنار جاده، اصفهان پیداست، با اینکه خستهام، قدم تند میکنم. دلم از گرسنگی ضعف میرود؛ کاش چند قاشق بیشتر خورده بودم!
شهدا روی سکویی بلندند. از پلهها بالا میروم، محوطه بزرگیست؛ قدم برمیدارم به سمت مقبره، پاهایم رمق ندارند و حس میکنم الان است که بیفتم؛ شهدا لبه سکو هستند و دورشان دیوار کشیدهاند، طوری که کسی نتواند وارد شود. دست میگذارم روی لبه حصار و فاتحه میخوانم. اصفهان کاملا پیداست؛ شهدا همه شهر را از اینجا میتوانند ببینند؛ گنبد و گلدستههای مصلی از همه ساختمانها شاخصترند؛ گلستان شهدا هم نزدیک همانجاست، به پدر سلام میکنم. اینجا که ایستادهام، بهتر میفهمم چقدر ما آدمها کوچکیم!
آیهای که بالای یادمان نوشته شده را میخوانم: و من المومنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا...
- کاش یادمان رو یه طوری ساخته بودن که میشد نشست کنار مزارها!
مثل برق گرفتهها برمیگردم؛ علیست! کی آمد اینجا؟ از کی تاحالا اینجا بوده؟ تعجبم را که میبیند جواب میدهد: راهای میانبر زیادی هست، عمهاتون گفتن ناهارتونو بیارم.
و لقمهای پاکت پیچ شده به طرفم میگیرد؛ با اخم نگاهش میکنم که یعنی چرا پا برهنه دویدی وسط خلوتم؟
دستش در هوا مانده؛ لقمه را میگیرم و با اینکه گرسنهام، نمیخورم. میگوید: کنترل توپ با یه دست سخته، ببخشید، واقعا عمدی نبود. حالا آقاحامد بفهمه کمرمو میشکنه احتمالا!
برمیگردم به حالت اولم و خیره میشوم به شهری که انتهایش پیدا نیست؛ دلم برای حامد تنگ میشود.
- باید بپذیرم معلول حساب میشم، چارهای نیست، شدم نیمچه آدم!
این حرفها به من چه ربطی دارد؟ ناخودآگاه میگویم: نقص و کمال آدما به این چیزا نیست.
- این یعنی از دستم ناراحت نیستید؟
- بازی این اتفاقا رو هم داره.
نفس عمیقی میکشد: ناهار درست نخوردید، اینو بخورید ممکنه ضعف کنید، اونوقت حامد از صفحه روزگار محوم میکنه!
کمی معترضانه میگویم: لقمههای منو میشمردید؟
- نه... نه... حاج خانم گفتن درست ناهار نخوردید و منم داشتم میرفتم قدم بزنم، اینو دادن براتون بیارم.
جواب نمیدهم؛ آنقدر اطراف یادمان خلوت است که صدای فاتحه خواندنش را میشنوم. میگوید: هوا داره تاریک میشه، میخواید برگردیم؟ خوب نیست اینجاها تنهایی برید و بیاید؛ کوهه، پیچ و خم داره، خیلی محیطش برای یه دخترخانم تنها خوب نیست، تا همینجام که اومدید اگه برادرتون بفهمه کبابم میکنه!
- حامد تاحالا آزارش به کسی رسیده که اینطوری ازش میترسید؟
پشت سرم است و فقط صدای خندهاش را میشنوم: نه ولی بخاطر خواهرش آزارش به همه میرسه، حتی من که صمیمیترین دوستشم.
- اگه صمیمیترین دوستشید چرا خبری ازش ندارید؟
فقط صدای نفس کشیدنش میآید.
- اصرارمون برای خبرگرفتن بیفایدهست؛ فقط میدونیم زندهست و برای تبادل اسرا نگهش داشتن و تا الان هم هیچی لو نداده؛ البته من مطمئنم از این به بعدم حرفی نمیزنه و دهنش قرصه.
پوزخند دردآلودی میزنم؛ کاش علی اسیر میشد که ببینم بازهم انقدر راحت این حرفها را میزند یا نه؟
با شهدا وداع میکنم و قصد برگشت میکنم؛ در ابتدای جاده سنگیام که علی صدایم میزند: اون مسیر خیلی طولانیه، من از میانبر میبرمتون..
ادامه دارد...
#داستان_شب
🍁〰🍂
@Alachiigh