eitaa logo
آلاچیق 🏡
1.1هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
3.6هزار ویدیو
57 فایل
فعالیتهای کانال، به نیت مهدیِ فاطمه عجل الله تعالی فرجه ادمین تبادل، انتقاد-پیشنهاد-مسابقه : @nilofarane56 پ زینب کبری سلام الله علیها کپی مطالب با ذکر صلوات 🙏
مشاهده در ایتا
دانلود
آلاچیق 🏡
🌺عاشقـــانه دو مدافـــع 🌺 #قسمت_پنجم بعد دانشگاه منتظر  بودم ڪ سجادے بیاد و حرفشو تموم کنه اما نیو
🌺عاشقانه دو مدافع🌺 هل شدم و  گوشے از دستم افتادو رفت زیر صندلے داشت میرسید ب ماشیـݧ از طرفے هرچقد تلاش میکردم نمیتونستم گوشے و بردارم در ماشیـݧ و باز کرد سرشو آورد تو و گفت مشکلے پیش اومده دنبال چیزے میگردید؟؟؟ لبخندے زدم و گفتم:ن چ مشکلے؟؟؟فقط گوشیم از دستم افتاد رفت زیر صندلے خندید و گفت:بسیار خوب چند تا شاخہ گل یاس داد بهم و گفت اگہ میشہ اینارو نگہ دارید. با ذوق و شوق گلهارو ازش گرفتم وبوشون کردم و گفتم: مـݧ عاشق گل یاسم اصـݧ دست خودم نبود این رفتار خندید و گفت‌:میدونم خودمو جم و جور کردم ‌و گفتم:بلہ؟؟از کجا میدونید؟؟ جوابمو نداد حرصم گرفتہ بود اما بازم سکوت کردم اصـݧ ازش نپرسیدم براے چے گل خریده حتے نمیدونستم کجا داریم میریم مثل ایـݧ کہ عادت داره حرفاشو نصفہ بزنہ جوݧ آدمو ب لبش میرسونہ ضبط و روشـݧ کرد صداے ضبط زیاد بود تاشروع کرد ب خوندݧ مـݧ از ترس از جام پرید سریع ضبط و خاموش کرد  ببخشید خانم محمدے شرمندم ترسیدید؟؟ دستم و گذاشتم رو قلبم و گفتم: بااجازتوݧ اے واے بازم ببخشید شرمنده خواهش میکنم. گوشیم هنوز زیر صندلے بود و داشت زنگ میخورد بازم هر چقدر تلاش کردم نتونستم برش دارم سجادے گفت خانم محمدے رسیدیم براتوݧ درش میارم از زیر صندلے ب صندلے تکیه دادم نگاهم افتاد ب آینہ اوݧ پلاک داشت تاب میخورد منم ک کنجکاو... همینطورے ک محو تاب خوردن پلاک بودم ب آینہ نگاه کردم اے واے روسریم باز خراب شده فقط جلوے خودمو گرفتم ک گریہ نکنم سجادے فهمید رو کرد ب مـݧ و گفت: دیگہ داریم میرسیم دیگہ طاقت نیوردم و گفتم: میشہ بگید کجا داریم میرسیم احساس میکنم ک از شهر داریم خارج میشم دستے ب موهاش کشید و گفت بهشت زهرا.... پس واسہ همیـݧ دیروز بهم گفت نرم حدس زده بودماااا اما گفتم اخہ قرار اول ک من و نمیبره بهشت زهرا... با خودم گفت اسماء باور کـݧ تعقیبت کرده چے فکر میکردے چے شد با صداش ب خودم اومدم، :رسیدیم خانم محمدے... _نزدیک قطعه ے شهدا  نگہ داشت از ماشیـݧ پیاده شد اومد سمت مـݧ و در ماشیـݧ و باز کرد مـݧ انقد غرق  در افکار خودم  بودم کہ متوجہ نشدم _صدام کرد بخودم اومدم و پیاده شدم خم شد داخل ماشیـݧ و گوشے و برداشت گرفت سمت مـݧ و گفت: بفرمایید ایـݧ هم از گوشیتوݧ دستم پر بود با یہ دستم  کیف و چادرم و نگہ داشتہ بودم با یہ دستمم گلارو _گوشے تو دستش زنگ خورد تا اومد بده بہ من قطع شد و عکس نصفہ ای ک ازپلاک گرفتہ بودم اومد رو صفحہ از خجالت نمیدونستم چیکار کنم سرمو انداختم پاییـݧ و ب سمت مزار شهدا حرکت کردم _سجادے هم همونطور ک گوشے دستش بود اومد دنبالم و هیچ چیزے نگفت همینطورے داشتم میرفتم قصد داشتم برم سر قبر شهید گمنامم اونم شونہ ب شونہ من میومد انگار راه و بلد بود و میدونست کجا دارم  میرم _رسیدیم من نشستم گلهارو گذاشتم رو قبر سجادے هم رفت کہ آب بیاره گوشیم هنوز دستش بود  _از فرصت استفاده کردم تا رفت شروع کردم ب حرف زدݧ باشهیدم سلام شهید جاݧ میبینے ایـݧ همون تحفہ ایہ ک سرے پیش بهت گفتم کلا زندگے مارو ریختہ بهم خیلے هم  عجیب غریبہ عادت داشتم باهاش بلند حرف بزنم یہ نفر از پشت اومد سمتم و گفت: مـݧ عجیب و غریبم؟؟؟ سجادے بود واااااااے دوباره گند زدے اسماء از جام تکوݧ نخوردم اصلا انگار اتفاقے نیوفتاده روی قبرو با آب شست و فاتحہ خوند سرمو انداختہ بودم پاییـݧ خانم محمدے ایرادے نداره بهتره امروز دیگہ حرفامونو بزنیم تا نظر شما یکم راجب مـݧ عوض بشہ حرفشو تایید کردم _خوب علے سجادے هستم  دانشجوے رشتہ ے برق تو یہ شرکت مخابراطے مشغول کار هستم و الحمدوللہ حقوقم هم خوبہ فکر میکنم بتونم.... _حرفشو قطع کردم ببخشید اما مـݧ منتظرم چیزهاے دیگہ اے بشنوم با تعجب سرشو آورد بالا و نگام کرد بلہ کاملا درست میفرمایید دفہ ے اول تو دانشگاه دیدمتو... ✍خانم.علـــی.آبادی ⭐️برای خواݩدݩ‌هرقسمٺ‌از رماݩ‌1صݪواٺ‌ به نیت فرج اݪـزامیسٺ 🎋〰🍃 @Alachiigh
⭐️چه بسا چیزی خوشایند شما نباشد و خداوند، خیر کثیری در آن قرار داده باشد ⭐️ 🎋〰🍃 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭐️*بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ* ⭐️صفحه ۴۰۵ مصحف شریف ✨همراه تدبر و چند نکته ⭐️هدیه به امام زمان عجل الله فرجه الشریف❤️🙏 🍁〰🍂 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔺‏۱۵۰ هزار دلار (۳/۵ میلیارد تومن) از جیب ملت ایران غرامت گرفتن! فامیلاشون بواسطه همین اتفاق رفتن اونجا اقامت گرفتن! کلی ساپورت و حمایت میشن از طرف دولت کانادا! حالا هم به بهانه دغدار بودن، دنبال انتقام از مردم و تحریم ورزش ایران هستن! هموناکه میگفتن ورزش سیاسی نیست! 🔹‏داغی که امروز بخاطرش داره از ۸۰ میلیون ایرانی انتقام میگیره رو سی سال پیش ایرانی ها چشیدن! آمریکا نه تنها غرامتی نداد؛ بلکه مدال افتخار هم به خلبان قاتل دادن! بعد همینا خودشون رفتن تو بغل آمریکا و میگن چرا با آمریکا دشمنی میکنید؟ چرا شعار مرگ به آمریکا میدید؟! 🔸‏اگر داغدار شدن شما مجوزی هست برای اینکه با ۸۰ میلیون ایرانی دشمنی کنید و ورزشش رو تحریم کنید، پس ملت ایران هم حق داره بخاطر داغ هایی که آمریکا به دل ملت ایران گذاشته شعار مرگ بر آمریکا بده و از آمریکا و همه اسماعیلیون های آمریکادوست، متنفر باشه و باهاشون دشمن باشه ! 💬 فاطمه فردوس ✅ تحلیل سیاسی 🎋〰🍃 @Alachiigh
♥️🇮🇷🇮🇷 اگر ایران به جز ویران سرا نیست من این ویران سرا را دوست دارم اگر تاریخ ِ ما افسانه رنگ است من این افسانه ها را دوست دارم نوای نای ما گر جانگداز است من این نای و نوا را دوست دارم اگر آب و هوایش دلنشین نیست من این آب و هوا را دوست دارم به شوق خار صحراهای خشکش من این فرسوده پا را دوست دارم من این دلکش زمین را خواهم از جان من این روشن سما را دوست دارم اگر بر من ز ایرانی رود زور، من این زورآزما را دوست دارم اگر آلوده دامانید، اگر پاک من ای مردم، شما را دوست دارم ✍حسین پژمان بختیاری 🎋〰🍃 @Alachiigh
🔴چند روز قبل آلنا دوهان گزارشگر ویژه سازمان ملل تحریم‌ها علیه ایران رو غیرقانونی و نقض حقوق بشر اعلام کرد بعد رضا کیانیان از این صحبت‌ها دردش اومده و این عکس رو استوری کرده! 🔻وقتی می‌گوییم سلبریتی‌ها عامل دشمن هستن و دغدغه مردم داشتنشان دروغ است دقیقا همین را میگوییم! pedarefetneh 🎋〰🍃 @Alachiigh
🔷🔵بخش اول 🇮🇷 ولیّ‌فقیه علت تبدیل فضای مجازی به «قتلگاه» را چه می‌داند؟ 📍برخی بر این باورند که علت «قتلگاه» شدن فضای مجازی آن است که همۀ افراد مؤمن و حزب‌اللّهی و انقلابی در آن حضور فعال ندارند و اگر چنانچه همۀ این دوستان با حجم وسیع و تمام توان و مجاهدانه و شبانه‌روز در این عرصه به فعالیت علیه دشمنی‌های دشمن بپردازند، می‌توان این تهدید را به فرصت تبدیل کرد یا دست‌کم از وضعیت «قتلگاه» خارج نمود. 🔺امّا آیا ولیّ‌فقیه نیز بر این عقیده است؟ و آیا ولیّ‌فقیه نیز همانند برخی از ما، علت تبدیل فضای مجازی به «قتلگاه» را کافی نبودن حضور فعال حزب‌الّهی‌ها در این فضا می‌داند یا ریشه‌ی مشکل را در «مدیریت دشمن» بر فضای مجازی عنوان کرده‌اند؟ ♦️«فضای مجازی حقیقتاً قتلگاه جوانان و نوجوانان ما شده است. الآن یک منطقه عظیمی از این فضا در اختیار دشمن است و هر کار می‌خواهد می‌کند و انواع ضربه‌ها را به ما می‌زند». ۱۹ آبان ۹۵ ♦️خطاب به هیئت دولت به عنوان مدیران فضای مجازی کشور: «آنچه عرضِ من است و من روی آن تکیه می‌کنم این است که فضای مجازی بدون اختیار ما، از بیرون از اختیارِ ما دارد مدیریّت می‌شود؛ بحث این است. فضای مجازی یک چیزی نیست که آدم بتواند مثل یک آب روانی هر جور که می‌خواهد از آن استفاده بکند؛ دیگران دارند این آب را به یک سمتی که خودشان می‌خواهند هدایت می‌کنند؛ آن‌ها دارند مدیریّت می‌کنند این فضا را. خب وقتی که ما می‌دانیم کسانی از بیرون دارند فضای مجازی را -که ما هم دست‌اندرکارش هستیم و مبتلابهِ ماست- هدایت می‌کنند و مدیریّت می‌کنند، ما نمی‌توانیم بی‌کار بنشینیم در مقابل او؛ ما نمی‌توانیم مردم‌مان را که با فضای مجازی ارتباط دارند، بی‌پناه رها کنیم در اختیار آن مدیری که دارد پشت پرده، فضای مجازی را اداره می‌کند». ۲ شهریور ۹۹ ♦️«سلطۀ دشمن را از این ابزارها بایستی سلب کرد. نمی‌توانید شما برای اینکه مثلاً فرض بفرمایید رادیو و تلویزیون داشته باشید، رادیو تلویزیون‌تان را بدهید در اختیار دشمن؛ اینترنت هم همین‌جور است، فضای مجازی هم همین‌جور است، دستگاه‌های اطّلاعاتی و ابزارهای اطّلاعاتی هم همین‌جور است، این‌ها را نمی‌شود در اختیار دشمن قرار داد؛ امروز در اختیار دشمن است؛ وسیله و ابزار نفوذ فرهنگی است؛ ابزار سلطۀ فرهنگی دشمن است». ۱۴ خرداد ۹۵ #⃣ ✅ تحلیل سیاسی 🎋〰🍃 @Alachiigh
آلاچیق 🏡
🌺عاشقانه دو مدافع🌺 #قسمت_ششم هل شدم و  گوشے از دستم افتادو رفت زیر صندلے داشت میرسید ب ماشیـݧ از ط
🌺عاشقــانه_دو_مدافـــع🌺 _دفہ ے اول تو دانشگاه دیدمتو... حدودا یہ سال پیش اوݧ موقع همراه دوستتوݧ خانم شایستہ بودید(مریم و میگفت) همینطور کہ میبینید  کمتر دخترے پیدا میشہ ک مثل شما تو دانشگاه چادر سرش کنہ حتے صمیمے تریـݧ دوستتوݧ هم چادرے نیست البتہ سوتفاهم نشہ مـݧ خداے نکرده نمیخـوام ایشـونو ببرم زیر سوال _خلاصہ ک اولیـݧ مسئلہ اے ک توجہ مـݧ رو نسبت ب شما جلب کرد ایـݧ بود اما اوݧ زماݧ فقط شما رو بخاطر انتخابتوݧ تحسیـݧ میکردم بعد از یہ مدت متوجہ شدن یہ سرے از کلاساموݧ مشترکہ _با گذشت زماݧ توجہ امـ نسبت ب شما بیشتر جلب میشد سعے میکردم خودمو کنترل کنم و براے همیـݧ هر وقت شمارو میدیم راهمو عوض میکردم و همیشہ سعے میکردم از شما دور باشم تا دچار گناه نشم _اما هرکارے میکردم نمیشد با دیدݧ رفتاراتوݧ  وحیایے ک موقع صحبت کردݧ با استاد ها داشتید و یا سکوتتوݧ در برابر تیکہ هایے ک بچہ هاے دانشگاه مینداختن _نمیتونستم نسبت بهتوݧ بی اهمیت باشم دستم و گذاشتہ بودم زیر چونم با دقت ب حرفاش گوش میدادم و یہ لبخند کمرنگ روے لبام بود ب یاد سہ سال پیش افتادم مـݧ وروزهاے ۱۷-۱۸سالگیم و اتفاقے ک باعث شده بود مـݧ اینے ک الاݧ هستم بشم اتفاقے ک مسیر زندگیمو عوض کرد _اما سجادے اینارو نمیدونست برگشتم ب سہ سال پیش و خاطرات مثل برق از جلوے چشمام عبور کرد یہ دختر دبیرستانے پرشر و شوروساده  و در عیـݧ حال شاگرد اول مدرسہ _واسہ زندگیم برنامہ ریزے خاصے داشتم در طے هفتہ درس میخوندم و آخر هفتہ ها با دوستام میرفتیم بیروݧ از همـــوݧ اول خوانواده ے مذهبے داشتیم اما مـݧ خلاف اونا بودم _اوݧ زماݧ چادرے نبودم و در عوض با مد پیش میرفتم از هموݧ اول علاقہ ے خاصے بہ نقاشے داشتم و استعدادمم خوب بود همیشہ آخر هفتہ ها ک میرفتیم بیروݧ بچه ها کاغذو مداد میوردݧ  تا مـݧ چهرشونو بکشم _یہ روز ک با بچہ ها رفتہ بودیم بیروݧ مینا(یکے از بچه ها  مدرسہ )اومد همراهش یہ پسر جوون بود همہ ما جا خوردیم اومد سمت مـݧ و گفت سلام اسماء جاݧ بعد اشاره کرد ب اوݧ پسر جووݧ و گفت ایشوݧ برادرم هستن رامیـݧ رامیـݧ اومد سمت مـݧ  دستشو آورد جلو و گفت خوشبختم با تعجب بہ دستش نگاه کردم و چند قدم رفتم عقب مینا دست رامیـݧ و عقب کشید و در گوشش چیزے گفت ￿ک باعث شد رامیـݧ ازم معذرت خواهی کنہ گفتم خواهش میکنم و رفتم سمت بچه ها مینا اومد کنارمو  گفت اسماء جوݧ میشہ چهره ے برادر مـݧ  و هم بکشے؟؟؟ _خیلے مشتاقہ لبخندے زدم و گفتم ن عزیزم اولا ک مـݧ الاݧ خستم دوما مـݧ تا حالا چهره ے یه پسرو نکشیدم ببخشید رامیـݧ ک پشت سرما داشت میومد وسط حرفم پریدو گفت ایرادے نداره یه زماݧ دیگہ مزاحم میشیم بالاخره باید از یہ جایے شروع کنے مـݧ باعث افتخارمہ ک اولیـݧ پسرے باشم ک شما چهرشو میکشید _دست مینارو گرفت و گفت  پس فعلا و ازم دور شدݧ اوݧ شب خیلے ذهنم مشغول اتفاقاتے ک افتاده بود.... _اوݧ هفتہ بہ سرعت گذشت آخر هفتہ با دوستام رفتیم بیروݧ مشغول حرف زدݧ بودیم ک دوباره مینا ورامیـݧ اومد..... رامیـݧ پشتش چیزے قایم کرده بود... ✍خانم.علـــی.آبادی ⭐️برای خواݩدݩ‌هرقسمٺ‌از رماݩ‌1صݪواٺ‌ به نیت فرج اݪـزامیسٺ 🎋〰🍃 @Alachiigh
گر سینه شود تنگ خدا با ما هست ✍گر پای شود لنگ خدا با ما هست ✍دل را به حریم عشق بسپار و برو ✍فرسنگ به فرسنگ خدا با ما هست 🙏〰〰〰〰 🎋〰🍃 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭐️*بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ* ⭐️صفحه ۴۰۶ مصحف شریف ✨همراه تدبر و چند نکته ⭐️هدیه به امام زمان عجل الله فرجه الشریف❤️🙏 🍁〰🍂 @Alachiigh
🌹شهید مصطفی ردانی پور🌹 ✍اینو میگن آخوند خبر رسید که ضد انقلاب با حمله به روستایی نزدیک سنندج، دکتر جهاد سازندگی را به اسارت برده است. صبح اول وقت راه افتادیم. مصطفی، عمامه به سر، اما با بند حمایل و یک نوار فشنگ تیر بار دور کمر قوت قلب همه بود. پیش مرگ های کرد که در کنار ما با دشمن می جنگیدند، چپ چپ به مصطفی نگاه می کردند، باور نمی کردند او اهل رزم و درگیری باشد همان صبح زود، ضد انقلاب دکتر را به شهادت رسانده بود، امادرگیری تاعصر ادامه داشت، وقت برگشتن، پیش مرگ ها تحت تاثیر شجاعت مصطفی، ول کن او نبودند. یکی از آنها بلند، طوری که همه بشنوند گفت : - اینو می گن آخوند، اینو می گن آخوند! مصطفی می خندید. دستی کشید به سبیل های تا بناگوش آن کاک مسلح و گفت : -  اینو میگن سبیل. اینو می گن سبیل. ⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات 🎋〰🍃 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌❌ 🎥 خدا را شکر که کشور دائم در دست چنین تفکری نیست ▪️زیباکلام:«غنی‌سازی هیچ کمکی به پیشرفت ما نمی‌کنه. تولید و خودکفایی در گندم اشتباهه.» ▪️با وضعیت فعلی اقتصاد و کشاورزی در جهان، اگر زیباکلام مسئول بود، چه بلایی سر ایرانیان می‌آمد؟! این اگر الان مسئول بود باید به جای نون ، علف میخوردیم 😐 دانش هسته ای و تولید و خودکفایی گندم برای غربی ها فقط خوبه برای ما عخه واقعا باید دانشگاهی که این توش استاده رو گِل گرفت ✅ تحلیل سیاسی 🎋〰🍃 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥آتش زدن قرآن کریم، تجاوز آشکار به مقدسات مسلمانان 🔹راسموس‌ پالودان⁩ امروز برای مرتبه‌ی چندم روبروی منطقه مسلمان نشین ⁧قرآن کریم⁩ را تحت حمایت پلیس ⁧سوئد⁩ آتش زد! 🔸مسلمانانی که به رودخانه پریدند تا با عبور از آن، قرآن سوزی را متوقف کنند، توسط پلیس بازداشت شدند. اَجر مسلمونی اونها کجا و ما.....😭😭😭 ⛔️(از پخش تصاویر پوزش میطلبیم) اللهم عجل لولیک الفرج بحق المهدی🙏 🎋〰🍃 @Alachiigh
آلاچیق 🏡
🔷🔵بخش اول 🇮🇷 ولیّ‌فقیه علت تبدیل فضای مجازی به «قتلگاه» را چه می‌داند؟ 📍برخی بر این باورند که علت
🔷🔵بخش دوم 🇮🇷 ولیّ‌فقیه علت تبدیل فضای مجازی به «قتلگاه» را چه می‌داند؟ ♦️«آرایش دشمن آرایش جنگی است ... همان‌طور که عرض کردم از لحاظ فضای مجازی آرایش جنگی گرفته؛ در مقابل این دشمنی که آرایش جنگی در مقابل ملّت ایران گرفته، ملّت ایران بایستی آرایش مناسب بگیرد». ۱۱ اردیبهشت ۹۸ ♦️خطاب به نمایندگان مجلس به عنوان قانون‌گذاران فضای مجازی کشور: «مسئله‌ی مدیریّت فضای مجازی جزو مسائل مهمّ ما است که این مسئله، مسئلۀ بلندمدّت هم نیست؛ مسئله‌ی کوتاه‌مدّت و میان‌مدّت و جزو مسائل نزدیک ما است که باید [به آن توجّه بشود] و امثال این‌ها مسائل کلیدی‌ای وجود دارد. توجّه کنید دچار حاشیه‌ها نشوید، دچار مسائل فرعی و بی‌اولویّت نشوید». ۲۲ تیر ۹۹ ♦️«فعلاً دشمن از ابزار رسانه استفاده می‌کند برای اثرگذاری بر افکار عمومی. توجّه کنید! ابزار رسانه، ابزار مهم و اگر دستِ دشمن باشد، ابزار خطرناکی است. ابزار رسانه را تشبیه می‌کنند به سلاح‌های شیمیایی در جنگ نظامی؛ سلاح شیمیایی را وقتی می‌زنند، سلاح شیمیایی تانک و تجهیزات را از بین نمی‌برد؛ تجهیزات می‌ماند و انسان‌ها از بین می‌روند و از قدرتِ استفادۀ از ابزار می‌افتند؛ سلاح شیمیایی در جنگ نظامی این‌جوری است؛ ابزارِ رسانه هم این‌جور است. امروز از تلویزیون، از رادیو، از اینترنت، از شبکه‌های اجتماعی، از انواع و اقسام وسایل فضای مجازی، علیه افکار عمومی ما استفاده می‌شود، این را کسانی که مسئولیّت این بخش از کشور را -بخش ارتباطات را- دارند، درست توجّه کنند. ما در جلسات حضوری هم به این‌ها تذکّر داده‌ایم، تأکید کرده‌ایم، حالا هم می‌گوییم؛ توجّه کنند که آن‌ها ابزاری نشوند برای این‌که دشمن راحت بتواند سلاح شیمیایی خودش را علیه این مردم به کار ببرد». ۱۲ مهر ۹۷ #⃣ ✅ تحلیل سیاسی 🎋〰🍃 @Alachiigh
آلاچیق 🏡
🌺عاشقــانه_دو_مدافـــع🌺 #قسمت_هفتم _دفہ ے اول تو دانشگاه دیدمتو... حدودا یہ سال پیش اوݧ موقع همراه
❤ عاشقــانه دو مدافـــع❤ _دفہ ے اول تو دانشگاه دیدمتو... حدودا یہ سال پیش اوݧ موقع همراه دوستتوݧ خانم شایستہ بودید(مریم و میگفت) همینطور کہ میبینید  کمتر دخترے پیدا میشہ ک مثل شما تو دانشگاه چادر سرش کنہ حتے صمیمے تریـݧ دوستتوݧ هم چادرے نیست البتہ سوتفاهم نشہ مـݧ خداے نکرده نمیخـوام ایشـونو ببرم زیر سوال _خلاصہ ک اولیـݧ مسئلہ اے ک توجہ مـݧ رو نسبت ب شما جلب کرد ایـݧ بود اما اوݧ زماݧ فقط شما رو بخاطر انتخابتوݧ تحسیـݧ میکردم بعد از یہ مدت متوجہ شدن یہ سرے از کلاساموݧ مشترکہ _با گذشت زماݧ توجہ امـ نسبت ب شما بیشتر جلب میشد سعے میکردم خودمو کنترل کنم و براے همیـݧ هر وقت شمارو میدیم راهمو عوض میکردم و همیشہ سعے میکردم از شما دور باشم تا دچار گناه نشم _اما هرکارے میکردم نمیشد با دیدݧ رفتاراتوݧ  وحیایے ک موقع صحبت کردݧ با استاد ها داشتید و یا سکوتتوݧ در برابر تیکہ هایے ک بچہ هاے دانشگاه مینداختن _نمیتونستم نسبت بهتوݧ بی اهمیت باشم دستم و گذاشتہ بودم زیر چونم با دقت ب حرفاش گوش میدادم و یہ لبخند کمرنگ روے لبام بود ب یاد سہ سال پیش افتادم مـݧ وروزهاے ۱۷-۱۸سالگیم و اتفاقے ک باعث شده بود مـݧ اینے ک الاݧ هستم بشم اتفاقے ک مسیر زندگیمو عوض کرد _اما سجادے اینارو نمیدونست برگشتم ب سہ سال پیش و خاطرات مثل برق از جلوے چشمام عبور کرد یہ دختر دبیرستانے پرشر و شوروساده  و در عیـݧ حال شاگرد اول مدرسہ _واسہ زندگیم برنامہ ریزے خاصے داشتم در طے هفتہ درس میخوندم و آخر هفتہ ها با دوستام میرفتیم بیروݧ از همـــوݧ اول خوانواده ے مذهبے داشتیم اما مـݧ خلاف اونا بودم _اوݧ زماݧ چادرے نبودم و در عوض با مد پیش میرفتم از هموݧ اول علاقہ ے خاصے بہ نقاشے داشتم و استعدادمم خوب بود همیشہ آخر هفتہ ها ک میرفتیم بیروݧ بچه ها کاغذو مداد میوردݧ  تا مـݧ چهرشونو بکشم _یہ روز ک با بچہ ها رفتہ بودیم بیروݧ مینا(یکے از بچه ها  مدرسہ )اومد همراهش یہ پسر جوون بود همہ ما جا خوردیم اومد سمت مـݧ و گفت سلام اسماء جاݧ بعد اشاره کرد ب اوݧ پسر جووݧ و گفت ایشوݧ برادرم هستن رامیـݧ رامیـݧ اومد سمت مـݧ  دستشو آورد جلو و گفت خوشبختم با تعجب بہ دستش نگاه کردم و چند قدم رفتم عقب مینا دست رامیـݧ و عقب کشید و در گوشش چیزے گفت ￿ک باعث شد رامیـݧ ازم معذرت خواهی کنہ گفتم خواهش میکنم و رفتم سمت بچه ها مینا اومد کنارمو  گفت اسماء جوݧ میشہ چهره ے برادر مـݧ  و هم بکشے؟؟؟ _خیلے مشتاقہ لبخندے زدم و گفتم ن عزیزم اولا ک مـݧ الاݧ خستم دوما مـݧ تا حالا چهره ے یه پسرو نکشیدم ببخشید رامیـݧ ک پشت سرما داشت میومد وسط حرفم پریدو گفت ایرادے نداره یه زماݧ دیگہ مزاحم میشیم بالاخره باید از یہ جایے شروع کنے مـݧ باعث افتخارمہ ک اولیـݧ پسرے باشم ک شما چهرشو میکشید _دست مینارو گرفت و گفت  پس فعلا و ازم دور شدݧ اوݧ شب خیلے ذهنم مشغول اتفاقاتے ک افتاده بود.... _اوݧ هفتہ بہ سرعت گذشت آخر هفتہ با دوستام رفتیم بیروݧ مشغول حرف زدݧ بودیم ک دوباره مینا ورامیـݧ اومد..... رامیـݧ پشتش چیزے قایم کرده بود... ✍خانم.علـــی.آبادی ⭐️برای خواݩدݩ‌هرقسمٺ‌از رماݩ‌1صݪواٺ‌ به نیت فرج اݪـزامیسٺ 🎋〰🍃 @Alachiigh
✳️اسرار گریه نوزادان👇 🔸اگر کودک شما هنگام گریه کردن پیچ و تاب می خورد گرسنه است ! 🔸 اگرکودک شما هنگام گریه کردن چشمان خود را می بندد؛ درد دارد ! 🎋〰🍃 @Alachiigh
اتفاق اول بايد در درون من رخ دهد تا تكرار آن را در دنياي بيرون ببينم پس من می توانم بهترین باشم ⭐️⭐️⭐️ 🎋〰🍃 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭐️*بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ* ⭐️صفحه ۴۰۷ مصحف شریف ✨همراه تدبر و چند نکته ⭐️هدیه به امام زمان عجل الله فرجه الشریف❤️🙏 🍁〰🍂 @Alachiigh