وقتی گفت میخواهد برود از شنیدن حرفهایش تعجب کردم!!
گفتم اصلاً به شما نیاز نیست که بخواهید به آنجا بروید.
شما روحانی هستید و میتوانید همینجا بمانید و مردم خودمان را هدایت کنید😊
اما میگفت رفتن به جمع #مدافعان_حرم برایم تکلیف است.
چطور من روی منبر میروم و به مردم میگویم این کار را بکنید و این کار را نکنید بعد وقتی از منبر پایین میآیم خودم این کارها را انجام ندهم.⁉️
میگفتم الان پسرمان حسین کوچک است و دوست دارم شما در خانه کنارش باشید. میخواهم همیشه شما را ببیند و شما را الگوی خودش قرار دهد و شبیه شما شود.😌
اما شهید میگفت من الگوی خوبی برای حسین نیستم و حسین الگویش باید #امام_زمان(عج) و #امام_حسین(ع) باشد نه من☝️ پسرم الان نزدیک به چهار سال دارد.
به هرحال مخالفت کردم و گفتم الان برای رفتنتان خیلی زود است.
الان ما اول راه و زندگیمان هستیم اگر میشود چند سال دیگر بروید.🌸
ایشان اینگونه توضیح میداد که فکر کن الان امام حسین(ع) به ما نیاز دارد، من میتوانم بگویم #امام_حسین(ع) الان صبر کنید چون من اول زندگیام هستم و چند سال دیگر میآیم❗️
اصلاً شاید چند سال دیگر به من نیاز نداشته باشند. وقتی گفتم بچهمان کوچک است گفت امام حسین(ع) هم بچه کوچک داشت و شما میخواهید فردا به حضرت فاطمه(س) بگویید به وظیفهام عمل نکردم چون بچهام کوچک بود.❗️
«شاهدان عینی میگویند مصطفی پس از شهادت چشمانش را باز میکند و به همرزمانش لبخند میزند🕊»
راوی: همسر محترم شهید مدافع حرم مصطفی خلیلی🌹
شهید مدافع حرم حجت الاسلام مصطفی خلیلی بلوطکی به سال ۱۳۶۷ شمسی در اهواز به دنیا آمد. از کودکی به مسجد علاقه داشت و در آن زیاد رفت و آمد می کرد.
او در سال ۸۶ در رشته حقوق قبول شد، ولی نرفت. می گفت: دوست ندارم وارد مکانی شوم که دختر و پسر در آن مختلط هستند. به مسائل دینی و اخلاقی اهمیت می داد و لذا وارد حوزه علمیه شد و درس های حوزه را تا پایه نهم خواند.
او علاوه بر درس، کارهای تبلیغی و فرهنگی اش را مستمر و بانگیزه در مسجد انجام می داد و اوقات فراوانی را در حل و فصل مشکلات دیگران و از جمله طلاب صرف می کرد.
این روحانی مجاهد در عملیات آزادسازی نبل و الزهرا به همراه گروه به محاصره تکفیری ها در آمدند و عاقبت پس از ساعت ها جنگ و مبارزه در سال ۱۳۹۴ شمسی آسمانی شد.
جسد مطهر ایشان در گلزار شهدای اهواز آرام گرفت.
از خصوصیت بارز شهید اهتمام فراوان او به نماز اول وقت بود. به نماز شب اهمیت می داد و همسرش در این زمینه می گوید: «از صدای قرآن خواندن و گریه کردنش می فهمیدم که برای نماز شب بیدار شده است».
همیشه بیش از سخن گفتن، با عمل خود بر دیگران تأثیر می گذاشت. به پدر و مادرش بسیار احترام می گذاشت. شهید اهل صله رحم بود و اگر کسی مریض می شد، به عیادتش می رفت.
همسر شهید می گوید: «هیچ وقت انتظار کمک از شخصی را نداشت و توکلش فقط به خدا و امام زمان(عج) بود. همیشه در کارهای خانه به من کمک می کرد و خیلی برای پسرمان وقت می گذاشت».
✍🏻فرازی از وصیت شهید مدافع حرم حجتالاسلام مصطفی خلیلی:
🔸فکر نکنید که این راهی که ما قدم برداشتیم راهی کم ارزش است بلکه رفتن ما برای این جهاد دفاع از حریم ولایت و اهل بیت و مظلومیت شیعه بوده است، مطمئن باشید اگر من و امثال من به این جهاد نمیرفتند ما باید الان در مرزهای خودمان با این قوم از خدا بیخبر میجنگیدیم و این بمبها و تیرها بر مردم خودمان فرود میآمد.
همسر شهید می گوید : 👇 👇
ما یک بار با هم به تهران سفر کرده بویم و سری هم به گلزار شهدا زدیم. شهیدی در بهشت زهراست که همیشه از قبرش بوی گلاب میآید. آنجا به آقا مصطفی گفتم از این شهدای خاص خیلی خوشم میآید. گفت که شهدا همه خاص هستند. گفتم مثل این شهید که از مزارش بوی گلاب میآید یا مثل شهید حقیقی که هنگام شهادتش خندید؛ از این ویژگیها خیلی خوشم میآید. زمانی که همسرم شهید شد دوستانش میگفتند ما او را به عقب آوردیم و داخل کیسهای گذاشتیم. بعد که گروه فاطمیون میآیند و میگویند ما میخواهیم مصطفی را ببینیم. کیسه را باز میکنند و صدای داد و فریاد بلند میشود که بروید دکتر بیاورید. بعد دوستانش که میآیند ببینند چه شده میگویند مصطفی چشمانش باز بود و لبخند میزد و همه فکر کردهاند او زنده است. میگویند شهدا مقامشان را در آن دنیا میبینند به همین دلیل هنگام شهادت لبخند میزنند.
من خیلی به آقا مصطفی افتخار میکنم. به قول آقا، شهدا در زمان حیاتشان از اولیاءالله هستند. من به این یقین پیدا کردهام که واقعاً ایشان در زمان حیاتشان از اولیاءالله بود. از زمانی که من این تصمیم را گرفتم و به ایشان رضایت دادم که برای جهاد بروند تا همین الان که چندین ماه از شهادتش میگذرد حتی آن لحظه که به من گفتند شهید شده یک لحظه هم در ذهنم نیامده که کاش نمیگذاشتم برود.
زمانی که پیکر همسرم را آوردند به حسین گفتم پدرت شهید شده است. خودش به پسرمان گفته بود میروم دشمنان امام حسین(ع) را بکشم و شبها برایش از امام حسین و یارانش میگفت. زمانی که شهید شد حسین خیلی بیقراری پدرش را میکرد، میگفت پس پدرم کجاست و چرا نمیآید؟ قول میدهم اگر بیاید من دیگر اذیتش نکنم. پدرش خیلی اهل عطر بود و حسین هم همینطور شده بود. به خودش عطر مالید و گفت وقتی بابا آمد میخواهم بگویم مرا بو کند. وقتی پیکرش را آوردند دوستان مسجدیشان هم آمدند و بالای پیکرش بیقرار بودند و حسین شوکه شده بود و میگفت مامان چرا به من دروغ گفتی؟ اگر بابا شهید شده پس چرا اینها گریه میکنند. برای شهید که گریه نمیکنند.
❧🔆✧ ﷽ ✧🔆❧
#وظایف_منتظران 16
📝 "صدقه دادن به قصد سلامتی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف"
🔹 این کار یکی از نشانه های دوستی نسبت به بستگان پیامبر اکرم است. همانطور که هرگاه نگران سلامتی فرزندانمان یا کسی از عزیزانمان هستیم، به قصد سلامتیشان صدقه می دهیم، باید برای سلامتی امام زمان که بیشتر از هر کسی به این کار سزاوار است نیز صدقه بدهیم.
❤️ دلیل آنچه گفتیم، روایتی است که شیخ صدوق در کتاب مجالس خود از پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله و سلم آورده است که: هیچ بنده ای ایمان نیاورد تا اینکه من نزد او از خودش محبوبتر باشم و خاندانم از خاندان خودش نزد او محبوبتر باشند.
🔺 و از این حدیث، خوشایند بودنِ اظهار محبت نسبت به امام زمان فهمیده می شود به طوری که مومن برای خود و خانواده و نزدیکان خودش انجام می دهد.
📚 مکیال المکارم ج۲ - امالی ص۲۰۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 در راهِ خدا شکست نیست!
🎙به روایت: حاج حسین یکتا
AUD-20201002-WA0006.mp3
7.8M
دعای هفتم #صحیفه_سجادیه
#دعا
بخوانید و اثرات معجزه گونه آنرا در زندگی بخصوص در مقابله با ویروس کویید 19 ببینید
این دعا را در خانه، مغازه، محل کار، بیمارستان و... پخش کنید
#کرونا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 کلیپ بسیار زیبا از همخوانی شهدای مدافع حرم
ببینید و صفا کنید
هدایت شده از الحقنی بالصالحین«یرتجی»
#مراقبتهای_چله_بیست_ششم
✅ خواندن زیارت آل یاسین و دعای بعد آن از طرف شهدا هدیه به امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف
✅ نماز استغاثه به امام زمان عج
✅ صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی
✅ مراقبت عملی به فرازهایی از کتاب مکیال المکارم
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
#مراقبتهای_چله_بیست_ششم ✅ خواندن زیارت آل یاسین و دعای بعد آن از طرف شهدا هدیه به امام زمان عج الل
سلام علیکم 💐
هفدهمین روز از چله 🌟 💫 بیست و ششم💫🌟
سر سفره 🌷 شهید رحیم کابلی🌷 هستیم.
🌹شهید روزهدار مدافع حرم
🌹شهید رحیم کابلی
🍀ولادت: ۴۲/۷/۱۱
🌹شهادت: ۹۵/۲/۱۷
🕊محل شهادت:سوریه، خان طومان
🌹نحوه شهادت: اصابت تیر خلاص به سر
یک هفته قبل از اینکه بازنشسته شود آمد خانه. انگار تمام غمهای دنیا در دل او بود، گفتم: «چه شده⁉️» گفت: «بازنشسته شدم😞، من فکر نمیکردم یک روزی بازنشسته شوم ولی شهید نشوم. شهادت نصیب من نشد😔. اگر هر جای دیگری مشغول کار بودم و بازنشسته میشدم خیلی خوشحال بودم ولی حالا که لباس پاسداری از تن من بیرون آمده خیلی ناراحت هستم
#امر_به_معروف به شیوهی شهید 🌸
"اولین روز سال 94 به اتفاق دوستان و حاج رحیم کابلی در راه یادمان اروند بودیم، بین راه حاجی صحبت های زیبایی درباره عملیات والفجر 8 کرد و همه با دقت به سخنانش گوش می کردیم👌. وقتی به یادمان شهدا رسیدیم، من به اتفاق شهید کابلی از جمع جدا شدیم و سریع تر رفتیم، در ادامه راه باز هم حاج رحیم از رشادت های همرزمانش گفت و چون می دانست که من مداح هستم، بیشتر از فضای مراسم دعای کمیل و زیارت عاشورا و مناجات ها در زمان جنگ تعریف می کرد🔅
شهیدان رحیم کابلی و بهمن قنبری وقتی رسیدیم در کنار یادمانی که به تازگی ساخته شده بود، تا چشمش به یادمان افتاد، خاطره ای به ذهنش رسید💥، و با هیجان آن را اینگونه برایم تعریف کرد: چند سال قبل من شب ها در اینجا می خوابیدم، شبی یکی از دوستان آمد و به من گفت: حاجی دو نفر اینجا هستند که وقتی همه خوابیدند، پول های ضریح یادمان شهدا را بیرون بر می دارند😒. این حرف را گفت و رفت. این حرف را شنیدم بلافاصله رفتم و جای آن اشخاص را گیر آوردم، وقتی رسیدم متوجه شدم که این افراد تازه از دزدی برگشته اند، تا من را دیدند از ترس پول ها را مخفی کردند و ترسیدند😥
گفتم اجازه می دهید بیایم داخل؟ آن ها قبول کردند، خلاصه رفتم نشستم و بعد از سلام و احوال پرسی، شروع کردم به تعریف از #شهدا و عنایاتشان، بدون اینکه درباره کار اشتباه آن دو نفر حرفی بزنم☝️. در بین صحبت هایم دیدم، کم کم قطرات اشک از چشمان شان جاری شد تا جایی که با صدای بلند گریه می کردند!😭 به خطایی که مرتکب شده بودند اعتراف کردند و از من تشکر کردند. حاج رحیم در ادامه حرف هایش گفت: آن دو نفر به من گفتند آقا حرف های شما خیلی روی ما اثر گذاشت، تا حالا هیچ کس این گونه با ما صحبت نکرده بود😔. شهید کابلی عزیز با بیان تاثیرگذارش کارهای خارق العاده می کرد...
در زمان جنگ دوست صمیمی داشت به نام «مهران». مرخصی گرفته بود که چند روزی بیاید به خانه. قبل از آمدن به او میگوید اگر شهید شدی مرا شفاعت میکنی😢؟ گفت: «بله حتما.» گفت: «نه! اینطور نمیشود یک دستنوشته به من بده که آن دنیا با خودم داشته باشم📝و آن دنیا به تو نشان بدهم که تو شفاعت من را کردی.» آن بنده خدا هم یک دستنوشته به او داد🌹
شهید کابلی هم این دستنوشته، تربت امام حسین و غبار حرم حضرت علی را به من داد و گفت اگر روزی پیکرم را آوردند اینها را بگذارید روی پیکرم.✨🕊
شهید رحیم کابلی🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پادکست_صوتی🎵
#جنگ_نرم
شهید مدافع حرم رحیم کابلی🌹
هدایت شده از الحقنی بالصالحین«یرتجی»
یک سالی بود در خانه ما بیشتر صحبت از #شهادت بود🕊
یک روزی گفت:
«خانم اگر من شهید شوم چه میکنی؟» گفتم:« خدا را شکر میکنم.»☺️
گفت:«اگر جنازه من را بیاورند دست روی صورت من میکشی😢؟» گفتم: «آقا شاید تو سر نداشته باشی.»
گفت: «خدا را شکر پیش امام حسین شرمنده نمیشوم.»🌹 گفت: «دستم چه؟» گفتم: «شاید دست هم نداشته باشی.»
گفت: «آن زمان هم خدا را شکر میکنم که شرمنده #حضرت_ابوالفضل نیستم.»🌹
بعد گفتم: «شاید تانک از روی شما رد شود و چیزی از تو باقی نماند.» گفت:« آن وقت پیش #علیاکبر شرمنده نیستم.»💔
بعد گفت: «اگر جنازهام برنگردد پیش خانم #فاطمه_الزهرا هستم
و به عروسم که از سادات است❤️ گفت: «شما از خانم فاطمه زهرا بخواهید اگر #شهید شدم جنازهام برنگردد...
هدایت شده از الحقنی بالصالحین«یرتجی»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
🎙 #گوش_کنید...
خود #شهید با شما حرف میزند...
.
.
📎پ ن : تنها ساکن مازنی کربلای خان طومان ،
همه برگشتند جز تو...قصد آمدن نداری ؟؟؟
°•شهید مفقود الاجسد حاج رحیم کابلی🌷
#ماملت_شهادتیم
روز عملیات روزه بود..
روزه اش
با عطش و خون
افطار شد ...
🌹 #شهیدانه
گفتیم حاج رحیم چرا با این بچه ها اینقدرصمیمی هستی وبهشون محبت میکنی؟
گفت: انقلابی بودن وانقلابی ماندن وظیفه است.
تربیت "نسلِ انقلابی" مهم است☝️
شهید مدافع حرم خان طومان
جاویدالاثرحاج رحیم کابلی🥀
دعاکنید جواب دی ان ای این شهید عزیز هم بیاد و شناسایی بشه.😞