eitaa logo
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
2.6هزار دنبال‌کننده
17.7هزار عکس
7.6هزار ویدیو
227 فایل
انس با شهداء برای همنشینی با امام زمان«ع» ومرافقةالشهداء من خلصائک السلام علیک یا من بزیارته ثواب زیارت سیدالشهداء یرتجی
مشاهده در ایتا
دانلود
‌گرہ‌ بستم نخ دل را، به بند چادرت مــادر سلام فاطمیه ... سلام دردِ پهلو ... سلام جسمِ مجروح ... سلام دلشکـسته...🖤 سلام... السلام‌علیک‌یافاطمةالزهـــۜــرا♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 گریه خواص 👈 سنگین‌ترین مصیبتی که خواص در فاطمیه برای آن گریه میکنند ...
نماهنگ _ کلمینی.mp3
3.64M
نماهنگ | کلمینی بامداحی: حاج مهدی رسولی پست ویژه شب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
من از خاک پای تو سر برندارم مگرلحظه ای که دگر سر ندارم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻مسیر رسیدن به روضه منوره رضوی بازگشایی شد 🔹مسیر دسترسی به روضه منوره حرم مطهر امام رضا (ع) در مشهد مقدس به روی زائران و عاشقان امام هشتم(ع) گشوده شد.اما همچنان زیارت ضریح امکان پذیر نیست . 🔹این اقدام با رعایت تمامی پروتکل‌های بهداشتی از سوی مدیریت اماکن متبرکه آستان قدس رضوی صورت گرفته است.
🌺🏴 🏴 ❇️آقا سلام روضه مادر شروع شد... باران اشک های مکرر شروع شد آقا اجازه هست بخوانم برایتان این اتفاق از دم یک در شروع شد... سلام الله علیها تسلیت باد.
◾️ می‌گویند بی‌مادر شدن یعنی تنها شدن؛ یعنی به یکباره تهی شدن؛ مادر که نباشد هیچ چیز سر جای خود نیست؛ بعد مادر حتی ضربان قلب هم یکی در ميان می‌زند... ◽️ امشب تمام عالم همراه قلب شکسته علی مبهوت یک جای خالیست. جای خالی مادری که تا ابد از جلوی چشمان فرزندانش کنار نرفت. ◾️‌ آجرک الله یا مولا از این مصیبت بزرگ. از این خاطره‌ی چادر و درب، کوچه و سیلی... آجرک الله یا مولا از تنها شدن علی... ◽️ اما کاش بدانیم فاطمه را باید فهمید؛ باید حس کرد. فاطمه تعریف کردنی نیست. بدانیم فاطمه فدای علی نشد، او فدای امام زمانش شد. 🔘 ایام تسلیت باد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
••• غسلهـا .. کفنهـا .. ثم جلـس و‌حیداً یبکیهـا بعدهـا همس فـی لحدهـا یـازهرا ! کلّمیـنی أنـا علی ... غلسش داد کفنش کـرد آنگـاه تنها برایش گـریان نشست و بعد آرام درون کفن گفت .. زهرا بـا من حرف بزن من علـی‌ام 💔 آه‍ ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
874.3K
شب شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
✅ صلوات خاصه حضرت زهرا سلام الله علیها به نیابت از سردار حاج قاسم سلیمانی ✅ خواندن زیارت عاشورا از طرف شهید آنروز به حضرت زینب سلام الله علیها ✅ خواندن وصیت نامه سردار که هر روز بخشی از آن گذاشته می شود تطبیق گام دوم انقلاب با آیات قرآن 👇👇 ✅ احسان والدین بیش از پیش ویژه👈 برای مجردها ✅ علاوه بر احسان والدین ، ( قاعده حسن التبعل )خوب شوهر داری کردن ویژه 👈 متاهلین
هجدهمین شب از 🌟💫چله ( بیست و هفتم ) 🌟💫 مهمان سفره شهید🌷مرتضی آقا عبدالهی 🌷 هستیم.
هر وقت حرف از سوریه می‌شد، می‌گفت: «دعا کنید اگر خدا لیاقت شهادت را به من داد، دوست دارم گمنام شهید بشوم» که در نهایت به آرزویش رسید.
حاج علی آقا عبداللهی در تاریخ ۶۹/۷/۱۰ در تهران به دنیا آمد و در سال ۷۶ در دبستان رسالت منطقه ۱۱ ثبت نام و کلاس اول رو سپری نمود و سال ۷۷ به دبستان امید امام منتقل و تا کلاس پنجم دبستان را در آنجا گذراند دوران راهنمایی را در مدرسه راهنمایی ابن سینا منطقه ۱۱ سپری نمود کلاس اول دبیرستان را در دبیرستان شهید مفتح گذراند و دوم و سوم دبیرستان را در هنرستان فنی شهدا در منطقه ۱۲ در رشته برق و الکترونیک گذراند. کاردانی رشته الکترونیک خود را در دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهر ری سپری نمود. بلافاصله پس از اتمام درس در سال ۱۳۹۰ به استخدام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و پس از گذراندن یک دوره یکساله در دانشگاه امام حسین(ع) در سپاه انصار مشغول خدمت شد. در سال ۹۱ ازدواج نمود و در سال ۹۳ صاحب فرزند پسری به نام امیرحسین شد. در تاریخ ۹۴/۹/۲۲ پس از دو سال پیگیری موفق به اعزام به سوریه گردید و در تاریخ ۹۴/۱۰/۲۳ درست ۳۱ روز پس از اعزام در منطقه خالدیه خان طومان به درجه رفیع شهادت نائل گردید و پیکر مطهر ایشان تاکنون بازنگشته است و همانطور که به حضرت زهرا«س» ارادت ویژه ای داشت همانند ایشان بی نشان ماند.
رشته‌ تحصیلی‌اش مخابرات بود و در سپاه هم رسته‌اش مخابرات بود. به نماز اول وقت بسیار مقید بود و همیشه سروقت برای پرداخت خمس اقدام می‌کرد. از بسیاری از فعالیت‌های مذهبی و قرآنی او ما خبر نداشتیم و پس از شهادتش مطلع شدیم. عزمش بسیار جزم بود و هیچ مخالفتی او را از رفتن به سوریه بازنداشت و نهایتاً در خان‌طومان به درجه رفیع شهادت نائل شد، البته پیکر مطهرش در منطقه ماند و هیچ‌گاه بازنگشت. از دوستان شهید به بیان خصوصیات شهید پرداخت و گفت: خصوصیت بارز این شهید این است که طرفدار حرف حق بود حتی اگر این سخن به ضررش باشد. به معنی واقعی شجاع بود و همیشه به ما می‌گفت کسی که از خدا می‌ترسد نباید ترس از غیر خدا در وجودش باشد
در سوريه به ابوامير معروف بود. هميشه براي رزم آماده بود، به همين خاطر خود را از فاوا - مخابرات - رسانده بود به خط و عضو اطلاعات شده بود. روز ٢٢دی‌ماه نودوچهار ساعت١٧، درست فرداي روزي كه بچه‌های گردان فاتحين نوبت به‌نوبت با ايثار و رشادت مثال‌زدنی خود را فداي عمه سادات می‌کردند، طاقت نياورد و با چند نيروي سوري به خط زد.فرداي آن روز يكي از دوستانش به مقر می‌آید و سراغش را می‌گیرد؛ دوستانش می‌گویند: ابوامير گل کاشت و جاموند. حالا ابوامير به «شير خان طومان» معروف است.
شهید علی آقا عبدالهی ۱۹ آذرماه ۹۴ به سوریه اعزام می‌شود و، چون تخصص مخابرات داشت، قرار می‌شود در همین واحد خدمت کند. اما روح بی قرارش باعث می‌شود با اصرار از مسئولان تقاضای اعزام به مناطق عملیاتی را بکند. پدر شهید می‌گوید: گویا علی برای اعزام به منطقه عملیاتی موافقت سردار سلیمانی یا سردار اصلانی را جلب می‌کند. یکی از همرزمانش تعریف می‌کرد یک روز ما به محل صعب العبوری رسیده بودیم که دیدیم جوانی با لباس نظامی و اسلحه آنجا ایستاده است. از دیدنش تعجب کردیم. آنجا منطقه‌ای صعب العبور بود و مشخص بود که ایشان مصافت زیادی را پیاده آمده است. هویتش را پرسیدیم که گفت علی آقا عبدالهی است و موافقت سردار را برای کار عملیاتی گرفته است. اصرار داشت همراه ما بیاید و هرچقدر سعی کردیم مانعش شویم قبول نکرد و عاقبت با ما آمد. چند روز در منطقه عملیاتی بود که بعد قرار شد با شهید انصاری و یک رزمنده دیگر به نام آقای مجدم به خالدیه خان طومان بروند. اما طی راه به کمین تروریست‌ها می‌افتند و انصاری به شهادت می‌رسد. بعد از نماز مغرب و عشاء هوا تاریک می‌شود و گویا نیرو‌های سوری همراه شان هم فرار می‌کنند. در این هنگام علی قصد می‌کند جلوتر برود. آقای مجدم می‌گوید ما که مهماتی نداریم. علی می‌گوید من دو نارنجک و پنج فشنگ دارم. چون در تاریکی مشخص نبود چه کسانی مقابل شان هستند، می‌گویند "لبیک یا زینب" که تروریست‌ها هم فریب می‌زنند و می‌گویند لبیک یا زینب، این دو به خیال اینکه نیرو‌های خودی هستند جلوتر می‌روند که در محاصره آن‌ها می‌افتند. مجدم می‌تواند از محاصره فرار کند. اما علی می‌ماند و بعد از آن کسی او را نمی‌بیند. آخرین حرفی که از طریق بی سیم زده بود این جمله است: من گلوله خوردم. از آن لحظه دیگر کسی از علی خبری ندارد.
در فرازهایی از وصیت شهید می خوانیم: «خواسته من از شما این است که لحظه ای از ولایت و خط رهبری جدا نشوید» و دوست دارم عشق به ولایت و روحیه جهادی را در دل فرزندم زنده نگه دارید و برای امیر حسین عزیزتر از جانم دعا می کنم شهید راه اسلام و ولایت شوی...