اختیاری،تاجرانه.mp3
2.58M
🔸ذکاوت این است که
بین دو مرگ اختیاری و اجباری
انسان بتواند
خودش داوطلبانه
آن مرگ اختیاری را
انتخاب کند
#حاج_قاسم 💖
لینک کانال الحقنی بالصالحین«چله ی شهدا»👇👇
مخصوص خانم هاست
ایتا👈 http://eitaa.com/joinchat/870907916Cd8412d1e23
هدایت شده از الحقنی بالصالحین«یرتجی»
#چله_سلامت_بوقت_اذان
✅ بعداز اذان صبح 👈 تلاوت سوره فجر از طرف شهید آنروز هدیه به روح مطهر امام خمینی (رحمت الله علیه ) و صلوات خاصه حضرت زهرا سلام الله علیها
✅ بعداز اذان ظهر 👈خواندن دعای نور حضرت زهرا سلاماللهعلیها
✅ بعداز اذان مغرب👈 تلاوت سوره حجرات از طرف ائمه روز هدیه به امام زمان عج
و روز جمعه از طرف بقیه الله الاعظم عج هدیه شود به به روح مطهر پیامبر ختمی مرتبه
✅ مناجات مسجد کوفه امیرالمؤمنین علیه السلام در هر ساعت از شبانه روزکه می توانید.
# مراقبت _ عملی👇
✅ تبیین بخش هایی از توحید مفضل
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
#چله_سلامت_بوقت_اذان ✅ بعداز اذان صبح 👈 تلاوت سوره فجر از طرف شهید آنروز هدیه به روح مطهر امام خمی
هفتمین روز از 🌟💫چله ( بیست و هشتم ) 🌟💫 مهمان سفره پزشک شهید🌷سید یحیی بحرانی قیری 🌷 هستیم.
سید یحیی بحرانی قیری در سال 1335 در فیروزآباد فارس متولد شد. از همان دوران کودکی از نبوغ سرشاری برخوردار بود که این نبوغ در کیفیت تحصیل وی نمودار بود. در همین دوران بود که در حادثهی زلزلهی فیروز آباد، بسیاری از نزدیکان از جمله پنج برادر و یک خواهرش را از دست داد و سپس به همراه پدر و مادرش به مشهد مهاجرت کرد و به تحصیلات خود ادامه داد. پس از اخذ مدرک دیپلم، در رشتهی پزشکی پذیرفته شد و به دانشگاه راه پیدا کرد.
با شروع جنگ تحمیلی، به جبهههای نبرد علیه دشمن اعزام شد و به کمک رزمندگان مجروح و مصدوم شتافت. سرانجام در سال 1361 در عملیات بیت المقدس به درجهی رفیع شهادت نائل گشت.
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
سید یحیی بحرانی قیری در سال 1335 در فیروزآباد فارس متولد شد. از همان دوران کودکی از نبوغ سرشاری برخو
شهید سیدیحیی بحرانی قیری دانشجوی رشته پزشکی بود که در سالهای آغازین جنگ تحمیلی لباس امدادگری به تن کرد و در جبهههای حق علیه باطل حضور یافت. او در عملیاتهای مختلفی در منطقه جنوب شرکت کرد و در سن ٢٦سالگی در منطقه خرمشهر به خیل عظیم شهدا پیوست.
خاطراتي از شهید سید یحیی بحرانی قیری
سید یحیی رابط و بانی ازدواج من و همسرم بود. در روز جشن ازدواج، اتاق را با نوشتن چند آیه و حدیث تزئین کرد. بعد هم جمله ای را به عنوان هدیه به من و همسرم گفت: جمله این بود:
از این به بعد شما د و نفر هستید و مسئولیتتان سنگین تر است. باید دو نفری در راه خدا گام بردارید.
دوست شهید
يک شب که به تهران آمده بود، به ديدن من آمد. آثار خستگي را در چهره ي او نمايا ن بود. با اين حال تصميم گرفت که بعد از نماز مغرب و عشاء به همراه براد ران ديگر،؛ زيارت جامعه کبيره بخواند. خواندن دعا تا پاسي از شب ادامه داشت. سيد يحيي با چشماني پر از اشک و با صداي سوزناک دعا را مي خواند و درباره ي مفاهيم عاليه ي اين زيارت حرف مي زد. وقتي که نگاهش مي کردم، احساسم اين بود که آثار خستگي بر اثر خواندن دعا از چهره اش محو شده است.
دکتر آريان
مي دانستم که شب ها غذاي سنگين نمي خورد. يک شب که به خانه ي ما آمده بود، برايش يک دانه گلابي بردم. اما او گلابي را نخورد. پرسيدم:
چرا نمي خوري؟
در جوابم گفت:
اين گلابي را کسي بايد بخورد که بتواند انرژي حاصل از آن را در راه خدا مصرف کند.
کريم قاسمي مفرد