همه به آب کارون زده بودند جز جواد. هر چه اصرار کردیم نمی آمد. وقتی دید خیلی اصرار می کنیم گفت: «شما خیلی خامید، من الان حوریه های بهشتی را می بینم که با لیف و صابون منتظر ایستاده اند تا من شهید شوم و مرا غسل بدهند!»
زدیم زیر خنده😅
بعد از آب تنی، رفتیم تا نسبت به منطقه عملیات توجیه شویم. یک کالک عملیات را روی زمین پهن کرده، دور آن حلقه زدیم. چند دقیقه نگذشته بود که خمپاره شصتی کنار ما به زمین نشست و منفجر شد.
فقط جواد بود و هاشم نظر علی شهید شدند
***
شهید عباس کامیاب حال و هوای تشیع پیکر جواد را اینگونه می نویسد:« گفتند وصیت کرده در کنار نظرعلی باشد، نظرعلی را نمی شناختم. بالاخره پیدایش کردیم، آنها را کنار هم آوردیم، جنازه ها را گشودیم. انگار از مادر متولد شده، پارچه را کنار زدم، صورت نورانی بخون خفته اش را دیدم که همچون عباس(ع) دست از بدن جدا بود، تکه تکه شده بود، خودش می خواست. نظر علی هم خواسته بود، هر دو با هم همچون حسین(ع)، خدا هم اینها را دوست دارد...»
#شهید جواد کامیاب*
5db44651a5156d304c391f72_4345546416304793191.mp3
6.99M
☀️صوت قرائت زیبای مناجات شعبانیه
#ماه_شعبان🌙💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥مصاحبه مردمی
اگر بهت بگن امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف تو اون اتاق پرونده شما
دستشه حاضرین بری
داخل اتاق؟؟؟؟؟
#شرمندمکهمدامشرمندم
#پیشنهاد_دانلود 👌👌👌👌👌
نماز شب ۲۴ماه شعبان المعظم
۲رکعت در هر رکعت سوره مبارکه حمد یکبار وسوره مبارکه نصر 10 بار خوانده شود
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمودند : کسی که این نماز را بجای آورد خداوند او را به آزادی از آتش و نجات از عذاب قبر و حساب کم ، و زیارت حضرات ،نوح ، آدم ، و پیغمبر و شفاعت گرامی می دارد
((از کتاب اقبال الاعمال ))
هدایت شده از الحقنی بالصالحین«یرتجی»
✨ا ﷽ ا✨
#چله_بیستونهم
جوانان انقلابی ؛ یاران مهدی عج
مراقبتهای معنوی 👇👇
تلاوت قرآن و ذکر هدیه به شهدای روز
درماه شعبان 👈 مناجات شعبانیه
درماه رمضان 👈 دعای افتتاح و ابوحمزه ثمالی
✅ مرور ویژگیهای جوانان انقلابی و مطالبات حضرت آقا از جوانان
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
✨ا ﷽ ا✨ #چله_بیستونهم جوانان انقلابی ؛ یاران مهدی عج مراقبتهای معنوی 👇👇 تلاوت قرآن و ذکر هدیه
چهاردهمین روز از 🌟💫چله ( بیست و نهم) 🌟💫 مهمان سفره شهید 🌷 علی اکبر حسین پور برزشى 🌷 هستیم.
على اكبر حسين پور برزشى - فرزند حسين - در دوّم خرداد ماه سال 1335 در شهرستان مشهد متولّد شد.
مادرش مى گويد: «قبل از تولّدش خواب ديدم كه سيّدى به نزد من آمدند و گفتند: فرزندت پسر است، سرش علامتى دارد، شخص بزرگى مى شود، نامش را على اكبر بگذاريد. ما آن موقع نمى دانستيم كه شهيد يعنى چه؟ از شهيد چه كسى بزرگ تر مى تواند باشد؟»
كودكى آرام بود.
براى يادگيرى قرآن به مكتب رفت. بعد از دو ماه خواندن قرآن را آموخت و استادش او را بسيار تشويق مى كرد.
سه سال از دوره ى ابتدايى را در مدرسه ى عسكريّه و دو سال ديگر را در مدرسه ى جواديّه گذراند. شاگرد زرنگى بود و به همين خاطر عكسش را در تابلوى اعلانات جلوى در مدرسه نصب كرده بودند.
پس از آن در هنرستان در رشته ى برق تحصيل نمود. پس از اخذ ديپلم در مغازه ى الكتريكى به كار مشغول شد.
زمانى كه در مدرسه به آن ها غذا و يا خوراكى مى دادند، او آنها را به بچّه هاى ديگر مى داد. با كت و شلوار به مدرسه نمى رفت. مى گفت: «ممكن است بچّه ها نداشته باشند و وقتى مرا بينند ناراحت شوند.» او شلوار نو را با پيراهن كهنه مى پوشيد.
به پدر و مادرش احترام مى گذاشت. اگر از خواهر و برادرانش كسى بلند با پدر و مادرش صحبت مى كرد، به آن ها تذكّر مى داد و مى گفت: «شما بايد احترام پدر و مادر را داشته باشيد و خجالت بكشيد كه با آن ها بلند صحبت مى كنيد.» با افراد خانواده بسيار مهربان بود. خواهرش را براى گردش بيرون مى برد