eitaa logo
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
2.7هزار دنبال‌کننده
18.2هزار عکس
8.2هزار ویدیو
231 فایل
انس با شهداء برای همنشینی با امام زمان«ع» ومرافقةالشهداء من خلصائک اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عجل الله) السلام علیک یا من بزیارته ثواب زیارت سیدالشهداء یرتجی
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فرزندم با اینکه بسیار جوان بود، اما همیشه با نهایت احترام با همه برخورد می‌کرد و خاطرات ما از او سراسر خوشی و محبت است. رفتن او برای ما بسیار سخت است، اما فراموش نکنیم که ما چندین هزار شهید ترور در کشورمان داریم و همه این شهدا هستند که باعث دلسردی منافقان می‌شوند.
🌸پویش همگانی🌸 🌹کتاب و کاغذ از تو🌹 🌹ساخت مدارس عشایری در مناطق محروم از ما🌹 🌺به نام خدا 🌺با سلام 🌺گروه جهادی قطعه ای از بهشت در نظر دارد با جمع آوری کتاب و کاغذ باطله و بلااستفاده و درآمد حاصل از آن در مناطق محروم عشایری استان لرستان که ۵۰۰۰ دانش آموز دارد وحدود۳۰۰۰نفرآنها محروم از امکانات آموزشی می باشند ، کلاس چادری،وسایل کمک آموزشی و ... را فراهم نماید. لذا از شما دانش آموزان، دانشجویان، مهندسین،پزشکان، نهادهای دولتی و غیر دولتی و ... که از هر طریقی می توانند این عزیزان را یاری رسانند ، خواهشمندیم کتاب و کاغذ باطله و بلااستفاده خود را در اختیار ما قرار دهید.🌺 ۰۹۱۰۵۹۷۹۰۹۷ ⚘باتشکر⚘ ⚘خادمین گروه جهادی قطعه ای از بهشت⚘
🔰 بازشدن مجدد باب حج پس از دوسال به روی زائران ایرانی و دیگران بشارت بزرگی بود 🔻 رهبر انقلاب صبح امروز در دیدار دست‌اندرکاران حج: بشارت بزرگی بود که بعد از دو سال تعطیل، خدای متعال این باب را دوباره بر روی زائران ایرانی، مشتاقان ایرانی و دیگر برادرانی که در کشورهای دیگر هستند گشود. این دعوت الهی است که در را باز میکند، راه را به روی شما می‌گشاید. این لطفی از طرف کسی نیست، این قبول اشتیاق شما و حجاج محترم است از سوی پروردگار عالم. ان‌شاءالله که خوبی داشته باشید. با سلامت و امنیت و استجابت دعا و کسب تفضّلات الهی ان‌شاءالله با دست پُر همه‌ی حجاج به سلامتی برگردید. ۱۴۰۱/۰۳/۱۸ 🏷 |
🚨 هشدار رهبر انقلاب: سراغ اختلافات شیعه و سنی نروید/ صدبار تکرار میکنیم باز یکی از آن طرف صدایش بلند میشود راجع به مسئله‌ی شیعه و سنی و اختلافات و شکافها حرف میزند 🔻 رهبر انقلاب صبح امروز در دیدار دست‌اندرکاران حج: حج مظهر اتحاد امت اسلامی است. سعی کنیم این اتحاد به هم نخورد سعی کنید. ائمه (علیهم‌السلام) میرفتند در نماز جماعت پیش‌نمازی که در مسجدالحرام نماز میخواند شرکت میکردند، امام صادق میرفت شرکت میکرد. تعمّد داشت که شرکت کند. ببینند این برای چیست؟ ما این حرفها را چرا یادمان میرود؟ مدام صدبار تکرار میکنیم باز یکی از آن طرف صدایش بلند میشود راجع به مسئله‌ی شیعه و سنی و اختلافات و شکافها. چرا این کار را میکنند؟ چرا به سود دشمن کار میکنند؟ نمیدانند که انگلیسها هنرشان ایجاد اختلاف است و یکی از گسلها و شکافهایی که همیشه انگلیسها استفاده کرده‌اند شکاف بین شیعه و سنی بوده؟ حالا بتدریج دیگران هم یاد گرفتند و در این اندیشکده‌های آمریکا، اندیشکده‌های سیاسی و... ملاحظه میکنید که میگویند بله فلان افراد شیعه‌اند، فلان جاها شیعه‌اند فلان جاها سنّی‌اند. به آنها هم رسیده شیعه و سنی! نکنید، برادرانه باهم زندگی کنید. بله اختلاف‌نظر هست، در اعتقادات هم اختلاف‌نظر هست در عقاید هم هست. اما اشتراک نظر هم هست. ما این همه مشترکات داریم این همه موارد اشتراک داریم. اینها را به کلی ندیده بگیریم برویم سراغ اختلافات؟ نگذارید، نگذارید. امام (رضوان‌اللّه‌علیه) ممنوع کردند نماز جماعت را در داخل کاروانها ‌و آن وقت گفتند نکنید، بروید در مسجد نماز بخوانید. این برای همان اتحاد است. این اتحاد را هرچه میتوانید بیشتر کنید. ۱۴۰۱/۰۳/۱۸ 🏷 |
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اَللّهُمَ عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ الفَرَج . 😍♥️ خبرآمد که‌رئوف‌در‌راه‌است‌... .
🔸اجتماع بزرگ امام رضایی‌ها در اعتراض به اهانت به ساحت پیامبر اعظم (ص) و امام هشتم (ع) 🔹با حضور اقشار مختلف مردم و هیئات مذهبی تهران 🔹جمعه ۲۰ خرداد ۱۴۰۱ 🔹ساعت ۱۷:۳۰ دانشگاه تهران
سلام علیکم گفتگو با خواهر شهید محمد رضا منصوری از روستای ورامین بنام ایجدان شهید در سن پانزده سالگی به عنوان بسیجی به جبهه رفت ایشون فرزند سوم خانواده بود ودر کربلای ۵ به شهادت رسید ولی شهیدش نیامد مفقود الجسد بود بعد از ۱۵ سال اورا آوردن که فقط استخوان های شهید بود پدر ومادر شهید بعداز اینکه پسرشان را اوردن بعداز چند سال از دنیا رفتن خواهرش زهرا منصوری تعریف می کرد می گفت مادر برای محمد رضا شب ها غذا کنار می گذاشت می گفت محمد رضا بیاد گرسنه است بعضی شبها می دیدیم مادر نیست نگاه می کردیم رختخواب خودرا به کوچه برده گفته محمد رضا می آید روستای ایجدان نزدیک امام زاده شاهزاده محمد است که از نوادگان امیرالمومنین است درکودکی محمد بیمار ی سختی می گیرد بنا به گفته خواهرش شاهزاده محمد اورا شفا می دهد اووصیت کرده بود شهید شدم مرا در شاهزاده محمد به خاک بسپارند محمد ۱۵ ساله به جبهه رفت ودراه خدا دین به شهادت رسید وبعد از ۱۰سال در همان امام زاده شاهزاده محمد باتشیع بی نظیری به خاک سپارده شد روحش شاد هم چنین روح پدرومادر مومن او شاد. ارسالی از اعضای کانال 👆
💚 طلوع کن ای آفتاب عالم تاب ای نوربخش روزهای تاریک زمین ای آرام دلهای بی‌قرار ای امام مهربان طلوع کن و رخ بنما تا این روزهای سخت اندکی روی آرامش ببینیم و قرار گیرد زمین و زمان 🌤اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👇👇 ✅ سرکشی و رسیدگی به خانواده‌های شهدا ✅ اهتمام و ترویج فرهنگ شهدایی (وصیتنامه، عکس و رسم شهید ) ✅ مراقبه به تلاوت سوره‌هاى یس و حجرات (هدیه به پدر و مادران شهدا ) ✅ مراقبه ویژه به خواندن زیارت آل یس و دعای بعدش از طرف شهید به پدر و مادر شهید و بخواهیم دعا کنند برای سلامتی مقام عظمای ولایت.
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
#مراقبتهای_چله_سی_و_سوم 👇👇 ✅ سرکشی و رسیدگی به خانواده‌های شهدا ✅ اهتمام و ترویج فرهنگ شهدایی (و
سلام برشما خوبان سی و یکمین روز از چله 🌾 🍃 سی وسوم 🍃 🌾 مهمان سفره بانوی شهید 🌷معصومه زمانی🌷 هستیم.
هر وقت که صحنه‌هایی از جبهه و رشادت‌های سربازان ایرانی را می‌دید، افسوس می‌خورد و دوست داشت دوشادوش رزمندگان به جبهه برود و آن‌قدر مجاهدت کند تا توفیق شهادت نصیبش شود. خیلی نسبت به امام خمینی (ره) ارادت داشت و همواره دعا می‌کرد که بتواند ایشان را زیارت کند. خواهر شهید معصومه زمانی دلبستگی خواهرش را به حضرت معصومه(س) یادآور شد: گویی خواهرم می‌دانست که شهادت قسمتش می‌شود. همیشه می‌گفت که دوست دارم اگر شهید شدم، در حرم حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شوم!
بانوی شهیده معصومه زمانی ، فرزند محمود، در روز هفتم خرداد ماه سال۱۳۴۷ در شهرستان آباده از توابع استان فارس در خانواده ای مذهبی و متوسط به دنیا آمد. معصومه آخرین فرزند خانواده اش بود. خانواده زمانی در سال ۱۳۵۱ در حالی که معصومه چهار سال بیشتر نداشت به شهر مقدس قم مهاجرت نمود. او در سن ۷ سالگی در به مدرسه «زینبیه» رفت و تا سال پنجم ابتدایی ادامه تحصیل داد. معصومه در نوجوانی به همراه مادر در منزل خانه داری می کرد. او در سال ۱۳۶۴ وارد زندگی مشترک خود شد. این زندگی مشترک بیش از یک سال به طول نیانجامید و وی در روز بیست و پنجم مرداد ماه سال ۱۳۶۵ در حال مراجعت به منزل خود در جریان عملیات تروریستی(بمب گذاری عناصر ضد انقلاب) در نزدیکی حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه در شهر مقدس قم به شهادت رسیدند. آن شهیده دانش آموز در زمان شهادت ۱۸ سال داشت و در گلزار شهدای شهر مقدس قم به خاک سپرده شد.
خواهرم ۱۸ ساله بود که ازدواج کرد و خیلی جوان بود که شهید شد و بیشتر از ۱۸ ماه با همسرش زندگی نکرد. به یاد دارم که خواهرم دختری بسیار مومن و با ایمان بود. همیشه در نمازجمعه شرکت می‌کرد. دعای کمیل و نماز شب می‌خواند و آن را ترک نمی‌کرد. من هم تلاش کردم همیشه یادش را زنده نگه دارم و مسیر او را ادامه دهم. وقتی خواهرم به شهادت رسید، مادرم خیلی غصه‌دار و غمگین شد. هرگز منافقین را که مسبب این حادثه بودند، نبخشید. می‌گفت دخترم به ناحق از دست رفت.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📸 مراسم چهلمین روز درگذشت مرحوم نادر طالب‌زاده، امروز پنج‌شنبه ساعت ۱۶:۳۰ در قطعه ۲۹ بهشت زهرا برگزار می‌شود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❇️ شب اول قبر آیت‌‌الله حائری ✍ بعد از مرگ آیت الله حائری (رحمة‌الله‌علیه) شبی او را در خواب دیدم. کنجکاو شدم که بدانم در آن طرف مرز زندگی دنیایی چه خبر است؟! 🔹 پرسیدم: آقای حائری، اوضاع‌تان چطور است؟ 🔸 آقای حائری که راضی و خوشحال به نظر می‌آمد، شروع کرد به تعریف کردن: وقتی از خیلی مراحل گذشتیم، همین که بدن مرا در درون قبر گذاشتند، روحم به آهستگی و سبکی از بدنم خارج شد و از آن فاصله گرفت. درست مثل اینکه لباسی را از تنت درآوری. کم کم دیگر بدن خودم را از بیرون و به طور کامل می‌دیدم. خودم هم مات و مبهوت شده بودم، این بود که رفتم و یک گوشه‌ای نشستم و زانوی غم و تنهایی در بغل گرفتم. ناگهان متوجه شدم که از پایین پاهایم، صداهایی می‌آید. صداهایی رعب‌آور وحشتناک! به زیر پاهایم نگاهی انداختم. از مردمی که مرا تشیع و تدفین کرده بودند خبری نبود! بیابانی بود برهوت، با افقی بی‌انتها و فضایی سرد و سنگین و دو نفر داشتند از دور دست به من نزدیک می‌شدند. تمام وجودشان از آتش بود. آتشی که زبانه می‌کشید و مانع از آن می‌شد که بتوانم چشمانشان را تشخیص دهم. انگار داشتند با هم حرف می‌زدند و مرا به یکدیگر نشان می‌دادند. ترس تمام وجودم را فرا گرفت و بدنم شروع کرد به لرزیدن. خواستم فریاد بزنم ولی صدایم در نمی‌آمد. تنها دهانم باز و بسته می‌شد و داشت نفسم بند می‌آمد. بدجوری احساس بی‌کسی غربت کردم و گفتم: 🤲 خدایا به فریادم برس! خدایا نجاتم بده، در اینجا جز تو کسی را ندارم…. همین که این افکار را از ذهنم گذرانیدم متوجه صدایی از پشت سرم شدم. صدایی دلنواز، آرامش ‌بخش و روح افزا و زیباتر از هر موسیقی دلنشین! سرم را که بالا کردم و به پشت سرم نگریستم، نوری را دیدم که از آن بالا بالاهای دور دست به سوی من می‌آمد. هر چقدر آن نور به من نزدیکتر می‌شد آن دو نفر آتشین عقب‌تر و عقب‌تر می‌رفتند تا اینکه بالاخره ناپدید گشتند. نفس راحتی کشیدم و نگاه دیگری به بالای سرم انداختم. آقایی را دیدم از جنس نور. ابهت و عظمت آقا مرا گرفته بود و نمی‌توانستم حرفی بزنم و تشکری کنم، اما خود آقا که گل لبخند بر لبان زیبایش شکوفا بود سر حرف را باز کرد و پرسید: آقای حائری! ترسیدی؟ 🔸 من هم به حرف آمدم که: بله آقا ترسیدم، اگر یک لحظه دیرتر تشریف آورده بودید حتماً زهره‌ترک می‌شدم و خدا می‌داند چه بلایی بر سر من می‌آوردند. راستی، نفرمودید که شما چه کسی هستید. و آقا که لبخند بر لب داشت و با نگاهی سرشار از عطوفت، مهربانی و قدرشناسی به من می‌نگریستند فرمودند: ✍ من علی بن موسی الرّضا(علیه السلام) هستم. آقای حائری! شما ۳۸ مرتبه به زیارت من آمدید من هم ۳۸ مرتبه به بازدیدت خواهم آمد، این اولین مرتبه‌اش بود ۳۷ بار دیگر هم خواهم آمد.. 📚 به نقل از آیت‌الله العظمی سیدشهاب‌الدین مرعشی نجفی (رحمة‌الله‌علیه)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰برنامه تجمعات «امام رضایی‌ها» در استان‌های کشور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨ تو همینجا، در همین دنیا ، می‌تونی در آغوش امام رضا علیه‌السلام، تمامِ جهنم‌های وجودت رو خاموش کنی، و از بهشتِ درونت لذّت ببری