7.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #ببینید | ویژگی ممتاز یاران #امام_زمان
♨️ چرا شهید حسن باقری در شب عملیات اینگونه گریه میکرد؟
🔘 او با لشگری از شهدا خواهد آمد...
🔷 برشی از سخنرانی #حجت_الاسلام_راجی
🔹 به مناسبت شهادت شهید #حسن_باقری
💠 اندیشکده راهبردی #سعداء
🆔 @soada_ir
🔴 آیت الله بهجت رحمه الله علیه :
🔵 وقتی شما برای #ظهورحضرت_مهدی (عج) دعا میکنید بلافاصله برای خودتان هم دعا کنید وقتی می گویید #اللهم_عجل_لولیک_الفرج بلافاصله بگوید : ( #و_فرجنا_به) از خدا بخواهید که شما را هم جزء یاران حضرت قرار بدهد.
💐شهیدی که خودش مهمان های مراسم را دعوت می کند...💐
#شهید_سرتیپ_جواد_حاج_خدا_کرم🌷
🔰دختر شهید بزرگوار تعریف می کنند:
به مناسبت #سالگرد پدرم یک تعدادی مهمان دعوت کرده بودم منزل🏡 و متأسفانه غیر از یک نفر آنها بقیه نیامدند.
🔰من آن شب که مهمان هارا دعوت کردم و تشریف نیاوردند خیلی ناراحت شدم😔 چون مراسم سالگرد پدرم بود و من خیلی دوست داشتم #مهمان هایی که دعوت کرده ام تشریف بیاورند.
🔰من به شدت گریه کردم😭 و همان شب #پدرم را خواب دیدم که ایشان آمده اند و پای تلفن☎️ نشسته اند. یک دفتر تلفن بزرگ جلوشان باز است و دارند تلفن می زنند. از اتاق بیرون آمدم و بهشان گفتم: بابا چکاری انجام می دهید؟
🔰گفتند: #باباجان! چرا ناراحت می شوی؟ این مهمان هایی که برای مراسم من می آیند همه را من #خودم دعوت می کنم و اگر نیامدند دعوت نشده اند، شما ناراحت نشو❌
🔰از آن سال هر کس را که برای مهمانی ایشان دعوت می کنم و تشریف نمی آورند اصلا ناراحت نمی شوم چون می گویم حتما پدرم ایشان را دعوت نکرده و مطمئنم که #بهشت_زهرا آمدن هم دعوت شهداست🌷
شهید خداکرم در سال ۱۳۳۴ در محله مولوی تهران به دنیا آمد و بعد از گذراندن دورهی ابتدایی، تحصیل را موقتاً رها کرد و همراه پدر و برادران خود در مغازه قنادی مشغول به کار شد. در دورهی نواجوانی و جوانی با حضور در روضههای سیدالشهداء (ع) و تعزیههای خیابانی در نقش حضرت علیاکبر (ع) رشد یافت و در سال ۱۳۵۷ ازدواج کرد. اوایل انقلاب به طور مداوم فعالیت میکرد و با شروع جنگ با توجه به اینکه بیماری قلبی داشت و باید جراحی میشد، از بیمارستان خارج و از ابتدای جنگ در جبهههای نبرد حضور یافت، بعد از جنگ فرمانده نیروی انتظامی قم، کرج، و مناطق ۲ و ۱۰ تهران شدند که در نهایت به دستور رهبر معظم انقلاب لبیک گفت و با خانواده به استان سیستان و بلوچستان هجرت کرد و بعد از فعالیتهای مؤثر در سال ۱۳۷۶ توسط قاچاقچیان شهید شد.
همسر شهید می گوید : 👇 👇
ایشان مصداق بارز آیه «أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ» بود، هرکس مخالف دین، شرع و قانون بود، به او رحم نمیکرد، اما وقتی در جمع صمیمی خانوادگی و مهمانیهای دورهای حضور مییافت باورمان نمیشد این همان شخصی است که در سرکار بود.
هر روز صبح که قصد داشت سرکار برود، محمد (فرزند) را از خواب بیدار و با او بازی میکرد بعد به سرکار میرفت، روزی که امام (ره) به رحمت خدا رفت من رادیو را روشن کردم و خبر فوت امام (ره) را شنیدم، حاجی سرکار متوجه این موضوع شده بود، تا یک هفته ما ایشان را ندیدیم و بعد از یک هفته که برگشت لباسهایش را عوض کرد و دوباره رفت، تا چهلم امام (ره) ما ایشان را ندیدیم، تا چند وقت ناراحت بود و اسم امام خمینی (ره) را که میشنید گریه میکرد و به سر خودش میزد.
ما با بچهها برای سلامتی ایشان خیلی دعا میخواندیم و به امامزمان (عج) نماز هدیه میدادیم تا ایشان زنده بماند. حاجی از همان نوجوانی عاشق شهادت بود، اما گویا خداوند مقدر کرده بود تا ایشان در جنگ شهید نشود، بماند و فرماندهی کند.
جواد
زمانی که آقای خامنهای رئیس جمهور بودند در تیم حفاظت ایشان حضور داشتند، زمانی که خانوادهها را برای دیدن آقای خامنهای دعوت میکردند ما را هم به این دیدار میبرد تا ایشان را ببینیم. ارادت خاصی نسبت به دلسوزان این جامعه داشت، شهدای ۷۲ تن که آسمانی شدند، به قدری ناراحت بودند که نمیتوانستیم با ایشان صحبت کنیم. میگفت «ما دیگر چه کسایی را مثل این شهداء داریم؟»
سال ۱۳۷۲ با توجه به اینکه شهر قم وضعیت خوبی نداشت با دستوری که از طرف رهبر معظم انقلاب آمده بود ایشان به قم اعزام شد، حاجی در این دو سال با کمک زندانیها در مناطقی که موادفروشان، اراذل و اوباش حضور داشتند کلانتری احداث میکرد تا امنیت آن منطقه برقرار شود و به زندانیها حقوق میداد تا خرجشان در بیاید، در این ارتباطی که بین حاجی با زندانیها به وجود میآمد با آنها صحبت میکرد تا ارشاد شوند.
بعد از قم، مأموریت یافت تا در سیستان و بلوچستان حضور یابد، خانوادههای پرسنلی که تازه به سیستان و بلوچستان آمده بودند به اقلیم آن منطقه عادت نداشتند و دوری از پدر و مادر خیلی برایشان سخت بود، حاجی آنان را به منزلمان دعوت میکرد و به خانوادههای آنان هدیه میداد و بابت همراهی خانمهای پرسنل با همسرشان تشکر میکرد و میگفت «اگر آقایان شما به اینجا رسیدهاند به خاطر صبوری و خوبی شما است» و به شوهرهای آنان میگفت «وهم بر شما قالب نشود، اگر همسرهایتان نبودند شما به اینجا نمیرسیدید و این درجه را نداشتید.»