«شهید زهره بنیانیان» در یک خانوادۀ مذهبی در شهر اصفهان به دنیا آمد. وی اوّلین فرزند خانواده بود. تا سن هفت سالگی در دامان مادری با تقوا و دیندار پرورش یافت. تحصیلات ابتدایی را در دبستان منیژه گذراند. سال اول متوسطه را، در دبیرستان شاهدخت آذر و سال سوم را به اصرار خودش به دبیرستان بهشت آیین که یکی از بهترین مدارس وقت بود. رفت و در واقع آشنایی با الفبای مذهب را از همین دوران دبیرستان آغازکرد. در آغاز راه بود که برای حفظ حجاب اسلامی به مدت دو هفته از رفتن به کلاس محروم ماند و بعد با تعهد والدین اجازۀ ورود به کلاس را پیدا کرد. در عصری که بی بند و باری برای هر دختری امتیاز بود. وی حجاب را برگزید و آشنایی با کُتب شهید مطهری و شریعتی را از همین دوران آغازکرد. در جلسات مذهبی شرکت و از آنجا به سوی سیاست کشیده شد. تا این که تغییرات عمیق رفتاری او خانواده را نگران ساخت. بعضی از اعضای نزدیک فامیل که این رفتار برایشان قابل قبول نبود. کم کم به او مُهر جنون زدند. وقتی شکاف عمیقی را بین خود و خانواده احساس کرد. با سرعت از آنها فاصله گرفت. ابتدا در قالب حجاب و پوشش اسلامی و بعد با رعایت موازین شرعی و به جا آوردن عبادات از جمله نماز شب که خیلی ها با آن بیگانه بودند انس و الفت گرفت و مطالعۀ قرآن که گاهی آن قدر وقت او را می گرفت که اطرافیان، حتی مادر را به تعجب وا می داشت.
از آنجایی که در مسیر انقلاب زندگی و آزمایش های الهی قدم بر می داشت. تقدیر برایش آزمایش سختی را در نظرگرفت و با یک ازدواج ناخواسته و نا به هنگام در کورۀ امتحان الهی قرار گرفت. اواخر سال تحصیلی 54 ـ 55 با این که سال تحصیلی را به پایان نبرده بود. عازم کشور آلمان شد. در حالی که در فرودگاه اشک می ریخت و تقاضای ماندن داشت؛ ولی این تصمیمی بود که خانواده برایش گرفته بودند و شاید مسیر سرنوشت اینطور برایش رقم خورده بود. چرا که خداوند در قرآن می فرماید: «و چه بسا شما از چیزی کراهت دارید. در حالی که خیری در آن برای شما است.» بنا براین ناخواسته عازم سرزمینی شد که با او و هویت مذهبی اش بیگانه بود. در ایران خواهران و برادران کوچکش را از دیدن تلویزیون منع می کرد. و لی اکنون به جایی می رود که با فکر و ذهن و افکار مبارزه طلبانۀ او بسیار تضاد دارد. با این که می داند. این آرزوی بسیاری از دختران است. سفر به غرب، با همۀ امکانات زندگی رفاهی، آسایش، همسری ثروتمند. اما روح ناآرام او در پی این واژه ها نبود و اصلاً اقناع نمی شد. زیرا به چشمه حقیقتی متصل شده بود که آسایش را در پرتو مبارزه، فقر و ... لقاء الله می دید. نه چیز دیگر! هر دو هفته یک بار نامه هایش از آلمان برای مادر می رسید که حاکی از فشارهای روحی زیاد، ناهمگونی فرهنگ، ازدواجی ناموفق و اشک و آه و ناله بود. هر بار تقاضای کمک می کرد. تا اینکه تصمیم به یک حرکت نوین، یک آغازو یک انقلاب درونی گرفت. هنوز چند ماهی نگذشته بود که با دوستانش تماس گرفت وگفت: «از آنجا که راضی به این ازدواج نبودم. فتوای فسخ ازدواج توسط یکی از علماء صادر شد. پس از آن از طرف دوستان پیکی برایش فرستاده شد. پیک به او دستورالعمل رفتن به لبنان و پیوستن به مبارزین فلسطینی را داد و او اجرا کرد. سپس بعد از فلسطین عازم لبنان شد. در لبنان یک دوره آموزش نظامی دید و سپس در سال 1356 به ایران برگشت و دیگر نزد خانواده اش نرفت. در یکی از خانه هایی که پایگاهی برای عوامل انقلابی محسوب می شد. مستقر شد و در آنجا فعالیّت های خود را آغاز کرد. شرکت در جلسات مذهبی، سخنرانی، توزیع نوارها و کتب و اطلاعیه های امام در شهرهای اصفهان، قم، تهران و تشکیل کلاس های رزمی(تکواندو)از جمله فعالیت های مبارزاتی او بود
سرانجام روزی همراه تنی چند از خواهران مبارز، توسط ساواک دستگیر شد. ولی با زیرکی خاصی، قبل از دستگیری تمام اطلاعیه ها را رد کرد و چون هیچ گونه مدرکی نداشتند. بعد از گذاشتن وثیقه آزاد شد. پس از آن با یکی از همرزمانش ازدواج کرد. مردی که همرنگ خودش بود و به خوبی او را درک می کرد. برای شروع یک زندگی جدید به خانه ای قدم گذاشت که با خانه پدری اختلاف اقتصادی و معیشتی فراوان داشت و همه زندگی جدید او یک اتاق قدیمی، یک چمدان کوچک لباس، یک فرش و چند پتو خلاصه می شد که در خانه پدرشوهرش بود. اما در عوض احساس آرامش می کرد و آن چیزی بود که مدت ها به دنبالش بود. مهرالسنۀ حضرت زهرا (سلام الله علیها) مَهریه اش بود و، وجه خرید عقد یک حلقه ساده بود. خطبه عقد که توسط یکی از آیات عظام وقت خوانده شد. حال با این اوصاف خوشبختی برای او به حد تمام روکرد. زیرا دنیایی که با تمام زر و زیورش به او رو آورده بود را کنار زده و خدا را با همۀ سادگی انتخاب کرده است.
👇👇👇
خانم غازی استاد اخلاق و از شاگردان بارز و نمونه بانو امین درباره شخصیت او میگوید : زهره بنیانیان از ده ، دوازده سالگی به کلاسهای ما می آمد . حرف های معمولی او را خسته میکرد ولی درباره اصول عقاید بخصوص توحید و معاد باعث شادیش بود . در نیمه شب ها که با با خدا راز و نیاز میکرد مشاهداتی عرفانی داشت که آن را برای ما بازگو میکرد و به سفارش ما همه آنها را در یک دفتر چه یادداشت می نمود . وقتی خصوصیات اخلاقی او را به خانم امین (اولین بانوی مجتهده ) گفتم سفارش کردند که حتماً با او به طور خصوصی کار شود چون روحی بزرگ داشت . او حقیقتاً یک روحیه ملکوتی داشت . )
عروج ملکوتی
«شهید زهره بنیانیان همچنان به مبارزات خودبرای پیش برد انقلاب ادامه می داد تا این که اردیبهشت 1358 از راه رسید و او در یک عملیات نظامی علیه گروهک های ضد انقلاب حضور پیدا کرد و در درگیری به شهادت رسید و این گونه بودکه پرونده پر تلاطم زندگی اش بسته شد.»
🌺 صلوات فاطمی امروزمان را
به #نیابت از
همه شهدای صدر اسلام تاکنون
به ویژه
بانوی شهید
❣زهره بنیانیان❣
هدیه می کنیم محضر نورانی
☀️ صدیقه طاهره ، حضرت زهرا سلام الله علیها☀️
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي الصِّدِّيقَةِ
فَاطِمَةَ الزَّكِيَّةِ
حَبِيبَةِ حَبِيبِكَ وَ نَبِيِّكَ
وَ أُمِّ أَحِبَّائِكَ وَ أَصْفِيَائِكَ
الَّتِي اِنْتَجَبْتَهَا وَ فَضَّلْتَهَا وَ اخْتَرْتَهَا عَلَي نِسَاءِ الْعَالَمِينَ
اَللَّهُمَّ كُنِ الطَّالِبَ لَهَا مِمَّنْ ظَلَمَهَا
وَاسْتَخَفَّ بِحَقِّهَا
وَ كُنِ الثَّائِرَ اللَّهُمَّ بِدَمِ أَوْلاَدِهَا
اَللَّهُمَّ وَ كَمَا جَعَلْتَهَا أُمَّ أَئِمَّةِ الْهُدَي
وَ حَلِيلَةَ صَاحِبِ اللِّوَاءِ
وَ الْكَرِيمَةَ عِنْدَ الْمَلإَِ الأَْعْلَي
فَصَلِّ عَلَيْهَا وَ عَلَي أُمِّهَا
صَلاَةً تُكْرِمُ بِهَا وَجْهَ اَبيها مُحَمَّدٍ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ
وَ تُقِرُّ بِهَا أَعْيُنَ ذُرِّيَّتِهَا
وَ أَبْلِغْهُمْ عَنِّي فِي هَذِهِ السَّاعَةِ أَفْضَلَ التَّحِيَّةِ وَالسَّلاَمِ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 حیای شهدا جلوی دیگران
۱۲ دیماه سالگرد شهادت
شهید شیخ نمر باقر النمر
روحانی برجسته شیعه عربستانی که بهسبب حمایت از حقوق مشروع و پایمال شده شیعیان با حکم مقامات سعودی اعدام شد .
روزنامه الدیار نوشت:
پس از آنکه زندانبانان به شیخ نمر النمر اعلام کردند چند دقیقه دیگر اعدام خواهد شد، او از جایش بلند شد تا نماز بخواند و گفت: «لا اله الا الله.»
زندانبانان سعودی، که میخواستند حکم اعدام را به سرعت اجرا کنند، به شیخ النمر اجازه ندادند نمازش را تمام کند و او را با خود به محل اجرای حکم بردند.
آیت الله النمر پیش از اجرای حکم اعدام، در آخرین جمله خود فریاد زد:
«لبیک یا حسین (ع).»
شادی روح عالم مجاهد شهید شیخ نمر باقر النمر
صلوات محمدی
🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
✨﷽✨
🌼 سه اثر مهم در #حجاب است 🌼
❶ اثر #فردی است و آن آرامش است. یک بانویی که محجبه است آرامش روحی دارد. می داند مال خودش است؛ می داند نگاه دیگران دنبالش نیست و گناه اجتماعی نمی کند. می داند دیگران را تحریک نمی کند.
خواهری که بدحجاب بیرون می آیی مصداق این آیه ایی شما دارید معاونت برگناه می کنید. جوان به شما نگاه می کند و تحریک می شود و زن هم ندارد و می افتد بر حرام. گناه می کنید شما.
وقتی دست در دست شوهرت در کوچه می آیی و شوخی و مزاح می کنی. این باید اصلاح شود.
❷ اثر #خانوادگی دارد. بچه، دختر، شوهر شما یک مسافرت برود و نباشد خیالاتش راحت است که این زن مال این است. زیبایی هایش را تقسیم نکرده. وقتی محجبه بود این زن مال اوست. نه دیگران بهره ببرند. این ارزش خانوادگی اش است. ثبات خانواده ها در حجاب بیشتر است و از هم پاشیدگی کمتر است. وقتی بدحجابی شد این آقایی که با خانمش می آید و نگاهش می افتد به زن فلانی و می گوید لباس و قیافه زن فلانی را دیدی؟ دیدی آرایش کرده بود؟ یاد بگیر. خب باهم دعواشون میشه و اختلاف میشه. هوس می کنند. زن های همدیگر را نگاه کردند خب طبیعیه یکی زیباتره، یکی زشت تره. قیافه ها فرق می کند. این باعث می شود مردها تحریک شوند. این اتفاقاتی که در جامعه می دانیم و می دانید و جاش هم روی منبر نیست.
❸ سومین اثر آن اثر #اجتماعی است. جامعه سالم می ماند. فساد، زنا، فحشا در جامعه کم می شود.
🔷 حجاب هم اثر فردی دارد آرامش.
🔷 هم اثر خانوادگی دارد استحکام.
🔷 هم اثر اجتماعی دارد سلامت.
فرد باحجاب اگر بود خود آرام است. خانواده مستحکم است و جامعه سالم است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نقطه حساس فرهنگ
#حجاب_فاطمی
#مادرانه
نابرده رنج گنج به ما داده فاطمه س
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
نقطه حساس فرهنگ #حجاب_فاطمی #مادرانه نابرده رنج گنج به ما داده فاطمه س
حق الناس فقط زدن جیب مردم نیست❗️
تحریک کردن یه پسر که امکان ازدواج نداره
نابودی تعهد و عشق بین همسران
⭕️همه حق الناس هاییست که به واسطه ی دلبریهای خیابانی و مجازی برگردن ماست‼️
#شهید_روحالله_قربانی:
اگر #شهید شدم یک کلام نصیحت اینکه حاج آقا مجتبی به نقل از حضرت علی(ع) می گفتند: که منتهی #رضای الهی #تقوی ست.
#شهادت خوب است و #تقوا بهتر تقوایی که در قلب است و در رفتار بروز می کند.
پن: شهید روحالله از شاگردان پروپاقرص حاج آقا مجتبی تهرانی بود. بیشتر #کتابهای ایشان را خوانده بود و اکثر #جلسات ایشان را شرکت میکرد.
سالروز #رحلت این عالم ربانی و استاد اخلاق گرامی باد.
#شهید_روح_الله_قربانی🌷
#شهید_مدافع_حرم
بنتالهدی، شهیده
زمینه فعالیت:
دینی-سیاسی
محل زندگی:
نجف، کاظمین
پیشه:
فعال فرهنگی-سیاسی (دینی)
کتابها:
الفضیلة تنتصر، لیتنی کنت أعلم، امرأتان و رجل، صراع مع واقع الحیاة، لقاء فی المستشفی، الخالة الضائعة، الباحثة عن الحقیقة، کلمة و دعوة، ذکریات علی تلال مکة، بطولة المرأة المسلمة، المرأة مع النبی(ص)، المجموعه القصصیه الکامله
آمنه صدر، معروف به بنتالهدی و شهیده صدر (۱۹۳۷-۱۹۸۰م)، از زنان نویسنده و فعال فرهنگی-سیاسی عراق بود. سرپرستی مدارس الزهراء نجف و کاظمین، تشکیل جلسات خانگی دینی، نوشتن مقاله در مجله الاضواء، داستاننویسی و سرایش اشعار مذهبی از فعالیتهای فرهنگی-دینی اوست.
بنتالهدی، بهدنبال اعتراض به دستگیری برادرش و سخنرانی در حرم حضرت علی(ع) که به تظاهرات در شهرها و کشورهای مختلفی انجامید، توسط رژیم بعث زندانی و پس از شکنجه طولانی اعدام شد.
سیدهآمنه صدر (متولد کاظمین در سال ۱۳۵۷ ق./۱۹۳۷ م.)، دختر آیتالله سیدحیدر صدر است. مادرش خواهر آیتالله محمدرضا آلیاسین است. سیداسماعیل صدر و شهید سیدمحمدباقر صدر برادران اویند. در دوسالگی پدرش را از دست داد. خواندن و نوشتن را در خانه آموخت و به یادگیری نحو و منطق و فقه و اصول و... پرداخت. او نزد محمد باقر صدر، شیخ زهیر الحسون و ام علی الحسون درس آموخت.
بنتالهدی، از اهمیت نقش زنان در فعالیتهای دینی آگاه بود ازاینرو جلساتی را در خانه خود و دیگران برای تبلیغ امور دینی تشکیل میداد. آمنه، در مجله «الاضواء» برای دختران عراقی و عرب مطلب مینوشت. نوشتههای او در این مجله حول التزام زنان به آموزههای دینی و رد الگوها و شعارهای غربی برای آنان، دور میزد
سرپرستی مدارس الزهراء
مدارس الزهراء، مجموعه مدرسههای وابسته به صندوق خیریه اسلامی (جمعیة صندوق الخیری الاسلامی) بودند. این مدرسهها به هدف تقویت فرهنگ دینی در کودکان در شهرهای بصره، دیوانیه، حله، نجف، کاظمین و بغداد تأسیس شدند. مرکزیت این مدرسهها با مدرسه بغداد بود. شهیده بنتالهدی دو ماده درسی را -علاوه بر دروس مرسوم آموزشی- در این مدارس جای داد و از معلمانی استفاده میکرد که به شئون اسلامی اهتمام خاصی داشتند.
در ۱۹۶۷ م. بنتالهدی، سرپرست این مجموعه در نجف و کاظمین شد. او در این زمان سرپرست یک مدرسه دینی دیگر در نجف هم بود. از اینرو هفتهاش را تقسیم کرده بود، نیمی از هفته را در نجف بود و نیم دیگر در کاظمین. او بعد از ساعت اداری مدرسه، به معلمها آموزشهای تربیتی میداد و بعدازظهرها را به پاسخگویی به سؤالات دانشجویان میگذراند. در ۱۹۷۲ م. بخشنامهای مبنی بر لزوم الحاق این مدارس به وزارت تعلیم و تربیت عراق از سوی دولت صادر شد. با صدور این بخشنامه بنتالهدی از مسئولیت این مدارس کنارهگرفت و دعوت رسمی دولت طی نامهای از او بر ادامه همکاری در این مدارس نیز نافع نیفتاد.
] او در پاسخ به سوال از سبب ترک همکاری در این مدرسهها میگفت:
لم یکن الهدف من وجودی فی المدرسه الا نوال مرضاة الله و لما انتفعت الغایة من المدرسة بتأمیمها فما هو جدوی وجودی بعد ذلک؟!
من به هدف تحصیل رضای خدا در این مدرسهها کار میکردم. با ملی شدن (تحت نظارت دولت بعث در آمدن) این مدارس، ماندن من در اینجا چه توجیهی خواهد داشت؟
— بنتالهدی صدر، الحسون، اعلام النساء المؤمنات، ۱۴۱۱ق، ص۷۸-۷۹ به نقل از ملحق صحیفه الجهاد الصادر بتاریخ ۲۰ جمادی الثانیه ۱۴۰۳ ق. نیسان ۱۹۸۳ م.