سرپرستی مدارس الزهراء
مدارس الزهراء، مجموعه مدرسههای وابسته به صندوق خیریه اسلامی (جمعیة صندوق الخیری الاسلامی) بودند. این مدرسهها به هدف تقویت فرهنگ دینی در کودکان در شهرهای بصره، دیوانیه، حله، نجف، کاظمین و بغداد تأسیس شدند. مرکزیت این مدرسهها با مدرسه بغداد بود. شهیده بنتالهدی دو ماده درسی را -علاوه بر دروس مرسوم آموزشی- در این مدارس جای داد و از معلمانی استفاده میکرد که به شئون اسلامی اهتمام خاصی داشتند.
در ۱۹۶۷ م. بنتالهدی، سرپرست این مجموعه در نجف و کاظمین شد. او در این زمان سرپرست یک مدرسه دینی دیگر در نجف هم بود. از اینرو هفتهاش را تقسیم کرده بود، نیمی از هفته را در نجف بود و نیم دیگر در کاظمین. او بعد از ساعت اداری مدرسه، به معلمها آموزشهای تربیتی میداد و بعدازظهرها را به پاسخگویی به سؤالات دانشجویان میگذراند. در ۱۹۷۲ م. بخشنامهای مبنی بر لزوم الحاق این مدارس به وزارت تعلیم و تربیت عراق از سوی دولت صادر شد. با صدور این بخشنامه بنتالهدی از مسئولیت این مدارس کنارهگرفت و دعوت رسمی دولت طی نامهای از او بر ادامه همکاری در این مدارس نیز نافع نیفتاد.
] او در پاسخ به سوال از سبب ترک همکاری در این مدرسهها میگفت:
لم یکن الهدف من وجودی فی المدرسه الا نوال مرضاة الله و لما انتفعت الغایة من المدرسة بتأمیمها فما هو جدوی وجودی بعد ذلک؟!
من به هدف تحصیل رضای خدا در این مدرسهها کار میکردم. با ملی شدن (تحت نظارت دولت بعث در آمدن) این مدارس، ماندن من در اینجا چه توجیهی خواهد داشت؟
— بنتالهدی صدر، الحسون، اعلام النساء المؤمنات، ۱۴۱۱ق، ص۷۸-۷۹ به نقل از ملحق صحیفه الجهاد الصادر بتاریخ ۲۰ جمادی الثانیه ۱۴۰۳ ق. نیسان ۱۹۸۳ م.
بنتالهدی به قصد اینکه دایره مخاطبان بیشتری برای سخنانش داشته باشد رو به نوشتن آورد؛ زنان بسیاری از کشورهای عربی و اسلامی میتوانستند از طریق خواندن کتابهای او بهاندیشههای اسلامی دست پیدا کنند. مباحث خانوادگی، کار اسلامی، سختیهای زنان شاغل، مسخرهکردن، خدشهدار کردن جلوه زن، زیبایی، آرایشکردن، حجاب و... از محورهای قصههای او هستند. او به همین هدف شعر هم میگفت. بیشتر شعرهای شهیدهصدر رنگ و لعاب دینی دارد.
بنتالهدی نوشتههای فراوانی به یادگار ماندهاست که برخی از آنها به فارسی هم برگردان شدهاست. مهمترین آنها به شرح زیر است:
در جستجوی حقیقت
خانه گمشده
دیدار در بیمارستان
دو زن و یک مرد
شخصیت زن مسلمان
فضیلت پیروز است
سختی و فراخوانی
بر بلندیهای مکه: خاطرات و مقالات
زن در کنار پیامبر
ای کاش میدانستم
شهیده بنت الهدی در ذکاوت و فطانت ممتاز بود و هوش وی، بر همه بخش های علمی و معرفتی، که در آن ها تفکر کرده بود، احاطه داشت، تا آن جا که اگر بگوییم سید شهید(ره) از ذکاوت و فطانت و توانایی احاطه علمی خواهر تعجب می کرد، مبالغه و غلو نکرده ایم. کتاب مکاسب شیخ انصاری از جمله کتبی است که طلاّب علوم دینی آن را پیش از ورود به بحث خارج فرا می گیرند و بعضی از علما معتقدند: هر کس کتاب مکاسب را به صورت متقن فراگیرد و آن را به شکل کامل بفهمد، مستحقّ اجازه اجتهاد می شود. این کلام نشان دهنده اهمیت این کتاب و مطالب علمی عمیق و مشکل آن است. با این حال، مطالبی از سوی این بانو درباره این کتاب مطرح می شدند که سید شهید(ره) به آن ها پاسخ می گفت و به مناقشات او درباره مطالب این کتاب جواب می داد، و این حقیقت نشان می داد که این بانو مراحل علمی متقدّم بر وصول به این مقام را طی کرده بود؛ زیرا
از عادات سید شهید این بود که وقتی با اشخاصی که در مطالب علمی در سطح ایشان نبودند روبه رو می شد، با سکوت و عدم پاسخ گویی، آن ها را از بحث در آن مسائل منصرف می گردانید و یا آن ها را نصیحت می کرد که به آن چه برایشان فایده ای ندارد نپردازند، ولی هرگز در رابطه با پرسش های علمی خواهرش، این گونه برخورد نمی کرد. سیره علمی سید شهید با خواهرش بر این معنا دلالت می کرد که وی به سطح بلند علمی او اعتقاد دارد. امّ فرقان در بطلة النجف مکالمه ای را بین شهیده بنت الهدی و سید شهید از قول این بانو نقل می کند: «یکی از جلسات، همراه سید نشسته بودیم و کتاب فلسفتنا در جلوی روی سید بود و او مشغول شرح و بسط و بیان بعضی از غوامض آن بود. من به برادرم گفتم: آقای ما! من کجا، شما کجا! ... من ریشه ای در درجات علمی و فلسفی شما ندارم. فلسفه سخت است و اهلی دارد و شما اهل آن هستید. سید به من جواب داد: این مهم نیست. شما از من تواناتر هستید. گفتم: چگونه؟ فرمود: شما شعر می نویسید و من با وجود آن که شعر را دوست دارم و به آن اشتیاق می ورزم و بر سیاق و اسلوب بلاغت توانایی دارم، نمی توانم حتی یک بیت شعر بنویسم. شعر موهبتی است و شما در این موضع از من تواناترید.»
به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی در ایران به رهبری خمینی فرصتی برای سید باقر صدر و خواهرش بنتالهدی پیش آمد تا موجهای انقلاب اسلامی را در عراق نیز گسترش دهند. در ۱۷ خرداد ۱۳۵۸ شمسی سید محمدباقر صدر به فرمان صدام حسین، حاکم دست نشانده و طاغوتی عراق، دستگیر شد. بنتالهدی هنگام دستگیری برادرش، تا خیابان اصلی خانهشان جلو آمد و تصمیم گرفت تا برادر را همراهی کند، اما گماشتگان بعثی اجازه این کار را ندادند و وی در همان مکان فریاد برآورد و سخنرانی شگفتانگیزی ایراد نمود. سپس، رو به برادر کرد و گفت:
«من برنمیگردم و میخواهم مانند حضرت زینب (س) که برادرش حسین (ع) را همراهی کرد، همراه تو باشم.»
پس از انتقال برادر با تکبیرهای بلند، فریاد میزد:
«شما از چه میترسید، از یک مشت کتاب و مقاله، شما از بیداری مردم مسلمان میترسید، ولی بدانید مردم بیدار شدهاند.»
به دنبال آن، به حرم علی بن ابی طالب رفت و شبانه در آنجا سخنرانی کرد و مردم را به گریه واداشت. فردا و فرداهای دیگر هر روز به آنجا میرفت و سخنرانی میداشت. سرانجام، حرکتهای روشنگرانه بنتالهدی، برادر را از زندان آزاد کرد، اما دیگر بار در ۱۷ فروردین ۱۳۵۹، حکومت بعثی عراق، بنتالهدی را، یک روز پس از بازداشت برادرش آیتالله صدر، دستگیر نمود و آنان را به سختی شکنجه داد. همواره در جمع زنان میگفت:
«اسلام غریب است و دلسوز کم دارد.»
و با همه وجود در راه خود تا پای جان پیش رفت. برزان ابراهیم، برادر ناتنی صدام حسین، از آیتالله صدر خواسته بود تنها چند کلمه بر ضد خمینی و انقلاب اسلامی بنویسد که آیتالله صدر نپذیرفت و صدام او و بنتالهدی صدر، را در ۱۹ فروردین ۱۳۵۹ (۲۲ جمادیالاول ۱۴۰۰)، سه روز پس از آخرین دستگیری، به گونه دردناکی به قتل رساند. پیکر وی در قبرستان وادیالسلام شهر نجف در مقبره خانوادگی خاندان صدر به خاک سپرده شد.[۵] پس از آنکه صدام، بنت الهدی را به قتل رساند، بعضی به او گفته بودند: چرا خواهر صدر را به قتل رساندی؟ او در پاسخ گفته بود:
«من قضیه حسین را تکرار نمیکنم. زینب بعد از برادرش، زنده ماند و یزید و آلامیه را رسوا کرد».
🌺 صلوات فاطمی امروزمان را
به #نیابت از
همه شهدای صدر اسلام تاکنون
به ویژه
بانوی شهید
❣بنت الهدی صدر❣
هدیه می کنیم محضر نورانی
☀️ صدیقه طاهره ، حضرت زهرا سلام الله علیها☀️
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي الصِّدِّيقَةِ
فَاطِمَةَ الزَّكِيَّةِ
حَبِيبَةِ حَبِيبِكَ وَ نَبِيِّكَ
وَ أُمِّ أَحِبَّائِكَ وَ أَصْفِيَائِكَ
الَّتِي اِنْتَجَبْتَهَا وَ فَضَّلْتَهَا وَ اخْتَرْتَهَا عَلَي نِسَاءِ الْعَالَمِينَ
اَللَّهُمَّ كُنِ الطَّالِبَ لَهَا مِمَّنْ ظَلَمَهَا
وَاسْتَخَفَّ بِحَقِّهَا
وَ كُنِ الثَّائِرَ اللَّهُمَّ بِدَمِ أَوْلاَدِهَا
اَللَّهُمَّ وَ كَمَا جَعَلْتَهَا أُمَّ أَئِمَّةِ الْهُدَي
وَ حَلِيلَةَ صَاحِبِ اللِّوَاءِ
وَ الْكَرِيمَةَ عِنْدَ الْمَلإَِ الأَْعْلَي
فَصَلِّ عَلَيْهَا وَ عَلَي أُمِّهَا
صَلاَةً تُكْرِمُ بِهَا وَجْهَ اَبيها مُحَمَّدٍ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ
وَ تُقِرُّ بِهَا أَعْيُنَ ذُرِّيَّتِهَا
وَ أَبْلِغْهُمْ عَنِّي فِي هَذِهِ السَّاعَةِ أَفْضَلَ التَّحِيَّةِ وَالسَّلاَمِ
هدایت شده از بیسیمچی مدیا 🎬
26.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به تازگی موزیک ویدئویی از خواننده معروف پاپ کشور مهدی یراحی، منتشر شده که در آن سراسر توهین به شهدا و دفاع مقدس است
🔸شعر اینگونه شروع میشود
به تک تک شقیقه ها پاره سنگ خورد و
یه باره دستمون به ضامن تفنگ خورد و
روی این بیت شعر تفنگ دست یه بچه است و جنگی رو روایت میکنه که بچه بازی بود و بچه گانه شروع شد!
🔸 و در یک صحنهی دیگر این ویدئو خواننده درحالی خودش را شهید معرفی میکند که بر بازوی خود نشان نازیهای آلمان را دارد.
🔸و درجای دیگه خوانده میشود:
به من یک نفر بگه کجا رسیدیم
چجوریه که زنده موندیم و شهیدیم
یه خواب خوش یه عمریه ندیدیم!
و این زنده موندیم و شنیدیم رو تصویر گرد و خاک
و خواب خوش رو تصویر دلار
و همهی اینها تقاص همون جنگ بچگانه است!
⚠️ با دقت به واژهها و تصاویر این ویدیو توجه کنید
این موزیک ویدئویی از وزارت ارشاد هم مجوز گرفته. معلوم نیست مسئولین در وزارت ارشاد چه غلطی میکنند که هنر و سینمای کشور دارد روز به روز به تباهی و کثافت کشیده میشود ... از فیلمهای سینمایی مستهجن این روزها تا توهین به مقدسات و ارزشهای انقلاب...
@BisimchiMedia
🍃🌺
❓أَیْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِکَرْبَلاءَ
👈امام صادق (ع) فرمودند:
💠«آنگاه که اصحاب امام حسین(ع) شهید شدند و ایشان تنها ماند، فرشتگان بسوی خدا ضجّه زدند و گریه کردند و گفتند: پروردگارا! با حسین(ع) پسر پیغمبرت، چنین رفتار کنند؟
✨پس خداوند نور حضرت قائم (عج) را به آن ها عرضه کرد و فرمود:
👌«با مهدی انتقام او را میگیرم»
📘 اصول کافی ج ١ ص ٤٦٥
4_582493935813787724.mp3
2.82M
🎵 #روایت_شهدا
👆راوی: #حاج_آقای_ضابط
🌺شهدا در همین مناجات هاشون، همین نمازشباشون خدارو خواستن..
بشنوید خیلی دلنشین..👆👆
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh