eitaa logo
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
2.7هزار دنبال‌کننده
18.2هزار عکس
8.2هزار ویدیو
231 فایل
انس با شهداء برای همنشینی با امام زمان«ع» ومرافقةالشهداء من خلصائک اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عجل الله) السلام علیک یا من بزیارته ثواب زیارت سیدالشهداء یرتجی
مشاهده در ایتا
دانلود
انگیزه شهید از سفر به بوسنی ۱-     وصیت نامه: درطی مدت ۱۲ سال گذشته درحال و هوای سالهای سیراب شدنمان از سرچشمه عشق ومحبت همیشه ازخداوند خواسته بودم شهادت را نصیبم کند، هر چند که یارای پرواز با پرستوها را داشتم اما پای بسته درآشیان خاکی در ماندم،و حالا خدایا شکوه ندارم تو بزرگتر از آنی که من حقیر از رحمت تو نومید باشم، تو غفور و بخشنده تر از آنی که من در زیر بارمعاصی ها ناامید شوم، ولی پروردگارا هر چه هست قسمت می دهم به تنهایی علی (ع) و به مظلومیت حسن (ع) و به خون حسین (ع) مرا در جوار رحمت خود بپذیر. خدایا تو خود میدانی که درد استغاثه مسلمانان، درد نوامیس برباد رفته مان و زنان به بردگی برده شده مان مرا به قیام فرا می خواهند، تو خود یاری ام ده و یاد و ذکر خود را بر من مستولی بخش، و قلبم را از ایمانت اطمینان بخش. ۲-      نامه به مادر از بوسنی: مادر آنچه که مرا بدین جا کشانیده نه هوس است و نه ماجراجویی و نه یک شغل، مسئله مهمتر از اینهاست. هزارسال ما در اینجا تحقیر شدیم، بیرون رانده شدیم و حالا پس از هزارسال ما یکبار دیگر به اینجا برگشتهایم و خدا را سپاس بر من منت نهاد و در این جمع پذیرفت، امتحان مشکل و سختی است. جامعه اینجا از زمین تا آسمان با جامعه خودمان فرق دارد، و در این آزمایش امیدم به دعای شماست، امیدم به جده بزرگوار شما حضرت فاطمه الزهرا سلام ا… علیها می باشد. ۳-      نامه به همسر از بوسنی: اگر فرزندان تو، مهدی کوچولو در آغوش گرم تو آرمیده اند، در اینجا مادری از فرط گرسنگی طفل خود را به درب پادگانی آورده که از زباله ی غذای سربازان غذائی تهیه کند، ولی افسوس که چند لحظه ی بعد غرش یک خمپاره شکم گرسنه طفلش را از هم می درد، مردم در اینجا به خاطر چیزی قتل عام می شوند و به خاطر اسلامی کشته و در به در می شوند که خود هیچ اطلاعی از آن ندارند ولی با این همه خوب استقامت کرده اند، و این مسئله وظیفه ی ما را دو چندان می کند، همسرم یادگار روز های تلخ و شیرین، آمدنم به اینجا نه یک ماجراجویی، نه یک جهانگردی بلکه ادای تکلیفی بود که رهبرم بر ما واجب گردانید. حال و هوای اینجا، مردم اینجا همه و همگی با دنیایی که ما در آن بزرگ شدیم و جامعه ای که در آن نفس می کشیم یک دنیا فاصله دارد و ما تکلیفی بس گران بر دوش خود داریم، گرچه آنهایی که می توانستند سربازان و سفیران انقلاب اسلامی مان باشند اکنون در بهشت زهرا ها آرمیده اند. ولی به هر حال رهبر بهتر از ما این مشکل را می داند و ما نیز موظفیم هر آنچه را که در توان داریم انجام دهیم. خداوند آنی ما را به خودمان وا نگذارد. ۴-      نامه به فرزند: می‌دانم که دوست داشتی من در کنارت باشم اما اگر قرار بود همه باباها در کنار فرزندانشان بمانند، چه کسی به داد این مردم مظلوم برسد
ما چون ایمان داریم، ده برابر آن‌ها هستیم از همان سال ۱۳۶۰، رسول مسئول عقیدتی سیاسی را به محمد [یکی از دوستان نزدیک رسول] واگذار کرده بود. گاهی به محمد می‌گفت: «برو توی بازداشتگاه، با این‌ها حرف بزن. شاید توبه کنند و برگردند.»می‌رفتم حرف می‌زدم، موعظه می‌کردم. آن‌ها اغلب دوست‌های خود ما بودند که بعد از انقلاب بریده بودند از این راه. گاهی خسته می‌شدم از این بحث و نصیحت. برای رسول از قرآن و روایت می‌خواندم که رسول خدا می‌فرماید اگر تو هفتاد بار برای این‌ها استغفار بکنی، هرگز این‌ها پذیرفته نمی‌شوند؛ چون نفاق‌شان درونی است. دست از سر این‌ها بردار عمو رسول، درست نمی‌شوند. اما رسول قبول نمی‌کرد. می‌گفت: «نه وظیفه‌ات است که بروی. شاید راه نجات باشد.»
رسول با انبوهی از تجربیات انقلابی و رزمی خود، در بوسنی منشأ خدمات ارزشمند برای مردم بی پناه، به ویژه قشر جوان و مشتاق این کشور می شود. او با منش، کردار و اخلاق خود، فرهنگ دینی را میان مردم بوسنی منتشر می سازد. ” سروویچ ” روحانی شهر وسیوکو می گوید: رسول راعالمی بسیار ساده و مؤمن یافتم اوهمواره به خدا توکل داشت “. مردم بوسنی او را یاوری صدیق برای خود می شناسند. رسول نیز به مردم وسیوکو عشق می ورزید و با آنان باعلاقه و مهربانی رفتارمی کرد. آقای ” چنگیج ” ، عضو شورای ” SAD” و مؤسس یگان ” پاتریکالیگا” می گوید، ” پیش از هشت ماه بود که او را می شناختم، او نماینده واقعی مردم و دولت جمهوری اسلامی ایران بود. از هیچ کمک به ما روگردان نبود و از بهترین دوستان و حامیان مردم بوسنی به شمار می رفت
رسول، با علاقه و استعدادی که داشت، زبان مردم بوسنی را برای ارتباط صمیمی تر فرا میگیرد و در روزهای آخر بی واسطه با آنان رابطه برقرار می کند. ” ابراهیم آوودیچ” مهندس مکانیک در باره رسول می گوید: ” رسول خیلی ساده و پرتحرک، درعین حال شوخ طبع بود. من شهید رسول را یکی از سربازان واقعی امام خمینی ( ره) یافتم که برای ادای تکلیف دینی خود، حرکت می کرد.”
«ر»، از این گونه کتاب‌های متفاوتی است که مخاطبش را به دل قصه پُرپیچ و خم یک مرد می‌برد. مردی که توان یکجا نشستن نداشت و درد مردم را درد خود می‌دانست، حتی اگر این مردم، هموطنانش نباشند. «ر» روایت داستان زندگی شهید رسول حیدری است که اولین شهید ایرانی در جنگ بوسنی و هرزگوین محسوب می‌شود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تاریخ قلمت بکشند اگر ننویسی یاران خمینی برای دین زخم خوردند ودرد کشیدند... ولی جمعی کنار سفره آنان و به نام آنان فقط خوردنند و بردند و عربده کشیدند !!!! خون این شهیدان رسوایتان خواهد کرد
قتل پدر شهید عیسی نجفی و همسرشان دیشب در منزل خود😔 قاتل یا قاتلین شیطان صفت هم متواری هستند راستی پشت پرده این قضیه زنجیرواردر این چند وقته چیست شهادت طلبه همدانی ،ماجرای دانشگاه تهران و ان همه بی احترامی به حجاب و ارزش ها و عجیب تر همراهی مسولین دانشگاه با افراد معترض به حجاب ،ضرب وجرح پدر شهید مهدی سادت و حالا قتل پدر شهید بزرگوارو همسرشان ⁉️ 💢منتظر پیگیری جدی هستیم 🌷شهیدعیسی(محمد علی) نجفی اول شهریور ۱۳۴۲ در متکازین بهشهر به دنیا آمدندتحصیلات خود را تا مقطع راهنمایی ادامه داد. پس از انقلاب اسلامی به خدمت لشکر ۲۵ کربلا سپاه پاسداران درآمد و هنگام حمله رژیم بعث به خاک عزیز کشورمان به جبهه های دفاع حق علیه باطل شتافت. شهید نجفی طی بمباران رژیم بعث در منطقه حلبچه در تاریخ ۳۰ اسفند ۱۳۶۶ به درجه شهادت نائل آمد و در تاریخ ۶ فروردین ۱۳۶۷ در بهشت زهرای بهشهر به خاک سپرده شد.
🔹﷽🔹 ۱٣ ، ۱۴ و ۱۵ رمضان هر که ☀️ دعای مجیر☀️ را در «ایام البیض» [روزهاى سیزدهم و چهارهم و پانزدهم] ماه رمضان بخواند گناهش آمرزیده مى شود، هرچند به عدد دانه هاى باران و برگ‌هاى درختان و ریگ‌ هاى بیابان باشد! خواندن آن براى شفاى بیمار و اداى دین و بى نیازى و توانگرى و رفع غم و اندوه سودمند است.
📸رهبرانقلاب:حجت خدا بامردم زندگی میکند؛آنهارا میبیند؛دردهایشان را حس میکند.آنهاکه سعادتمندند،درمواقعی بطور ناشناس اورا #زیارت میکنند.او بانام معین و پدرومادر مشخص،بین مردم است.۶۹/۱۱/۱۲ 🌤پروردگارا چشم‌های ما را به جمال حضرت ولی‌عصر(عج) منور بگردان... 🌹 #مهدويت_رهبري ⭕️ @shenakhte_rahbari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#تلنگر_مهدوی ⭕️اعمال ما مؤثر است! 🔰فرق ما با #شیعیان زمان حضرات قبل در این است که #گناهان آنها در آمدن و نیامدن آن امامان #اثری نداشت . 🍃اما من در زمانه ای قرار دارم که #رفتارم در آمدن و نیامدن امام موثر است. ♦️ای کاش #ترمزی برای ما باشد تا هر وقت به سمت گناه می رویم بدانیم که گناه من مسیر آمدن امام را #ناهموار میکند . 🙏التماس دعای فرج #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
﷽  سلام علیکم  در سی و هفتمین روز از  ☀️ #چله_مهدوی_حسنی ☀️  مهمان  ❣️ شهید محمد حسین مومنی❣️ هستیم .  👇👇👇  در این ۴۰ روز به نام نامی  ☀️ حضرت بقیة الله عجل الله فرجه الشریف  ☀️ و امام حسن مجتبی علیه السلام  مهمان شهدایی هستیم که  ❣️سرّی آشکار شده با امام زمان علیه السلام و امام حسن مجتبی علیه السلام دارند.  در این ۴۰ روز مراقبت می کنیم بر  ✅ دعای مکارم الاخلاق (حداقل روزی یک بند آن قرائت شود بطوریکه در طول این ۴۰ روز دوبار کل دعا خوانده شود)  ✅ انجام اعمال ماه رمضان ویژه صلوات ماه رمضان  #المستغاث_بک_یا_صاحب_الزمان  اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ  
رزمنده‌ای از پاکستان که شهید لشکر افغانستانی‌ها شد شهید محمدحسین مومنی اهل شهر کراچی پاکستان بود، اما به عنوان یکی از نیرو‌های لشکر فاطمیون به سوریه رفت و در کنار رزمندگان افغانستانی به شهادت رسید.
🔸محمد حسین سال ۱۳۷۲📆 در خانواده‌ای مذهبی از اهالی #کراچی_پاکستان و در شب ولادت حضرت زهرا(س)🎊 به دنیا آمد. 🔹2 ساله بود که به همراه خانواده به #ایران نقل مکان کرد و تا هنگام اعزام🚌 به #سوریه، در ایران🇮🇷 ساکن بود.
محمدحسین می‌توانست در قالب تیپ زینبیون نیز به سوریه اعزام شود، اما از طریق لشکر فاطمیون به جبهه رفت. مادر شهید در این خصوص گفت: نیت و هدف اصلی فرزندم دفاع از حرم بود که و حضور در هر یک از دو لشکر برایش تفاوتی نمی‌کرد؛ ولی چون شهید به زبان فارسی مسلط بود، برای ارتباط برقرار کردن با همرزمان خود در گروه فاطمیون احساس راحتی بیشتری می‌کرد. مادر شهید با اشاره به روز اعزام فرزندش به سوریه، اظهار داشت: احساس غریبی داشتم؛ هم خوشحال و هم نگران بودم؛ خوشحالی از این بابت که جوان برومندم برای دفاع از حرم بی بی می‌رفت و از سوی دیگر آنقدر بزرگ شده که خودش راه صحیح و غلط را انتخاب کند. همچنین نگران از دوری، بی‌خبری و اتفاقات دیگر بودم. فقط مادر است که می‌تواند این‌گونه احساسات خود را مدیریت و کنترل کند.
🔻راوی: مادر شهید 🔰محمد حسین پسری بسیار و کم‌صحبت، صادق و خوش اخلاق بود👌 در تمام طول زندگی به یاد ندارم در هیچ‌گونه شرکت کند❌ و احترام زیادی به پدر و مادرش می‌ گذاشت✔️ 🔰بسیار به درس بود. در کنار درس📚 به کلاس‌های و کلاس‌های ورزشی🏋 علاقه داشت و آن را دنبال می‌کرد. وی سه جزء از قرآن کریم بود و در ورزش‌های پینگ پنگ🏓 و فوتبال مهارت بسیاری داشت. 🔰پسرم در خانواده‌ای به دنیا آمد. روحانیت جدای از ولایت فقیه نیست🚫 و مسئله از خردسالی در زندگی وی جریان داشت. طبیعتا در نوجوانی نیز رهرو راه ولایت فقیه شد.
اولین بار که به عنوان روحانی اعزام شد، عملیاتی صورت نگرفت. وقتی به ایران برگشت خیلی از این مساله ناراحت بود، به همین جهت گفت: «برای بار دوم به عنوان روحانی نمی‌روم؛ چون نمی‌توانم آنجا باشم و عملیات نروم»؛ ولی قسمت بود که بار دوم نیز به عنوان روحانی برود. شهادتش به نقل از دوستان و همرزمانش این‌طور بود که چون اجازه رفتن نداشت، شب عملیات صورت خود را می‌پوشاند و همراه باقی همسنگران وارد عملیات می‌شود که با اصابت سه تیر به سینه مجروح می‌شود و سپس به شهادت می‌رسد. مادر شهید ادامه داد: پیکر محمدحسین برنگشت و بنده همچنان چشم به راه هستم. مفقودالاثر بودن یکی از آرزو‌های پسرم مانند پدربزرگ و سه دایی‌اش بود. من هم تسلیم خواسته خدا و محمدحسین هستم.
مهمترین وصیت فرزندش گفت: در وصیتنامه‌اش تاکید داشت که از امر به معروف و نهی از منکر غافل نشویم. مادر شهید مومنی در خصوص نحوه تربیت فرزندش تصریح کرد: ما همیشه یک زندگی ساده و بی‌آلایش داشتیم و سعی کردیم حداقل اصلی‌ترین مسائل و واجبات دین را رعایت کنیم. سعی کردم به فرزندانم همین مسائل را آموزش دهم، که امیدوارم موفق بوده باشم. این مادر شهید با بیان این نکته که محمدحسین علاقه خاصی به شهید زین الدین داشت، افزود: شهادت محمد برای من بسیار سنگین بود، روز‌ها و شب‌های اول شهادت بی‌قراری و گریه‌های من پایان نداشت. یک شب که محمد حسین به خوابم آمد، گفت «مادر می‌دانی با اشک‌هایی که می‌ریزی من چقدر عذاب می‌کشم؟ می‌دانی چقدر ناراحتم که این‌قدر بی‌قراری؟» اگرچه دلتنگی‌های من پایانی نخواهد داشت، ولی به خاطر محمدم بر شهادت و دوری از او صبوری می‌کنم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ویژه خاطرات #شهید_حامد_بافنده از طلبه شهید فاطمیون محمدحسین مومنی
وصیت نامه محمد حسین مؤمنی فرزند احمد تبعه پاکستانی که در منطقه با نام محمد حسینی فرزند مصطفی، گروه 61 شناخته می‌شوم. الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه مولانا و مقتدانا امیرالموؤمنین  علی بن ابی‌طالب علیه السلام برای شادی روح شهدای مدافع حرم یک صلوات عنایت فرمایید. خدایا تو را به زینب(س) قسم می‌دهم که ما را از فیض شهادت محروم نفرما. پدر و مادرم از شما می‌خواهم که بعد از شهادت من برای من گریه نکنید بلکه به مظلومیت سالار شهیدان آقا اباعبدالله الحسین(ع) فکر کنید و گریه کنید. دوستان و آشنایان یک لحظه از فرهنگ جهاد و شهادت و امر به معروف و نهی از منکر غافل نباشید که اگر خون شهدای کربلا و پیام زینب(س) نبود، امروز اسلام و قرآن در عالم پیشرفت نمی‌کرد. عزیزان من باور کنید که شهادت از عسل شیرین تر است اگر در بطن کلمه شهادت بروید متوجه خواهید شد که چقدر کشته شدن در راه خدا شیرین است. انشاالله به زودی به جمع دوستانم شهیدان سید مصطفی موسوی و مرتضی حیدری و همچنین بقیه شهدای مدافع حرم می‌پیوندم.  در پایان از همه اعم از خانواده، دوستان، فامیل، آشنایان، اساتید و هرکس که به گردن ما حقی دارد حلالیت می‌طلبم، لذا حلالم کنید. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا