الحقنی بالصالحین«یرتجی»
«امامعلی رحمان» رئیسجمهوری تاجیکستان چندی بعد در دیدار با نمایندگان مراکز دانشگاهی، امام خطیبان مسج
بیان اینکه این شهادت، سومین مرگ ایشان بود، گفت: بار اول به خانواده شهید میگویند که ایشان به کما رفته و در بیمارستان هستند و دیگر کار تمام است و بیایید جنازه را تحویل بگیرید، اما بعد از دو هفته شهید غازی بر میگردد و باز به زندان منتقل میشود، بار دوم کاملاً ایشان فوت میکنند و به سردخانه منتقل میشود و به خانواده اعلام میکنند بیایید جنازه را تحویل بگیرید اما موقع تحویل پیکر، کارگر سردخانه متوجه بخار بر روی نایلون جسد میشود، و می بینید هنوز ایشان زنده هستند. و سریع به بیمارستان منتقل میشوند. بار سوم هم که به این وضعیت به شهادت میرسند.
اما در هر صورت مسئولیت این شهادت به گردن دولت تاجیکستان است، چون در زندان دولت این اتفاق رخ داده و دولت باید پاسخگوی این جنایت باشد. افرادی که از داخل زندان آگاهی دارند میگویند به هیچ عنوان ارتباطی بین سلولها وجود ندارد و داعش نمیتوانست بدون هماهنگی و دخالت دولت در سلولها جابهجا شود و یا چگونه به دست داعشیها در زندان اسلحه رسید؟
در این جنایت اعلام شد، هر سه شهید ذبح شدند اما فقط آیت الله غازی ذبح شد و آن دو شهید دیگر ذبح نشدند. این در حالیست که گفته شد داعش با اسلحه سرد همچون چاقو به شهدا حمله کرده اما یکی از شهدا با تیر تفتنگ به شهادت رسید حال سوال اینجاست چه کسی به شهدا تیراندازی کرد؟ چرا اجازه تشییع پیکر شهید داده نشد؟ چرا اجازه غسل و نماز خواندن بر پیکر شهید داده نشد؟ چرا به خانواده شهید به جز یک فرزند اجازه حضور در زمان دفن کردن داده نشد و همان یک فرزند شهید نیز با کتک کاری پذیرایی کردند که موجب شد سه روز در بیمارستان بستری شود! اینها ابهاماتی است که باید دولت تاجیکستان پاسخ دهد.
تحقیق درباره عاملان شهادت و پشت پرده این جنایت، حداقل حقی است که باید به خانواده و دوستان شهید داده شود. انتظار میرود وزارت امور خارجه از حقوق شهید و خانواده این شهید که به واسطه اتهام همکاری با ایران به چنین شکلی به شهادت رسیده است، دفاع کند و از نهادهای حقوق بشری در خواست پیگیری قضایی داشته باشد.
⚘﷽⚘🕊✨🕊✨🕊✨🕊
" شهدا " تنها به زبان نگفتند«اِنّی حَربٌ لَِمَن حٰاربَکُم...؛»
عاشورا را با تمام وجود درك کردند و مصداق «اَلَذیّنَ بَذَلوُ مُهَجَّهُم دُونَ الحُسین عليه السلام» شدند...
شهادت معطل من و تو نمی ماند،اگر سرباز خدا نشوی، دیگری می شود.
بی ادعا باش و شهدایی زندگی کن
تمام هویت و مرام شهدا خلاصه شده در همین بی ادعایی...
از خودت و دلبستگے های دنیایی ات که بگذری تازه میشوی لایق...
" لایق شهادت "
#ســلام_برشــــهدا
#سلام برامام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف
سلام بر آقای شهیدان، حسین ابن علی علیه السلام
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین
السلام علیک یا صاحب الزمان
💔🍃💔
سیدرضا عبداللهزاده دوست صمیمی شهید مدافع حرم گفت: بیش از 16 سال بود که با شهید عزیز دوست بودم.☺️ این شهید در کارهای خود اخلاص داشت؛❤️ خصلتی که اغلب در خصوص شهدا دستکم گرفته میشود☺️👌. یکی از مصادیق اخلاص شهید این بود که به صورت داوطلبانه به مناطق عملیاتی رفت😊 و حتی اطرافیان و دوستان نزدیک او نیز از مقام و کارهایی که در جنگ انجام میداد خبر نداشتند👌😊. هیچ زمان کاری نبوده که روی زمین بماند و #شهیدعلیرضاجیلان آن را انجام ندهد و یا انجام آن را در شان خود نداند. این امر نشان از ارتباط و تقرب شهید با خداوند متعال بود.❤️☺️
شهید مدافع حرم «علیرضا جیلان» متولد 28 بهمن 1362 و اصالتاً اهل شهر بروجن و ساکن شهر قم بود که داوطلبانه عازم سوریه شد. او فرمانده تیپ رسول اکرم (ص) بود که سرانجام در آزادسازی شهر بوکمال در 28 آبان 96 به فیض شهادت نائل آمد.
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
💔🍃💔 سیدرضا عبداللهزاده دوست صمیمی شهید مدافع حرم گفت: بیش از 16 سال بود که با شهید عزیز دوست بودم.
آقاعلیرضا ارادت خاصی به حضرت زهرا(س) داشت. عاشق حضرت زهرا بود. یکی از دلایلی که من را برای ازدواج انتخاب کرد، این بود که از سادات بودم. مادرشان می گفت تنها ملاک علیرضا موقع انتخاب همسر این بود که همسر آیندهشان از سادات و ذریه حضرت زهرا(س) باشند، چراکه دوست داشت داماد خانم حضرت زهرا(س) باشد. بسیار هم به جایگاه سیدی من احترام میگذاشت.
علیرضا دو شرط برای من گذاشت. یکی از شرطهایش این بود که هر زمان طبل جنگ نواخته شد، ایشان راهی میدان جهاد شود. شرط دومش هیئت بود. ایشان هیئتی به نام فاطمیون در بروجن داشت و با من شرط کرد در ماه محرم و دهه فاطمیه وقف این هیئت است و من مانع کارش نشوم. برای من شرطش جای سؤال داشت. با خودم گفتم حالا که جنگی در کار نیست، این چه درخواستی بود که از من کرد. بعدها فهمیدم این شرط علیرضا ناشی از علاقه و ارادتش به شهدا، شهادت و جهاد بود که سالها پیش از آشنایی و ازدواجمان در وجودش متلاطم شده بود. این را از فیلمها و کلیپهایی که از راهیان نور تهیه کرده بود متوجه شدم. ایشان در یکی از آن کلیپها خودش را شهید زنده معرفی کرده و از شهادت میگوید. علیرضا عاشق شهادت بود.عمویش هم به نام علیرضا جیلانبروجنی در سالهای دفاع مقدس به خیل شهیدان پیوسته بود. به هر حال با شرطش موافقت کردم،چون خودم هم با فرهنگ ایثار و شهادت آشنا هستم.
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
علیرضا دو شرط برای من گذاشت. یکی از شرطهایش این بود که هر زمان طبل جنگ نواخته شد، ایشان راهی میدان
حسرت یک چیز را خیلی میخورد و آن هم این بود که با شهادت همجوار مزار عمویش شود. میگفت آیا میشود من شهید شوم و مزارم کنار مزار عموی شهیدم باشد. هر مرتبه که به زیارت شهدا و خاصه عموی بزرگوارشان مشرف میشدیم، با ایشان نجوا میکرد و کنار مزار عمو را نشان میداد و میگفت: ببین اینجا جای من است. بعد از شهادتش هم پیکرش را در کنار عمویشان دفن کردیم
اولین بار وقتی این موضوع را مطرح کرد، مخالفت کردم. من این جنگ و جبهه مقاومت را نمیشناختم. به علیرضا گفتم:شرط و شروط ما برای زمانی بود که حکم جهاد باشد. امروز که امام خامنهای حکم جهادی نداده ،من وقتی از آقا حکم جهاد گرفتم ، اذن رفتن میدهم.هفت ماهی طول کشید و خیلی دوندگی کرد. علیرضا نیروی داوطلب بسیجی بود و برای همین هم اعزام نیروهای مردمی به سختی انجام میگرفت. تلاش زیادی کرد و مدام میگفت چون شما راضی نیستی کار من جور نمیشود .من هم جوابم این بود که آقا حکم جهاد نداده است .شاید این موضوع را برای اولین بار است که رسانهای میکنم اما میخواهم ماوقع آنچه باعث شد من رضایت به رفتن همسرم بدهم را برایتان بگویم .یک روز صبح علیرضا از خواب بیدار شد و گفت: من دیشب خواب رهبری را دیدم که فرمودند چه نشستهای من میگویم بیا شما نمیآیی. من گفتم: نه آقا باید به خود من بگویند و اگر حکم جهاد را بدهند، خودم هم همراهیات میکنم و فرزندم را هم در این مسیر میفرستم .من تا آن زمان هرگز خوابی از رهبری ندیده بودم. اما طبق خوابی که از رهبری دیدم حکم جهادم را دریافت کردم. بعد از آن با رفتن علیرضا موافقت کردم و گفتم من راضیام، برق نگاه علیرضا را خوب به یاد دارم. آن نگاه را نه قبلتر دیده بودم و نه بعد دیدم، مانند بچهها ذوق میکرد. ذوق قشنگی بود. خیلی هم زود کارش جور شد و رفت.
ایشان به صورت داوطلب بسیجی وارد میدان جهاد شد و همراه با بچههای فاطمیون مجاهدت کرد.کمی بعد همراه با حاجحیدر بود که حاج حیدر شهید شد .علیرضا عاشق شهید حیدر بود و گویی با هم زندگی میکردند. با شهادت حاج حیدر روزهای سختی برای علیرضا گذشت. کمی بعد با زینبیون همراه شد و در این مسیر توانست پیشرفت کند.دوستی خیلی نزدیکی هم با پاکستانیها داشت و آنها را خیلی دوست داشت. همیشه میگفت زینبیون خیلی مظلوم هستند. وقتی برای مرخصی به قم میآمد، از پنج روز مرخصی، دو روزش را به بچههای پاکستانی و زینبیون اختصاص میداد.
بزرگترین خصلت علیرضا خلوص و تواضعش بود.ایشان هیچ وقت در مورد مسئولیتش در جبهه حرفی به ما نزد .هر بار از او میپرسیدم که تو در جبهه چه میکنی؟میگفت: کفش واکس میزنم ، سنگر درست میکنم. وقتی شهید شد متوجه شدیم که فرمانده تیپ رسول اکرم(ص) از لشکر زینبیون بود.ایشان خیلی بیریا و خاکی بود. با همه همینطور بود و فرقی نمیکرد طرف مقابلش کیست.
سه روز آخر ماه صفر ما روضه داشتیم. داخل ایران که بودیم سفره پهن میکردیم. علیرضا با من تماس گرفت و گفت: نگذار سفره زمین بماند. حتماً روضه را برگزار کن. گفتم: شما که نیستید سخت است. گفت: توکل کن به خدا و سفره را بینداز. روز شهادت امام رضا(ع) بود که سفره را پهن کردیم. میدانستم علیرضا حاجتی دارد که اصرار به برگزاری مراسم در این شرایط دارد. همزمان با برگزاری مراسم، علیرضا به شهادت رسیده بود. وقتی خبر شهادتش را به من دادند، متوجه این همزمانی شدم و به خود گفتم: امام رضا(ع) از سفره بیریای دمشق حاجت علیرضا را داد. علیرضا در هشتمین اعزامش در سالروز شهادت امام هشتم در روند عملیات آزادسازی بوکمال در تاریخ 28 آبان ماه سال 1396 به شهادت رسید.
: شهید جیلان هیچ ادعائی نداشت و او فقط به فکر اسلام و مردم بود و برای خود هیچ نمی خواست در سوریه هیاتی به نام فاطمیون داشتند و او عاشق حضرت زهرا سلام الله علیها بود و آخر هم از پهلو تیر خورد و صورتش هم زخمی شد و با همان رنگ معشوقش دنیا را ترک کرد!! او روز شهادت حضرت علی ابن موسی الرضا (ع)به مقام والای شهادت رسید.
صحبت های امیرعلی طوفان بپا کرد
امیرعلی جیلان پسر این شهید نورانی نیز در این مجلس به قرائت یک متن پرداخت و حال و هوای مجلس را تغییر داد، او گفت: من امیرعلی جیلان هستم 8 سال دارم اولین دندانم که لق شد بابا در عملیات بود او دندان لق شده مرا ندید و من فرزند شهید شدم ناراحت نیستم، او به آرزوی خود رسید مادرم می گوید یا صاحب الزمان وقتی ظلم تمام می شود که شما تشریف بیاورید. ما سرباز شما هستیم چه کسی می گوید من پدر ندارم پدرم در آسمانهاست و برای من دعا می کند.
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
سلام بر دوستداران شهدا🌹 امروز به پاس همسفره گی چهل روزه با شهدا 🌷 شکرانه به جا می آوریم با: ۱)د
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
29.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام و صلوات خداوند بر شهیدان
چهل روز گذشته در
🌟 #چله_کرامت_قرآنی🌟
سر سفره ی شهدایی بودیم که
✅ خادم القرآن بودند
✅ با زبان روزه به شهادت رسیدند
✅ شهدای ماه رمضان و عید فطر بودند
✅ شهدایی که در صدق وصداقتشان آزمون سنگین پس دادند
#زیر_سایه_ولایت_و_شهدا_در_امانیم
🔷🔹🔹
#تلنگـــــر
از شهـــــ🌷ـــــدا آموختیم ⇩⇩⇩
▪️از #محمد_جهانآرا
▫️شجاعت را
▪️از #عبدالرضا_موسوی
▫️ایستادگی را
▪️از #بهروز_مرادی
▫️تواضع را
▪️از #محمدرضا_عسکریفر
▫️مجاهدت را
▪️از #مصطفی_چمران
▫️فرماندهی را
▪️از #حسن_باقری
▫️خود گذشتگی را
▪️از #حسین_علمالهدی
▫️انقلابی بودن را
▪️از #ابراهیم_هادی
▫️پهلوانی را
▪️از #حاج_محمدابراهیم_همت
▫️اخلاص را
▪️از #اسماعیل_دقایقی
▫️جوانمردی را
▪️از #علی_هاشمی
▫️رشادت را
▪️از #احمدیروشن
▫️همت و پشتکار را
▪️از #سیدسیاح_طاهری
▫️خلوص نیت را
▪️از #باکریها_علی_حمید_و_مهدی
▫️گمنامی را
▪️از #علی_خلیلی
▫️امر به معروف را
▪️از #مجید_بقایی
▫️فداکاری را
▪️از #حاجی_عبدالحسین_برونسی
▫️توسل را
▪️از #مهدی_زینالدین
▫️سادگی را
▪️از #سعید_طوقانی
▫️خوشرویی را
▪️از #حسين_همدانى
▫️ایمان را
▪️از #عباس_بابایی
▫️دوری از گناه را
▪️از #علی_صیادشیرازی
▫️نماز اول وقت را
▪️از #شهید_مرتضی_کریمی
▫️صبر را
🔴 با این همه نمیدانیم چرا، موقع عمل که میرسد، واماندهایم!
#شهدا_همیشه_نگاهی
🌹 ۱۱ تیر، سالگرد شهادت، چهارمین شهید محراب حضرت آیت الله حاج شیخ محمد صدوقی (رضوان الله تعالی علیه) نماینده امام راحل در استان و امام جمعه یزد
🌹 شهادت: توسط گروهک تروریستی آمریکایی منافقین(فرقه رجوی) ۱۳۶۱ شمسی
🌹 زندگینامه شهید محراب آیت الله صدوقی👇
https://hawzah.net/fa/Article/View/94782/
🌹 «رحم الله من یقرأ الفاتحة مع الصلوات»
🔴 شیخ ابراهیم زکزاکی، در آستانه شهادت
❇️طبق مدارک پزشکی که از طریق دختر شیخ زکزاکی ارسال شده، ایشان در وضعیت خطرناکی از مسمومیت با سرب و همچنین اختلالات عدیده مغز و اعصاب، چشمی، قلبی و ... قرار دارند.
❇️به نظر مهمترین موضوع، برطرف کردن مسمومیت با سرب است
❇️طبق آزمایشات انجام شده سطح سرب حداقل ۲۰ تا ۳۰ برابر سطح نرمال میباشد که با توجه به علایم عصبی که در ایشان بوجود آمده نیاز فوری به درمان دارند و گویا پزشکان نیجریهای از اقدام مناسب و سریع به بهانههای واهی خودداری کردهاند.
❇️ از سطح پزشکی نیجریه اطلاع دقیقی نداریم؛ این احتمال وجود دارد که داروی مورد نیاز یعنی (Ca Na2EDTA) در نیجریه وجود نداشته باشد ولی تهیهی آن امکان پذیز است. از ایران، تیم پزشکی فوق تخصص مسمومیت، آمادگی دارد تا داروی مورد نیاز و سبک درمان را به دولت نیجریه ارائه کند. مشاورهی پزشکی از طریق تله کنفرانس یا ویودیو کنفرانس یا اسکایپ یا حتی تماس تلفنی امکان پذیر است و اعلام آمادگی شده. اقدامات درمانی در بازداشت با وجود یک پرستار در کنارشان همراه با مشاوره تلفنی روزانه امکان پذیر است و از ریسک عدم درمان بسیار بسیار پایینتر است. خروج ایشان از وضعیت اورژانسی کنونی مسمومیت با سرب با درمان صحیح حدوداً ۵ روز زمان میبرد. تا پس از آن، به دیگر مشکلات جسمی شیخ، نیز رسیدگی فوری شود؛ چون در معرض خطر نابینایی، فلج دائم العمر، سکتهی قلبی و.. نیز قرار دارند.
📝 دکتر #حامد_پوررحیم
بصیرت عمار👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/basirrat_ammar
بزرگی میگفت...
امضای فرج دست دعای من ُ توست!
به خودم آمدم
و یاد تمام روزهای غفلتم افتادم...
روزهایی که با مهربانی
چشمِ امید به توبه و دعایم دوخته بودید!!
اما این بار
آمدهام که مردانه قول بدهم
این چهل شب را
با تضرعِ امیدوارنه به عرفهی چشمهایت
به طلوع برسانم...
▪️دعا قضای الهی را تغییر میدهد
▫️خبر دهید به یاران که یار آمدنیست