وصیتنامه شهید طالب طاهری:
خدایا! حیاتمان را سعادتمند و مرگمان را شهادتمند قرار بده.
هماکنون که این نامه را بهعنوان وصیتنامه مینویسم زمانی است که خمپارهها و گلولههای توپهای دشمن بر سر مردم مظلوم و مستضعف دزفول و اهواز میریزد و با شهید شدن تعداد زیادی از برادران پاسدار و ارتشی مواجه هستیم، اما برویم به اصل موضوع: که من بهعنوان یک پاسدار این مملکت اسلامی میخواهم چند سطری وصیت کنم. وصیت که نیست اما درد دل خودم را برایتان میگویم.
مرا شاید بعضیها بشناسند و کاملاً با من آشنایی داشته باشند ولی به اندازهای که خدا و خودم، خودم را میشناسم کس دیگری نمیشناسد. من در زندگی[ای] که کردم یعنی ۱۷ سال سن، شاید مرتکب خیلی گناهان و کارهای بد و غیره شده باشم به این خیال که دنیا هست و هر آن میباید زندگی عادی بکنم. اما به آخرش فکر نکرده بودم تا اینکه سرم به سنگ خورد و فهمیدم که نه دنیا همینطور باقی نمیماند، بلکه همهچیز از بین میرود ولی اعمال خودم و ورق اعمالم از بین نمیرود و همه وجود دارند. و حال چرا تو برادر، تو دوست، تو رفیق… به خودت فکر نمیکنی؟ یک لحظه شد به خودت فکر کنی؟ چرا نماز نمیخوانی؟ چرا گناه میکنی؟ چرا دروغ میگویی؟ چرا چاپلوسی میکنی؟
و من میخواهم به تمام این کسانی که اگر شد نماز را میخوانند و اگر نشد نه و همیشه کارشان را بر نماز مقدم میشمرند و خیلی کارها را بر این مقدم میشمرند بگویم بالاخره یک روز باید جواب بدهی، یک روز باید تاوان پس بدهی و آنوقت است که عذابت سنگینتر و مشکلتر خواهد بود پس چرا زودتر توبه نمیکنی؟ پس چرا زودتر به خودمان نمیآییم؟ بچهها به خدا خیلیها که توبه کردند و در مسیر حق و خدا قرار گرفتند درست میشوند و هیچ مشکلی هم ندارند. فهم و اراده خودتان را قوی کنید و با نفس خودتان بجنگید.
گناه کردن دو بعد دارد، خفیف و قوی دارد. زمانی که این بچهها و این دوستان و بعضی از مردم و کلاً همه در مقابل گناه قرار میگیرند، اول نمیپذیرند ولی بعد با یک مقدار سختی میپذیرند و در این مورد گناه در همه نفوذ کرده. اما هنوز راه فرجی هست و هم انسان و هم خدا راه توبه و آمادگی پذیرش را دارد. ولی در خیلیها آنقدر نفوذ کرده که به آنها اجازه و قدرت فکر کردن و برگشتن از راه خلاف و اشتباه خود را نمیدهد.
پس نگذارید در منجلاب گناه قرار بگیرید و غرق گناه شوید، بلکه همیشه به نفستان غلبه داشته باشید و نگذارید او بر شما غلبه یابد. و سعی داشته باشید که عمل خلاف انجام ندهید و اما توبه کردن هم مشکل نیست و هر لحظه اراده کنی از عمل خلاف یا گناهی که انجام دادهای و نمیخواهی ادامه دهی واقعاً توبه کنی خداوند قبول میکند و راحت میشوی و ثمره و پاداش آن را در آخرت میگیری. حالا دوستان و برادرها، یک مقدار روی خودتان (یک ربع) فکر کنید و ببینید در کجا نقص دارید، همانجا را ترمیم کنید، از نظر اعتقادی خودتان را بسازید، خودسازی کنید، روزه بگیرید.
رهبر انقلاب را تنها نگذارید و همیشه امام را دعا کنید و یاور رهبر باشید، سنگر خودتان را خالی نکنید، در هر لباسی که هستید مفری به این منافقین ندهید و این تودهایها را نابود کنید که اگر آنها به سر کار بیایند دیگر اثری از اسلام و قرآن نخواهد ماند. پس با آنها بجنگید و انشاالله پیروز میشوید. یک مقدار دعا بخوانید، دعای کمیل، عرفه و روی نکتههای اخلاقی تکیه کنید. اتحاد داشته باشید که با اتحاد داشتن دشمنان اسلام را راحتتر میتوان نابود کرد.
زیادی حرف نزنید. در کار صرفهجویی نکنید. در خوراک صرفهجویی کنید. من زیاد نوشتم و گفتم ولی من مقدار کمی لباس دارم که به مستحقش بدهید و یک مقدار پول که در راه خیر صرف کنید. به مدت یک سال برایم نماز و روزه بگیرید. به امید پیروزی اسلام به رهبری امام خمینی در سراسر جهان. دیگر عرضی ندارم به امید دیدار در آخرت.
و من الله التوفیق
شهادت نزدیکترین، راحتترین و آسانترین راه برای رسیدن به خدا میباشد.
طالب طاهری
3.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ماه گرفتگی در تهران در روز سه شنبه ۲۵ تیرماه ۹۸ (۱۶ ژوئیه) ساعت ۲۳:۱۳ آغاز و در روز چهارشنبه ۲۶ تیرماه (۱۷ژوئیه) ساعت ۲ بامداد به اوج خود میرسد و در ساعت ۴:۴۷ بامداد پایان می یابد.
در ماه گرفتگی نماز آیات واجب است
هدایت شده از رساله امام خامنهای
🌙نحوه خواندن نماز آیات
#احکام_نماز_آیات #احکام_ماه_گرفتگی #خسوف
🆔 @resale_ahkam
عباس دهه هفتادی
عباس دانشگر فرزند مؤمن هیجدهم اردیبهشت سال 1372در شهرستان سمنان در خانوادهای متدین به دنیا آمد. او در همان کودکی شجاع و نترس بود پدرش او را به همراه خود به مسجد می برد حضور او در مسجد و بسیج باعث شد که رفتار و گفتارش با اخلاق اسلامی زینت داده شود. او در همان ابتدا با احکام اولیه و قرآن و تعالیم دینی آشنا شد.
از آنجایی که همیشه خنده بر لب داشت رابطه صمیمی و عاطفی با دوستانش پیدا کرد. آنقدر گرم و صمیمی بود که در اولین برخورد هر کس شیفته او میشد از سن هشت سالگی به بعد مرتب در نماز جماعت شرکت میکرد و با دوستانش هر سال در اعتکاف شرکت میکرد.
حضور او در جلسه دعای کمیل و دعای ندبه چشمگیر بود. او در بیشتر سخنرانی که در مسجد بود شرکت میکرد این حضور فعال او زمینهای برای ساخته شدن شخصیت اجتماعی و معنوی او در سالهای بعد شد. او در دوران تحصیلات ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان جزو شاگردان ممتاز کلاس بود. برای ارتقاء تحصیل خودش تلاش زیادی کرد. او با ارادهای قوی که در ادامه تحصیل داشت توانست با رتبه عالی در دانشگاه سمنان در رشته مهندسی کامپیوتر(نرم افزار) قبول شود و از طرفی به خاطر دور اندیشی و عشق و علاقه که به سپاه پاسداران داشت در آزمون دانشگاه امام حسین(ع) هم شرکت کرد و قبول شد. او یک هفتهای در فکر بود که کدامیک را برگزیند. اکثر دوستان و آشنایان به او پیشنهاد دادند که در رشته کامپیوتر ادامه تحصیل بدهد، ولی او به این نتیجه رسید که دانشگاه امام حسین(ع) که یک دانشگاه انسانسازی است انتخاب کند. به دیگران میگفت من دوست دارم برای خدمت به اسلام وارد سپاه پاسداران شوم.
او در پنجم مهرماه 1390 وارد دانشگاه امام حسین(ع) شد. بعد از سپری کردن دوره آموزش افسری بهخاطر فعالیتهای فرهنگی او در دانشگاه مورد توجه سردار اباذری جانشین فرماندهی دانشگاه قرار گرفت و در دفتر جانشین فرماندهی دانشگاه مشغول به کار شد. او با استفاده از فضای معنوی دانشگاه و با مطالعه توانست بنیه اعتقادی و اخلاقی خود را روزبهروز کاملتر کند. در این مسیر سردار اباذری معلمی دلسوز برای او بود. از دست نوشتههای مناجات او با خداوند متعال برمیآید که در او تحول عظیمی رخ داده بود و پیوسته خود را در محضر خدا میدید و از اعمال روزانه خودش حساب میکشید.
او در این دوران سهبار در پیادهروی اربعین حسینی در کربلا شرکت کرد و چندین بار برای تعالی روح خود به قم و مشهد مقدس مسافرت کرد.
او در بیست و سوم بهمن سال 1394 دختر عموی خود را به همسری برگزید و صیغه موقت خوانده شد. چند صباحی از دوران نامزدی نمیگذشت که عزم سفر به سوریه کرد. سردار اباذری به او گفت شما تازه صاحب همسر شدی، ولی او با اصرار زیاد داوطلبانه در اول اردیبهشت سال 1395 عازم سوریه شد. دوستانش به او گفتند شما چگونه در مدت دو ماه نامزدی میخواهی به سوریه بروی او گفت میترسم زمینگیر شوم و توفیق از من سلب شود. او اعتقاد داشت حضور در جبهه مقاومت واجب عینی است و باید از حرمین شریفین با تمام توان دفاع کنیم.
روزهای پایانی مأموریت او بود مدت 50 روز در محورهای متعدد درگیری حاضر میشد و در سختترین شرایط در نزدیکی دشمن دلاورانه میجنگید. او در بیستم خرداد 1395 در حالی که 23 بهار از سن او میگذشت در منطقه خلصه در حومه جنوبی استان حلب سوریه با موشک تاو آمریکایی به شهادت رسید. پیکر مطهرش پس از تشییع باشکوه در دانشگاه امام حسین(ع) به زادگاهش سمنان آورده شد و در شهرستان سمنان هم پس از تشییع مردم شهید پرور در امامزاده حضرت علی اشرف(ع) به خاک سپرده شد.