🚩دحو الارض چه روزی است؟
🔹«دحو الارض» مطابق با بیست و پنجم ماه ذیالقعده، روزی است که خداوند با نظر به کره زمین، به جهان خاکی حیات بخشید، از این روز، بخشهایی از کره زمین ـ که سراسر از آب بود ـ شروع به خشک شدن کرد تا کم کم به شکل یک چهارم خشکیهای امروزی درآمد.
🔹مطابق روایات، اولین نقطه ای که از زیر آب سر برآورد، مکان کعبه شریف و بیت الله الحرام بود.
🔹«دَحو» به معنای گسترش است و برخی نیز آن را به معنای تکان دادن چیزی از محلِ اصلی اش تفسیر کردهاند، منظور از «دحوالارض» (گسترده شدن زمین) این است که در آغاز، تمام سطح زمین را آبهای حاصل از باران های سیلابیِ نخستین فراگرفته بود، این آبها، به تدریج در گودالهای زمین جای گرفتند و خشکیها از زیر آب سر برآوردند و روز به روز گستردهتر شدند.
از سوی دیگر، زمین در آغاز به صورت پستیها و بلندیها یا شیبهای تند و غیرقابل سکونت بود، بعدها بارانهای سیلابی مداوم باریدند، ارتفاعات زمین را شستند و درهها گستردند، اندک اندک زمینهایِ مسطح و قابل استفاده برای زندگی انسان، کشت و زرع پدید آمد، مجموع این گسترده شدن، «دحو الارض» نامگذاری میشود.
💢کانال خبری #شهدای_ایران
✅ @shohadayeiran57
شهيد غلامعلي جندقي معروف به رجبي در سال 1333 در محله خيابان آذربايجان تهران در خانواده اي مذهبي به دنيا آمد .پدر وي حاج حسن كه از اساتيد برجسته اخلاق و عرفان زمان خود بود، اهتمام ويژه اي در تربيت فرزندان خود ورزيد .
غلامعلي بنابر راهنمايي ها و تربيت پدر بزرگوارش مداحي اهل بيت (ع) را از همان سنين نوجواني آغاز و به دليل آشنايي با معارف قرآني و اسلامي استعداد در حفظ شعر و سوز صداي وي توانست در اين عرصه سريع رشد نمايد تا بدانجا كه از سبك ها و اشعار وي مداحان برجسته بسياري استفاده مي نمودند. شعر معروف:
قربون كبوتراي حرمت
قربون اين همه لطف وكرمت
از نمونه اين اشعار است .
وي با انتخاب شغل معلمي راه پدر بزرگوارش را ادامه داد و در مدت عمر كوتاه خود توانست تاثيرات به سزايي بر اطرافيان خود به ويژه جوانان بگذارد .
تربيت نسل جوان در محيط مسجد و مدرسه، شهيد غلامعلي رجبي را از حضور در جبهه هاي حق عليه باطل باز نداشت و سرانجام در 5 مرداد سال 1367در سن سي و چهار سالگي در عمليات مرصاد توسط گروهك منافقين به شهادت رسيد
* آمار شهداي مدرسه در زماني كه مدير بودافزايش داشت
احاطه كاملي روي دانش آموزان داشتند . به بعضي از ما كه شناخت بيشتري داشتند ماموريت مي دادند تا روي ديگر دانش آموزان كه از لحاظ درسي و اعتقادي ضعيف تر بودند با نظارت و راهنمايي خودشان كار كنيم و واقعا هم نتيجه مي گرفتيم. مثلا آمار شهداي مدرسه در زماني كه ايشان مدير بودند افزايش محسوسي داشت .
خاطره از سيد فرهاد حسيني
شهید غلامعلی رجبی
شاعر و مداحی، الگو و نمونه بود
هنوز هم شعرها و سبک مداحی اش استفاده می شود
او معتقد به گمنامی و دوری از حواشی بود
اگر شعری را می سرود، می داد برای اولین بار دیگران بخوانند
اصلا برایش مهم نبود، سبک و شعرش به نام فرد دیگری مشهور شود
همانطوری که خودش تاکید کرده بود
مداح واقعی باید برای رضای خدا بخواند نه برای تعریف مردم می گفت :
« مداح هر چه بیشتر در خواندن، مردم را نبیند و صرفا ائمه{ع} را در مجلس حاضر و ناظر ببیند و برای خود آنها شعر بخواند حالتش، حالش، تاثیر نَفَسش صد در صد در شنونده، اثر حقیقی می بخشد و اگر برای خوش آمد مردم و غیر خدا، این رشته را ادامه دهد ضرر می کند و تاثیر کلام و نفس را از دست می دهد چه خوب است انسان مداح اهل بیت{ع} باشد و نه تنها زبان بلکه روحش، دل و جان و وجود و تار و پودش »
*غذاي هيئت بايد توسط نوكر امام حسين و با روضه امام حسين (ع) پخته شود
راضي نبود غذاي هيئت حاضري تهيه شود . مي گفت :غذايي كه در ديگ امام حسين توسط نوكر امام حسين و با روضه امام حسين (ع) پخته شود كجا، غذاي حاضري كه معلوم نيست چگونه پخته مي شود كجا ! توجه ايشان به ريزترين مسائل نشان معرفت ايشان بود .
خاطره از خطيب ارجمند ، حاج مهدي توكلي
*هيئت جاي كشتي گرفتن مداحان نيست بلكه محل ادب است
صفات برجسته و ويژه اي داشتند كه نتيجه ي اخلاص ايشان بود . با وجودي كه اهل ذوق واهل فن در ذكر مصيبت اهل بيت (ع) بود ولي در مجالس غالبا مستمع بود. يادم مي آيد يكبار در منزل يكي از دوستان با اصرار صاحب خانه شروع به خواندن كرد اما چون مداح ديگري در آن مجلس جلوه كرده بود سعي كرد خودش جلوه نكند . به خاطر همين به چند بيت اكتفا و دعا كرد.
با وجوديكه با آمادگي كامل به آن مجلس آمده بود . بعد از جلسه صاحب خانه از آقا غلامعلي گلايه كرد كه چرا بيشتر و بهتر از فلاني نخواندي ؟! ايشان گفتند: هيئت جاي كشتي گرفتن مداحان نيست بلكه محل ادب است .
خاطره از مداح اهل بيت ؛ حاج محسن طاهري
*كس ديگري قسط ها را مي دهد
نمي دانم پول ها را از كجا آورده بود. خودش مي گفت :از چند جا وام گرفته ام . به من داد تا بدهم به بچه هايي كه مشكل مالي داشتند . وقتي به ايشان گفتم : اگر وام است پس دفترچه اقساط را هم بده؛ در جوابم خنديد و گفت : ولش كن، كس ديگري قسط ها را مي دهد . ايشان با وجودي كه حقوق معلمي مي گرفت ولي به همه كمك مي كرد .
خاطره از حاج مصطفي خداياري
* از امام رضا (ع) اذن شهادت را گرفتم
نمي دانستم به مشهد آمده . در صحن گوهرشاد او را ديدم . بعد از سلام و احوالپرسي گفت :از امام رضا (ع) انشاء الله اذن شهادت را گرفتم . به او گفتم: فعلا باهات كار داريم ، دعاي عرفه امسال را بايد تو بخواني ...
دو روز مانده به عرفه پيش من آمد و گفت :عملياتي در پيش است .گفتم برنامه عرفه و محرم را چكار مي كني ؟ جواب داد : نمي خواهم از جهاد باز بمانم . احتمالا آخرين عمليات (مرصاد) است . انشاءالله تا محرم مرغ از قفس پريده .
خاطره از حاج شيخ حسين انصاريان