هدایت شده از کانال حاج میثم مطیعی
🔰 مراسم گرامیداشت شهادت سردار بزرگ و پرافتخار اسلام شهید «حاج قاسم سلیمانی» و شهدای همراه او، بویژه مجاهد بزرگ اسلام شهید «ابومهدی المهندس»
🎙سخنران: حجت الاسلام حامد کاشانی
🎙مداح: حاج میثم مطیعی
🗓 جمعه ۹۸/۱۰/۱۳
⏰ از نماز مغرب و عشاء
🕌 قم ـ حرم مطهر حضرت معصومه (س) ـ شبستان امام خمینی (ره)
☑️ @Meysam_Motiee_ir
ابراهیم جان مهمان داری...😭💔
نوروز سال قبل در سفر عتبات بودم. روزی که به کربلا رسیدم، به نیابت از ابراهیم زیارت و دعا کردم.✨
همان شب در عالم رویا مشاهده کردم که در بین الحرمین جمعیت زیادی نشسته اند. مانند جلسات هیئت‼️
من هم وارد شدم و گوشه ای نشستم. یکباره دیدم که ابراهیم، با همان چهره ملکوتی روبروی من نشسته.
خواستم به طرفش بروم اما خجالت کشیدم😞. از آقایی که چای پخش میکرد پرسیدم: ایشون ابراهیم هادی است؟!
گفت: بله
گفتم: اینجا در عراق چه میکند؟🙁
به آرامی گفت: ایشون آمده برای مشاوره به حاج قاسم سلیمانی ...🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️اهتزاز پرچم یالثارات الحسین (علیه السلام) بر فراز گنبد مسجد مقدس جمکران به مناسبت شهادت سردار شهیدسلیمانی و همرزمانش/
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
محل آرامگاهی است که قرار است پیکر سردار سلیمانی در آن دفن شود
📢📢📢
کنار و همجوار شهید امروز کانال 👆👆👆
#دعای_مادرانه
#شنبه
« خداوندا! خزینه های رحمتت را بر ما بگشای، و خدایا بر ما رحمتی ارزانی دار که پس از آن در دنیا و آخرت ما را عذاب نفرمائی و از فضل گسترده ات، رزقی ما را روزی فرما حلال و پاک، و ما را حاجتمند و نیازمند به غیر خود مکن، بر شکر ما به خود بیافزا و فقر و نیاز ما را نسبت به خود افزون فرما، و ما را از غیر خود بی نیاز نما .
خداوندا! رحمت خویش را در دنیا بر ما بگستران . خدایا به تو پناه می بریم از این که در هر حالی، رویت را از ما برگردانی در حالی که ما روی به سوی تو و میل به تو داریم . خدایا! بر محمد و آل محمد درود فرست، و آنچه دوست می داری به ما عطا فرما، و آن را عامل قدرت، و توانایی ما را در آنچه که دوست می داری قرار ده! ای مهربانترین مهربانان.»
سلام علیکم 💐
پانزدهمین روز از 🌟 چله نوزدهم 🌟 مهمان سفره شهید 🌷میر قاسم میرحسینی 🌷هستیم.
شهیدی که واسطه سردار سلیمانی نزد خداست
شهید حاج قاسم میرحسینی، جانشین و قائم مقام حاج قاسم سلیمانی در لشکر ۴۱ ثارالله از شهدای کم نظیر و کمتر شناخته شده دوران دفاع مقدس است.
رهبر معظم انقلاب در تجلیل از این شهید بزرگوار فرموده اند: "شهید حاج قاسم میرحسینی که از سرداران لشکر ثارالله میباشد، از آن شخصیتهای استثنایی و جالب است که من مردم سیستان را اینگونه شناختم
اما این شهید بزرگوار علی رغم خدمات بزرگ در دوران دفاع مقدس و با وجود نقش آفرینی ویژه در لشکر همیشه پیروز ۴۱ ثارالله در سطح کشور شهیدی گمنام و مظلوم محسوب می شود.
میرقاسم میرحسینی در سال ۱۳۴۲ در روستای صفدرمیربیک در نزدیکی شهر زابل به دنیا آمد.
وی کوچکترین فرزند خانواده حاج مرادعلی میرحسینی بود. میرقاسم تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در روستای جزینک به پایان رساند و برای ادامه تحصیل رهسپار هنرستان کشاورزی شهر زابل شد.
پس از اخذ مدرک دیپلم در سال ۱۳۶۰ به عضویت سپاه پاسدارن درآمد و در واحد پذیرش مشغول به خدمت شد و پس از چند ماه کار و تلاش صادقانه و خالصانه برای گذراندن دوره عالی برگذیده شد.
با شروع عملیات بیت المقدس میرحسینی به عنوان معاون یکی از گردانهای عملکننده در این عملیات شرکت کرد. سرانجام پس از آزادسازی و فتح خرمشهر برای دوره آموزش تکمیلی فرماندهی رهسپار تهران شد و پس از فراگیری آموزشهای لازم به تیپ ۴۱ ثارالله (ع) پیوست.
میرقاسم میرحسینی در سال ۱۳۶۱ به عنوان فرمانده گردان شهید مطهری منسوب شد و پس از شرکت در عملیاتهایی چون رمضان و والفجر مقدماتی و با لیاقتی که فرماندهان در او سراغ داشتند او را به عنوان مسئول طرح و عملیات تیپ ۴۱ ثارالله (ع) منسوب کردند.
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
میرقاسم میرحسینی در سال ۱۳۴۲ در روستای صفدرمیربیک در نزدیکی شهر زابل به دنیا آمد. وی کوچکترین فرزند
وی در عملیات والفجر یک از ناحیه کتف و صورت مجروح شد. در سال ۱۳۶۲ سنت حسنه پیامبر (ص) را بجای آورده و ازدواج کرد. این سرباز گمنام امام زمان (عج) در عملیات والفجر ۳ سه شبانه روز چشم به هم نگذاشت تا این عملیات را ساماندهی کند.
در عملیات والفجر ۴ نیز به همراه رزمندگان اسلام ارتفاعات دره شیلر و پنجوین را با یاری خداوند و رزمندگان اسلام تصرف کردند. وی در عملیات خیبر به عنوان فرمانده تیپ منسوب شدند و در این عملیات در جزیره مجنون پس از دلاوریهای فراوان بر اثر بمباران شیمیایی دچاره مسمومیت گازهای سمی و مجروح شد و به پشت جبهه اعزام و پس از آن به تهران منتقل شد.
سردار میرحسینی هنوز از بند جراحات وارد شده رها نشده بود که به مناطق عملیاتی برگشت و در عملیات میمک شرکت کرد تا اینکه ارتفاعات میمک را فتح نمودند.
در سال ۱۳۶۳ مسئولیت طرح و عملیات لشکر ۴۱ ثارالله (ع) به او واگذار شد. او در عملیات بدر دو باره بر اثر اصابت تیر مستقیم دشمن بعثی از ناحیه پا به شدت زخمی شد.
در سال ۱۳۶۴ به زیارت خانه خدا مشرف شد و در همان سال ایشان به سمت قائم مقامی لشکر ۴۱ ثارالله (ع) معرفی شد. در عملیات والفجر ۸ پس از رشادتها و شجاعتهای نیروهای سپاه اسلام شهر فاو آزاد شد.
وی در عملیات کربلای یک که منجر به فتح ارتفاعات قلاویزان شد شرکت داشت و در کربلای ۴ که مقدمه کربلای ۵ بود خالصانه و شجاعانه جنگید و بعثیهای ظالم را به همراه همرزمان خود از مرزهای کشور بیرون راند.
سخنان خواندنی حاج قاسم سلیمانی درباره شهید میرحسینی
حاج قاسم سلیمانی در وصف شهید میرحسینی میگوید: قاسم میرحسینی ، بزرگ لشکر 41 ثارالله بود که واقعاً من امروز در هر مأموریتی جای خالی او را میبینم. شهید میرحسینی در بعد خودش در تمام صحنه جنگ تک بود. در مورد شهید میرحسینی هرچه بگویم احساس میکنم اصلاً نمیتوانم حق او را ادا کنم. خیلی روح بزرگی داشت.
یک مالک اشتر بهتماممعنا بود. من نمیدانم مالک هم توی صحنه سخت محاصره جنگ مثل شهید میرحسینی بوده یا نبوده.
شهید میرحسینی فرماندهای بود که همه ابعاد یک فرمانده اسلامی را با تعاریف اصیل آقا امیرالمومنین(ع) دارا بود. با معنویت ترین شخصیت لشکر ثارالله بود. صدای دلنشین آوای قرآن شهید میرحسینی را هر کس میشنید از خود بیخود میشد.
خداوند این توفیق را به من داد که تقریباً از عملیات والفجر یک تا این اواخر که خیلی هم بود در خدمت ایشان باشم. من واقعاً این را میگویم که در میان شهدای جنگ تحمیلی دوستان بسیاری داشتم ولی در عملیات مختلف هیچکس را مانند ایشان ندیدم.
در عملیات کربلای 4 بچهها خیلی نگران ایشان بودند. هیچ عملیاتی شهید میرحسینی بدون زخم از صحنه خارج نشد. از تمام عملیات زخمی بر بدن داشت. به بچهها گفته بود توی عملیات کربلای 4 نترسید که من شهید نمیشوم.
قبل از عملیات کربلای پنج شبی داخل سنگر نشسته بودیم و باهم صحبت میکردیم. گفت: تیر به اینجای من خواهد خورد؛ و انگشتش را روی پیشانیاش گذاشت و همینطور هم شد؛ و بیسیمهای لشکر ثارالله تا پایان جنگ دیگر صدای دلنشین و ارزشمند و پرمعرفت میرحسینی را نشنیدند. آن صدایی که برای همه بچهها چه کرمانی، چه رفسنجانی، چه زرندی، چه سیرجانی، چه هرمزگانی و چه بلوچستانی امیدبخش بود. دلنواز بود و دوستداشتنی. آن صدا خاموش شد.