📌بینشانترین سردار، نزدیکترین به خدا؛روایتی از اخلاص و پرواز شهید خرازی
🔸روزی شهید حسین خرازی نزد من آمد و گفت:«در این عملیات شهید میشوم.»
🔹با تعجب پرسیدم:«از کجا میدانی؟ مگر علم غیب داری؟»لبخند زد و آرام گفت:«نه، اما مطمئنم...»
▪️چند عملیات قبل، خمپارهای کنارم منفجر شد.ناگهان خود را در آسمان دیدم.فرشتهای را مشاهده کردم که نام شهدا را مینوشت و یکییکی صدا میزد:«وارد شوید.»
▫️وقتی نوبت من رسید، پرسید:«میخواهی شهید شوی و به بهشت بروی؟»نگاهی به زمین انداختم و گفتم: «کاش فقط یکبار دیگر برگردم و خانوادهام را ببینم.»
□در همان لحظه، به زمین بازگشتم...چشم که گشودم، دستم قطع شده بود،اما دلم دیگر جایی در زمین نداشت.
●از آن پس، هر چه بود اخلاص بود و دلبریدهگی از دنیا.و سرانجام، روز موعود فرا رسید؛روزی که پروازش به حقیقت پیوست.
○در روزگاری که بسیاری بهدنبال “نشان”اند،امثال شهید حسین خرازیها در جستوجوی بینشان شدن بودند.
◇در زمانی که ما از زخم میگریزیم،
او با قطع دستش فهمید که خدا هنوز او را میخواهد.
🔻اخلاص یعنی همین،کسی که حتی اگر از شهادت جا بماند،باز با دلی جدا از زمین،سوار بر بال ملائک میشود.
راوی: شهید احمد کاظمی
#شهیدحسینخرازی
#شهیداحمدکاظمی
@defae_moghadas2
❣