💠خط عاشقی
🔰چهل هفته #شبهای_جمعه از خرم آباد تا جمکران🕌 می آمدیم؛ حاج آقا #نذر داشت. مجید آن موقع کوچک بود👶 همراه مان می آوردیمش.
🔰با من و پدرش طی کرده بود که اگر به #مسجد رسیدیم و خواب بود😴، باید بیدارش کنیم. آن روز توی راه #خوابش برده بود، دل مان نیامد صدایش بزنیم☺️
🔰رفتیم #زیارت مان را کردیم. وقتی رسیدیم به ماشین🚗بیدار شده بود. گفت: شما دوباره من رو بیدار نکردین⁉️ولی من خواب دیدم #امام_زمان اومدن اینجا و یه تاج سفید👑 گذاشتن روی سر من😍
✅ راوی: مادر شهید
🌷#شهید_مجید_زین_الدین
📚برادرفداکارش،حسین کاجی،ص۱۳
✨💖الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج
🍀برگ سبزی از خاطرات شهدا 🍀
🍁دو نفر از علما پس از شهادت بچه ها رفتند خانه خدا و قرار گذاشتند هر کدام برای مهدی و مجید طواف انجام بدهند .
عالِمی که به نام آقا مهدی طواف را شروع میکند، بعد از اتمام طواف مینشیند، یک لحظه خستگی رفع کند، تکیه داده بود و خانه خدا را تماشا میکرد .
🍁در عالم خواب و بیداری، میبیند آقا مهدی روبروی خانه ایستاده، لباس احرام به تن، خیلی زیبا، عدّهای هم به دنبالش بودند .میگویند: آقا مهدی شما که شهید شده بودی چه طور آمدی اینجا؟
گفت: به خاطر نمازهای اوّل وقت که خواندم در این جا فرماندهی اینها را به من واگذار کردهاند .
راوی مادر شهید .🌷🌷🌷🌷🌷
🥀در بند نخواهد ماند آنکه پرواز آموخته است .....
سلام و صلوات خدا بر غربت و مظلومیتِ پهلوانان بلندیهای غـرب ،سلام بر زین الدینها
بر مهدی و مجید ...یادشان گرامی
سرداران لشکر۱۷علیبنابیطالب(؏)
#شهید_مهدی_زین_الدین
#شهید_مجید_زین_الدین
#شب_وعاقبتتون_شهدایی🥀🥀