eitaa logo
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
2.7هزار دنبال‌کننده
18.4هزار عکس
8.4هزار ویدیو
233 فایل
انس با شهداء برای همنشینی با امام زمان«ع» ومرافقةالشهداء من خلصائک اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عجل الله) السلام علیک یا من بزیارته ثواب زیارت سیدالشهداء یرتجی
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺 صلوات فاطمی امروزمان را به #نیابت از همه شهدای صدر اسلام تاکنون به ویژه بانوی شهید ❣سیده سهام موسوی❣ هدیه می کنیم محضر نورانی ☀️ صدیقه طاهره ، حضرت زهرا سلام الله علیها☀️ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي الصِّدِّيقَةِ فَاطِمَةَ الزَّكِيَّةِ حَبِيبَةِ حَبِيبِكَ وَ نَبِيِّكَ وَ أُمِّ أَحِبَّائِكَ وَ أَصْفِيَائِكَ الَّتِي اِنْتَجَبْتَهَا وَ فَضَّلْتَهَا وَ اخْتَرْتَهَا عَلَي نِسَاءِ الْعَالَمِينَ اَللَّهُمَّ كُنِ الطَّالِبَ لَهَا مِمَّنْ ظَلَمَهَا وَاسْتَخَفَّ بِحَقِّهَا وَ كُنِ الثَّائِرَ اللَّهُمَّ بِدَمِ أَوْلاَدِهَا اَللَّهُمَّ وَ كَمَا جَعَلْتَهَا أُمَّ أَئِمَّةِ الْهُدَي وَ حَلِيلَةَ صَاحِبِ اللِّوَاءِ وَ الْكَرِيمَةَ عِنْدَ الْمَلإَِ الأَْعْلَي فَصَلِّ عَلَيْهَا وَ عَلَي أُمِّهَا صَلاَةً تُكْرِمُ بِهَا وَجْهَ اَبيها مُحَمَّدٍ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَ تُقِرُّ بِهَا أَعْيُنَ ذُرِّيَّتِهَا وَ أَبْلِغْهُمْ عَنِّي فِي هَذِهِ السَّاعَةِ أَفْضَلَ التَّحِيَّةِ وَالسَّلاَمِ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صلوات ضراب اصفهانی.mp3
11.79M
متن صلوات در مفاتیح در اعمال روز و عصر جمعه
#عصرآدینه 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بیست وچهارمین روز از🌹چله دهم اعمال مستحبی امروزمان را به از بانوی شهید ❣ ربابه کمالی❣ می کنیم محضر نورانی ☀️ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها☀️ و از حضرتش می نماییم تا با نگاه مادرانه خود؛ برای ما دعا نمایند.
ربابه کمالی؛ اولین بانوی شهید راه انقلاب در ایلام انقلاب اسلامی حاصل فداکاری و ایثار کسانی است که جان خود را در راه دین فدا کردند، در این میان ربابه کمالی، بانویی است که با پناه‌ دادن به جوانان انقلابی از دست مزدوران رژیم پهلوی، افتخار اولین شهید زن استان ایلام را نصیب خود کرد.
اولین شهیده زن در استان ایلام بانو ربابه کمالی فرزند حاج رحیم در سال 1305 هجری شمسی در خانواده ای کاملا سرشناس که معتقد به احکام و شروع اسلام دیده به جهان گشود. دوران کودکی را در کنار خانواده ای معتقد و مردم دار و مادری بسیار مودب و محجوب و در این دوران و مدت کوتاه به یادگیری فنون قالی بافی و خیاطی و گلدوزی پرداخت . در سن 15 سالگی با یکی از بستگان خود به نام سبزخدا کمالی ازدواج کرد. او همسری وفادار و با گذشت بود و مانند برادری هم پشت به همسرش در مخارج کمک می کرد شهیده ربابه کمالی دارای 5 دختر و 1 پسر می باشد که هر کدام به سهم خویش چه در پیروزی انقلاب وجه در تداوم آن نقش بسزایی داشته اند.
خصوصیات اخلاقی شهیده ربابه کمالی عندالله و عندالرسول به گواهی دوست و دشمن هر چه از فضایل این شهیده گفته شود سزاوار است . از طرف دیگر حق مطلب آنگونه باید و شاید اداء نشده است . به مصداق حدیث نبی گرامی مثل اهل بیت مانند کشتی حضرت نوح است هر کسی سوار بر آن شد نجات پیدا کرد و هر کسی از سوار شدن بر ان خودداری کرد غرق خواهد. این شهیده بزرگوار به راستی سوار کشتی ولایت و امامت شده بود و تا انجا که ما آشنایی با فضایل اهل بیت داریم در حد بسیار بالایی این شهیده شجاع و بزرگوار بود. در امر شوهر داری همسری بسیار مهربان و خوش اخلاق که نگهبان اموال شوهر قانع و صبور و با گذشت بود و در کمال سادگی از تعلقات دنیا با همسر خویش زنگی می کرد. در اهمیت دادن به اصول و اعتقادات مقید به نماز و روزه و در جلسات مذهبی شرکت می کرد دو سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در جلسات مرحوم حجت الاسلام حاج شیخ احمد کافی (ره) که به ایلام تبعید شده بود شرکت می کرد و دیگران را هم تشویق به این جلسات می کرد خیلی آرزو داشت به خانه خدا مشرف شود که موفق نشد
یکی از روزهای حکومت‌ نظامی در ایلام تظاهرات از خیابان شهدا شروع شد، مزدوران رژیم پهلوی به طرف مردم تیراندازی می‌کردند، تعدادی از جوانان انقلابی مجبور به فرار از دست مأموران شدند، در این لحظه شهیده ربابه کمالی درب منزل خود را به روی آنها گشود و به آنها در زیر‌زمین خانه پناه داد. سریع درب خانه را بست تا بعد یکی‌یکی آن‌ها را دور از دید مأموران فراری دهد، تا اینکه یکی از مزدوران رژیم پهلوی به خانه او مشکوک می‌شود و با توهین و فحاشی شروع به کوبیدن در خانه با لگد و سنگ می‌کند، شهیده ربابه کمالی شجاعانه جلوی درب می‌ایستد که در نهایت آن نامرد لوله تفنگ را پشت درب می‌گیرد و شلیک می‌کند .
یکشنبه، ۲۰ آبان ۱۳۵۶، مصادف با عید قربان بود، این بانوی انقلابی یک هفته مجروح بود و سرانجام در ۲۸ آبان ۱۳۵۶ همزمان با عید غدیر به شهادت می‌رسد
🌺 صلوات فاطمی امروزمان را به #نیابت از همه شهدای صدر اسلام تاکنون به ویژه بانوی شهید ❣ربابه کمالی❣ هدیه می کنیم محضر نورانی ☀️ صدیقه طاهره ، حضرت زهرا سلام الله علیها☀️ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي الصِّدِّيقَةِ فَاطِمَةَ الزَّكِيَّةِ حَبِيبَةِ حَبِيبِكَ وَ نَبِيِّكَ وَ أُمِّ أَحِبَّائِكَ وَ أَصْفِيَائِكَ الَّتِي اِنْتَجَبْتَهَا وَ فَضَّلْتَهَا وَ اخْتَرْتَهَا عَلَي نِسَاءِ الْعَالَمِينَ اَللَّهُمَّ كُنِ الطَّالِبَ لَهَا مِمَّنْ ظَلَمَهَا وَاسْتَخَفَّ بِحَقِّهَا وَ كُنِ الثَّائِرَ اللَّهُمَّ بِدَمِ أَوْلاَدِهَا اَللَّهُمَّ وَ كَمَا جَعَلْتَهَا أُمَّ أَئِمَّةِ الْهُدَي وَ حَلِيلَةَ صَاحِبِ اللِّوَاءِ وَ الْكَرِيمَةَ عِنْدَ الْمَلإَِ الأَْعْلَي فَصَلِّ عَلَيْهَا وَ عَلَي أُمِّهَا صَلاَةً تُكْرِمُ بِهَا وَجْهَ اَبيها مُحَمَّدٍ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَ تُقِرُّ بِهَا أَعْيُنَ ذُرِّيَّتِهَا وَ أَبْلِغْهُمْ عَنِّي فِي هَذِهِ السَّاعَةِ أَفْضَلَ التَّحِيَّةِ وَالسَّلاَمِ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نائب الزیاره ی همه ی شما خوبان👆👆 یکی از شهدای چله ی سادات با کرامت چله ی قبل سرسفره شان بودیم
نمونه زیبا از حقیقت حجاب و عفاف صحن مسجد جامع شفت
نمونه حجاب فاطمی س شفت گیلان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽ سلام علیکم بیست و پنجمین روز از🌷چله دهم🌷 اعمال مستحبی امروزمان را به از اولین بانوی شهید اسلام و از یاران بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف ❣️سمیه مادر عمار یاسر❣️ می کنیم محضر نورانی ☀️ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها☀️ و از حضرتش می نماییم تا با نگاه مادرانه خود ما را دعا نمایند .
« سمیه » مادر عمار یاسر، از بانوان بسیار جلیل القدر و بزرگوار است 👈هفتمین نفری بود که به اسلام گروید و صدمات و رنج های زیادی را پس از گرویدنش به دین مبین اسلام، در راه خداوند متحمل شد و سرانجام به عنوان 👈اولین بانوی شهید اسلام نام گرفت. سمیه دختر خباط و کنیز ابی حذیفه بن المغیره – رییس قبیله ی بنی مخزوم – بود و در میان کنیزان قریش کنیزی آزاد منش عاقل و خوش قلب نمکین و پاکدامن، مانند او وجود نداشته است. همسرش یاسر، پسر عامر و از اعراب عنسی مذجحی قحطانی یمن بود که همراه دو برادرش «حارث » و «مالک » از یمن به مکه راه افتاد تا برادر چهارمش را که بر اثر قحطی و خشک سالی و فساد اوضاع حکومت یمن، آواره شده بود، پیدا کند. پس از آن که سه برادر از پیدا کردن برادر گمشده ی خود مأیوس شدند، مالک و حارث بازگشتند، ولی یاسر در مکه ماند و با رییس قبیله ی بنی مخزوم – ابی حذیفه بن مغیره – هم پیمان شد.
ابو حذیفه – که مرد مهربان و خوش قلبی بود – از یاسر نگهداری می کرد و یاسر نیز که از اکرام و مرحمت ابو حذیفه برخوردار بود، حداکثر وفاداری و خلوص را نسبت به او ابراز می داشت. «ابو حذیفه » روزی به فکر هم پیمان یمنی خود افتاد تا برای او همسری انتخاب کند و او را از تنهایی نجات دهد و ضمنا امیدوار بود که خداوند فرزند شایسته ای به او بدهد; بدین جهت «سمیه » دختر خباط را، که شریف ترین و عفیف ترین کنیزش بود، به ازدواج یاسر درآورد و پس از آن سمیه را نیز آزاد کرد و مقرر داشت که فرزندان این زن و شوهر نیز جزو آزادگان (احرار) شناخته شوند.طولی نکشید که از این ازدواج مبارک، پسری به نام «عمار» متولد شد.
وقتی حضرت خاتم الانبیا محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله) به مقام نبوت مبعوث شد و آیین روشنگر اسلام را به طور غیر علنی وارد مکه نمود، یاسر و سمیه و فرزندشان عمار که در آن هنگام، جوانی رشید و قوی بود، جزو اولین نفراتی بودند که به دین مبین اسلام گرویدند و تمام خطرات احتمالی را با جان و دل پذیرا شدند. با اسلام آوردن این خانواده و پذیرش آیین توحید و یکتاپرستی و نفی و طرد کفر و شرک، آزار و اذیت ها و شکنجه های کفار قریش نسبت به آن ها شروع شد و روز به روز فزونی می یافت و شدت می گرفت. در ریگزار داغ و سوزان مکه، ابوجهل مشغول شکنجه کردن یک زن و مرد سال خورده و یک مرد جوان بود. جلاد ها سنگ های سنگینی روی سینه ی هر یک از این سه نفر گذاشته و به سختی آن ها را شکنجه و آزار می دادند. ابو جهل می گفت: یکی از این سه امر موجب نجات و آسایش شما خواهد بود: ۱٫ سب و شتم پیامبر ۲٫ تبری جستن از او ۳٫ رجوع به لات و عزی. ولی از زبان آن ها جملاتی غیر از «الله اکبر» و «لا اله الا الله » و بد گفتن به لات و عزی و یاد کردن نام مبارک پیامبر با کمال احترام چیزی شنیده نمی شد. در نتیجه ی این استقامت و بردباری شگفت آور، شکنجه های ابوجهل بر آن ها فزونی می گرفت; 👈زره های آهنین بر بدن مبارکشان می کرد و آن ها را در آفتاب سوزان صحرای مکه نگاه می داشت; به نحوی که حرارت آفتاب و داغی آهن بدنشان را می پخت و مغزشان را به جوش می آورد.