eitaa logo
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
2.7هزار دنبال‌کننده
18.7هزار عکس
8.8هزار ویدیو
238 فایل
انس با شهداء برای همنشینی با امام زمان«ع» ومرافقةالشهداء من خلصائک اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عجل الله) السلام علیک یا من بزیارته ثواب زیارت سیدالشهداء یرتجی
مشاهده در ایتا
دانلود
در پی اظهارات باهنر در سال ۱۳۵۰ در خصوص جشن‌های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی؛ توسط ساواک احضار و سپس ممنوع‌المنبر گردید. باهنر در دوران ممنوع‌المنبر بودن فعالیت‌های فرهنگی بسیاری از جمله تأسیس دفتر نشر و فرهنگ اسلامی، تأسیس مدرسه راهنمایی مفید، تأسیس و بنای کانون توحید و تأسیس مکتب امیرالمؤمنین(ع) را در کارنامه خود دارد. سال ۱۳۵۶ همزمان با گسترش تظاهرات و مخالفت‌های مردم علیه رژیم پهلوی، باهنرهمگام با روحانیون متعهد دیگر به تلاشهای خود برای افشای چهره واقعی حکومت افزود و سخنرانی وی در شیرازمنجر به دستگیری‌اش شد. تشکیل روحانیت مبارز و سازماندهی تظاهرات و اعتصابات از جمله اقدامات ایشان در آن برهه به شمار می‌رود. امام خمینی چند ماه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی به منظور سازماندهی انقلاب و هدایت نیروها دستور تشکیل شورای انقلاب اسلامی را صادر و شهید مطهری، شهید شهید بهشتی، شهید باهنر،عبدالکریم موسوی اردبیلی، اکبر هاشمی رفسنجانی را به عنوان هسته اولیه آن شورا تعیین نمودند. این شورا در دی ماه ۱۳۵۷ شکل گرفت و با توجه به وضعیت خاص کشور در پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، نقش مهمی در هدایت و برنامه‌ریزی امور انقلاب ایفا نمود. اهداف کلی از تأسیس شورای انقلاب پاسداری از ثمرات مبارزات آزادیخواهانه مردم ایران، اجرای اهداف انقلاب، تأسیس نهادهای سیاسی جدید و ایجاد حکومت جمهوری اسلامی در ایران بود. باهنر در ۲۰/۶/۱۳۵۹ در کنفرانسی خبری و رادیو تلویزیونی گزارش کاملی از عملکرد و فعالیتهای این شورا ارائه کرد. اعضایشورای انقلاب مانند حلقه‌هایی پیوند قوای سه‌گانه را با شورای انقلاب میسر می‌کردند. محمدجواد باهنر و سید محمد حسینی ‌بهشتی به همراه جمعی از شخصیتهای دیگر به تأسیس حزب جمهوری اسلامی در سال ۱۳۵۷ اقدام کردند. نقش باهنر در حزب تعیین‌ کننده بود. پس از شهادت بهشتی، باهنر به دبیرکلی حزب انتخاب شد و این مسئولیت را تا زمان پذیرش پست نخست‌وزیری بر عهده داشت. در پی برکناری بنی صدر از مقام ریاست جمهوری و انتخاب شهید رجایی به عنوان رئیس‌جمهور، در سال ۱۳۶۰ دکتر باهنر به عنوان نخست‌وزیر به مجلس شورای اسلامی معرفی شد. عمر کابینه او بسیار کوتاه بود زیرا هشتم شهریور ۱۳۶۰ دفتر ریاست جمهوری توسط سازمان مجاهدین ایران (منافقین) منفجر شد و محمدعلی رجاییرئیس‌جمهور و باهنر نخست‌وزیر و عده‌ای دیگر به شهادت رسیدند.
«از ابعاد مهم زندگی ایشان عشق شدید شهید به ولایت بود. ایشان در کلاس‌های درس امام(ره) شرکت می‌کرد و از این طریق به شخصیت والای امام پی‌برد. او از شاگردان بزرگ امام بود و با ورود امام به ایران از اولین کسانی بود که از ایشان استقبال کرد. در روزهای بعد از پیروزی انقلاب، همواره به عنوان یکی از بازوهای قوی ولایت‌فقیه به شمار می‌رفت. او می‌گفت: هر زمان مشکلات به ما هجوم می‌آورد، با رسیدن به خدمت امام، امید و نیرویی تازه می‌گیریم و مشکلات حل می‌شود. این حاکی از اطمینان و علاقه او به خط رهبری و ولایت فقیه بود.»
نمونه یک مومن راسخ «ایشان در عمل، نمونه یک مومن راسخ بود. آن‌چنان که بیان می‌داشت: «من هرگز خستگی را ملاقات نخواهم کرد» و این تنها یک ادعا نبود و با عمل خویش آن را اثبات می‌کرد.» فردی مصر و مجد «از ابعاد شخصیتی ایشان، مصر و مجد بودن در به پایان رساندن یک کار بود. اگر کاری به او محول می‌شد، دیگر آرام نداشت تا آن کار را تمام بکند. کما این که برادران عزیز، شخصیت‌های مملکتی، به این مساله اذعان دارند و در مسائل مختلفی که رسیدگی‌اش به عهده ایشان بود، گاهی می‌شد بیست‌وچهار ساعت می‌نشست و تکان نمی‌خورد. غذا و خواب و… را کنار می‌گذاشت، تا این مساله را به اتمام برساند و فکرش از آن راحت شود.»
خادم مردم «او به مردم علاقه خاصی داشت و همواره در بین مردم مستضعف حضور داشت. عمر خود را برای ارشاد مردم صرف کرد. او معتقد بود اگر مردم آگاهی پیدا کنند و بسیج شوند، با وجود رهبری امام سدی محکم در حمایت اسلام اصیل به وجود خواهد آمد که هیچ سیلابی قدرت درهم شکستن آن را ندارد. بدین خاطر به روستاهای دوردست سر می‌زد. مردم آن روستاها باور نداشتند که وزیر مملکت روزی به درد دل‌های آن‌ها گوش دهد. هرگاه از محلات پایین شهر برای سخنرانی دعوت می‌شد، با کمال میل می‌پذیرفت.» فروتن و متواضع «ایشان انسانی فروتن و متواضع بود. هیچ وقت خود بروز نبود. اما در عین حال، به هنگام کار بسیار قاطع بود. ظاهری بسیار نرم و ملایم داشت، اما باطنش بسیار پرصلابت بود. حالت تواضع و فروتنی ایشان از دین باوری سرچشمه می‌گرفت. وقتی با استدلال و تحلیل به حقیقتی می‌رسید، نمی‌شد به راحتی نظرش را عوض کرد. مگر آن که کسی با استدلال و تحلیل بر نظرات وی خدشه وارد می ساخت، در آن صورت سخن حق را با فروتنی می پذیرفت.»
حجت الاسلام والمسلمين شهيد علي ايرانمنش، پسر دایی و همدرس شهيد باهنر ، ماجرای خواب عجیبی به صورت بی واسط از ایشان را نقل می کنند: اين خوابي كه من عرض مي كنم قبل از سال 1332 بود كه ما هنوز به قم نرفته بوديم. شهيد باهنر گفتند:در يك شب جمعه، يكي از اقوام كه فوت كرده بود و انسان متقي و اهل تهجد و نماز شب بود در خواب دیدم که ايشان از عالم بالا آمدند. جلو رفتم، فهميدم كه مرده. گفتم: چطوريد؟ گفت: حالم خوب و وضعم رو به راه است. گفتم: چطور از بالا به پايين آمديد؟ گفت: ما در عالم ارواح ملكوت اعلي هستيم و زندگي مان هم خوب است و امشب به ما اجازه دادند كه بياييم براي ديدن شماها.. بعد به من گفت: محمدجواد!؛ شما همان طور كه يك اسم روي كره خاكي داريد، طبق اعمال تان يك اسم مخصوص نيز در بالاها داريد كه به آن اسم شناخته مي شويد. _شهید باهنر گفت: من هم چسبيدم به دامن اين بنده خدا و گفتم: بايد بگويي اسم من در بالا چيست._ گفت: نام تو در عالم بالا ناصرالدين است يعني ياري كننده دين... حتي من گمان مي كنم كه ايشان از ميان 4 فرزندي كه دارند اسم فرزند اول شان را گذاشتند «ناصر» و احتمال مي دهم خوابي كه ايشان قبل از رفتن به قم براي ما نقل كردند، شايد همان خاطره خوابي بود كه (تحت تأثيرش) اسم اولين فرزندشان را گذاشتند؛ ناصر و حتي خواب هاي ديگري ديدند كه مي گفتند وضعيتِ بهشت را به من ارائه داده اند؛ با همان كيفيتي كه در قرآن و روايات هست و مي گفت آن قدر نور و صفا و آن قدر روشنايي بود؛ آن چنان كه آن چه در خواب ديده ام، نمي توانم وصف كنم و شهيد باهنر تا اين حد به مرحله صفاي باطن رسيده بودند. 📚جلد دوم كتاب «شهيددكتر باهنر؛ الگوي هنر مقاومت »
☀️ صبح امروز؛ تصویری از رهبرانقلاب در مراسم غبارروبی مضجع مطهر امام رضا علیه‌السلام. ۹۸/۶/۹ ▪️رَهبَرَم سَیِّد عَلی▪️ @rahbaram_seyed_ali
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نوزدهمین روز از چله شانزدهم سر سفره 🌷 شهید محمد تکلو بیغش 🌷هستیم
یه آرزو داشت که همیشه به زبون می آورد. می گفت می خوام روز عاشورای امام حسین (ع) عاشورایی بشم. روز عاشورا داشت جعبه های مهمات را جا به جا می کرد که صدای انفجار بلند شد! وقتی گرد و غبار خوابید دیدم سرش از بدنش جدا شده و به آرزویش رسید. #شهید_محمد_تکلو_بیغش محمد 19 ساله بود که قائم مقام گردان 154 لشکر32 انصارالحسین(ع) شد. سالها حضور در جبهه و جنگ و قبل از آن مبارزه با حکومت طاغوت از او فرماندهی کارآمد ساخته بود و تقدیر الهی بر این بود که در روز بيست و يكم شهريور ماه سال 1365 در جزيره مجنون و همزمان با روز عاشورا به شهادت برسد.
در اولين روز از بهار سال 1344 در ملاير به دنیا آمد. دوران پرجنب وجوش كودكي را در زادگاهش پشت سر گذاشت و براي تحصيل علم و دانش به مدرسه رفت. از کودکی عدالت جويي و مقابله با فساد و ستمگري با روح و جانش عجين بود. 13 سال داشت که وارد میدان مبارزه با طاغوت شد و همراه و همگام با مردم مبارز و آزاديخواه ملاير در تظاهرات و اعتراضات ضد ظاغوتي شركت مي‌کرد. با سن کمی که داشت در وسط میدان مبارزه بود، از هیچ چیز ترسی به دل نداشت و همیشه در پیشاپیش مبارزین با طاغوت حضور داشت. وجود افرادی مانند محمد کمک زیادی به نیروهای مبارز در طول انقلاب می کرد, او با سن کم جثه کوچک و تحرک زیادی که داشت هم مورد شک ماموران حکومت شاه قرار نمی گرفت و هم در لحظات حساس کمک خوبی برای مبارزین بود. پس از آنكه نظام الهي جمهوری اسلامی در ایران استقرار يافت و امام خمینی (ره) رهبري جامعه را برعهده گرفت محمد تكلو به فرمان آن رهبر فرزانه لبيك گفت و به خدمت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آمد. محمد در اواخر اسفند سال 1357 به همراه تعداد زیادی از جوانان روستای بیغش مسیر دویست کیلومتری روستای بیغش تا شهر قم را به عشق امام خمینی (ره) با پای پیاده برای زیارت و بیعت با امام پیمود و بر سر این پیمان تا لحظه شهادت بود.