eitaa logo
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
2.6هزار دنبال‌کننده
17.7هزار عکس
7.6هزار ویدیو
227 فایل
انس با شهداء برای همنشینی با امام زمان«ع» ومرافقةالشهداء من خلصائک السلام علیک یا من بزیارته ثواب زیارت سیدالشهداء یرتجی
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چهل روز همنشینی با #محبت_محمد_و_آل_محمد #حب_الحسین_یجمعنا تلاوت ۴۰ روزه #زیارت_اربعین همنوا با زائرین حسینی به #امید_ظهور حماسه اربعین ؛ #شاهراه_ظهور
بیست و سومین روز از چله هفدهم مهمان سفره شهید 🌷 فرامرز بخشے پور 🌷هستیم
#سنگ_قبرعجیب_یک_شهیداستان_فارسی وصیت نـامــہ شهــید فرامرز بخشے زاده : بر سنــگ قــبرم اســم مــرا ننویســید و بجــاے آن حــدیث #امام_حسین(ع) را که معلـــم‌ام به من آموخته، بدهیـــد بنویســـند: (ان کــان دین محمــد لم یســتقم الا بقـتلے فیــاسیــوف خذیـنے) اگــر دین محمــد(ص) تــداوم نمی ‌یابــد مگــر با کشته شــدن من، پس ای شمشــیر ها مــرا در برگیــرید. من هم به پیروی از او فریاد می‌زنم؛ اگر انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی تداوم نمی‌یابد، مگــر با کشــته شـــدن من، و اگر #فرج_مـــولایــم ولے‌عصــر(عج) نزدیک نمی‌شود مگــر با کشتــه شــدن مــن، اے رگـبارهــا و اے خمپـــاره‌هـــا مـــرا #پـاره‌پـاره کنیــد. #شهیـــدفــرامــرزبخشــے‌پور🌷 #شهــدای_غریب_فــارس
شهید فرامرز بخشی‌پور، روستا زاده‌ای است از تبار مظلومان. وی در سال 1339 به دنیا آمد. از اوایل کودکی به شعائر دینی خصوصاً، نماز علاقمند بود. تا سال پنجم ابتدایی را در مدرسه شهید صدر ده‌ریز با موفقیت گذراند. اما بدلیل کمی بضاعت مالی و نبودن مدرسه راهنمایی در روستا، موفق به ادامه تحصیل نشد. چند سالی را با شغل شبانی و سپس کشاورزی روزگار ‌گذراند. سپس به شیراز رفت و به عنوان شاگرد نانوایی مشغول بکار شد. در شیراز به عضویت کانون فرهنگی یک مسجد درآمد و طی چند سال ارتباط مستمر با آن کانون، بیش از پیش با معارف قرآن آشنا شد. در همان محل بود که با رهنمودهای رهبر کبیر(ره) انقلاب آشنا شد. از سال 1355 به بعد با همکاری دوستانش در آن محل شروع به پخش اعلامیه‌هایی علیه رژیم طاغوت کردند. بعد از پیروزی انقلاب به زادگاهش مراجعت کرده و پس از چند ماهی به خدمت مقدس سربازی اعزام شد. پس از بازگشت از سربازی شش ماه به کردستان رفت و در جمع نیروهای خیابانی، دفاع از انقلاب را بعهده گرفت. پس از مراجعت بعنوان ادای یکی از فرایض الهی، ازدواج کرد. اما ازدواج هم نتوانست فرامرز را پایبند دنیا کند و به فاصله چند ماه با پیوستن به یاران سبز‌پوش امام در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، عازم جبهه‌های جنوب شد.
از تاریخ 1361/1/21 تا 1361/5/8 بعنوان معاون گروهان در میادین نبرد حضور داشت. در سومین مرحله از عملیات رمضان در میانه میدان مین ـ بوسیله مزدوران بعثی کافر در اطراف بصره کاشته شده بود ـ خود را در محاصره خداستیزان یافت. ناگاه مینی جهشی، از کمین رها شد و نورچشمان فرامرز را به تاریکی برد. دشمن از نابینایی او استفاده کرده و بر جسم‌ تاتوان وی چیره شد. دد منشانه بدن مطهرش را پاره‌پاره کرد و در میان خاک‌های گرم و سوزان خوزستان افکند. تلاش همسنگرانش برای انتقال پیکر مطهرش به پشت جبهه بی‌ثمر ماند. سرانجام پس از پایان جنگ تحمیلی و بعد از گذشت 157 ماه، پیکر مطهرش را که پاره استخوانی بیش نبود، جویندگان نور، از تیپ انصارالمؤمنین یافتند و به عنوان گرانقدرترین هدیه برای پدر، مادر و فرزند دلبندش آوردند و در گلزار شهدای ده‌ریز به خاک سپردند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
°•|♤🌸🍃🌸 را به دست فراموشی سپردیم و وصیت نامه هایتان را نخوانده رها کردیم . که تا دیروز نشانی از شما بود امروز گمنام مانده است . کسی دیگر به سراغ نمی رود دیگر کسی نیست که در وصف گلهای لاله و شقایق شاعرانه ترین احساسش را بسراید و بگوید : چرا آلاله آنقدر سرخ است؟؟ چرا کسی نپرسید مزار حاج حسین بصیر کجاست؟؟ و چرا شهید محمدرضا در قبر خندید... چرا وقتی که گفتیم : یک گُردان که همگی سربند یا حسین (ع ) بسته بودند شهید شدند کسی تعجب نکرد. چرا وقتی گفتند : عبور دیگران از میدان مین شد شانه ای نلرزید. چرا هیچ کس نپرسید : به کدامین گناه را در شهر سربریدند؟ وقتی که گفتیم بعد از پانزده سال پیکر شهیدی را سالم از زیر خاک بیرون آوردند کسی تعجب نکرد ولی با نام حقوق بشر حق را پایمال کردند. چرا نمی دانیم شیمیائی چیست و زخم شیمیایی چقدر دردناک است شاید ما نیز از تاولهای بدنشان می ترسیم که روزی بترکد و ما نیز شیمیائی شویم . شاید اگر رنج آنها را می دیدیم درک می کردیم که چطور میشود یک عمر با درد زیست نمیدانم که چرا کسی نپرسید چگونه خدا خرمشهر را آزاد کرد !! ای ما بعد از شما هیچ نکردیم . آن ندای یا حسین (ع ) که ما را به کربلا نزدیک و نزدیکتر می کرد دیگر بگوش نمی رسد. یادتان هست که به دختران این کشور گفتید سرخی خونمان را به به امانت می دهیم . آیا دختران ما امانت دار خوبی بودند و خونتان را فرش راه رهگذران نکردند . یادتان هست هنگامی که گفتید : رفتیم تا آسمانی شویم و شما بمانید و بگوئید که بر یاران خمینی (ره ) چه گذشت . رفتید ولی یادمان رفت که حتی را در یک هفته برگزار کنیم . جایتان خالی اینجا عده ای فرهنگ را خشونت طلبی می نامند و را خشونت طلب وقتی حکایت شما را گفتیم فقط پچ پچی سر دادند و رفتند تا صلح را در کتاب جنگ و صلح تولستوی جستجو کنند. رفتند تا با نام کیسه بدوزند ولی نفهمیدند که چطور بسیجیان همپای امامشان جام زهر را نوشیدند و چقدر سخت بود. دیگر کسی نیست تا قلب رهبر امت را شاد کند. عده ای مصلحت دیدند که مقابل توهین به اسلام و سکوت کنند ولی ما مصلحت خویش را در خون رقم زدیم . راست گفته اند : که بهشت را به بها میدهند نه به بهانه و ما عمری است که بهانه بهشت را می گیریم . آری بسیجیان !! میدانم که از آن روزی که تمام شهیدان را بدرقه کردید و برگشتید دلهایتان را در سنگرها جا گذاشتید , میدانم که هنوز هم دلهایتان هوای خاکریزهای جنوب را می کند و می دانم که دیگر کسی از بسیج نمی گوید , ولی بدانید که تا شما هستید ما می توانیم از همت بشنویم و از خاطرات حسین خرازی لذت ببریم و پای صحبت مادر سه بنشینیم , تا شما هستید میدانم که رهبر تنها نیست و تا شما هستید تنها عشق , تنها میداندار این عرصه است . امروز کسانی از سخن می گویند که از دیدن فشنگ نیز واهمه دارند. کسانی دم از می زنند که با شنیدن صدای آژیر تا کفشهایشان زرد می شود ولی در میدان عمل جز سکوت چیزی از آنها نمی بینی . ما ماندیم تا امروز از آنان بگوییم و فریاد برآوریم « ما از این گردنه آسان نگذشتیم ای قوم » ما ماندیم که نه یک هفته بلکه سالهای سال از آنان بگوییم . چرا که خون آنان است که می تپد. و یادمان نرود که اگر امروز در آسایش زندگی می کنیم مدیون آنانیم . مدیون حماسه هایی که آنان آفریدند. یادمان نرود که ما هنوز باید جواب بدهیم که : ؟ ؟
یاد شهدای #تفحص بخیر که وجب به وجب خاک جبهه را می‌گشتند و هم‌ناله با قلب محزون زینب(س) می‌خواندند: گلی گم کرده‌ام میجویم او را به هر گل میرسم میبویم او را 🕊 #خادم‌الشهداء یعنی خ: خط سرخ ا: ایثار و شهادت د: در دستان م: محمد و آل محمد است ا‌: اگر ل: لایق ش: شهادت ه: هستی‌ د: دریاب ا: این قافله را 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چهل روز همنشینی با #محبت_محمد_و_آل_محمد #حب_الحسین_یجمعنا تلاوت ۴۰ روزه #زیارت_اربعین همنوا با زائرین حسینی به #امید_ظهور حماسه اربعین ؛ #شاهراه_ظهور
بیست و چهارمین روز از چله هفدهم مهمان سفره شهید 🌷 مهدی بیدی 🌷هستیم
🌿مقام معظم رهبری امام خامنه ای: بچه‌هاى شهدا! پدران عزیز شما،این هدیه‌ى الهى را آسان و رایگان به‌دست نیاوردند ازخودشان گذشتند و خدا این هدیه را به آنها داد #شهیدمهدی_بیدی🌷
زندگینامه شهید مهدی بیدی : پاسدار شهید مهدی بیدی به سال ۱۳۵۰ در تهران و در محله چهارراه سیروس به دنیا آمد. والدین مهدی بیدی اصالت سبزواری داشتند، پدرش انسانی وارسته بود که با پیروزی انقلاب اسلامی به سپاه پاسداران ملحق شد ولی بعدها به خاطر بیماری چشم از شغلش استعفا داد. والدین مهدی بیدی او را مقید و مذهبی بار آورده بودند و به همین جهت با اوج گیری انقلاب خمینی او نیز در سنین نوجوانی به انقلابیون پیوست. شدت فعالیت های انقلابی مهدی بیدی به گونه ای بود که ماموران ساواک به صورت مستمر در تعقیب او بودند و مهدی مجبور بود مخفیانه به خانه رفت آمد کند و همین امر موجب مهاجرت اجباری خانواده از تهران به سبزوار شد. وقتی شعله های جنگ تحمیلی برافروخته شد مهدی بیدی تلاش بسیاری برای اعزام به جبهه کرد ولی این تلاش ها به خاطر سن کم نافرجام می ماند تا این که موفق شد در سال ۶۶ به مدت ۸ ماه در جبهه های جنگ حاضر شود.
پس از جنگ به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ملحق شد و منتظر ماند تا دوباره روزی باب شهادت باز شود تا این که در خرداد ماه سال ۱۳۹۵ راهی شامات شد و در صف مدافعان حرم قرار گرفت.
بهزاد بخشنده از فرماندهان پادگان شهید سلمانی در این خصوص میگوید : ” عصر روز شنبه ۲۲ خرداد ماه که در مورد بحث آماده سازی و یگان رزم بسیجیان داوطلبان اعزام به سوریه مطرح بود یک فراخوان بسیج در پادگان شهید سلیمانی لشکر ۲۷ برگزار شد که به داوطلبین اطلاع بدهیم برای آموزش از روز یکشنبه حضورداشته باشند. بعد از فراخوان وقتی که داوطلبین بسیجی پادگان را ترک می کنند از رده بالا اطلاع دادند که ۲۰ نیروی تخصصی برای اعزام به سوریه نیاز داریم. آن وقت اکثر بچه ها پادگان را ترک کرده بودند و چند تا فرمانده گردان و رسته که با هم کار می کردیم دور هم نشسته بودیم که با توجه به فعالیت نیروها روی اسامی اعزامی بچه ها نظر بدهیم که چه کسانی را انتخاب کنیم. شهید بیدی هم با چند تن از دوستانش در دفتر پادگان نشسته بودند و دیدم یک ربع قبل از افطار بود که شهید بیدی من را خواست و اعلام کرد که من قبلا تمام آموزش ها را دیدم و تجربه جنگ در دفاع مقدس را هم داشته ام و برای رفتن هیچ مشکلی ندارم. من به آقا مهدی گفتم صبر کن تا در جلسه تصمیم گیری شود که خود اقا مهدی آمد وسط جلسه و کارت های آموزش را که تاییدیه خود ما از قبل بود؛ نشان داد و گفت: من آمادگی رفتن را دارم . ما به او گفتیم باشد! اسمت را در لیست قرار می دهیم، دیدم دوباره آقا مهدی برگشت گفت: مطمئمن بشوم که اسمم در لیست است؟؟ به او جواب دادم بله شما بروید انشاءالله اگر مورد عنایت خانم حضرت زینب (س) قرار بگیرید حتما با اعزام شما موافقت می شود.“
همسرش ۲۰ سال با مهدی بیدی که او را مرتضی صدا می‌زند، زندگی مشترک داشته است. او می‌گوید: “یکبار تلویزیون، تصاویر یکی از شهدای مدافع حرم را نشان می‌داد، بلند شد و گفت می‌خواهم بروم برای اعزام به سوریه. به شوخی گفتم: «ول کن تو رو خدا مرتضی! حوصله داری؟» اما او جدی گفت: «نه باید بروم.» یک شب هم گفت: «خواب دیدم که بی بی زینب(س) گفت: “در باز شده بیا”» گفتم: «مرتضی! تو دوباره خواب دیدی؟» خواب زیاد می‌دید و خواب‌هایش هم بیشتر صحت داشت. هر وقت برای بچه‌ها خواب می‌دید محال بود چیزی غیر از آن که می‌بیند، تعبیر بشود. چون رزمنده هم بود وقتی تلویزیون عکس شهدای دفاع مقدس را نشان می‌داد، همیشه گریه می‌کرد و می‌گفت: «ما جاماندیم. هر وقت دوباره دری باز شود من اولین نفر خواهم بود.» من به او می‌گفتم: «خدا را شکر دیگر در ایران جنگی نیست که تو اولین نفر باشی.» از دنیا بی‌خبر بودم که سوریه و عراق جنگ است. ۱۱ ماه این در و آن در زد تا برود سوریه.
مهدی بیدی : در ۲۸ خرداد سال ۱۳۹۵ در خط آفندی ۳۵ کیلومتری جنوب شهر حلب سوریه و در اثر اصابت ترکش به پشت سر و کمر به یاران شهیدش پیوست و روزی خور مولای شهیدان شد. در اواین روز از تیر ماه سال جاری مراسم وداع با پیکر این شهید بزرگوار در معراج شهدای تهران برگزار شد و روز بعد مراسم تشییع شهید بیدی در تهران و مشهد با شکوه هر چه تمام تر برگذار شد. پیکر شهید بیدی به درخواست خانواده و بنا به وصیت خودش در شهر سبزوار به خاک سپرده شد. از شهید مهدی بیدی دو فرزند پسر و یک دختر به یادگار مانده است. روحش شاد و راهش پر رهرو باد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💫 اعجاز اربعین 🔸حتما میدونید که شهر کربلا با جمعیت ۶۰۰ هزار نفری از نظر زیر ساخت های کلان شهری تقریبا صفر هست. یعنی سیستم فاضلاب شهری نداره، گاز کشی نداره، حمل نقل عمومی، تاکسی رانی یا اتوبوس رانی یکپارچه نداره، مترو مونو ریل و.... نداره! 🔸عراقی ها در اربعین بنا به دلایل مختلف غذا رو در ظرف های کوچک تر سرو میکنند، یعنی در روز حداقل پنج وعده کوچک غذا نیازه! اگر روزی پنج بار هم آب مصرف کنی که قطعا بیشتر از این حرفهاست. در بازه زمانی ده روزه برای جمعیت ۲۰ میلیون نفری چیزی حدود دو میلیارد وعده آب و غذا توزیع میشه! البته رایگان! این خودش اسباب حیرت و سرگردانی جامعه شناسان و تمدن سازان غربی شده که کشوری که نفت در برابر غذا، انفجار های متعدد تروریستی و اشغال سریع داعش قسمتی از تاریخ اونه چجوری در برهه ای از زمان میزبان عظیم ترین تجمع بشری خلقت میشود! 🔸لغت معجزه از ریشه عجز هست! یعنی کاری که کس دیگه نه الان و نه هزار سال دیگه نمیتونه انجام بده! اژدهای موسی معجزه است چون کس دیگه ای نمیتونه انجامش بده! قرآن معجزه است چون کسی نمیتونه مثلش رو بیاره! اربعین معجزه است، چون اگر این جمعیت ۲۰ میلیون نفری رو وارد کلان شهرهای تمدن مدرن کنیم، بافت ها و زیرساخت های کلان اون شهر از هم خواهد پاچید، مضمحل خواهد شد. ۲۰ میلیون جمعیت رو اگر فقط لحظه‌ای به توکیو با اون ساختار ابر شهری مدرن با اون سیستم قطار شهری پیچیده و در هم تنیده اگر پمپاژ کنیم، بنیان های شهری آنها از هم گسیخته خواهد شد! نیویورک همینطور شیکاگو و پاریس و ... هم همینطور. زباله از در و دیوار شهر بالا خواهد رفت، کارگران اعتصاب خواهند کرد، ارتش آماده باش میشود! 🔸کربلا مترو نداره!مونو ریل نداره، اتوبان نداره! با این حجم از جمعیت و کشوری جنگ زده و بدون زیرساخت های اساسی اگر شیر آبی رو باز کنی نباید قطره ای آب بیاد، باید سر یک پرس غذا نزاع بشه. اما این بار نه! این بار، این بشر مدعی تکنولوژی باید اندر خم این بماند که چه شد! و چه خواهد شد! این جمعیت می آید، برادرانه خاضعانه مخلصانه هم می‌آید. برای آب و غذا دادن به زائران مسابقه راه می افتد، همگی به سمت حرم حسین(ع) رهسپار میشوند، و برمی گردند! در گرما و سرما فاجعه ای رخ نمیدهد،بیماری اپیدمی نمیشود، کشتار فجیع و گسترده رخ نمی‌دهد و سال بعد دوباره جمعیت بیشتر میشود تا دنیا کامل بفهمد که خدا چگونه نور خود را کامل خواهد کرد. meysam_zlf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاج حسین یکتا : بچه ها ! موافقین یه کم گریه کنیم؟؟؟ تو عالم رویا ازش پرسید چیکار کنیم شهید بشیم؟ گفت... #گریه_کنید