علیرضا امیدی¦ آموزش ازدواج💞
#خانواده_ولایی ۷۸ استاد پناهیان : -🔹🔹🔻 ˝ احترام ˝ در ادامه میفرماید : اگر چه خودشون بی نیاز باشن
#خانواده_ولایی ۷۹
استاد پناهیان:
🔻▪️🔺
💢میخوای خیلی رشد کنی و بری تا بهشت ↘️
🔹به پدر و مادرت ؛
بیشتر محبت کن, بیشتر ذوق زدشون کن👌
⚠️معلم های عزیز به بچه ها یاد بدید ؛
برای خوشحالی پدر و مادرشون درس بخونن 📚
🔰 احترام امامزاده رو کی نگه میداره ، متولی
احترام { مادر رو پدر } نگه میداره
احترام { پدر رو مادر } نگه میداره
⭕️ پدر و مادر بهم دیگه احترام نذارن ،
دودش تو چشم بچه میره ♨️
⚠️دعوا داری، داشته باش ،
شوهرت خون به دلت کرده ،
خانومت زجرت میده ، باشه
جلوی بچه ها احترام همو نگه دارید
و لبخند بزنید✅
🔴 عاقبت بچه ها رو { روسیاه } نکنید✔️
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃✵─┅┄
💟 @sahebzaman14 💟
1_1808470.mp3
4.2M
#این_که_گناه_نیست 56
🔸دروغ، اولین گناهیه؛
که قرآن ازش بهعنوان مادرِ گناهان یاد میکنه!
☑️علّت بسیاری از گرهها و تنگیهای روحی ما؛
رواجِ دروغ در میان ماست.
نگو؛ این که گناه نیست👇
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃✵─┅┄
💟 @sahebzaman14 💟
علیرضا امیدی¦ آموزش ازدواج💞
🔹 #او_را ... ۷۸ شال رو دوباره سرم کردم و اسپری رو از کیفم دراوردم. حواسم بود زیاد از حد استفاده ن
🔹 #او_را ...۷۹
احساس میکردم به اندازه ی یک کوه سنگین شدم!
چندین ساعت بی هدف تو خیابونا پرسه میزدم و به اتفاقی که افتاده بود فکر میکردم...!
بار اولی بود که یه پسر منو از خودش میروند!
هوا تاریک شده بود که به خونه برگشتم.
مرجان رو به بهونه ی امتحان ، از سر خودم باز کرده بودم و دلم میخواست فقط بخوابم!
جوری بخوابم که دیگه بیدار نشم...
بدون شام به اتاقم رفتم،
احساس حماقت بهم دست داده بود.
تقصیر خودم بود.
اون حتی تا به حال بیشتر از دو ثانیه منو نگاه نکرده بود،
نباید الکی برای خودم اینهمه فکر و خیال میکردم.
ولی چرا اینجوری شده بود....!
زانوهام رو بغل کردم و رفتم تو فکر!
-باید دلیل این کارهاش رو بفهمم...
یه روز میگه میخوام کمکت کنم،
یه روز میگه دیگه روم حساب نکن!
یه روز میگه تا هروقت خواستی بمون تو خونم،
یه روز میگه دیگه بهم زنگ نزن!
اخه چرا اینجوری میکنه....😣
دو هفته فرجه برای امتحانات داشتم
ولی تنهاچیزی که نبود،حس درس خوندن بود!
تا ساعت سه ،کلافه تو اتاقم قدم میزدم،
یه بار اهنگ گوش میدادم،
یه بار سیگار،
یه بار دراز میکشیدم و سقف رو نگاه میکردم،
دیگه نمیتونستم به خودکشی فکر کنم!
من دنبال آرامش میگشتم،
اما اون موجود سیاه،اون شب بهم فهمونده بود که بعد مرگ هم خبری از آرامش نیست!
من دنبال آرامش میگشتم،
اما پیداش نمیکردم!
من دنبال آرامش میگشتم،
و "اون" ، توی آرامش غرق بود!
پس هرچی بود،همونجا بود!
پیش اون!
باید میفهمیدم چی به چیه!
باید پیداش میکردم!
با فکری که به سرم زد،
لبخندی به نشونه ی پیروزی زدم و رفتم رو تخت.
صبح بعد رفتن مامان و بابا، با عجله حاضر شدم و رفتم بیرون.
نمیدونستم کاری که میکنم درسته یا نه،
حتی ممکن بود ساعت ها معطل بشم،
اما مهم نبود.
برای منی که حوصله ی هیچ کاری رو نداشتم و حالا یه نقطه ی نور پیدا کرده بودم،
همین کار شاید بهترین کار بود!
ساعت نزدیک یازده بود که رسیدم.
نمیدونستم چقدر باید صبرکنم
و اصلا شاید امروز قصد بیرون رفتن نداشت!
چاره ای نداشتم،سر محلهشون ماشین رو پشت یه نیسان پارک کردم و عینک آفتابیم رو زدم.
چندتا خوراکی خریده بودم که باهاشون سرگرم بشم!
نیم ساعت گذشته بود که ماشینش رو از سر خیابون دیدم،خودم رو کشیدم پایین تا منو نبینه!
از اینکه با ماشین خودم اومده بودم پشیمون شدم!
اگر شک میکرد خیلی بد میشد!
بعد چند لحظه اومدم بالا و دیدم که یکم عقب تر از من پارک کرده!!
با دستم زدم رو پیشونیم!
فکرکردم حتما لو رفتم ...
اما اون اصلا حواسش به من نبود!
داشت با گوشیش صحبت میکرد،
بعدم سرشو تکیه داد به صندلی و چشماشو بست!
نمیدونستم چرا نرفته خونه!
منتظر چیه؟
منتظر کیه؟
بعد حدود پنج دقیقه چهارتا مرد،با لباسای زشت و گشاد و کثیف رفتن سمت ماشینش و سوار شدن!!😳
بیدار شد و با لبخند با همشون یکم صحبت کرد و دنده عقب از خیابون خارج شد!!
با تعجب نگاهش کردم!
دوست داشتم بفهمم کجا میره اما حماقت بود که با این ماشین بیفتم دنبالش!
از دست خودم حرصم گرفت و به ناچار برگشتم خونه.
از فردا باید حواسمو جمع میکردم که یه وقت سوتی ندم!!
به مرجان زنگ زدم و خبر دادم که میرم پیشش.
"محدثه افشاری"
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃✵─┅┄
💟 @sahebzaman14 💟
سلام علیکم
اللهم عجل لولیک الفرج
🍃🌸روزهای هفته را با عشق تو سر میکنم...
🌸🍃تا به جمعه میرسم،احسـاس دیگر میکنم...
🍃🌸حس دیـدار تو در من،جمعه غـوغا میکند...
🌸🍃جمعه ها چشمان خود را،حلقه بر در میکنم...
نذر گل نرجس صلوات
التماس دعای فرج
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃✵─┅┄
💟 @sahebzaman14 💟
نمیخونی نشرش بده😉
پروفایلتو عوض کن
تا تــــــو نیایی همه شـــــــب🌙 ها یلـــــــــداست
همه باهم در شب یلـــــــــــدا ساعت ۲۲:۰۰ دعای فرج را میخوانیم...🤲
#الهی_عظم_البلاء🔈
#شب_یلدا
#نشر_حداکثری ‼️
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃✵─┅┄
💟 @sahebzaman14 💟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 صحبتهای رئیس بسیج دانشجویان دانشگاه فرهنگیان در حضور رئیس جمهور
🔹6 سال گذشت از دولتی که قرار بود 100 روزه مشکلات را حل کند.
🔹قرار بود به 45 هزار تومان احتیاج نداشته باشیم.خیالتان راحت 45 هزار تومان هیچ شد.
🔹چه بگویم از برجامی که قار بود مشکلات مردم و آب خوردن مردم را حل کند.حل شد اما...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃✵─┅┄
💟 @sahebzaman14 💟
علیرضا امیدی¦ آموزش ازدواج💞
🎥 صحبتهای رئیس بسیج دانشجویان دانشگاه فرهنگیان در حضور رئیس جمهور 🔹6 سال گذشت از دولتی که قرار بود
💯خدایا آقا صاحب الزمان رو برای ما بفرست و ما رو از شر دروغ گویان و ستمگران آخرالزمان نجات بده🤷♂🤷♂
🔴 اسامی آقازاده های ساکن آمریکا:
۱_آزاده حدادعادل...فرزند غلامعلی حداد عادل رییس فرهنگستان زبان فارسی
۲-سجاد خوشرو...فرزند غلامعلی خوشرو سفیر ایران در سازمان ملل
۳-عیسی هاشمی...پسر معصومه ابتکار معاون حسن روحانی
۴-مهدی ظریف...فرزند جوادظریف وزیر خارجه
۵-فاطمه لاریجانی...فرزند علی لاریجانی رییس مجلس
۶-علی فریدون...فرزند حسین فریدون برادر رییس جمهور
۷-عماد خاتمی...فرزند محمدخاتمی رییس جمهور پیشین
۸-لیلا خاتمی...فرزند محمدخاتمی رییس جمهور پشین
۹-احسان نوبخت...پسر محمدباقر نوبخت
لطفاً در #انتخابات #درست_انتخاب_کنیم 🙏🏻
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃✵─┅┄
💟 @sahebzaman14 💟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#اباصالح_التماس_دعا...
🎥 #کلیپ_تصویری
🍃زمزمه جانسوز و دلنشین ، مناجات با امام زمان(عج) توسط مرحوم حاج محمدباقر منصوری 👌
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#امام_زمانی_شو 💔
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃✵─┅┄
💟 @sahebzaman14 💟
علیرضا امیدی¦ آموزش ازدواج💞
🔴 اسامی آقازاده های ساکن آمریکا: ۱_آزاده حدادعادل...فرزند غلامعلی حداد عادل رییس فرهنگستان زبان فا
خادم الحسین علیه السلام:
سلام رفقا قبل انتشار چیزی در فضای مجازی حتما یه #تحقیق بکنیم و مراقب باشیم به اسم چیزهای قشنگ مطالب #اشتباه به مردم و مذهبیون منتقل نکنیم و تو زمین #دشمن بازی نکنیم...
مثلا تو همین #لیست دقت کردین چرا اول اسم دختر #حدادعادل اومده؟!
چون حدادعادل پدرزن پسر #حضرت_آقاست و اینطور میشه که #باجناق پسر رهبری داره تو آمریکا زندگی میکنه...
حالا آیا این خبر #صحیحه یا نه؟؟!!
اولا کسی دنبالش نمیره صحتش رو بررسی کنه...
ثانیا ایشون سال 90 تا 92 تو آمریکا زندگی میکردن نه #الان... به خاطر شرائط سخت زندگی برگشتن به ایران...
یه سرچ ساده تو ویکی پدیا همه چیز رو براتون روشن میکنه...
مراقب باشیم نزدیک انتخابات #فریب نخوریم...
#درست_انتخاب_کنیم...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃✵─┅┄
💟 @sahebzaman14 💟
┄┅─✵🍃🌸﷽🌼🍃✵─┅┄
✅ ادامه مباحث 👇
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخونیم
#خانواده_ولایی
#اینکه_گناه_نیست
✅ادامه رمان مذهبی👇
#رمان_اورا
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃✵─┅┄
💟 @sahebzaman14 💟
علیرضا امیدی¦ آموزش ازدواج💞
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم 79 استاد پناهیان 💠 مکرر خدمت آیت الله العظمی بهجت رسیدند ، گفتند آقا
.
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم 80
🌹استاد پناهیان
💠 خدمت آموزش و پرورشیان عزیز بودم گفتند ما چه جوری تعلیمات دینی یاد بچه هامون بدیم ؟
گفتم خواهش میکنم ،
تو رو خدا شما تعلیمات دینی یاد بچه ها ندین ،
⭕️❌😒
شما یه کار دیگه انجام بدین ،
یکی از کارایی که انجام میدید این باشه که ، به بچه من مستقل بودن و یاد بدین ،
✅💯
بچه ی من از مدرسه بیرون اومد ، بگه یعنی که چی ؟ آدم مثل بقیه باشه ؟
⁉️⁉️
نه اینکه تا یکی مسخره ش کرد ، بترسه ، جابخوره .
جابزنه .
بخاطر لبخند چهار تا رفیقش دنبال هرزگی بیفته .
مستقل بشه... 👏👏
به بچه من استقلال یاد بده ☝️✅
خدا خیلی راحت ، عین هلو که میاد میپره تو گلو ،
میره تو دلش .
کاری نداره ، خدا پرستی . ✅✅
💠 رفتند آمار گرفتند خیلی از خانمهایی که از حجاب دست برداشتند ،
چادر و برداشتند تبدیل کردند به حجاب ضعیفتر.
♨️♨️♨️
پرسیدند چرا حجابتون ضعیفتر شده ؟
⁉️⁉️
70% گفتند از ترس تمسخر دیگران .
آخه تو چیکار داری به تمسخر دیگران ؟
مستقل باش .✅
سفت باش ، رو پای خودت وایسا .✅
رگ خواب شما رضایت اهل بیته ،
بخدا قسم به هر کدوم شما بگن کاراتون مورد رضایت امام زمان (عج )نیست دق میکنید .
کاری کن که کارهات مورد رضایت امام زمان (عج) باشه .
🔰♻️🔰♻️🔰
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃✵─┅┄
💟 @sahebzaman14 💟
علیرضا امیدی¦ آموزش ازدواج💞
#خانواده_ولایی ۷۹ استاد پناهیان: 🔻▪️🔺 💢میخوای خیلی رشد کنی و بری تا بهشت ↘️ 🔹به پدر و مادرت ؛ ب
#خانواده_ولایی ۸۰
استاد پناهیان:
« خاطره یه شهید »
🔶🔹🔸
▪️باباش بداخلاق بوده میزده...
🔻وقتی باباش عصبی میشده و میخواسته بزنه،
از خونه میومده بیرون
🔹بهش میگفتن :
بمون باهاش صحبت کن و جلوشو بگیر❗️
⚠️میگفته :
بابام بدجوری میزنه میترسم عصبی بشم
یه چیزی بگم خدا پدرمو در بیاره...
دانش آموزی بود بسیار با استعداد👌
کتک میخورد میومد مسجد
درس طلبگی میخوند✅
🔹روزی که میخواست بیاد جبهه،
و اجازه پدر شرط نبود به امر حضرت امام
به دليل کمبود شدید نیرو ...↓
( گفت میخوام برم جبهه )
بعد گفت : 👇
اگر برم بابام مامانمو طلاق میده
چون خیلی درگیری داشتن....
( رفت شهید شد )
⚠️سر چهلمش باباش مامانشو طلاق داد...
🔻یعنی :
این شهید تو خونه پدر و مادر رو
کنار هم نگه داشته بود👌✅
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃✵─┅┄
💟 @sahebzaman14 💟
1_1809200.mp3
4.63M
#این_که_گناه_نیست 57
💢میشه اینقدر بقیه رو، براَنداز نکنی؟
چه با چشمات
چه در فکرت...
✔️براَنداز کردن دیگران
و دیدن، شمردن،و نگهداشتن عیبهاشون، یه گناه بزرگه❗️
نگو این که گناه نیست👇
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃✵─┅┄
💟 @sahebzaman14 💟
علیرضا امیدی¦ آموزش ازدواج💞
🔹 #او_را ...۷۹ احساس میکردم به اندازه ی یک کوه سنگین شدم! چندین ساعت بی هدف تو خیابونا پرسه میزدم
🔹 #او_را ... ۸۰
صبح، زودتر از ساعتی که دیروز راه افتاده بودم،
از خونه دراومدم.
یه ماشین رو برای چند ساعت کرایه کردم و راه افتادم به سمت همون جایی که دیروز قایم شده بودم!
اتفاقات روز قبل تکرار شد و با دنده عقب از خیابون خارج شد!
برای احتیاط عینک آفتابیم رو زدم و شالمو کشیدم جلو
و دنبالش راه افتادم!
واقعا شانس آوردم که تو چراغ قرمز و ترافیک و پیچ و خم و... گمش نکردم!
بعد حدود نیم ساعت کنار خیابون نگه داشت.
با فاصله ازش پارک کردم تا ببینم چیکار میکنه.
همشون از ماشین پیاده شدن،
بجز اون،بقیه همون لباسای زشت دیروز تنشون بود!
از صندوق عقب یه کیسه برداشت و با هم رفتن سمت ساختمون نیمه کاره ای که چندتا کارگر جلوش مشغول کار بودن.
به همه دست دادن و رفتن تو!!
بعد چنددقیقه اون هم با یه دست لباس زشت مثل لباس بقیه از ساختمون خارج شد و یه کیسه گذاشت تو ماشین و برگشت !!
با چشم و دهن باز داشتم نگاه میکردم!
یعنی اون کارگر ساختمون بود!!!!؟؟؟😧
یعنی چی!؟
ناامیدانه نفسمو دادم بیرون...
انتظار داشتم از جاهای عجیب و غریب سر دربیارم!
و حالا....!😒
اما سعی کردم به خودم امید بدم!
بالاخره قبل یا بعد از اینجا یه جاهایی میرفت دیگه!
من باید میفهمیدم اون با این وضعش،
این آرامش رو از کجا میاره!
باید میفهمیدم کیه و چیکار میکنه!
تا اینجا میدونستم یه آخوند خوش تیپه،
که خودش و ماشینش و خونش پر از آرامشن!
به وقتش دعوا میکنه،
فقط زمینو نگاه میکنه،
خونش پر از عطر و انگشتر و کتابه،
و کارگر یه ساختمونه!!
هرچند همه چی تا اینجا جدید و عجیب بود برام،
ولی این همه ی اون چیزی نبود که من دنبالش بودم!
تا عصر همونجا کشیک میدادم.
کم کم داشت پیداشون میشد.
یه بار دیگه اومد کیسه رو برد و با لباس های تمیز خودش برگشت.
سوار ماشین شدن و برگشتن محلشون.
همونجا سر خیابون ماشینو نگه داشتم،تصمیم گرفتم یکی دو ساعتی صبر کنم،اگر پیداش نشد بعد برم خونه.
قبل تاریکی هوا ماشینش از سر خیابون پیچید.
روشن کردم و رفتم دنبالش.
خیابونا آشنا بودن برام!!
ماشین رو که نگه داشت،فهمیدم اینجا کجاست!
پیاده شد و رفت تو همون مسجدی که دفعه ی پیش رفته بود!
صدای اذان تو خیابون پیچید و چندنفری از لابه لای جمعیت خودشونو به مسجد رسوندن!
بارها برای این آدما احساس تأسف کرده بودم
اما حالا تقریبا میشد گفت که نظری ندارم!
بیشتر برام جالب بود که چجوری به چیزی که ندیدن اعتقاد دارن!
شاید اینا هم مثل اون،خدا رو دیده بودن!!
این دفعه اومدنش طول کشید!
چندنفر از مسجد اومدن بیرون،
معلوم بود که تموم شده!
اما از اون خبری نبود!
ماشینو بردم جلو و رو به روی مسجد نگه داشتم.
خواستم داخلو نگاه کنم که یهو دیدم با سه نفر داره میاد بیرون!
دو تا مرد میانسال و یکیشون هم کمی جوون تر از اون ها بود.
سریع رومو برگردوندم تا منو نبینه!
صداشون نزدیک و نزدیکتر میشد!
تا اینکه دقیقا کنار ماشین ایستادن!!
نفسمو حبس کردم و شالمو جلوتر کشیدم و به طرف خیابون نگاه کردم!
یکی از مردها گفت
" حاج آقا! انصافا تعارف میکنی؟؟ "
صدای خنده ی "اون" اومد و یکی دیگشون که بنظرم اون جوون تره بود، گفت
" شما برای ما ثابت شده ای آقاسجاد،
ولی این دفعه دیگه نمیتونی ما رو بپیچونی! "
باز خندید و صدای خودش اومد
"چه پیچوندنی داداش؟تو که میدونی...."
اون یکی پرید وسط حرفش
"آخه حاج آقا اینجوری که نمیشه!
شما از وقتی پیشنماز این مسجد شدی یه قرون هم نگرفتی!"
باز صداش اومد
"آقای غفاری آخه این چه حرفیه برادر من!
مگه من قبلا برای شما توضیح ندادم؟؟
من نذر کردم برای این کار هیچ پولی نگیرم!
بعدم امام زمان،فداشون بشم،
جلو جلو با ما این پولا رو تسویه کردن!
ما چندساله داریم از سفره آقا میخوریم که همین کارا رو انجام بدیم دیگه!
اگرم پولی برای من گذاشتید کنار،
بدین به نیازمندای محل!والسلام!
دیگه چه حرفی میمونه؟؟"
اونی که اول از همه صحبت کرده بود ادامه داد
"هیچی حاجی جون!دمت گرم!
چی بگم!"
باهم خداحافظی کردن و رفتن.
داشتم فکر میکردم که یعنی چی!
مگه آخوندا از همین کارا پول در نمیارن!!؟
دنبالش رفتم،
وقتی دیدم داره میره سمت خونه ،منم از همونجا برگشتم سمت خونمون!
"محدثه افشاری"
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃✵─┅┄
💟 @sahebzaman14 💟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وظیفه رهبری در این مملکت چیه؟( خود آقا توضیح میدن )- نشر حداکثری
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃✵─┅┄
💟 @sahebzaman14 💟
#یابن_الحسن(عج) ❣
🌾دیریست که #آواره ی دشتی آقا
🍂رفتی و دوباره برنگشتی آقا😔
🌾شاید که تو آمدی و دیدی #خوابیم
🍂از خیر تماممان #گذشتی آقا😔
#شرمندتیم_مولا
#امام_زمانی_شو 💔
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🌹🍃🌹🍃
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃✵─┅┄
💟 @sahebzaman14 💟
┄┅─✵🍃🌸﷽🌼🍃✵─┅┄
✅ ادامه مباحث 👇
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخونیم
#خانواده_ولایی
#اینکه_گناه_نیست
✅ادامه رمان مذهبی👇
#رمان_اورا
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃✵─┅┄
💟 @sahebzaman14 💟
علیرضا امیدی¦ آموزش ازدواج💞
. #چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم 80 🌹استاد پناهیان 💠 خدمت آموزش و پرورشیان عزیز بودم گفتند ما چه جور
.
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم 81
استاد پناهیان
💠 رگ خواب شما رضایت اهل بیته ، بخدا قسم به هر کدوم شما بگن کاراتون مورد رضایت امام زمان (عج) نیست دق میکنید .
اگه قبوله من یه روایت خوشگل برات بخونم صفا کنی؟
قبوله اقا ؟
بله...... ✅
🔴 فرمود تو از دوستان خاص ما نیستی ،
اگر مردم شهرت هزار نفر یا بیشتر باشند اونوقت همه به تو لبخند زدند و گفتند تو آدم خوبی هستی ،
خوشحال بشی ،
مردم شهرت برگردند بیخود به تو بگن تو آدم بدی هستی و تو ناراحت بشی .
تو چیکار به حرف مردم داری ؟
کسی از دوستان خاص ماست که مستقل باشه ، ✅
خودش محکم وایساده دیگه ، چیکار داره کسی تحویلش بگیره یا نگیره . ✅
مستقل بودن و کجا تجربه کنیم ؟
اونجایی که همه مهمونا نشستن تو خونه ،
موذن میگه ، الله اکبر ....
میگی من کار دارم الان میخوام نماز بخونم ...
آخه ، الان مهمون هست ، آخه ناجوره ، آخه ضایعه ...
اینا چیه میگی ؟
حتی نمیخواد دیگرانم دعوت بکنید ،
به مهمون میگی ، شما این میوه رو میل بفرمایید ، 🍊🍋
اینم یه مجله ، اینم یه روزنامه ،
📖📰
من دو دقیقه کار دارم برم و برگردم ، میگه کجا ؟
میگی نمازم و اول وقت بخونم ، من بنده هستم ، من عبدم .
اربابم فرمان داده من باید برم ،
من مثل شما آزاد نیستم عزیز دلم فدات بشم .
✅🔰
مثلا ها ... اگه رفیق جون جونیت بود
راحت باش باهاش ،
بگو دو دقیقه اینجا باش تا من نمازم و بخونم و برگردم .
آقا چرا من نماز بخونم اون نخونه ؟
شاید خدا از اون نمیخواد ، شاید اون بنده ضعیف خداست ،
تو چیکار داری سر نماز دعاشم بکن
برگرد بهش لبخندم بزن .
😊
چیکار داری ؟
کار تو اثرش و روی اون میگذاره .
میگه عجب آدم مستقلی ، چقدر قرصه .
✅
چرا ما به هم دیگه نگاه میکنیم برای نماز خوندن ؟
مستقل باشیم رو پای خودمون بایستیم .
✅🔰✅🔰
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃✵─┅┄
💟 @sahebzaman14 💟
علیرضا امیدی¦ آموزش ازدواج💞
#خانواده_ولایی ۸۰ استاد پناهیان: « خاطره یه شهید » 🔶🔹🔸 ▪️باباش بداخلاق بوده میزده... 🔻وقتی با
#خانواده_ولایی ۸۱
استاد پناهیان :
➖♦️▪️🔹
⭕️ قابل توجه اونایی که میگن ؛👇
وقتی پدر و مادرمون به هم احترام نمیذارن
و ولایت مدار نیستن..!!!
ما که دیگه معلومه چه وضعیتی داریم😐
دوستان ما میتونیم باعث تغییر اونا بشیم👌
نه اینکه اونا باعث سیاه شدن عاقبت ما بشن 👏✔️
🔻یه وقت جوونه پس فردا معتاد شد و گفت :
پدر مادرم با هم تو خونه دعوا داشتن...👇
کسی گوش نمیده
سر خودشو شیره نماله 😊✔️
🔹من عقده ای هستم بهم محبت نکردن...
⚠️ما داشتیم پسری که :
هیچ محبتی بهش نکردن ولی ،
شده گل سرسبده رزمنده ها...
چه معرفتی, دل میبرد❤️🌺
💢اون همه تاکید در خانواده ها هست
همه چی رو میشه جبران کرد✅
خدا ان شاءالله به ما توفیق خانواده داری بده🙏🏻
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃✵─┅┄
💟 @sahebzaman14 💟
1_1809518.mp3
4.37M
#این_که_گناه_نیست 58
💢تو نمیتونی بدون دیگران،
و به صلح رسیدن با اونا،بزرگ بشی!
حواست به دور و برت باشه👇
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃✵─┅┄
💟 @sahebzaman14 💟
علیرضا امیدی¦ آموزش ازدواج💞
🔹 #او_را ... ۸۰ صبح، زودتر از ساعتی که دیروز راه افتاده بودم، از خونه دراومدم. یه ماشین رو برای چند
🔹 #او_را ... ۸۱
فردا جمعه بود و این به معنی این بود که احتمالا نه کلاس داشت و نه کار!
صبح زود از خونه درومدم،
شب قبلش از مامان اجازه خواسته بودم که برای تنوع،چند روزی ماشینامون رو با هم عوض کنیم.
صبح جمعه خیابون ها خیلی خلوت بود و خیلی زودتر از اونی که فکرش رو میکردم رسیدم به محلشون.
ساعت حدودا هشت بود که یکم عقب تر از کوچشون ماشین رو نگه داشتم.
احتمال میدادم الان خونه باشه اما بعد از پنج دقیقه از کنار ماشین رد شد و رفت سمت کوچشون!!
این وقت صبح از کجا میومد؟؟!!😳
آه از نهادم بلند شد...!
دوست داشتم از تک تک کاراش سر دربیارم!
دلم داشت ضعف میرفت...
کیک و شیری که به جای صبحونه خریده بودم رو از کیفم درآوردم و باز کردم.
دم دمای ظهر دوباره پیداش شد.
یه پیرهن سفید پوشیده بود و خیلی مرتب به نظر میرسید.
دنبالش رفتم،
بعد چنددقیقه رسیدیم انقلاب،
از ماشین پیاده شد و رفت سمت دانشگاه تهران!
کوبیدم رو فرمون و نالیدم:
وای...کارم دراومد!
حالا باید چهار ساعت معطل نماز جمعه بشم!!😒
بقیه جمعیت هم ،هم تیپ خودش بودن!
خواستم برم تو ببینم چه خبره،چی میگن!
ماشین رو نزدیک ماشین اون پارک کردم و پیاده شدم.
رفتم جلو اما یدفعه ایستادم.
هر زنی که وارد میشد چادر سرش بود!
یه قدم به عقب برداشتم و سریع برگشتم تو ماشین.
اصلا دلم نمیخواست برم وسط اون جمعیت!
میخواستمم احتمالا نمیتونستم!!
بیشتر از یه ساعت اونجا معطل شدم.
حوصلم داشت سرمیرفت!
کم کم جمعیت داشتن خارج میشدن.
عینک رو زدم و شالم رو کشیدم جلو.
بعد چنددقیقه از بین جمعیت اومد بیرون.
دوباره افتادم دنبالش،
نمیدونستم کجا میره،
اما معلوم بود خونه نمیره!
افتادیم تو اتوبان تهران،قم!
یعنی میخواست بره قم؟؟😳
دو دل شدم که دنبالش برم یا نه!
من که تا اینجا چند ساعت معطل شده بودم!اینم روش!😒
مصمم تر سرعتمو زیاد کردم و با کمی فاصله دنبالش رفتم،
بعد از چندین دقیقه پیچید سمت بهشت زهرا!!😳
کلافه غر زدم
-آخه اینجا چراااا...😢
حداقل خیالم راحت شد که از قم سردرنمیارم!!
بهشت زهرا خیلی شلوغ بود.
از ماشین پیاده شد و با دو تا بطری رفت...
ترسیدم دنبالش برم منو ببینه.
دستمو کوبیدم رو فرمون و دور شدنش رو نگاه کردم.
اما خیلی هم دور نشد،همون نزدیکا نشست کنار یه قبر
و دستشو کشید روش....
بالای قبر یه پرچم سبز نصب شده بود که روش نوشته بود
"یا اباالفضل العباس (ع)"
همینجور که لبش تکون میخورد یکی از بطری ها رو خالی کرد و سنگ رو شست.
بعد سرش رو انداخت پایین و دستش رو گذاشت رو صورتش.
تمام حواسم به حرکاتش بود!
بعد چنددقیقه دستاش رو برداشت،
صورتش خیس اشک بود!!
سرش رو تکون میداد و حرف میزد و گریه میکرد!
با دهن باز داشتم نگاهش میکردم!
هیچوقت فکرنمیکردم اونم بتونه گریه کنه!
اصلا بهش نمیومد!!
اصلا چه دلیلی داشت گریه کنه...!
اون که مشکلی نداشت!
گیج شده بودم!
نمیدونم چرا گریه هاش دلم رو آتیش میزد...💔
فکرکنم یک ساعتی شد که زانوهاش رو بغل کرده بود و اونجا نشسته بود!
خیلی دوست داشتم بدونم اون قبر کیه!
یه لحظه فکر کردم نکنه...
بطری ها رو که برداشت فهمیدم کم کم میخواد بلند شه!
ماشین رو روشن کرد و راه افتاد،
با دودلی یه نگاه به ماشینش کردم و یه نگاه به اون سنگ قبر!
یکم معطل کردم اما بعد سریع از ماشین پیاده شدم و دویدم به طرف اون قبر!!
یه عکس آشنا روش بود...
و یه اسم آشنا!!
"شهید صادق صبوری"!
ماتم برد!
پدرش بود...!!
"محدثه افشاری"
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃✵─┅┄
💟 @sahebzaman14 💟
┄┅─✵🍃🌸﷽🌼🍃✵─┅┄
✅ ادامه مباحث 👇
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخونیم
#خانواده_ولایی
#اینکه_گناه_نیست
✅ادامه رمان مذهبی👇
#رمان_اورا
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃✵─┅┄
💟 @sahebzaman14 💟
علیرضا امیدی¦ آموزش ازدواج💞
. #چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم 81 استاد پناهیان 💠 رگ خواب شما رضایت اهل بیته ، بخدا قسم به هر کدوم
.
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم 82
استاد پناهیان
💠 بگذارید یه خلاصه ای از بحث شبهای قبل بگم .
شبهای قبل گفتیم ، نماز خوب خوندن یعنی نماز مودبانه خوندن نه نماز عاشقانه خوندن ،
که به ما نیامده است ❌
ما از خدا به این سهولت روزی پنج مرتبه نمیترسیم ،
تو عمرمون یه بار از خدا نمیترسیم ،
♨️⭕️♨️
💠 "واما من خاف مقام ربه "،
چشیدنش برای اولیای خداست .
نه اینکه تازه بخاطر گناهامون از خدا بترسیم ،
نه ما نماز خائفانه میتونیم بخونیم ،
نه ما نماز عاشقانه میتونیم بخونیم .
والا به خدا ما دلمون برا خدا تنگ نمیشه ،
که بگیم " ارحنا یا بلال " بلال اذان بگو ، بگو من راحت بشم .
که رسول خدا میفرمود،
✅🔰✅
گو موذن برکشد فریاد را
تیشه ای ده تیشه ای فرهاد را
این دل قاصی چو کوهی سنگ شد
در فراقت در هزاران رنگ شد
این اذانست یا صدای پای یار
این نسیمست یا نوای جویبار
پر کنید از گوشه هایش گوشتان
تا کند با نغمه ای مدهوشتان
گر نوایش بر لب داود بود
از سماءش عالمی نابود بود
🌺🍃🌺
اذان که برای ما ناله عاشقانه نیست .
ما نمیتونیم در مرحله اول نماز عاشقانه بخونیم ،
خیلیام دست رو دست گذاشتند ...
ان شاءالله یه روزی عاشق بشیم ،
💞💖💞
آدم بشیم ، یه نماز خون خوبی بشیم ،
🙏
من نمیدونم این آدمها این سبک دینداری رو از کجا آوردند ؟
آقا شما مخالفی ؟
اگه عاشق خدا بودی ، اگه دلت لک زده بود برای گفت و گوی باخدا ،یک نماز عاشقانه بخونی؟
نه حاج آقا ، ما کدوممون مخالفیم ؟
ما قطعا اونموقع میمیریم برای خدا ، اون که دیگه معلومه که ....
پس الان چیکار کنیم؟
هیچی ، منتظریم تا عاشق بشیم 😊
تو قاشقم نمیشی چه برسه به اینکه عاشق بشی .
اینجوری آدم عاشق میشه؟
سرزنشها گر کند خار مغیلان غم مخور
چه کتکی خوردی در این راه ؟
⁉️⁉️⁉️
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃✵─┅┄
💟 @sahebzaman14 💟