eitaa logo
مدرسه معارف علامه طباطبایی
887 دنبال‌کننده
117 عکس
142 ویدیو
5 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
مدرسه معارف علامه طباطبایی
🔶 تعقل زن در عاشورا (۱) واکاویِ الگوها و نگرش عقلی به آنان، هیچ منافاتی با قداست آنها ندارد. قداست
🔶 تعقل زن در عاشورا (۲) نگاه مردانه آن جامعه که بر همه چیز حاکم است، زن را تنها ابزاری برای غرائز خود دانسته و این را مشروع و حق خود می‌داند که درباره اسیران زن نیز چنین درخواست شهوانی به نهایت خود می‌رسد. در ماجرای جنگ‌های داخلی پس از رحلت پیامبر چنین رفتارهایی با شدت انجام شده و داستان‌های فراوان و شنیعی در این باره نقل می‌شود. اما در این ماجرا چگونه این اسیران در نهایت امنیت و در یک «حصار قدرتمند» هستند که با وجود رفتارها و فشارهای سخت، کسی جرأت چنین تعرضی به این اسیران نمی‌کند؟ راز این «حصار و امنیت قدرتمند و حفاظت ویژه» آن چیست و این تناقض عریان چگونه ایجاد می‌شود؟ ذات مصیبت، «درد و رنج و ناراحتی» است و چنین دردی برای زنان عاشورا در اوج و بالاترین حد آن است و تمام دردهای مردانه با انعکاسی بیشتر بر زنان منعکس است؛ اگر مردان با شهادت از این درد رها می‌شوند، این درد برای زنان ادامه پیدا می‌کند بلکه بیشتر و کامل‌تر و عمیق‌تر می شود. در این میان «زیبا دیدن» این مشکلات چه معنی و مفهومی دارد؟ نمی‌توان زیبائی آن را به دلیل «اثر تکاملی» آن دید، چون زیبائی غیر از مؤثر بودن است و «دوگانه مصیبت و زیبائی» به صورت همزمان و به عنوان یک تناقض آشکار چنان خودنمائی می‌کند که خود یک جلوه ویژه در این واقعه است. آنچه از برآیند تمام این عوامل و مختصات این روایت در مورد «هویت زنانه در عاشورا» برداشت می‌شود، شخصیتی است رازآلود، غیرقابل تحلیل اما مقتدر و قدرتمند که عامل، تاثیرگذار و فضیلت‌محور است. شخصیتی که تحلیل و درک ابعاد هویتی و حتی انگیزه‌ها و نیات و مقاصد او به راحتی قابل درک نیست و بعد از گذشت قرن‌ها چنان مکتوم و پیچیده است که هر گرایش فکری از مخالف و موافق می‌تواند برداشت‌های خود را داشته باشند. بدون تردید اگر چنین هویت و ماهیت زنانه‌ای را در همین اوج و قله‌ای که واصل شده است، در نظر بگیریم نمی‌تواند الگوی هیچ انسان بزرگ و کوچکی شود. آنچه که به عنوان «زینب زمانه» و «زینب‌گونه شدن» و مانند اینها گفته می‌شود در حد یک استعاره و شعار تشویقی قابل قبول است، اما به عنوان یک الگوی تمام عیار و قابل تبعیت از تمام جهات غیر ممکن است. آنچه در عاشورا رخ داده -اگر همه ابعاد ثبوتی و اثباتی آن را در نظر بگیریم- در تمامی تاریخ بشر بدون بدیل است و حتی معصومین نیز بر این منوال عمل نکرده‌اند. بی‌مانند بودن این حادثه با تمام ابعاد آن ربطی به اعتقاد و گرایش ما ندارد و به عنوان یک واقعیت بیرونی گفته می‌شود. اما به عنوان مسیری برای انسان متوسط و با صرف‌نظر کردن از آن برتری‌های بی‌مانند، می‌تواند برای هر فرد به اندازه ظرفیت و توان خود الگو بوده و با توجه به این قله بلند انسانی راه خود را به سوی برتری و فضیلت باز کند و مسیر خود را بشناسد. حال، مهم‌ترین برداشت و راهنمائی از این هویت برتر زنانه و الگوی خاص عاشورائی آن چیست؟ اول. توجه به پیچیدگی‌های انسانی که در هویت زنانه به اوج خود می‌رسد و تا حد رازآمیزی عمیق می‌شود. کنار گذاشتن تصورات ساده و یک بُعدی و تک‌ساحتی به انسان گرچه همیشه خسارت‌‌بار است، اما در مورد هویت زنانه به مرتبه غیر قابل قبولی می‌رسد. اگرچه این پیچیدگی‌ها در تناقضات عاشورا شکل روشن و اجرائی‌تری پیدا می‌کند اما برای انسان امروز بیشتر از گذشته قابل اجرا است. دوم. زیربنائی‌ترین تناقضی که در عمل به ما کمک می‌کند تا تمام تناقضات دیگر را شناخته و به سوی آن حرکت کنیم، عبارت است از «حفظ مرتبه و فضیلت انسانی» در عین «حضور مقتدرانه در زندگی حقیقی فردی و اجتماعی». در اکثر موارد این دو، در تناقض جدی و روشنی قرا می‌گیرند و تمام اقتدار و عمل و بی‌عملی هویت عاشورائی زن در این است که در این تناقض موفق و پیروز از میدان بدر شده است. مجموعه گرایش‌های سنتی ما طرف اول را به تنهایی حفظ کرده و گرایشات مدرن به بخش دوم این تناقض توجه کرده و از اولی غافل است. اما هویت زن در عاشورا برآیندی تمام عیار و کامل از این دو است. سوم. اساسی‌ترین امکان را برای مسیر انسانی و اجرای دو مطلب قبلی فراهم می‌کند و اکثر موفقیت انسان در همین یک نکته است: «ظرفیت انسانی و توسعه آن»؛ این اساسی‌ترین شرط برای پیمودن این راه پیچیده و سخت و مستصعب است و فضیلت خاص زنان عاشورائی، رسیدن به این قله ظرفیت انسانی بوده و این زیربناست که آنان را در ان اوج کمال بشری قرار می‌دهد. 📚 👁 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام | اینستا | ایتا | آپارات
🔶 مبارزه خاموش (۱) در رابطه با حرکت امام حسین سلام‌الله‌علیه برداشت‌های متفاوتی شده است. حضرات معصومین علیهم‌السلام راهی را در پیش گرفتند که بهترین گزینه برای مطرح کردن دین، و مطرح کردن مظلومیت خدای تبارک و تعالی هست؛ چیزی که فطرت به آن گواهی می‌دهد. دشمنان هم از همین راه استفاده می‌کنند؛ همین الان که ما و شما داریم با هم صحبت می‌کنیم دشمنان دارند ما را به عنوان جنگ‌طلب، پرخاش‌گر، به عنوان کسانی که مثلا قمه می‌زنند، خون‌ریز هستند؛ و خودشان را در قالب مظلومیت، و مدافع حقوق بشر، مدافع حقوق حیوانات نشان می‌دهند، و به اصطلاح عرفی پیراهن عثمان درست می‌کنند! چرا مظلومیت امیرالمؤمنین علیه‌السلام به خصوص بعد از عثمان عمیق‌تر شد؟ چون آنها از راه مظلومیت پیش رفتند! با اینکه امیرالمؤمنین سلام‌الله‌علیه در قتل عثمان هیچ شراکتی نداشت، ولی معاویه از این راه پیش آمد که ما خون‌خواهِ مظلوم هستیم، و تو شراکت داشتی در خون عثمان؛ در حالیکه امیرالمؤمنین هیچ شراکتی نداشت، بلکه دفاع هم کرد. خود امیرالمؤمنین سلام‌الله‌علیه عبارتی دارد -که من هر وقت یادآور این عبارت می‌شوم، تأثر پیدا می‌کنم- حضرت می‌فرماید من آنقدر از عثمان دفاع کردم که «خَشَیْتُ أَنْ أَکُونَ آثِما» می‌ترسم که معصیت خدا را کرده باشم! منظور این است که همان‌طور که آن موقع از راه مظلومیت عثمان، امیرالمؤمنین علیه‌السلام را که اول مظلوم بود، مظلوم‌تر کردند؛ الان هم که همین‌طور است. به همین خاطر در مبارزه و مقابله، بالاترین روشی که اهل‌بیت عصمت و طهارت مطرح می‌کنند، پیش‌روی از راه مظلومیت است؛ و این را حضرت زهرا سلام‌الله‌ علیها پایه‌گذاری کردند. به این عنوان که قبر خودشان را مخفی کردند، گریه‌های ممتد داشتند، گریه‌هایی که به ایشان خطاب شد یا شب گریه کنید یا روز! ایشان خواستند از راه اشک کار را پیش ببرند. خدای تبارک و تعالی قضیه عاشورا و کربلا را یک جوری رقم زد، که مظلومیت در اعلا مرتبه‌اش نمود داشته باشد. بعضی‌ها به طفل شیرخوار حساس‌اند، علی‌اصغر را مقتول این جریان قرار داد؛ بعضی‌ها به جوان حساس‌اند، و می‌گویند داغ جوان نبینی، علی‌اکبر را خدای متعال به میدان آورد... بعد مسأله اسارت اسرا و جریان حضرت زینب که لابلای این کاروان مظلوم، سرهای بریده باشد. یعنی به شدیدترین شکل و واضح‌ترین شکل مظلومیت، خودش را نشان داد. طوری‌ که این مظلومیت به قدری واضح و آشکار شد که در کاخ یزید هم اذان خوانده شد، و خود یزید هم آمد و گفت که تقصیر من نبود، من راضی به این کار نبودم؛ ابن زیاد این کار را کرد! خدای تبارک و تعالی از راه مظلومیت قضیه کربلا را رقم زد. بهترین روشی که در تاریخ شکل گرفته، همین روشی است که حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها در پیش گرفتند؛ و آن مبارزه منفی و خاموش است؛ مبارزه‌ی بی سروصدا، مبارزه‌ی بدون اسلحه، بدون هیاهو. امام حسین سلام‌الله‌علیه که خودش این کاروان را -در طول تاریخ- به راه انداخت، منحصر به زمان خودشان و عاشورا تنها نبود. بعد از جریان عاشورا این قافله همین‌طور که شاید نزدیک به بیست میلیون نفر الان به طرف کربلا می‌روند؛ یک حرکت و مبارزه فراگیر، ولی بی سر‌و‌صداست. کسی اسلحه همراهش نیست؛ اگر کسی اسلحه همراهش باشد، در واقع دارد خیانت می‌کند. افراد مطرح نیستند؛ فقط امام‌ حسین سلام‌الله‌علیه مطرح می‌شود. این مبارزه از راه پیاده‌روی است؛ مبارزه از راه بردن زن و بچه، طفل شیرخوار، در این گرمای پنجاه درجه که امام صادق سلام‌الله‌علیه دعا می‌کند برای این افراد و می‌فرماید که خدایا رحم کن به این چهره‌های سوخته! یکی از اساتید در تشرفی که داشتند می‌فرمودند، خود حضرت ولی‌عصر سلام‌الله‌علیه به کاروان اربعین خدمت می‌کردند، و فرمودند که جدم حسین سلام‌الله علیه این کاروان را برای ظهور من به راه انداخته است. در روایات نقل شده ظهور حضرت ولی‌عصر وقتی فراگیر می‌شود، که قبلش تمام عالم متوجه امام حسین می‌شوند. کأنه قبل از ظهور، امام حسین سلام‌الله علیه در همه عالم شناخته می‌شود؛ از بودایی گرفته، تا مسیحی -ما خودمان سه سال پیش در مسیر اربعین صابئی دیدیم- و همه‌ی عالم حسین علیه‌السلام را می‌شناسند؛ که وقتی امام زمان سلام‌الله علیه ظهور می‌کند، می‌فرماید «یا أهل العالم، إنّ جَدّی الحسین...» و این راه مبارزه، یعنی پیش‌روی از راه مظلومیت، پیش‌روی از راهی که هیچ کسی نمی‌تواند جلویش را بگیرد. بدون اسلحه، بدون توهین به کسی یا حکومتی... امام حسین علیه‌السلام خودشان پایه‌گذار کاروان اربعین هستند؛ برای چی این کاروان را راه انداختند؟ ادامه دارد ... 👁 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام | اینستا | ایتا | آپارات
مدرسه معارف علامه طباطبایی
🔶 مبارزه خاموش (۱) در رابطه با حرکت امام حسین سلام‌الله‌علیه برداشت‌های متفاوتی شده است. حضرات معصو
🔶 مبارزه خاموش (۲) امام حسین علیه‌السلام خودش پایه‌گذار کاروان اربعین هستند؛ برای چی این کاروان را راه انداختند؟ امام سجاد سلام‌الله علیه حدود چهل سال بدون اینکه هیچ اسلحه‌ای به دست بگیرند، مرتب در هر جایگاهی با گریه می‌خواستند مظلومیت پدرشان را معرفی بکنند. درک اینکه کدام گزینه برای احیای دین موفق‌تر است، بالاترین چیزی است که امام زمان سلام‌الله علیه از ما می‌خواهد. راهی که خدای تبارک و تعالی از طریق حضرت زهرا سلام‌الله علیها و امام حسین سلام‌الله علیه پیش روی مؤمنین قرار داد؛ حرکت و مبارزه منفی، خاموش و همگانی است. در مبارزه ظاهری و با اسلحه، عده‌ای خاص می‌توانند ورود پیدا کنند؛ مبارزه‌ای که همه می‌توانند در آن وارد شوند، از طفل شیرخوار گرفته تا پیرمرد نود ساله، از نظامی گرفته تا روحانی، از بازاری گرفته تا زنان... کاروانی که هر سال برای احیای دین و برای بقای دین، -همه زحمت‌ها و تلاش‌ها برای این است که دین بماند- یک حرکتی است که هیچ‌کس نمی‌تواند بگوید که شما دارید به من توهین می‌کنید؛ این مؤثرترین و زلال‌ترین و خالصانه‌ترین و موفق‌ترین گزینه برای استقرار حکومت الهی است. چرا امام حسین سلام‌الله علیه این مسیر را پیش بردند؟ چه هدفی پشت سر این اشک‌ها هست، که امام حسین سلام‌الله علیه فرمود «أنا قتیل العبرة» من اصلا کشته شدم که اشک ریخته بشود؟ چون اگر اشک ریخته بشود، انسان زلال می‌شود، طهارت پیدا می‌کند، سنخیت با اهل‌بیت عصمت و طهارت پیدا می‌کند. سوخت ظالم از عمل مظلوم تأمین می‌شود. این کلمات از من نیست، از معصوم سلام‌الله علیه است. اهل‌بیت عصمت و طهارت فرمودند که ظالم با ظلمش از بین می‌رود، اما شما ظالم را تغذیه نکنید! درست مثل این است که ماشینی که مثلا بر سر شما بمب می‌اندازد، بنزینش را شما تأمین کنید؛ خب بمب بر سر خودتان می‌افتد؛ ولی شما می‌گویید چاره‌ای نداریم! یعنی در بازار ما می‌شود دروغ نباشد؟ ربا نباشد، خلاف نباشد، نیرنگ نباشد؟ زن‌های ما می‌توانند همه عفیفه باشند؟ امام حسین سلام‌الله علیه یک راهی را در پیش گرفتند که با مطرح کردن این راه خواستند بشریت را متوجه کنند، که اگر طهارت داشته باشید، اگر گریه داشته باشید... از خود معصوم سلام‌الله علیه رسیده که قوم بنی‌اسرائیل حکومت فرعونی را با اشک از بین بردند؛ فرمودند چهل صباح گریه کردند به خاطر کثافت‌کاری‌های خودشان و حکومت فرعونی منقرض شد! ۱۷۰ سال انقراضش جلو افتاد؛ لذا امام معصوم فرمودند که «... و کذلک أنتم» و شما هم اگر از راه اشک بروید، شما هم اگر از راه تضرع و استغفار پیش بیایید، ظالمی باقی نمی‌ماند. عبارت دیگری از خود امام زمان سلام‌الله علیه به ما رسیده است که «فَمَا يَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلاَّ مَا يَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَكْرَهُهُ...» آن چیزی که ما را محبوس کرده، اعمال شماست! دیگر با چه بیانی بگویند؛ یعنی این اعمال که مکروه ماست و ما نمی‌پسندیم، ما را زندانی کرده است. حالا ما بگوییم دشمنان شما را زندانی کردند، اسراییل شما را زندانی کرده، امریکا شما را زندانی کرده؛ می‌گوید نه، اعمال شما سبب شده؛ کدام را بپذیریم؟ کلام معصوم یا فکر و خیال خودمان را؟ دشمن که امام زمان را نمی‌خواهد، ما امام زمان را می‌خواهیم؛ امام زمان می‌گوید شما من را نمی‌خواهید: «اَلطَّرِيدُ اَلشَّرِيدُ»! لذا اگر کسی بخواهد که درکی نسبت به عاشورا و حرکت عاشورا، و درکی نسبت به اربعین و حرکت اربعین داشته باشد؛ بالاترین مرتبه‌اش این است که انسان بفهمد که حرکت امام حسین علیه‌السلام یک حرکت خاموش بود. بالاترین مرتبه‌اش این است که بفهمد حرکتِ نتیجه‌بخش، اشک است: «اِرْحَمْ مَنْ رَأسُ مالِهِ الرَّجاءُ، وَ سِلاحُهُ الْبُكاءُ» اسلحه‌اش گریه است. لذا همانطوری که امام زمان فرمودند که جدم امام حسین این کاروان را برای ظهور من راه انداخته‌اند؛ کسی که در این پیاده‌روی شرکت می‌کند، باید نیتش این باشد که من می‌خواهم برای فرج قدم بردارم، و این قدم‌ها برای فرج است. برای فرج یعنی چی؟ یعنی من را به آن نقطه اشک برسان، من را به آن نقطه طهارت برسان، من را به آن نگاه سالم و نگاه معصومین در حرکت خودشان برسان؛ که من بدانم که هر چقدر پاک‌تر باشم، در خانه نسبت به همسرم رفتارم بهتر است؛ یا اگر درس می‌خوانم، خالصانه‌تر است. 👤 بخشی از بیانات یکی از شاگردان سلوکی مرحوم سعادت‌پرور(ره) 👁 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام | اینستا | ایتا | آپارات
26.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 رحلت جانسوز پیامبر اکرم(ص) و شهادت امام حسن مجتبی(ع) و امام رضا(ع) را تسلیت می‌گوییم.🏴 👁 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام | اینستا | ایتا | آپارات
محمدحسین قدوسی - تشنه زیر باران.mp3
1.95M
🎧 تشنه زیر باران «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَىٰ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَٰكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ» (اعراف-۹۶) 👁‍🗨 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام | اینستا | ایتا | بله | آپارات
9.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اسلام همان‌طور که مکرر گفته‌ایم دین عمل است، نه دین حرف؛ و شریعت کوشش است، نه فرض؛ و مسلمانان به این درجه از انحطاط و سقوط اخلاقی و فرهنگی نرسیدند، مگر به خاطر همین که به انجام تشریفات ظاهری اکتفا نموده و از روح دین و باطن امر آن بی‌خبر ماندند. علامه طباطبایی (ره) 🔗 http://eksir.org/ 👁🗨 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام | اینستا | ایتا | بله | آپارات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⁉️ آیا «ذکر یونسیه» که مورد توجه علما و بزرگان بوده، نیاز به اجازه و آداب و شرایط خاصی دارد؟ بخش اول در رابطه با این ذکر روایتی وارد شده که هم حکیمانه و هم عقلی است؛ این جمله از معصوم علیه‌السلام رسیده، و احتیاج به اجازه هم ندارد. امام علیه‌السلام فرمودند: «وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اِغْتَمَّ كَيْفَ لاَ يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ «لاٰ إِلٰهَ إِلاّٰ أَنْتَ سُبْحٰانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ اَلظّٰالِمِين» تعجب می‌کنم که کسی غم دارد و پناه نمی‌برد به این ذکر «فَإِنِّي سَمِعْتُ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا «وَ نَجَّيْنٰاهُ مِنَ اَلْغَمِّ وَ كَذٰلِكَ نُنْجِي اَلْمُؤْمِنِينَ» استناد امام معصوم سلام‌الله‌علیه هم به خود آیه‌ی قرآن است که همان‌طور که حضرت یونس را از غم نجات دادیم «وَ كَذٰلِكَ نُنْجِي اَلْمُؤْمِنِينَ» اهل ایمان را نجات می‌دهیم. اما سؤال و نیاز هر کسی به اندازه‌ی درکش هست؛ ما شاید حدود پانزده سال پیش عتبات مشرف شده بودیم، یک آقایی که بچه کوچکی داشت، همراه ما بود؛ موقعی خارج شدن از حرم امام حسین سلام‌الله‌علیه، کفش خودش و خانمش بود، ولی کفش بچه نبود؛ و مجبور شدند برای بچه کفش بخرند، با اینکه کفش قبلی را هم تازه خریده بودند. قبل از زیارت، هر چه بچه اصرار می‌کرد من کفش می‌خوام، به او می‌‌گفتند چون برات تازه کفش خریدیم، دیگه نمی‌تونیم برات کفشِ تازه بخریم؛ اما وقتی کفش گم شد، مجبور شدند دوباره برایش کفش بخرند؛ بعد از اینکه کفش خریدند، بچه گفت من از امام حسین کفش خواستم! این آقا می‌گفت دفعه‌ی بعد که حرم مشرف شدیم، کفش قبلی سر جایش بود! حالا امکان دارد کفش بزرگ را یکی اشتباهی بپوشد، اما کفش بچه شش هفت ساله را بعید هست، و اینکه دفعه‌ی بعد سرجایش باشد، معلوم است کار خود امام حسین سلام‌الله‌علیه بوده، مأمور فرستاده تا دعای کودک را اجابت کند. اما نکته مهم این است که ما معمولا به خاطر حاجت خودمان، متوسل به این ذکر یا به اذکار دیگر می‌شویم؛ نه اینکه برای حضرت قدم بر داریم! درحالی که اگر برای حضرت قدم برداریم «مَنْ شَغَلَ بِذِكْرِي عَنْ مَسْأَلَتِي أَعْطَيْتُهُ أَفْضَلَ مَا أُعْطِي مَنْ يَسْأَلُنِي» کسی که با یاد من حاجتش را فراموش کند، بیشتر به دنبال حاجتش می‌روم. در روایت فراوان است که اگر کسی به دنبال حاجت برادر مؤمنش برود، خدای تبارک و تعالی به دنبال حاجتش می‌رود. حالا اگر کسی کاری را برای امام زمان انجام بدهد، برای فرج انجام بدهد، و خودش مشکلی داشته باشد؛ امام زمان سلام‌الله‌علیه می‌بیند و حاجتش را بر طرف خواهد کرد. کسی که برای فرج حضرت قدم برمی‌دارد، در مسیر برداشتن ظلم‌ها قدم برمی‌دارد. کسی که التزام به این ذکر دارد، متوجه این حقیقت می‌شود، که خودش ظالم ‌است؛ کسی که خودش را ظالم می‌بیند، می‌داند که امام علیه‌السلام به خاطر ظلم او محبوس است! و کسی که برای رفع حاجت امام علیه‌السلام و برای فرج و گشایش امام علیه‌السلام، ظلم‌های خودش را خاموش کند، این ذکر به او تنبه می‌دهد به اینکه تو ظالم هستی، و در ازل با تأخیر در قبول ولایت اهل‌بیت عصمت و طهارت علیه‌السلام مرتکب ظلم شدی، و اینجا با استغفار زیاد و این ذکر که حقیقتِ استغفار است، تنبه پیدا می‌کنی که من آتش‌های خودم را باید خاموش کنم؛ وقتی که آتش‌ها را خاموش کردی، مشی برای ولی‌عصر سلام‌الله‌علیه کردی، آن وقت هم خدای تبارک و تعالی جبران می‌کند. ادامه دارد ... 📌 بخشی از بیانات یکی از شاگردان سلوکی مرحوم سعادت‌پرور(ره) 👁🗨 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام | اینستا | ایتا | بله | آپارات
مدرسه معارف علامه طباطبایی
⁉️ آیا «ذکر یونسیه» که مورد توجه علما و بزرگان بوده، نیاز به اجازه و آداب و شرایط خاصی دارد؟ بخش او
⁉️ آیا «ذکر یونسیه» که مورد توجه علما و بزرگان بوده، نیاز به اجازه و آداب و شرایط خاصی دارد؟ بخش دوم اگر کسی به حقیقت این ذکر راه پیدا کند، لزومی هم ندارد تعداد خاصی بگوید؛ لزومی هم ندارد در سجده بگوید؛ ولی تنبه پیدا بکند که چرا من می‌گویم ظالم هستم؟ چرا بعد از «لاٰ إِلٰهَ إِلاّٰ أَنْتَ» می‌گویم «سُبْحٰانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ اَلظّٰالِمِين»؟ چه ربطی بین این دو هست؟ کسی که «لاٰ إِلٰهَ إِلاّٰ أَنْتَ» می‌گوید، یعنی اینکه از تو جز خیر صادر نمی‌شود؛ جز تو نیست. وقتی می‌گوید جز تو نیست، یعنی غیر از تو رحمت نیست، برکت نیست، لطف نیست، احسان نیست! وقتی که عدلِ محض زندانی باشد، در زندان به سوی ظلمه باز است؛ وقتی که مهرِ محض زندانی باشد، بی‌مهری پراکنده می‌شود؛ وقتی که زیبایی زندانی باشد، زشتی‌ها پراکنده می‌شود. همان معامله‌ای که با امیرالمؤمنین در طول بیست و چند سال خانه‌نشینی شد، همان را ما در طول تاریخ داریم با امام زمان سلام‌الله‌علیه انجام می‌دهیم. همان‌هایی که امیرالمؤمنین را زندانی کردند، در چهره‌های ما ظاهر می‌شوند، و امام زمان سلام‌الله‌علیه را زندانی می‌کنیم؛ چون خودشان فرمودند آنچه ما را محبوس می‌کند اعمال دوستان ماست! پس این ذکر توجه به این حقیقت است که وقتی من ظالم هستم، و در را به روی عدل بستم، یعنی نمی‌خواهم عدل بر من حکومت پیدا بکند، و لذا بی‌عدالتی‌ گسترش پیدا می‌کند. کسی که اعتراف به ظالمیت خودش می‌کند، یعنی من دوستدار عدل هستم، یعنی طالب امام هستم. نتیجه این ذکر طلب امام هست؛ نتیجه این ذکر طلب فرج است؛ نتیجه این ذکر طلب سعادت است، طلب رحمت است، طلب زیبایی است، طلب عقلانیت است. چون عقل وقتی که زندانی باشد، در به روی بی‌عقلی باز می‌شود. پس اعتراف به «سُبْحٰانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ اَلظّٰالِمِين» اعتراف به این است که ظلمِ من، عدلِ محض را زندانی کرده؛ و کسی که اعتراف می‌کند، یعنی می‌خواهد دری به روی عدلِ محض باز بکند، تا بر وجودش ولایت داشته باشد، تا سرپرستی او را بر عهده بگیرد؛ می‌گوید بیا عدل را بر وجود من حاکم کن، عدل را بر قلمِ من، و قدمِ من مؤثر کن؛ می‌خواهم که تحت مدیریت تو باشم. «سُبْحٰانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ اَلظّٰالِمِين»، درخواست مدیریت امام در وجود انسان است؛ یعنی بیا و مدیریت من را به عهده بگیر! همان که امام علیه‌السلام هم به خدای تبارک و تعالی عرض می‌کند: «إِلٰهِى هذِهِ أَزِمَّةُ نَفْسِى عَقَلْتُها بِعِقَالِ مَشِيَّتِكَ»(دعای صباح امیرالمؤمنین علیه‌السلام) این زمام علی را بیا بر عهده بگیر! وقتی امیرالمؤمنین این‌گونه می‌گوید، ما هم باید نسبت امیرالمؤمنین سلام‌الله‌علیه بگوییم. 📌 بخشی از بیانات یکی از شاگردان سلوکی مرحوم سعادت‌پرور(ره) 👁🗨 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام | اینستا | ایتا | بله | آپارات
30M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚡️یادِ خدا از زبان علامه طباطبایی رحمت‌الله‌علیه «فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ» (بقره-۱۵۲) 👁🗨 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام | اینستا | ایتا | بله | آپارات
41.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚡️ مستی‌ِ غفلت از زبان حجت‌الحق مرحوم سعادت‌پرور رحمت‌الله‌علیه «سُكْرُ الْغَفْلَةِ وَ الْغُرُورِ أبْعَدُ إفَاقَةً مِنْ سُكْرِ الْخَمُورِ» مستى غفلت و غرور از مستى شراب طولانى‌تر است.
(امیرالمؤمنین علیه‌السلام، غررالحكم، حديث ۵۷۵۰)
👁🗨 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام | اینستا | ایتا | بله | آپارات
🔶 بنیان تفکر شخصی (۱) ابهامات، سوال‌ها و تردیدهای فراوانی در مقام عمل برای انسان پیدا می‌شود که نیازمند راهنمای عملی برای آن است. بدست آوردن یک بنیاد راهنمای عمل، بدون زیربنای بدیهی و قابل قبول برای همه دیدگاه‌ها ممکن نیست. در تصادم اندیشه‌های متضاد و متناقض چگونه انسان می‌تواند به یک برداشت یقینی برای عمل برسد؟ در هنگام عمل این تردیدها و تناقض‌ها جلوه بیشتر و شدیدتری پیدا می‌کند و چنان گرفتاری فکری و روحی برای انسان پیدا می‌شود که به هیچ صورتی قابل حل نیست. به همین دلیل، لازم است پایه و اساسی را در ابتدا برای خود برگزینیم که بدیهی و واضح باشد و جای هیچ اختلاف و تردیدی در آن نباشد تا بتوان بدون تردید و سرگردانی بر آن تکیه نمود. پایه و سنگ زیربنا در عین اینکه بدیهی و مقبول همگان است، اما داوری‌ها و برداشت‌های درست و غلط می‌تواند به دلائل گوناگونی باشد که ما در این میان باید بتوانیم از طریق «داوری عقلانی شخصی»، راهکار عملی خود را پیدا کنیم. دلیل ما برای رجوع به پایه بدیهی و فراگیر اندیشه و عمل این است که بتوانیم از این داوری‌ها و تقلیدها و تأثیر و تأثرهای رایج که بر ذهن و روح ما چنبره زده، خود را خلاص کنیم. اگر چه دیگران نیز بر همین پایه، تفکر و عمل خود را بنا کرده‌اند و بنیان‌های نظری و عملی درست و نادرست خود را بر همین اساس ساخته‌اند، اما ما نیازمند ساختمان فکری هستیم که خود بنا کنیم. هر چقدر این ساخت ضعیف‌تر و خام‌تر از بنیان‌های رایج و ریشه‌دار باشد اما بدلیل بداهت و سادگی و تعقل شخصی می‌تواند چنان حلال مشکلات ما باشد که هیچ اندیشه آزموده‌ای از اندیشه‌های رایج این توان را ندارد. فراموش نشود زمانی به این تعقل شخصی روی آورده‌ایم که از دستگاه‌های فکری رایج مأیوس شده‌ایم وگرنه نیازی به این رجوع نبود. همانطور که بارها گفته شده، منظور از تعقل در اینجا، عقل جامع است که فراتر از عقل خشک منطقی است. عقل جامع مجموعه‌ای از راه‌های گوناگون را پیش پای انسان می‌گذارد که چه بسا در مواردی حتی به تعطیل موقت عقل -اما به حکم عقل- می‌انجامد. اولین قدم، تعیینِ «انسانْ» به عنوان زیربنای ساختمان اندیشه‌ شخصی، به بدیهی‌ترین معنای آن است. البته چنین گامی به تنهایی هیچ مشکلی از ما را حل نمی‌کند و همچون بدست آوردن «آجر» است، که تا رسیدن به یک عمارت مسکونی راه درازی در پیش دارد؛ اما این گام مهم می‌تواند راه و جهت آن را مشخص کند. چه بسا در مقام بنای این عمارت متوجه شویم که این پایه و سنگ زیربنا برای حل مسائل ما کافی نیست. حتی ممکن است در مقام عمل به این نتیجه برسیم که باید چیز دیگری را جایگزین آن نمود. روشن است که هدف، بدست آوردن یک دستگاه فکری برای خود است و هیچ «هدف عمومی و ترویجی و ارشادی» در اینجا منظور نیست. هدف «پیدا کردن راهکار عملی برای خویشتن» از طریق «تعقل متکی بر بداهت عقلی» است و نه هیچ چیز بیشتر. مرحله بعدی پیدا کردن و طراحی «سؤالات و نیازهایی بنیادینی» است که این دستگاه فکری باید جواب آن را بر این اساس و بنیان دریابد و مرحله‌ای حساس و سرنوشت‌ساز است. بدون دریافت و شناخت این نیازهای اساسی، راه برای تدوین دستگاه فکری که راهنمای عمل باشد باز نخواهد شد. ادامه دارد ... 📚 👁 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام | اینستا | ایتا | بله | آپارات