eitaa logo
مدرسه معارف علامه طباطبایی
865 دنبال‌کننده
85 عکس
134 ویدیو
5 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
مدرسه معارف علامه طباطبایی
🔶 فرار کنید به سوی خدا «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَا لَكُمْ إِذَا قِيلَ لَكُمُ انْفِرُوا فِ
💡 حکایتی که در انتهای سخن به آن اشاره شد: خشکسالی امان مردم تهران را بریده بود. استغاثهٔ مؤمنین و نمازهای باران نیز اثری نداشت. استیصال و شدت اضطرار همهٔ اهالی بازار آن روز تهران و محله‌های جنوب شهر را بار دیگر به طرف بیابان پیرامون گورستان چهارده معصوم، بیرون دروازه شاه عبدالعظیم(ع) کشاند تا مجدداً برای جلب رحمت پروردگار دست به دعا بردارند. اما ناگهان جماعت مشاهده می‌کنند که «لوطی‌ صالح» با تنبکی در دست، سرش را رو به سوی آسمان بلند کرده، تنبک می‌نوازد و می‌خواند: به حق مویه داران، به اشک میگساران به شرم زشتکاران، بر ما ببار تو باران و نیز : نم نم باران بر می خواران خوش است رحمت حق بر گنهکاران خوش است در این میان جماعت نیز با او همراه شده و همین اشعار را زمزمه کردند. اندکی نگذشت که ریزش بارانی که هر دم شدت می‌گرفت، جماعت را به وجد آورد؛ و اینگونه بود که نام و اخلاصش در صفحات تاریخ مردم تهران ماندگار شد و کوچه «گذر لوطی صالح» در جنوب بازار بین‌الحرمین پس از گذشت ۲۰۰ سال همچنان یادمانی از اوست.
🔶 عالِمِ خودشکن دین اسلام و مکتب تشیع، مکتب خودشکنی است. اهل‌بیت(ع) به ما توجه می‌دهند که اگر می‌خواهید به کمال برسید، به ما اقتدا کنید؛ ببینید ما خودشکن هستیم. در ادعیه هم نگاه بکنید، همه‌اش می‌گویند ما بدبختیم، ما بیچاره‌ایم، ما ظالمیم، خلاف‌کاریم؛ آیا از من خلاف‌کار تر پیدا می‌شود؟ اینها کلمات معصومین(ع) است؛ از من که نیست! حضرت سجاد علیه‌السلام، هنوز تکلیف نشده بودند، ۱۵ سال‌شان نشده بود؛ پرده کعبه را گرفته بود: «وَ مَا فِي اَلْوَرَى خَلْقٌ جَنَى كَجِنَايَتِي» (المناقب، جلد۴، صفحه۱۵۱) هیچ‌کس جنایت‌کار تر از من نیست! این کلام امام سجاد علیه‌السلام قبل از تکلیف است. آقای پهلوانی(مرحوم‌ سعادت‌پرور) می‌گفتند این‌ چیزایی که ائمه گفتند، ما دیگر باید لنگ بندازیم! ایشان می‌فرمودند دیدم در اتاق بوی تعفن می‌آید، هی گشتم، پشت پرده، پشت کتاب‌ها، زیر فرش، هر چه گشتم، چیزی پیدا نکردم؛ دیدم بوی تعفن هنوز هست و برطرف نمی‌شود. رفتم در حیاط، گفتم شاید حیوانی مرده باشد، رفتم در آن اتاق گشتم، دوباره آمدم در همین اتاق؛ دفعه سوم داشتم می‌آمدم کفشم پشت و رو شد، تهِ کفشم را دیدم مدفوع حیوان چسبیده است، -چون در منزل‌شان انواع و اقسام حیوانات بود- بعد متوجه شدم این عیب از خودم بود، مربوط به خودم هست، کفش خودم است؛ بعد می‌نشستند و به حال خودشان گریه می‌کردند و این شعر را می‌خواندند: نم نم باران بر می‌خواران خوش است رحمت حق بر گنه‌کاران خوش است http://yun.ir/q1lfha 📚 بخشی از بیانات یکی از شاگردان سلوکی مرحوم سعادت‌پرور(ره) 📢 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام: https://t.me/allaamehwisdom اینستا: https://www.instagram.com/allaamehwisdom ایتا: https://eitaa.com/AllaamehWisdom توییتر: https://twitter.com/allaamehwisdom بله: https://ble.ir/allaamehwisdom آپارات: https://www.aparat.com/allaamehwisdom