eitaa logo
مدرسه معارف علامه طباطبایی
864 دنبال‌کننده
85 عکس
134 ویدیو
5 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔆 رازِ اولیاء خدا آیت‌الحق مرحوم رضوان‌الله علیه «أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ» (یونس-۶۲) اولیاء خدا کسانی هستند که همه چیز را مال خدا می‌دانند؛ خودشان را مالک هیچ چیز نمی‌دانند! 👁‍🗨 برای مشاهده مشروح این جلسه، و جلسات دیگر مرحوم آیت‌الله سیدعبدالله جعفری تهرانی رحمت‌الله‌علیه صفحه ‌آپارات «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔆 معامله با خدا آیت‌الحق مرحوم رضوان‌الله علیه امیرمؤمنان علی علیه‌السّلام می‌فرماید: «إنَّ لِلَّهِ عِبَاداً عَامَلُوهُ بِخَالِصٍ مِنْ سِرِّهِ فَشَكَرَ لَهُمْ بِخَالِصٍ مِنْ شُكْرِهِ فَأُولَئِكَ تَمُرُّ صُحُفُهُمْ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ فُرَّغاً فَإِذَا وُقِفُوا بَيْنَ يَدَيْهِ مَلَأَهَا لَهُمْ مِنْ سِرِّ مَا أَسَرُّوا إِلَيْهِ» مرحوم علامه فرمودند: مراد از این عباد اولیاء خدا هستند؛ انبیاء، ائمه و کسانی هستند مثل سلمان و ابوذر و اینها با خدا معامله کردند... 📌 بخشی از جلسه اول شرح رساله الولایة مرحوم علامه طباطبایی رضوان‌الله‌علیه؛ سال ۱۳۸۹ 👁 برای مشاهده مشروح این جلسه، و جلسات دیگر مرحوم آیت‌الله سیدعبدالله جعفری تهرانی رحمت‌الله‌علیه صفحه ‌آپارات «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔆 اثر ذکر کثیر آیت‌الحق مرحوم رضوان‌الله علیه «يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا‌اللّه ذِكْرًا كَثِيرًا وَسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَأَصِيلًا هُوَ الَّذِي يصَلِّي عَلَيكُمْ وَ مَلَائِكَتُهُ لِيخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ كَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيمًا‌»(احزاب-۴۱،۴۲،۴۳) ای اهل ایمان زیاد یاد خدا بکنید، دائماً به یاد خدا باشید، و دائماً تنزیه کنید، تسبیح کنید شب و روز حضرت حق را، هم به یادش باشید هم تسبیحش کنید، این ذکر خدا و تسبیح اثرش چیست؟ اگر کسی مواظب باشد که این رحمت خاص شامل حالش بشود سعادت عقبیٰ و فلاح مؤبّد مال اوست؛ این رحمت خاصّه چه خاصیتی دارد؟ از تمام ظلمت‌ها ظلمت معاصی، اخلاق رذیله توجّه به غیر خدا شرک خفی، همه اینها را برطرف می‌کند حتّی أنیّت، خودبینی، خودخواهی! تمام اینها ظلمت است دیگر؛ نور مطلق کیست؟ حضرت حقّ است: «اللّه نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» 👁‍🗨 برای مشاهده مشروح این جلسه، و جلسات دیگر مرحوم آیت‌الله سیدعبدالله جعفری تهرانی رحمت‌الله‌علیه صفحه ‌آپارات «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید.
🔶 سلوکِ زنانه (۱) اولین سؤالی که از این عنوان به ذهن می‌رسد این است که چرا صفت «زنانه» در اینجا آمده؟ آیا «زنانگی» چیزی جدای از انسانیت است؟ بخش مهمی از مشکلات زنان به دلیل تمایز جنسیتی آغاز شده، و با برداشتن این تمایز، و نگاهِ انسانی، درست خواهد شد. «نگاه انسانی» یعنی اینکه همه انسان‌ها از شرایط و امکاناتی برخوردار، و زندگی کامل و تمامی دارند؛ و هیچ انسانی به دلیل رنگ و فکر و جنسیت خود نباید از چیزی محروم باشد. چنین تفکیکی باعث غیر انسانی‌ کردن مسائل و تبعیض بیشتر می‌شود؛ به عبارت دیگر این تفکیک ناشی از «فضا و مرجعیت اجتماعی» هست که از ابتدا نیز عامل آن بوده است. حتی گروهی ادعا کرده‌اند که چنین نگاهی که تا حدی بر فضای فمنیسم در کشور ما هم حاکم است؛ به نوعی «نگاهِ نادرستِ مردانه» به «مسائلِ زنان» است و در نهایت حتی «فمنیسمِ ما هم مردانه است!» پس دلیل این عنوان چیست؟ دلیل اصلی این است که ما از «گرفتاری‌ها» و «بحران‌های روحی، روانی و فکری» و از درد و رنجی حرف می‌زنیم که زنان بیشتر از دیگران در معرض آن هستند، آسیب بیشتری از آن می‌بینند، و راه برون‌رفت آنان سخت‌تر، عوامل آسیب‌زا بیشتر، و احساس و لمس درد آنان بسیار فراتر از مردان است. آری، چنین است که تمام عوامل سختی، درد و مشقت در زنان بیشتر است. در واقع این رنج و سختی، اگرچه مختص زنان نیست؛ اما آنچه زنان –مخصوصا در جامعه‌ی ما- بدان گرفتار می‌شوند، شدیدترین و رنج‌آورترین نمونه‌ی آن است. «سلوکِ زنانه»، یعنی مسیری که زنان برای رهایی از بدترین مصائبی که به آن گرفتار می‌شوند، باید بدانند، یاد بگیرند و تمرین کنند؛ و در میان آنان به ندرت کسی را می‌توان یافت که گرفتار این مشکل، و نیازمند راه‌حل مقابله با آن نباشد. ناگفته پیداست که مردان بسیاری نیز دچار همین مصائب هستند و همین مسیر را –با کمی اختلاف- باید برای رهائی خود بپیمایند. یکی از عواملی که این مشکل را در زنان شدیدتر می‌کند، ناآگاهی و حس نکردن مشکل است. در واقع این درد و رنج چنان در زنان شدید است، که درصد بالایی از آنان منکر آن هستند! شایع‌ترین علامت این بحران «تعارض‌های فکری، روحی و روانی» است. اکثر افراد چنین تعارضاتی را لمس نمی‌کنند و نمی‌دانند که این تضادهای درونی –به هر شکل آن- چگونه در حال تباه کردن زندگی، و فسادِ روح و فکر آنهاست. با کمال تأسف باید اقرار کرد که در شرایط امروز جامعه ما، کمتر کسی را می‌توان یافت که اختلال ناشی از این «تعارضات» در کلام و رفتار او قابل مشاهده نباشد! توجه به طوفان‌ها و گردنه‌های درونی، گاهی به راحتی رخ می‌دهد؛ اما آنچه که افراد بسیاری در آن به خطا می‌روند، برآورد نقطه اصلی بحران، و محاسبه‌ی عمیق و یا سطحی بودن آن است. گاهی تعارضات فکری و روحی افراد برای «ناظر بیرونی» که «متخصص در شناخت انسان» باشد، قابل مشاهده است؛ اما خودِ فرد -حتی بعد از هشدار ناظرِ متخصص- توجه اندکی به آن تعارض نموده و یا حتی انکار می‌کند. برخلاف تصور رایج، پس از درک و توجه به این بحران‌ها، اولین مرحله توجه به نیازهای ساده و سطحی است. کسی که دچار بحران می‌شود، بسیاری از نیازها و مسائل عادی زندگی‌اش دچار مشکل می‌شود؛ گاه این مشکل چنان حاد است که خواب و خوراک و ارتباطات عادی و زندگی روزمره‌اش تا مرز تعطیلی پیش می‌رود؛ چرا که تمام اینها در اثر «بحرانِ زیربنایی هویتی» دچار هرج و مرج شده است. اولین شرط ضروری برای ورود به راه‌حل بنیادین، این است که فرد «ضروریات اولیه‌ی زندگی عادی» خود را به جایگاه اصلی‌اش برگرداند، و حساب آنها را از بحران جدا کند. ادامه دارد ... 📚 👁 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام | اینستا | ایتا | توییتر | بله | آپارات
مدرسه معارف علامه طباطبایی
🔶 سلوکِ زنانه (۱) اولین سؤالی که از این عنوان به ذهن می‌رسد این است که چرا صفت «زنانه» در اینجا آمد
🔶 سلوکِ زنانه(۲) قدم بعدی این است که انسان بتواند توجه دوباره‌ای به ساختار فکری خود کرده، و «نگاه خود به جهان، زندگی و محیط پیرامون» را ارزیابی کند. بی‌عدالتی، ظلم و تباهی در زندگی بشر همیشه وجود داشته، و جهان با درد و رنج و غم آمیخته است؛ اما با همه‌ی این‌ها، «نگاهِ انسان به خویشتن و جهان» باید نگاهی متعادل و دارای «حداقل عناصر مثبت» باشد، تا بتواند برای زندگی خود اندوخته‌ی حرکتی لازم را فراهم کند، و انگیزه‌هایش از اساس نابود نشود. در ضرورت این امر فرقی بین مؤمن و بی‌ایمان نیست؛ بلکه عدم تعادل و تفکرِ «کج و معوج» در میان مؤمنان این زمانه به مراتب بیشتر است! انسانی که در دریای توهمات خود غرق است، و با هر نگاهْ موجی از پیش‌ساخته‌های خود را بر زندگی واقعی‌اش می‌ریزد؛ امکان رهایی از این طوفان‌ها برایش وجود ندارد؛ چرا که منبعِ طوفان، نگاه و اندیشه‌ی خود اوست. حال اگر فرد مؤمن باشد، تنها نتیجه‌ی ایمانش این می‌شود که زاویه جدیدی در نگاه فرد اضافه شود، که پیوسته او را طلبکار کرده، و تبدیل به تکیه‌گاهی برای «اقدام نکردن» و «دوری از عقل و زندگی عاقلانه» شود. (برای مطالعه‌ی بیشتر به مطلب «انتخاب‌های ابتر» مراجعه کنید.) فهمِ اینکه «بسیاری از امور، انتخاب خودمان است؛» کاری سخت، و نیاز به توجه، تأمل و «بازگشت به خویشتن» و «تمرکز بر روی خود» است. مشکل اساسیِ درک این معارف این است که نه تنها انسان مسئولیت انتخاب‌های خود را به عهده نمی‌گیرد، و «آن را به دوش دیگری می‌اندازد»؛ بلکه در بسیاری از موارد، معارفی که او را «مقصر و مسئولِ مشکلات خود» تلقی می‌کند، را «توهین‌آمیز» دانسته و به راحتی امکان گفتگو با او فراهم نیست. درکِ این دوراهی‌ها و انتخاب‌ها، و امکان انتخاب برای انسان، مرحله‌ی مهمی است که به سادگی صورت نمی‌گیرد؛ و چه بسا مدت‌ها زمان باید صرف آن کند، و آماده‌ی شنیدن «کیفرخواست‌های عمیق» و پذیرشِ «اتهام‌های عمقی» باشد. پس از طی مراحل قبل، و رسیدن به این برداشت که ما در یک «بحران روحی، روانی و فکری» هستیم؛ و پس از «جدا کردن نیازهای ابتدایی» و «تأمین حداقلی آنها»؛ سه مانع جدی در پیش خواهیم داشت: «تعارض‌ها»، «نگاه معیوب و ابتر به خویشتن و جهان» و در نهایت «معرفت انتخاب». این سه مرحله، در ساحت فکر و اندیشه رخ می‌دهد، و اگر نیازهای عملی همراه آن باشد، تنها مقدماتی است که برای فکر کردن بهتر لازم است؛ هم‌چون گفتگو، تمرکز و مانند آن. اما همه اینها مقدماتی است برای «اقدام اصلی» که عملی و اجرایی است، و بدون آن نتیجه‌ای از این مقدمات حاصل نمی‌شود یا اندک است. اجرایی بودن برنامه اصلی به این معنی است که نتیجه‌ی کامل و نهایی، تنها با «عملِ درست» و «استمرار در عمل» حاصل می‌شود؛ و بدون آن امکان نتیجه فراهم نیست. اما برنامه‌ی اصلی که تمام این مقدمات برای آن است، عبارت است از «پیمایش خویشتن»؛ یعنی بازگشتِ انسان به خود، و نگاهِ کامل و تمام عیار به خود کردن، و استمرار داشتن در این نگریستن، تا کشفِ ابعاد و مشکلات خود، و رسیدن به راه‌حل‌ها و آزمودن آن‌ها، و ادامه‌ی این حلقه‌ی کاری تا مرحله‌ای که بتواند مدیریت خود را به دست بگیرد؛ و ادامه‌ی این مدیریت تا آنجا که احساس اقتدار نسبت به خود و زندگی‌اش بنماید؛ و به کار گرفتن این اقتدار، و ادامه‌ی این گردونه در زندگی تا انتهایی که قابل‌ وصف نیست... «پیمایشِ خویشتن» برنامه‌ی مشترک و مورد ادعای بسیاری از دوره‌های رایج موفقیت، برنامه‌های روانشناسی و روان‌درمانی، و عرفان‌ها و شبه‌عرفان‌های رایج، اصیل و یا بازاری است. بسیاری از آنها هیچ نتیجه‌ای برای انسان ندارند؛ برخی از آنها نتایج متوسطی دارند، و اندکی از آنها می‌توانند نتایج معجزه‌آسایی داشته باشند. درک این تقسیم‌بندی و پیداکردن مصادیق آنها کار سخت و شاقی است. برای هر فرد راه و روشی نتیجه‌بخش است که با «ظرفیت وجودی» و «عمق معرفتی» او سازگار باشد. اگر کمتر از این باشد، بی‌نتیجه و عاملِ اتلاف وقت خواهد بود؛ و اگر بیشتر و عمیق‌تر از توان و ظرفیت او باشد، باعثِ سرگردانی و حیرت می‌شود. نتیجه‌ی «پیمایشِ وجودی» –در صورتی که به خوبی انجام گیرد- رسیدن به «عمقِ انتخابی» است که انسان انجام داده است. البته درک این انتخاب –همان طور که توضیح داده شد- به راحتی صورت نمی‌گیرد. انسانی که «راحتی و آسایش به هر قیمتی» را ترجیح داده، و آن که «مراتب متوالی تعالی» را می‌جوید، مساوی نیستند. حداقل چیزی که در یک پیمایشِ درست رخ می‌دهد، «خودآگاهی انسان نسبت به خویشتن» و درک و معرفت این حقیقت است که «در زندگی او چه چیزی در حال رخ دادن است؟» و «چرا و چگونه؟» 📚 👁‍🗨 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام | اینستا | ایتا | توییتر | بله | آپارات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔆 کرامت راستین آیت‌الحق مرحوم رضوان‌الله علیه مرحوم کاشف‌الغطاء را نقل می‌کنند که در اصفهان نماز جماعت می‌خواند، قبل از این که نماز بخواند مبلغی سهم امام پیشش بوده و سادات و غیرسادات می‌آیند او اینها را تقسیم می‌کند. نماز را می‌خوانند، سیّدی بین‌الصّلاتین می‌آید می‌گوید آقا به من هم بدهید. ایشان می‌فرماید هیچی باقی نمانده؛ این سیّد ناراحت می‌شود آب دهان می‌اندازد روی محاسن شریف شیخ (کاشف الغطاء) شیخ بلند می‌شود عبایش را به دست می‌گیرد در صف جماعت صف اول دوم سوم و چهارم و می‌گوید هر کسی که ریش شیخ را دوست دارد برای این سیّد پول بریزد، اینها کجا تربیت شده بودند! 👁‍🗨 برای مشاهده مشروح این جلسه، و جلسات دیگر مرحوم آیت‌الله سیدعبدالله جعفری تهرانی رحمت‌الله‌علیه صفحه ‌آپارات «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔆 اینگونه باش! آیت‌الحق مرحوم رضوان‌الله علیه امیر مؤمنان علی علیه‌السّلام در وصیّتی به فرزندش محمّدبن حنفیّه سفارش کردند: «أَحسِن ألی جَمیعِ النّاس، کَما تُحِبُّ أَن یُحسَنَ أِلَیک، وَارضَ لَهُم ما تَرضاهُ لِنفسِک، وَاستَقبِح لَهُم ما تَستَقبِحوهُ، وَ حَسِّن مَعَ النّاس خُلقَکَ حَتّی إذا غِبتَ عَنهُم حَنَّو أِلَیک، وَ إذا مِتَّ بَکَوا عَلَیک و قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيهِ رَاجِعُونَ، وَ لاتَکُن مِنَ الّذین یُقالُ عِندَ مَوتِهِ ألحَمدُلـلّه ربّ العالَمین» به همه همان‌طور احسان کن، که دوست داری به تو احسان بشود؛ و راضی شو برای ایشان، به آنچه که دوست داری و تو را خشنود می‌کند؛ و آنچه را که از غیر قبیح می‌دانی، از خودت هم قبیح بدان؛ جوری احسان کن که وقتی غایب شدی، مشتاق زیارت و لقاء تو باشند، و (بر مرگت) گریه کنند، کلمه استرجاع را جاری کنند؛ مبادا از کسانی باشی که وقتی مُردی، مردم بگویند: الحمدلـلّه راحت شدیم از شرّ او! 👁‍🗨 برای مشاهده مشروح این جلسه، و جلسات دیگر مرحوم آیت‌الله سیدعبدالله جعفری تهرانی رحمت‌الله‌علیه صفحه ‌آپارات «مدرسه معارف علامه‌ طباطبایی» را دنبال کنید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔆 عنایت امیرالمؤمنین علیه‌السلام آیت‌الحق مرحوم رضوان‌الله علیه کسی که علاقه و ارادت به یکی از ائمه داشته باشد ولو نشناسد اثر دارد؛ این قضیه را مرحوم علاّمه از آقای خوئی نقل می‌کرد که ... 👁‍🗨 برای مشاهده جلسات مرحوم آیت‌الله سیدعبدالله جعفری تهرانی رحمت‌الله‌علیه صفحه ‌آپارات «مدرسه معارف علامه‌ طباطبایی» را دنبال کنید.
🔸از قضاء گریختن! ❓ در روایت هست که امیرالمؤمنین علیه‌السلام از دیوار در حال ریزش فرار کرده، و در پاسخ کسی که گفت از قضای الهی می‌گریزی؟ فرمودند: از قَضای خداوند به قَدَر خدا فرار می‌کنم؛ این فرمایش حضرت یعنی چه؟ «إِنَّ أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَدَلَ مِنْ عِنْدِ حَائِطٍ مَائِلٍ إِلَى حَائِطٍ آخَرَ فَقِيلَ لَهُ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ أَ تَفِرُّ مِنْ قَضَاءِ اَللَّهِ فَقَالَ أَفِرُّ مِنْ قَضَاءِ اَللَّهِ إِلَى قَدَرِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ» (التوحيد، ج۱، ص۳۶۹) 💡 تقدیرات مثل فیلمنامه‌ی یک فیلم است؛ آنجا شخصیتی نوشته شده به نام عمروعاص، ولی اینکه چه کسی عمروعاص بشود، به اختیار افراد است. گاهی فرد از دایره‌ی پذیرش آن نقش یا شخصیتی که نوشته شده، کنار می‌رود و می‌گذارد کسی دیگر آن را به عهده بگیرد. قضاء بر او تعلق گرفته بود، ولی او استغفار کرد و کسی دیگر جای او ‌آمد؛ در واقع از قضاء فرار‌ کرد، یعنی تحققی را که به اعتبار اعمالش به او می‌خورد، با استغفارش جبران کرد. او کنار می‌رود، و فرد دیگری می‌آید این قضاء را پیاده می‌کند؛ یعنی آن عمروعاص در عالم باطن هست، ولی اینکه چه کسی عمروعاص بشود، به اختیار خود افراد است. مالک اشتر در تقدیرات هست، ولی اینکه چه کسی مالک اشتر بشود، با اختیار محقق می‌شود. هر موجودی یک قضا و قدری دارد؛ دیوار هم یک قضا و قدری دارد. تقدیر دیوار فروریختن است، و قضائش هم تحقق ریزش است؛ قضا یعنی پیاده شدن قَدَر! حضرت می‌فرماید من هم یک قضا و قدری دارم؛ اگر قضاءِ من مرگ است، مرگ سراغ من خواهد آمد؛ چه از اینجا بلند شوم، چه بلند نشوم، مرگ می‌آید. ولی من به تقدیرم پناه می‌برم، که اگر تقدیرم مرگ باشد، من که نمی‌دانم زیر دیوار می‌میرم یا نه؛ وظیفه ظاهری‌ام این است که از زیر دیوار بلند شوم؛ دیوار وقتی دارد می‌ریزد باید بلند شوم. البته در روایت هست که امام باقر علیه‌السّلام از مادرشان –که در میان مادرهای اهل‌بیت از همه برجسته‌تر بوده- نقل می‌کنند که وقتی دیوار داشت می‌ریخت، با دست به طرف دیوار اشاره کرد و فرمود: «لا بحقّ المصطفی» به حق پیغمبر قَسَمَت می‌دهم نریز؛ پس دیوار در هوا معلق ماند تا او کنار رفت؛ و پدرم برای او صد دینار صدقه داد! امیرالمؤمنین هم می‌توانست به دیوار بگوید نریز، و جلوی ریختنش را بگیرد؛ ولی می‌خواستند درس بدهند، که از زیر دیوار کج بلند شو؛ اگر مریض شدی دنبالِ دکتر برو؛ اگر یک بیماری همه‌گیر آمد، دستهایت را بشور؛ اگر لازم است دستکش دستت کن؛ این کار را بکن، ولی اصالت را به دستکش نده که دست‌کش نگهدار توست؛ نه، خدا نگهدار است! امیرالمؤمنین سلام‌اللّه‌علیه از پای دیوار کج بلند شد، یعنی اینکه وظیفه ظاهری بلند شدن است؛ وظیفه ظاهری طبیب رفتن است. این دیوار هم یک قضا و قدری دارد که باید پیاده شود؛ من هم یک قضا و قدری دارم. من وظیفه ظاهری‌ام را انجام می‌دهم به دنبال قدر می‌روم، تقدیرم هر چه باشد همان اجرا می‌شود. 👤 بخشی از بیانات یکی از شاگردان سلوکی مرحوم سعادت‌پرور(ره) 👁 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام | اینستا | ایتا | توییتر | بله | آپارات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔆 تخفیف در عذاب آیت‌الحق مرحوم رضوان‌الله علیه حضرت عبّاس عموی پیغمبر أبولهب را بعد از به درک واصل شدنش در خواب دید؛ از او پرسید حالت چطور است؟ گفت خوش به سعادت تو، من اسلام اختیار نکردم و شب و روز در عذابم؛ فقط در هفته روزهای دوشنبه عذاب از من برداشته می‌شود! پرسید چطور؟ گفت... 👁 برای مشاهده جلسات مرحوم آیت‌الله سیدعبدالله جعفری تهرانی رحمت‌الله‌علیه صفحه ‌آپارات «مدرسه معارف علامه‌ طباطبایی» را دنبال کنید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔆 شکر نعمت‌ِ قدرت آیت‌الحق مرحوم رضوان‌الله علیه روایت از امیر مؤمنان علیه‌السّلام است: «أذا قَدَرتَ عَلی عَدُوِّک فَاجعَلِ‌العَفو شُکراً لِلقُدرَةِ عَلَیک» اگر قدرت داشتی که طرف مقابلت را نابود کنی، این قدرت شکر می‌خواهد یا نه؟ عفو و گذشت و چشم‌پوشی، شکر این نعمت بزرگی است که خدا به تو داده است. 👁‍🗨 برای مشاهده جلسات مرحوم آیت‌الله سیدعبدالله جعفری تهرانی رحمت‌الله‌علیه صفحه ‌آپارات «مدرسه معارف علامه‌ طباطبایی» را دنبال کنید.
استادمجاهدی.شب.شهادت.موسی‌بن‌جعفر.mp3
4.87M
🎧 سخنرانی شب شهادت حضرت موسی‌بن‌جعفر علیه‌السلام 👁 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام | اینستا | ایتا | توییتر | بله | آپارات
استاد.مجاهدی.شام.شهادت.موسی‌بن‌جعفر.ع.mp3
5.05M
🎧 سخنرانی شام شهادت حضرت موسی‌بن‌جعفر علیه‌السلام 👁 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام | اینستا | ایتا | توییتر | بله | آپارات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔆 وهمیات، شالوده تمدن بشری! آیت‌الحق مرحوم رضوان‌الله علیه احتیاجی که انسان به اجتماع دارد، آنها را مجبور کرده که این اعتبارات را و این معانی اعتباریه را جعل کند. بیع و شراء، تمام اینها را شما وقتی نگاه بکنید همه‌اش امور اعتباری است که اگر یک شخصی تنها می‌خواست زندگی کند، هیچ نیازی به آنها نداشت، نه به سلطان و نه به رئیس‌جمهور احتیاج داشت، نه به وزیر احتیاج داشت، همه اینها به احتیاج است خلاصه و همه‌اش هم امور وهمیّه است! عالم مثال و عالم بعد از مرگ که اجتماعی نیست، همه این امور می‌رود کنار و به هیچ دردی نمی‌خورد، تا در عالم مُلک هستیم این امور زنده است و عالم روی شاخ همین امور اعتباری دارد می‌گردد، اما قبل از این عالم و بعد از این عالم که دیگر اجتماع نیست، این اعتباریات همه بساطش برچیده می‌شود. 📌 بخشی از جلسه اول شرح رساله الولایة مرحوم علامه طباطبایی رضوان‌الله‌علیه؛ سال ۱۳۸۹ 👁‍🗨 برای مشاهده مشروح این جلسه و جلسات دیگر مرحوم آیت‌الله سیدعبدالله جعفری تهرانی رحمت‌الله‌علیه صفحه ‌آپارات «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔆 رفع حجاب ظلمت و نور آیت‌الحق مرحوم رضوان‌الله علیه «إِلَهِی هَبْ لِی کَمَالَ الانْقِطَاعِ إِلَیْکَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِیَاءِ نَظَرِهَا إِلَیْکَ حَتَّى تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصِیرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِکَ» برای اولیاء خدا در همین دنیا حجاب‌های ظلمانی و نورانی عالم طبیعت و عالم ملکوت برداشته شده، انقطاع پیدا کرده‌اند، بریده شده‌اند از این عالم، و حتّی حجاب‌های نورانی؛ دیگر دنیا برای آنها با آخرت هیچ فرق ندارد. 👁‍🗨 برای مشاهده مشروح این جلسه، و جلسات دیگر مرحوم آیت‌الله سیدعبدالله جعفری تهرانی رحمت‌الله‌علیه صفحه ‌آپارات «مدرسه معارف علامه‌ طباطبایی» را دنبال کنید.
🔸هم مسیر، هم مقصد از ما خواسته شده که خودمان را به مُخْلصین نزدیک کنیم: «... إِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ، سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ، إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ»(صافات، ۱۵۸/۱۵۹/۱۶۰) مسیر رسیدن به اخلاص و مخلصین، صداقت است. انسان باید سعی کند نگاه ناخالص نداشته باشد. مثلا اگر روی صفحه موبایل تصویر مستهجنی جلوی چشمش قرار گرفت، اگر وارد شود و تصاویر بعدی را ببیند، از خالص بودن بیرون رفته و نگاهش را آلوده کرده است؛ چون اهل‌بیت علیهم‌السلام این حال را نداشتند. یکی از دوستان می‌گفتند از مرحوم آقای جعفری(ره) پرسیدم چه کنیم که نگاهِ آلوده نداشته باشیم؟ ایشان فرمودند فقط باید اراده کنید! و ادامه دادند که خود بنده نگاهم به نامحرم نمی‌افتد! حالا این نگاه به نامحرم نیفتادن، مثل تلویزیونی است که پنج کانال دارد و دو تا از کانال‌ها اصلا کار نمی‌کند؟ یا اینکه می‌بیند ولی نگاهْ متفاوت است، نگاهْ نگاهِ توحیدی است، نگاهْ نگاهِ آلوده‌ای نیست، نگاهْ نگاهِ عبرت‌آموزی است؛ نه اینکه نمی‌بیند. خدا رحمت کند مرحوم آقای جعفری تهرانی(ره) را که همین‌جا درس اخلاق داشتند، از دوستان مرحوم آقای سعادت‌پرور(ره) بودند؛ ایشان در بیمارستان بستری بودند، پرستاری ایشان را دیدند گفتند چشمان شما چقدر زیباست! گویا چشمان ایشان زیبایی ظاهری هم داشت. ایشان فرمودند به خاطر اینکه من به نامحرم نگاه نمی‌کنم. امام‌ صادق علیه‌السلام می‌فرمایند: «أوّلُ النَّظرَةِ لكَ...» نگاه اول اتفاق افتاده، و برای تو رقم خورده، «و الثّانِيَةُ علَيكَ و لا لَكَ...» نگاه دوم و نگاهی که ادامه می‌دهی یا نگاه لحظه‌ای را نگه می‌داری، «و الثّالِثَةُ فيها الهَلاكُ» نگاه سوم هلاکت تو را رقم می‌زند. مرحوم آقای سعادت‌پرور برای اینکه شاگردی را بپذیرند، می‌فرمودند بروید از اول تکلیف مراجعه کنید، و ببینید چه کوتاهی‌هایی داشتید، چه ظلم‌هایی کردید، چه حقوقی از خداوند و مردم بر گردن‌تان هست؛ وإلا تشبیه‌شون این بود که مانند نارنجکی که در مسیر کاشتید، ممکن است بعد از سال‌ها عمل کند و منفجر شود، و شما را ساقط کند. در مراتب بالاتر، مراجعه به نگاه‌ها و کلماتِ آلوده، محاسبه را خیلی سخت می‌کرد. اگر مراجعه کنیم به استغفارهایمان که اهل‌بیت علیهم‌السلام فرمودند «وَ عَزَائِمَ مَغْفِرَتِکَ»، استغفار عمیق و محکم، می‌بینیم توبه‌هایمان حقیقی و واقعی نیست. لذا صداقت هم راه بسوی اخلاص هست، و هم نتیجه‌ی آن است. ظهور اخلاص در زندگی این است که فرد صادق می‌شود؛ صادق‌الوعد، صادق‌القول، صادق‌القدم، صادق‌الرأی، صادق‌القلم. این شعر حافظ که دانشمند آلمانی گوته را تحت تأثیر قرار داد، به همین موضوع اشاره دارد که: حافظ اگر قدم زنی در ره خاندان به صدق بدرقه‌ی رهت شود همت شحنه‌ی نجف اگر صادقانه پشت سر آنها بروی، نه اینکه به دنبال امیال نفسانی خودت باشی، یا حتی به دنبال کسب کمال باشی؛ نه، بلکه فقط بندگی ایشان را بکن، «فَإنّی لَکُم مطیع مَنْ أَطَاعَكُمْ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ...» بندگی شما، بندگی خداست. خود اهل‌بیت علیهم‌السلام فرمودند که «اَلنَّاسُ عَبِيدٌ لَنَا فِي اَلطَّاعَةِ» ما راه طاعت و بندگی خدا را به شما یاد می‌دهیم. خواجه حافظ تعبیر شیرین دیگری دارد که می‌فرماید: به صدق کوش، که خورشید زایَد از نَفَسَت که از دروغ سیه‌روی گشت صبحِ نخست صبح کاذب که یک فروغی نشان می‌دهد و روشنایی دارد، بعدش بر او تاریکی عارض می‌شود، و صبح صادق است که پس از آن خورشید طلوع می‌کند؛ صبح نخست چون صادق نبود، سیه‌روی شد و بعد از آن تاریکی آمد. صداقت مسیر تحصیل اخلاص است. 👤 بخشی از بیانات یکی از شاگردان سلوکی مرحوم سعادت‌پرور(ره) 👁 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام | اینستا | ایتا | توییتر | بله | آپارات
مدرسه معارف علامه طباطبایی
🔸هم مسیر، هم مقصد از ما خواسته شده که خودمان را به مُخْلصین نزدیک کنیم: «... إِنَّهُمْ لَمُحْضَرُو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚡️ چهره نامحرمی را ندیده‌ام! آیت‌الحق مرحوم رضوان‌الله علیه حیات طیّبه مال کسانی است که «أخلَصَ للّه عبادته، و لم یَشغَل قلبُهُ بما تَراهُ عیناه» بعضی‌ها می‌گویند نمی‌شود، چطور نمی‌شود؟! باور نمی‌کنید من هنوز چهره‌ی هیچ زنی را ندیده‌ام! گاهی هم پیاده‌روی زیاد دارم، انسان وقتی که سرش پایین است و می‌فهمد خانم دارد می‌آید، چهره‌اش را دیگر چرا نگاه می‌کند؟! 👁‍🗨 برای مشاهده جلسات مرحوم آیت‌الله سیدعبدالله جعفری تهرانی رحمت‌الله‌علیه صفحه ‌آپارات «مدرسه معارف علامه‌ طباطبایی» را دنبال کنید.
🔸فرج شخصی آن نگاه عالی که اهل‌بیت عصمت و طهارت به ما آموختند، این است که آنچه زمینه‌ی حقیقی ظهور حضرت ولی‌عصر(عج) را فراهم می‌کند؛ اصلاحِ نفس است. در روایت آمده است: «...أَمَا إِنِّي لَوْ أَدْرَكْتُ ذَلِكَ لاَسْتَبْقَيْتُ نَفْسِي لِصَاحِبِ هَذَا اَلْأَمْرِ»(امام باقر-ع- الغيبة للنعمانی، ج۱، ص۲۷۳) گر چه هر کسی خالصانه عمل کند، مأجور هست؛ اما حضرت می‌فرماید من به دنبال اصلاح و مهیا کردن خودم برای امام ‌زمان(عج) هستم، که قابلیتی از خودم را به فعلیت برسانم که جزء ۳۱۳ نفر از یاران حضرت باشم. این امر، آمادگی و معرفت و تسلیم نسبت به امامت را می‌طلبد؛ چرا که در روایت آمده است: «...فَلاَ يَثْبُتُ عَلَيْهِ إِلاَّ مَنْ قَوِيَ يَقِينُهُ وَ صَحَّتْ مَعْرِفَتُهُ وَ لَمْ يَجِدْ فِي نَفْسِهِ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْنَا وَ سَلَّمَ لَنَا أَهْلَ اَلْبَيْتِ»(امام سجاد-ع- کمال‌الدين و تمام‌النعمة، ج۱، ص۳۲۳) همه تنزل مرتبه و ریزش پیدا می‌کنند و بر امام زمان(عج) ثابت نمی‌مانند، مگر کسی که قوّت یقین، و صحت معرفت داشته باشد، و در دلش گرفت و گيرى نباشد از آنچه ما حكم مي‌كنيم، و تسليم ما اهل‌بيت(ع) باشد. برای هر انسان، زمینه‌ی فرج شخصی فراهم است. کسی که به ظهور شخصی می‌رسد، به این حقیقت راه می‌برد که دنیا بی‌اعتبار و بی‌ارزش است، و می‌داند که حتی اگر انگیزه مادی داشته باشد؛ با دعا به آن می‌رسد. با عبادت به طمأنینه و آرامش می‌رسد و ظواهر امر برایش روشن می‌شود. هر آنچه در وصف دوران ظهور و تجلی حقایق، از امنیت، وسعت روزی، و از بین رفتن زمینه‌های گناه گفته‌اند؛ برای هر شخصی بطور خاص مهیاست. اینکه حضرت می‌فرماید: «لاَسْتَبْقَيْتُ نَفْسِي لِصَاحِبِ هَذَا اَلْأَمْرِ» برای این است که ایشان می‌داند، ظهور عمومی حضرت ولی‌عصر(عج) از ظهورات شخصی شکل می‌گیرد؛ از بلوغ و کمال آن ۳۱۳ نفر محقق می‌شود. هر کس می‌خواهد به دوران ظهور برسد و ایام فرج را درک کند؛ باید نسبت به حقایقی که آن زمان تجلی می‌کند، معرفت پیدا کند و همین الان خودش را برای آن حقایق مهیا کند. اگر الان بیش از هزار و صد و پنجاه سال از غیبت حضرت می‌گذرد، و هنوز فرج ایشان محقق نشده است؛ برای این است که هنوز یاران حضرت به تعداد آن ۳۱۳ نفر که به مرتبه فعلیت و فرج حقیقی شخصی رسیده ‌باشند، جمع نشده‌اند! هر کسی که بتواند خودش را به این مرتبه برساند، بزرگترین قدم را برداشته است؛ یعنی درک زمان ظهور، و رساندن خودش به حقیقتِ آن زمان! و این هم نمی‌شود، مگر اینکه به همان اندازه که درک نسبت به زمان ظهور دارد؛ باید بغض نسبت به زمان غیبت داشته باشد! نشانه‌ی چشیدنِ طعم ایام ظهور، بغض و تلخ‌کامی نسبت به ایام غیبت امام زمان(عج) است. هر کس می‌خواهد بداند که آیا شیرینی ایام ظهور را می‌چشد، از درکش نسبت به آلودگی ایام غیبت، و چشیدن تلخی این دوران می‌توان فهمید! اگر کسی همه چیز دوران غیبت، برایش عادی است؛ ایام ظهور را هم درک نخواهد کرد. معرفت نسبت به امام علیه‌السلام به این است که این حقیقت را درک کند که وقتی امام در حبس است، عالم در قبض است؛ امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌فرمایند: «... لَيَعْطِفَنَّ عَلَيْكُمْ‌ هَؤُلاَءِ عَطْفَ اَلضَّرُوسِ عَلَى وَلَدِهَا»(بحارالأنوار، ج۲۴، ص۱۷۱) همان‌طور که شترِ مادر فقط می‌خواهد به فرزندش شیر بدهد؛ گویا این عالم هم می‌خواهد دارایی و برکاتش را به امام علیه‌السلام عرضه کند. این نابسامانی‌هایی که در مجامع جهانی، اسلامی، شیعی و کشور خودمان هست؛ در نگاه کلی تا زمانی که زمام امور را به کسی که مدیریت حقیقی عالم به دست اوست، نسپاریم؛ مشکل حل نمی‌شود. نگاه افراد باید به تلخی و آشفتگی زمان غیبت حقیقی باشد، و چشم‌ براه باشد، و دعای «اللَّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إِلَيْكَ فِي دَوْلَةٍ كَرِيمَةٍ...» را حقیقتا از دل بر زبان جاری کند. مرحوم آقای بهجت می‌فرمودند ما فکر می‌کردیم، دعا کردن آسان است؛ ولی این‌طور نیست. چون دعا کردن نیاز به پشتوانه معرفتی و اعتقادی دارد؛ و فقط لق‌لقه‌ی زبانی نیست. استجابت دعا، با تکیه بر اضطرار است؛ اگر درک اضطرار نباشد، استجابت به تأخیر می‌افتد. 👤 بخشی از بیانات یکی از شاگردان سلوکی مرحوم سعادت‌پرور(ره) 👁‍🗨 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام | اینستا | ایتا | توییتر | بله |آپارات
🔶 تعقلِ مناجات (۱) حقیقتِ «مناجات»، ظهورِ قدرت و ظرفیت بی‌‌انتهای انسان در مقابل عادی‌‌ترین، ابتدائی‌ترین و روزمره‌ترین وقایع زندگی است. وقتی انسان در مقابل زندگی روزمره به ابتذال و سختی می‌افتد و دیگر برای خود راه و چاره‌ای نمی‌بیند و احساس زبونی و فلاکت می‌کند، توجه او به قدرت لایزال می‌تواند حقیقت مناجات را برای او عیان نماید. در این حالت انسان در یک تناقض سخت گرفتار می‌شود. از یک سو در اثر نیازهای ارضا نشده و مشکلاتی که او را فرا گرفته و زندگی روزمره‌ای که برای او هیج رضایت و خشنودی ندارد، به جایی می‌رسد که گویی کارد به استخوانش رسیده و راهی پیش پای او نیست؛ و از سوی دیگر ظرفیت بی‌انتهای انسانی او میل تسلیم شدن در مقابل این گرداب را ندارد. گردابی که سراسر نیاز است و ناتوانی و ناچاریِ انسانی گرفتار، که غرورِ مثبتِ انسانی او -برآمده از ظرفیت بی‌نهایتش- هرگز اجازه تسلیم نمی‌دهد. تفاوتی ندارد که این نیازها از کدام منبع و با کدام محتوا و هویت باشند: آسمانی یا زمینی، مادی یا معنوی، حق یا ناحق، عاطفی یا غریزی، شخصی یا اجتماعی، فردی یا جمعی و هر چیز دیگری مانند آن. هر زمان که قدرت تحمل انسان به انتها برسد، این تناقض آشکار می‌گردد و درست همان نقطه‌ایست که انسان می‌تواند لحظه‌‌ای به قدرت بی‌نهایت خود توجه کند؛ هرچند هرگز برای او شادی و خشنودی به ارمغان نیاورد. به عبارت دیگر «احساسِ قدرت و غلبه‌ی وجودی»، «لایه‌های درونیِ عمیقی» را به او هدیه می‌دهد، اما هرگز به معنی «خشنودی برآمده از حل مشکل و ارضای ظاهری» نخواهد بود. ضمن اینکه وقتی خشنودی حاصل شود، پس از مدتی مناجات قطع خواهد شد؛ مگر برای آنان که جانشینی درونی برای آن بیابند. «حقیقتِ مناجات» که همین «ظهور قدرت و ظرفیت بی‌انتهای انسان» است، برای همه انسان‌ها رخ می‌دهد و تفاوتی میان انسان دین‌دار و بی‌دین نیست. چنین حالتی برآمده از وضعیت درونی انسان است؛ و هر انسانی که در چنین تناقضی گرفتار شود، مناجات به این معنا در او ظهور می‌کند. تنها تفاوت در خودآگاه بودن این وضعیت و توجه به آن است. وقتی که مشکلی -درونی یا بیرونی- وجود ندارد، چگونه انسان می‌تواند به قدرت بی‌انتهای خود و آن حقیقت و اقتداری که از این طریق به آن متصل می‌شود، توجه کند؟ هرچه که این آرامش و سکون ناشی از نعمت‌های مادی و معنوی بیشتر باشد، اتصال به خویشتن سخت‌تر خواهد بود. «انسان‌های برتر» چنین اتصالی را از طریق درکِ احتیاج حقیقی خود که تماماً درونی است، برقرار می‌کنند؛ اما انسان‌های متوسط –هم‌چون ما- با رسیدن به نعمت‌های مادی یا معنوی، آرامش و اطمینان و خشنودی ناشی از آن را همچون پیله‌‌ای به دور خود می‌تَنَنَد، طوری که دنیایشان به همان محدود شده و گویی دیگر خبری از بیرون پیله نیست. این خشنودی، اطمینان و آرامش ناشی از بی‌خبری و بی‌دردی، غیر از آرامش کسی است که از شدت بزرگیِ ظرفیت و توانِ روحی و درکِ انسانی، به جایی رسیده که هیچ مشکل درونی و بیرونی او را محزون و نگران نمی‌کند. نعمت‌های معنوی در اسیر کردن انسان و گرفتار کردن او در «پیله‌ی غرور، پیروزی و کام‌ورزی» قوی‌تر و خطرناک‌تر هستند. هرچه که انسان کام بیشتری از نعمت معنوی و روحی به دست آورده باشد، بیشتر در معرض این است که همچون شیطان، مغرور و متکی به «ذات آتشین و عبادت دیرین خود»، حقیقتِ خاکیِ انسانی را دست کم بگیرد و خود را از آن بی‌نیاز بداند. نگریستن به اسوه‌های اخلاقی و ارکان انسانی عالم در عین فواید بسیار، همیشه این خطر را دارد که به پوسته‌ی ظاهری توجه کنیم و از حقیقت آنها غافل شویم. حقیقتِ انسان‌های برتر در «نیاز و احتیاج درونی» است که درون آنان نهادینه می‌شود و هرگز به انتها نمی‌رسد؛ و هرگز خود را بی‌نیاز از این نمی‌بینند که باید قدمی در درون و بیرون بردارند و لاک خود را بشکنند و هرچه که این لاک قیمتی‌تر و طلایی‌تر است، باعث نمی‌شود که احتیاج درونی آنان به انتها برسد. ادامه دارد ... 📚 👁 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام | اینستا | ایتا | توییتر | بله |آپارات
مدرسه معارف علامه طباطبایی
🔶 تعقلِ مناجات (۱) حقیقتِ «مناجات»، ظهورِ قدرت و ظرفیت بی‌‌انتهای انسان در مقابل عادی‌‌ترین، ابتدائ
🔶 تعقلِ مناجات (۲) آنچه از مناجات‌های لفظی و ظاهری در مکاتب و زبان‌های گوناگون وجود دارد، شکل و فرمی برای حقیقتِ مناجات است. حقیقتِ مناجات، واقعیت و رویدادی درونی است و لفظ، تنها نمودی برای آن است. در واقع مناجات ظاهری می‌تواند قالب و کلیشه‌ای ارزشمند برای این رویداد باشد؛ و استفاده نادرست از لفظ مانع بزرگی خواهد شد. حقیقتِ مناجات عبارت است از همان سیر و زندگیِ حقیقیِ انسانی که توجه و احیای این سیر، زندگی واقعی ما را امکان‌پذیر می‌کند؛ و خیلی بعید است کسی با توجه به آن نتواند زندگی خود را سامان دهد. سامان‌دهی زندگی به معنی حل مشکلات نیست! بلکه به این معنی است که فرد در خط سیری قرار می‌گیرد که پیوسته «توان و اقتدار روحی و اتکای به نفس» در او قوی‌تر از «مشکلات» شده، و اگرچه «رنج و سختی»‌اش کمتر نمی‌شود، اما «میزان غلبه‌ی روحی و موفقیت‌های انسانی»اش به مراتب بیشتر خواهد شد. اگرچه «رویداد مناجات» مختص انسان خاصی (با هر مرام و مذهب) نیست، اما خودآگاه کردن آن و استفاده صحیح و هدر ندادن آن شرط اصلی است. چه بسیار از افرادی که تناقض‌های روحی، به عنوان مقدمه‌ی مناجات در آنها رخ داده (در بخش اول توضیح داده شد)، اما نه تنها برای آنها ثمره‌ای ندارد بلکه باعث عذاب روحی و روانی، و زمین‌گیر شدن می‌شود. مهم‌ترین شرطِ مفید بودن این «تناقضِ مقدّس»، استفاده‌ی «درست، متعادل و خودآگاه» از آن است. لازم است که انسان نگاهی درست و متعادل به فضای زندگی خود، اجتماع، جهان و کائنات داشته و این نگاه به اندازه‌ی کافی مثبت و دربردارنده‌ انگیزه‌های لازم باشد. معنی این کلام این نیست که نواقص بیرونی، عیبِ انسان‌ها و جرم و خیانت آنها را نبیند؛ بلکه با تمام این توجهات، در نهایت باید انگیزه‌‌ای برای زندگی و مثبت دیدن آن وجود داشته باشد، تا این نیروی درونی به حرکت درآمده، «رویدادِ مناجات» و «توجه به قدرت خویشتن» و «رها شدن آن» واقعیت یابد. در غیر این صورت تنها چیزی که برای انسان باقی می‌ماند، زجر و مشقت است؛ و در نتیجه‌ی آن، انحرافات روحی همچون «میل به خودکشی» و غیر آن است. کسی که در این تناقض قرار می‌گیرد، باید تمام تلاش خود را برای تغییر زندگی و تعالی آن به کار ببرد، و هرگز نباید ادامه‌ی این تناقض و ثمر داشتن آن را بهانه‌ای برای تغییر ندادن جهان خود قرار دهد. «تناقضِ مقدس» برای انسانی است که با تمام قدرت برای تغییر خویشتن و جهان اقدام می‌کند، و موفقیت‌ها یا شکست‌های پی در پی به دست می‌آورد، اما هرگز به خواسته خود نمی‌رسد و آنچه که به دست آورده از خواسته‌اش کمتر است. کسی که تلاشی انجام نمی‌دهد و پیوسته از شرایط خود ناله می‌کند، نمی‌تواند به این مرحله دست یابد. اگر انسان برای مشکلات خود به دنبال مقصر بیرونی باشد -حتی اگر این تقصیر درست باشد- نمی‌تواند به خویشتنِ خود و ظرفیتِ بی‌نهایتِ آن رجوع کند؛ و شرط «رهایی خود و استعدادهایش» و قرار گرفتن در خط سیر «بهتر شدن مداوم زندگی»، اتکای به خود است. سخت‌ترین مرحله زمانی است که انسان به مقصرینی توجه می‌کند که واقعا مقصر در این شرایط هستند. در این حالت کنده شدن نگاه انسان و توجه به نفس به مراتب سخت‌تر است. هر آنچه ذکر شد، نمونه‌هایی از شرایط درست استفاده کردن از «مناجات همیشگی انسان» و «تناقضِ مقدّس زندگی» است. همان گونه که گفته شد هرگز اینها مختص انسان خاص –دین‌دار و بی‌دین- نیست. همچنین شرایط استفاده از آن همگانی است، و اکثر افراد رنج و مشقت این «تناقضِ مقدّس» را تحمل نموده، و ثمرات آن را با انحرافاتی از این دست از بین می‌برند. هر انسانی می‌تواند با توجه به این وضعیت درونی، مشکلات و موانعی که او را از زندگی انسانی و سیر رشد باز داشته است شناسایی کند. «مناجاتِ درونی» چون ترازویی است که موانع و گرفتاری انسان را نشان می‌دهد، و معلمی است که راهِ غلبه بر زندگی مادی و معنوی را به او می‌آموزد. 📚 👁 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام | اینستا | ایتا | توییتر | بله |آپارات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔆 بندگان ذخیره خدا آیت‌الحق مرحوم رضوان‌الله علیه خداوند یک بندگانی خاصّ خودش دارد، اینها اولیاء انبیاء و اوصیاء انبیاء هستند که اینها را ذخیره کرده مَا بَرَحَ دائماً نَاجاهُم فیِ فِکرِهِم که خدا با آنها مناجات می‌کند در فکر و اندیشه آنها وَ کَلَّمَهُم فیِ ذات عُقولِهِم در حقیقت دل‌های آنها تکلیم می‌کند با آنها هم‌سخن است فَاستَصبَحوُا پس چراغ هدایت و فلاح و رستگاری را روشن می‌کنند بِنوُرِ یَقظَةٍ به آن نور معرفت اینها به سبب نور یقظه و معرفتی که خدا به ایشان داده، چراغ هدایت و فلاح و رستگاری را در گوش‌ها و چشم‌ها و دل‌ها روشن می‌کنند؛ اینها هم بندگان خاصّ الهی هستند که انبیاء و اوصیاء ایشان‌اند. 👁 برای مشاهده مشروح این جلسه، و جلسات دیگر مرحوم آیت‌الله سیدعبدالله جعفری تهرانی رحمت‌الله‌علیه صفحه ‌آپارات «مدرسه معارف علامه‌ طباطبایی» را دنبال کنید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚡️ باید انسان بود! آیت‌الحق مرحوم رضوان‌الله علیه «وَقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ مُلَاقُوهُ ۗ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ» (بقره/۲۲۳) خداوند حیوان نمی‌خواهد، درنده و گزنده زیاد دارد؛ انسان می‌خواهد، انسانی که موحّد باشد، و به کمالات عالی برسد. بشارت بده مؤمنین را که روزی در محکمه الهی همه حاضر می‌شویم و پرده‌ها از روی حجاب فطرت‌ها برداشته می‌شود، و جز حق نمی‌بینیم. 👁 برای مشاهده مشروح این جلسه، و جلسات دیگر مرحوم آیت‌الله سیدعبدالله جعفری تهرانی رحمت‌الله‌علیه صفحه ‌آپارات «مدرسه معارف علامه‌ طباطبایی» را دنبال کنید.
محمدحسین قدوسی - پس کجاست؟.mp3
1.56M
🎧 پس کجاست؟! «خُلِقَ الْإِنْسَانُ مِنْ عَجَلٍ ۚ سَأُرِيكُمْ آيَاتِي فَلَا تَسْتَعْجِلُونِ» (انبیاء-۳۷) 👤 👁 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام | اینستا | ایتا | توییتر | آپارات