eitaa logo
AmirIzadiHamedani14
439 دنبال‌کننده
82 عکس
390 ویدیو
6 فایل
نشر آثار و اطلاع رسانی جلسات امیر ایزدی همدانی
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم رب الحسین علیه السلام امام علیه السلام دل اگر گشت آشناي حسين باصفا گردد از صفاي حسين دلِ من چون كبوتر از سينه پرگشوده است ، در هواي حسين شوقِ طوف حريمِ او دارد بيقراري كند براي حسين من كي ام ؟ مستمند درگاهش گشته ام سخت ، مبتلاي حسين به شهانم چه احتياج بُود ؟ فخرم اين بس شدم گداي حسين طفل بودم كه مادرم مي كرد بر تنم جامه ي عزاي حسين شير مي داد كودك خود را وقت گريه به روضه هاي حسين شير او شيره ي ولايت گشت داد جانم به تن ، ولاي حسين (( يا علي )) گفتم و بلند شدم كه شَوَم خادمِ سراي حسين در پيِ دسته ي عزاداري مي دويدم ، به لب نواي حسين مي زدم روي سينه ، مي گفتم : جانِ ناقابلم فداي حسين ... مصطفي از حسين ، حسين از اوست هست اين منزلت ، سزاي حسين به روي سينه ي رسول الله بود از شأن و رتبه ، جاي حسين سينه و حنجر و لبش بوسيد خاتمِ انبيا ، نياي حسين دارويِ دردِ بي دوايِ بشر هست در تربت شفاي حسين ... تن به ذلّت نداد ، تا جان داد بود بر عهد حق ، وفاي حسين بست احرامِ خون به دشت بلا قعر گودال شد مناي حسين پاره كردند گرگ سيرت ها از دمِ تيغ ها ، قباي حسين (( شمر )) بر روي سينه اش بنشست سر جدا كرد از قفاي حسين پيكرش ماند زير سمّ ستور از بَدِ خصمِ بي حياي حسين ساربان را نكرد او نوميد تا بدين حد ، بُود سخاي حسين رأس پاكش به نيزه كرد عدو ليك خامُش نشد صداي حسين سرِ ني خواند آيه ي قرآن كه حقيقت بُود صلاي حسين روز محشر ، شفاعت اَمّت هست با اذن حق ، جزاي حسين (( )) را در آن زمان باشد چشمِ اَمّيد بر عطاي حسين برای مشاهده نسخه کامل شعر در وبلاگ لینک زیر را لمس کنید http://amirizadihamedani.blogfa.com/post/65 برای مشاهده سایر سروده‌های حاج امیر ایزدی همدانی می‌توانید با لمس لینک زیر وبلاگ شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com یا با لمس لینک زیر به کانال ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 التماس دعای فرج.
بسم رب الحسین علیه السلام 🔹 علیه السلام 🔹 🔹 🔹 آن شب، خرابه شور و حال دیگری داشت از گریة ویران نشینان، محشری داشت آن شب ، سه ساله دختری را دیده تر بود دلخسته از ایام هجرانِ پدر بود آن شب ، یتیمی ناله از سوز جگر کرد آهش به قلبِ آسمانها هم اثر کرد می خواست در آغوشِ بابا جا بگیرد گلبوسه از رخسارة بابا بگیرد می خواست با او درد دل گوید شبانه از خارِ ره ، از کعب نی ، از تازیانه می خواست گوید: گوشوارش را ربودند می خواست گوید: سنگبارانش نمودند با چشم گریان ، گوشة ویرانه خوابید روی نکوی یارِ خود، در خوابِ خوش دید آری رقیه ، باب را در خواب می دید در ظلمت شام بلا ، مهتاب می دید می‌دید در رویا که مهمان حسین است فارغ ز هر غم، زیب دامان حسین است نزد پدر ، رازِ دلِ پُر درد می گفت از آنچه دشمن با اسیران کرد می گفت می گفت از آن خیمه های پر شراره گاهی ز گوشِ پاره ، گه از گوشواره می گفت : شد مهپاره ها را چهره ، نیلی از بس ز دستِ دشمنان ، خوردند سیلی بابای خوبم ، خوب شد که آمدی تو سلطان خوبان ، بر خرابه سر زدی تو بابش گرفت اشک غم ، از چشم تر او دست نوازش می کشیدی بر سر او دلجویی بابا ز دختر عالمی داشت خوابِ خوش دختر، ولی عمرِ کمی داشت برخاست و دید از پدر ، نَبْوَدْ نشانه بگرفت بار دیگر از هجرش بهانه در هر نگاهش سوی عمّه ، مطلبی بود ذکر لبش اَیْنَ اَبی ؟ اَیْنَ اَبی بود از گریة او ، شام ویران زیر و رو شد آشفته خوابِ دشمنِ بی آبرو شد وقتی صدای ناله اش در قصر ، پیچید از همدلانِ خود یزیدِ پست ، پرسید این نالة پیوستة جانسوز از کیست ؟ آسایش من را گرفت این شیون از چیست ؟ گفتند در پاسخ که یک طفل سه ساله از هجر بابا ، کرده سر این آه و ناله بین اسیران ، او عزیز و نور عین است این نازنین ، فرزند دلبند حسین است ناگه یزیدِ کفر خویِ زشت کاره سوی سرِ فرزند زهرا کرد اشاره گفتا که این سر را به آن دختر رسانید دلداده ای را مژدة دلبر رسانید گیرد اگر رأس پدر را او در آغوش یکباره گردد از فغان و ناله ، خاموش پس در طبق ، آن رأس نورانی نهادند سوی خرابه ، نیمه شب راه اوفتادند تا در خرابه جلوه گر شد روی خورشید پرتو فشان گشت و به ویران ، نور بخشید ویرانه آن شب گشت رشک وادی طور نورٌ علی نورٌ علی نورٌ علی نور آمد رقیه در بغل بگرفت سر را با اشک چشمش شُست رخسار پدر را می گفت : ای بابا ! ببین که دل دو نیمم کی در سنینِ کودکی کرده یتیمم ؟ ای کاش پیش از این دو چشمم کور می شد ای کاش جایم در سرای گور می شد تا ننگرم رنگین ز خون گردیده مویت تا ننگرم بُبْریده رگهای گلویت بعد از تو ، ای آرام جان ! وای از غریبی بعد از تو ما را کو حبیبی ؟ کو طبیبی ؟ بعد از تو بابا سرپرست این زنان کیست ؟ حامیّ اطفالِ تو در دُوْرِ زمان کیست ؟ ای کاش می گشتم فدایت ، ای پدر جان ای کاش می مُردَم برایت ، ای پدر جان او مُحرِم و ویرانسرا ، میقات او بود کعبه ، سرِ بُبریده ، او لبیک گو بود بعد از طواف ، آن دل به ثار اللَّه سپرده گلبوسه‌ای چید از لبانِ چوب خورده بوسید آن لب را و نقدِ جان ، فدا کرد ویرانسرا را شعبه ای از کربلا کرد وقتی برای غُسل او ، غسّاله آمد با دیدنِ جسمش قرین با ناله آمد پرسید : بیماریّ این دختر چه بوده ؟ جسمِ کبودش ، طاقتم از دل ربوده هر چند اکنون خفته او آرام و راحت سر تا قدم در پیکرش باشد جراحت سوزانْد حرفش قلب آل طاهرین را گفتند: بیماری نبود این نازنین را بود این یتیم از خانة وحی و طهارت از کربلا تا شام در بندِ اسارت هر جا گرفت از بهرِ بابایش بهانه دشمن بر او زد کعب نی یا تازیانه هر جا میان راه ، نامی از پدر برد سیلی ز دست دشمن بیدادگر خورد باشد کبود این تن ز ضرب تازیانه از غربت آل نبی دارد نشانه ای «ایزدی» بر گو غمِ دل ، با رقیه درمان شود دردت به ذکر یا رقیه 🔹 برای مشاهده سایر سروده‌های می‌توانید با لمس لینک زیر شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com 🔹 با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 لطفاً برای و و علیهم السلام و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
بسم الله الرحمن الرحیم 🔹 🔹 🔹 *( )* پاک دامن چو آب ،  ام  بنین همدم  بوتراب ، اُمّ بنین بعدِ زهرا به همسریّ علی گشته ای انتخاب ، اُمّ بنین تافت نورِ تو ، یافت شور دگر خانة آن جناب ، اُمّ بنین نامِ نیک تو ،  فاطمه باشد فخرِ قوم  کلاب  ، اُمّ بنین به یلانی شریف و پاک نژاد داشتی انتساب ، اُمّ بنین خواستی فاطمه نخوانندت کرد حیدر خطاب : اُمّ بنین ادبت را چنین نشان دادی همه کارت ثواب ، اُمّ بنین شوهرِ تو ، گل همیشه بهار پسرانت گلاب  ، اُمّ بنین جلوة چار نازدانة خویش دیده بودی به خواب  ، اُمّ بنین سه ستاره ز آسمان آمد سوی تو با شتاب ، اُمّ بنین ماه هم روی دامنت جا کرد بانوی آفتاب ، اُمّ بنین لنگر کشتیِ عفاف و شرف مظهر عشق ناب ، اُمّ بنین آیت صبر و اُسوة ایثار اوستاد حجاب ، اُمّ بنین باب حاجاتی ، آبروداری نزد مالک رقاب ، اُمّ بنین چون به لب نامت آورم ، گردد هر دعا مستجاب ، اُمّ بنین ز سرایت نمی رود هرگز سائلی بی جواب ، اُمّ بنین کیستی ؟ ای زلالِ جاریِ فیض در کویری ، سحاب اُمّ بنین خفته در خاک و فوق خورشیدی بر وجودم بتاب ، اُمّ بنین عکس قبرت به چارچوب دلم گشته بی شمع ، قاب اُمّ بنین هیزمِ دوزخ است آن کاو کرد مرقدت را خراب ، اُمّ بنین عبد عباسِ خود حسابم کن از کرم در حساب ، اُمّ بنین کیستی ؟ ای یگانة تاریخ دشمنت در عذاب ، اُمّ بنین شیونت نقشه های شومِ عدو کرد نقشِ بر آب ، اُمّ بنین با تو هنگام جنگ با طاغوت اشک شد همرکاب ، اُمّ بنین خانة ظلمِ زادة هنده شد ز آهت خراب ، اُمّ بنین سیل اشک تو در مدینه فکند موجی از انقلاب ، اُمّ بنین خانه ات بزمِ اشک و بانی تو ایستادی به باب ، اُمّ بنین آن طرف رمله رود رود سرود این طرف ذکرِ خواب ، اُمّ بنین هر کسی قصّه ای بیان می کرد داشت غم بی حساب ، اُمّ بنین دختری گفت : تشنه بود پدر آب می خواست آب  ، اُمّ بنین ای که تا وقت مرگ در دیده داشتی دُرّ ناب  ، اُمّ بنین بُد ز مرثیّه خوانی ات به بقیع خصم را اضطراب  ، اُمّ بنین می کشیدی چهار صورتِ قبر می فشاندی گلاب  ، اُمّ بنین می نمودی بیان به مردم شهر شد قلبش کباب  ، اُمّ بنین پسرانِ مرا ز کین کشتند مکنیدم خطاب :  اُمّ بنین داغ عثمان و داغ جعفر دید از دلش رفت تاب  ، اُمّ بنین دست  عباس من ، قلم کردند گشته چون شمع آب  ، اُمّ بنین بود از سنگ ، قلب والیِ شهر کرد آن را مذاب  ، اُمّ بنین اشک مروانِ پست را ز این غم دید با شیخ و شاب  ، اُمّ بنین «  ایزدی » شرح درد خویش بگو شنود باب باب  ، اُمّ بنین ز آنکه سائل از او شود نومید می کند اجتناب  ، اُمّ بنین 🔹 برای مشاهده سایر سروده‌های می‌توانید با لمس لینک زیر شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com 🔹 یا با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 برای و و علیهم السلام و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
علیهاالسلام سه شنبه ۵ دی ماه ۱۴۰۲ 🔹 یا با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🤲 التماس دعای فرج.
علیهاالسلام سخنران: حاج شیخ مهدی موذن کاشانی مداح: ( علیهاالسلام ) ازچهارشنبه ۶ دی‌ماه ۱۴۰۲ به مدت ۳شب 🤲 التماس دعای فرج.
بسم الله الرحمن الرحیم 🔹 علیهاالسلام 🔹 علیه السلام 🔹 علیه السلام *( )* ای دُوُم بانوی سرای علی همدل و یار با وفای  علی افتخارِ همه  کلابیّه حضرت فاطمه کلابیّه چشمة نور و گلشن احساس مادر با فضیلت عبّاس بر تو ، ای بانوی بلند مقام از خداوند و خلق ، باد سلام ای سپهرِ سه اختر روشن قرصِ ماهت نشسته بر دامن آسمان ، بوسه چین ز خاک رهت قبلة حاجت است ، بارگهت از تو خاک ، آفتاب خواهد شد هر دعا مستجاب خواهد شد نورِ حق ، در سلاله داری تو داغ بر دل چو لاله داری تو مادرِ چار قهرمانِ عرب یمی از حجب و کهکشانِ ادب آیه آیه ، وجودِ تو اخلاص همة تار و پودِ تو اخلاص این شنیدم که گفته ای به علی کای پس از مصطفی به خلق ، ولی تو مخوان فاطمه مرا دیگر گرچه ز این نام نیست نیکوتر  چون بَری نام « فاطمه » بر لب یاد از مادرش کند ، زینب بیمِ آن باشَدَم ، شوند ملول پاره های دلِ رسول و بتول از همان دم ، علی امام مبین می نمودت خطاب « اُمّ بنین » تو پرستارِ آلِ فاطمه ای با خبر از جلالِ فاطمه ای آشنا با مرامِ اهل البیت مورد احترام اهل البیت صبر داری ، شکوه داری تو استقامت چو کوه داری تو پاسدار کتاب عاشورا وارث انقلاب عاشورا ناله های تو ، تیغِ عباسی خصم را هم نموده احساسی با چنان جایگاه و شان رفیع می نشستی به روی خاکِ بقیع می کشیدی چهار صورتِ قبر می فشاندی ز دیده اشک ، چو ابر سیل اشکِ تو کَنْد ریشة ظلم شعله گردید و سوخت بیشة ظلم بسکه جانسوز بود ، شیونِ تو ز این مصائب گریست دشمن تو گه ز عثمان و گاه عبدالله یاد می کرده ، می کشیدی آه گاه از جعفر ، آن گلِ یاست گاه با یاد دستِ عباست روز و شب داشتی عزاداری اشکِ غم بود بر رخت جاری بیشتر از چهار فرزندت پسرانِ عزیز و دلبندت داشتی حُزن ، در عزای حسین گریه می کردی ، از برای حسین گوش تاریخ آشناست هنوز با همان بیت شعرِ عالم سوز مردمِ روزگار ، بعد از این نکنیدم خطاب : اُمّ بنین هان ببینید نزد این مادر یک پسر نیست ، ز آن چهار پسر پسرانم شدند یار حسین همه گشتند جان نثار حسین دشمنان خدا ، ستم کردند دست عباسِ من ، قلم کردند پسرم خوب امتحان داده بوده سقا و تشنه جان داده ای بلند اختر ، ای خدا باور اُمّ غیرت ، شریکه الحیدر «  ایزدی » غرق شور و احساس است روضه خوانِ حسین و  عباس است از شما سوز سینه می خواهد کربلا و مدینه می خواهد 🔹 برای مشاهده سایر سروده‌های می‌توانید با لمس لینک زیر شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com 🔹 یا با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 برای و و علیهم السلام و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
10.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یا علیهاالسلام برای مشاهده سروده‌های حاج امیر ایزدی همدانی می‌توانید با لمس لینک زیر وبلاگ شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com یا با لمس لینک زیر به کانال ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 التماس دعای فرج.
بسم الله الرحمن الرحیم 🔹 🔹 🔹 حضرت اُمُّ البنین (س) ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ ای وجودت غرق در انوار یا اُمُّ البنین سرّ حق را مَحرَم اَسرار یا اُمُّ البنین فاطمه ! ای سرفراز از تو کلابیّه همه بانوان را اُسوۀ ایثار یا اُمُّ البنین ای عفیفه دختر شایستۀ قومی شجاع کز شرافت داشتی آثار یا اُمُّ البنین در سپهر مِهر، رخشان اختر فرزانگی معرفت را قُلزُم ذخّار یا اُمُّ البنین ای پسندیده همه پندار و خوش گفتار تو پاک دامان نکو کردار یا اُمُّ البنین خواستگاری کرد با صد احترام از تو عقیل از برای حیدر کرّار یا اُمُّ البنین او که آگه بود از انساب اقوام عرب دید باشد خیر تو بسیار یا اُمُّ البنین بهر حیدر، همسری می جُست بعد فاطمه یافتت شایستۀ این کار یا اُمُّ البنین در گلستانی که گلهایش بُوَد زنهای پاک یافتت چون غنچه ای بی خار یا اُمُّ البنین سرفراز این راز چون ابراز کردی با حزام قلب او از شوق شد سرشار یا اُمُّ البنین خواستگارت شد به ظاهر از پدر بهر علی خواستت در باطن از دادار یا اُمُّ البنین زد قدم در اندرونی، بود جویای جواب آن پدر از دُخت خوش گفتار یا اُمُّ البنین کُنج حُجره ایستاد و دوخت بر دختر نگاه خیر بهرت خواست از دادار یا اُمُّ البنین دید با مادر ز خواب خویش می گویی سخن داشت رؤیای تو بس اَسرار یا اُمُّ البنین گفتی اش: بر آسمان در خواب می کردم نگاه گفت: راز خویش کن اظهار یا اُمُّ البنین گفتی: آمد سه ستاره زآسمان بر دامنم گفت: تعبیرش خوش است این کار یا اُمُّ البنین باز گفتی: قرص ماه آمد به دامانم نشست مادرت شد حیرتش بسیار یا اُمُّ البنین گفت: مردی آسمانی، خواستگارت می شود طلعت او مطلع الانوار یا اُمُّ البنین سه پسر بخشد خداتان سه ستاره ی بی بَدَل نور حق دارند در رخسار یا اُمُّ البنین یک پسر سرمد شما را می دهد چون قرص ماه مهر و ماهش بندۀ دربار یا اُمُّ البنین قرص ماه و سه ستاره، سر بلندت می کنند در جزا در محضر جبّار یا اُمُّ البنین پس پدر گفتا به او خوابِ خوشت تعبیر شد داد بخت خوش تو را غفّار یا اُمُّ البنین هان ! عقیلت خواستگاری کرده بهر شیر حق پاسخ خود را نما اظهار یا اُمُّ البنین سر به زیر انداختی در پاسخ از حُجب و حیا ای حیا را نقطۀ پرگار یا اُمُّ البنین نو بهار عمر تو طی گشت با روح بهار خاطراتت بود بی تکرار یا اُمُّ البنین ای گلستان عفاف ای بوستان معرفت چار گل را دامنت گلزار یا اُمُّ البنین زابتدای ازدواجت با امیرالمؤمنین بودی اش در موج غم غمخوار یا اُمُّ البنین بر زبان آن لسان الله شد از یُمن تو باز نام فاطمه تکرار یا اُمُّ البنین چون به دنیا آمد عبّاست دلت مسرور شد سرفرازی با تو آمد یار یا اُمُّ البنین بوسه زد حیدر به چشم تر بدست کودکت داشت در دل غصّۀ بسیار یا اُمُّ البنین چون شنیدی علّت آن گریه از چشم خدا چشم تو گردید گوهربار یا اُمُّ البنین ادامه دارد... باتشکر فراوان از مداح اهل البیت علیهم السلام آقای علی وطنی بابت تایپ اشعار... 🔹 برای مشاهده سایر سروده‌های می‌توانید با لمس لینک زیر شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com 🔹 یا با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 برای و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.