eitaa logo
AmirIzadiHamedani14
435 دنبال‌کننده
72 عکس
327 ویدیو
6 فایل
نشر آثار و اطلاع رسانی جلسات امیر ایزدی همدانی
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیت الله سید جعفر سیدان (مدظله) سوم شعبان روز شادی و گریه... 🔹 برای مشاهده سروده‌های می‌توانید با لمس لینک زیر شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com 🔹 با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 لطفاً برای و و علیهم السلام و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
45.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹بیانات آیت الله سید محمود بحرالعلوم میردامادی در آئین نکوداشت و پیشواز دهه مبارک مهدویت در بنیاد فرهنگی امامت - رجب ۱۴۴۵ ه.ق 🌐 کانال دهه مهدویت در تلگرام👇 t.me/dahe_mahdaviyat
1_9720947482.mp3
17.76M
بسم رب الحسین 🔹 برای مشاهده‌ی سروده‌های می‌توانید با لمس لینک زیر شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com 🔹 با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 لطفاً برای و و علیهم السلام و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. باتشکر از دوست خوبم از اصفهان. 🤲 التماس دعای فرج.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم رب المومنین سلام شب‌های جمعه هر هفته سعی می‌کنم کلیپ تصویری یا صوتی از یاران آسمانی شده و اساتید خودم و پیر غلامان حسینی تقدیم کنم. ( ) یکی از اسو‌های مداحی از لحاظ تقوی و تواضع و ادب و شعر... بود، بیشتر مداحان بنام تبریز ایشان را استاد خود معرفی می‌کردند لذا در ایام آخر ماه صفر بزرگانی همچون حاج فیروز زیرک کار و حاج اسماعیل وثاقی و... با اینکه خودشان گرداننده مهمترین جلسات آذری‌ها در مشهد بودند، مقید بودند که حتماً ظهرها به جلسه ایشان (هیئت شهدای کربلا تبریز) که در یکی از حسینیه‌های مشهد (که مزین به تصاویری از علماء) بود شرکت کنند. دوست خوبم آقای حاج احدکاظمی باعث دوستی و آشنایی بنده بااین مداح بااخلاص شد. یکی از ویژگیهای ایشان این بود که درآن روزگاران همیشه به همه ذاکرین کوچک وبزرگ در هیئت خودش پر‌ و بال می‌داد و مشوق اصلیِ آنان می‌شد (حتی کسانی که فارس زبان بودند واصلاً ترکی نمی‌دانستند!!!) خاطراتی که درمحضرشان دارم چه در زمان بهره بردن از مداحی ایشان و چه در زمانی که به رسم شاگردی میکروفن به دست می‌گرفتم، همه وهمه از بهترین خاطراتم از بهترین روزهای نوکری‌ام در درگاه اباعبدالله الحسین علیه السلام بود. شاید بیراهه نرفته باشم اگر بگویم در در بین تمام مداحان آذربایجان سرآمد بود و از لحاظ محفوظات شعری، زبانزد همگان بود. واقعاً خاطراتشان فراموش نشدنی است. الفاتحه مع الصلوات به ما بپیوندید: 🆔 http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🆔 http://eitaa.com/ZaeranAlghamehHamedan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
   مشاهده فرمایید👆 💐 دوره آموزشی تخصصی مباحث مهدوی با موضوع: فوائد و ثمرات وجودی امام زمان عجل الله فرجه ❗️قابل توجه عزیزان: زمان ثبت نام از 2 الی 8 شعبان المعظم می‌باشد. 🏫 مرکز جهانی حضرت ولی عصر ارواحنافداه @markaz_valieasr
بسم رب الشهداء و الصدیقین 🔸 علیه السلام اکبر که در سپهرِ شرف ، آفتاب بود آئینه ی وجاهتِ ختمی مآب بود هم پاره ی جگر به جگر پاره ی رسول هم ترجمانِ وحی و زبانِ کتاب بود احسانِ او ، زبانزدِ اهلِ مدینه گشت دستش گره گشایِ همه شیخ و شاب بود (( نار الضّیافه )) بر درِ (( دار الضّیافه )) داشت کاو را به صاحبانِ کرم انتساب بود مهمان نواز و مَحرمِ راز و خجسته پی عالَم ، کویرِ تشنه و او چون سحاب بود دانایِ حکمت و ثمرِ نخلِ معرفت دارایِ علم و حلم ، به فصلِ شباب بود آید به گوشِ جان (( اَوَلَسنا عَلَی الحَقَش )) او را مرامِ نیک و کلامِ صواب بود او را خدا ز (( عترتِ عمران )) گزیده بود اسرار ، بی شمار ، در این انتخاب بود اوّل قتیلِ نسلِ خلیلِ خدا به طف جانبازی اش به سوی جنان ، فتحِ باب بود در او عیان ، تجلّیِ ایمانِ پنجتن بر عقلِ کُل ، حسین گل و او گلاب بود چونان عمو ، برایش امان آمد از عدو رد کرد آن امان که ز اهلِ عذاب بود عبّاس و او به سوره ی اخلاص ، آیه اند آن ماه آلِ هاشم و این آفتاب بود بی شُبهه ، شبهِ ختم رسالت به کربلا از پایه های اصلیِ این انقلاب بود هر کس که بُرد وقت دعا ، نامِ او به لب هر حاجتی که خواست ز حق ، مستجاب بود شش گوشه شد ضریحِ حسین از وجودِ او پایین ِ پایِ باب ، وِ را جایِ خواب بود روزِ دَهُم ، امام سوُم را غریب دید (( هَل مِن مُغیثِ )) خون خدا ، بی جواب بود رخصت طلب نمود و به میدان روانه گشت شوقِ شهادتش به سر و در شتاب بود وقتی روان ، روانِ حسین از خیام شد از خوفِ او ، به قلبِ عدو ، اضطراب بود با یأس بر پسر ، پدر آن دم نگاه کرد بغضِ گلوش ، چون شکننده حُباب بود بر دست خود محاسنِ پاکش گرفت و گفت : حرفی که شرحِ درد دلِ بی حساب بود یا رب ! گواه باش به جنگِ سپاه کفر عازم شد آن جوان که چو ختمی مآب بود نامش علی ، شبیه ترین فرد ، بر رسول در خَلق و خُلق و منطقش ، آن مستطاب بود کم کم علی به مرکزِ میدان قدم نهاد شمشیر داشت بر کف و پا در رکاب بود لب بر رجز گشاد و بر آن قوم ، پند داد بی بهره گر چه آن همه وعظ و خطاب بود در ، دم شکافت قلبِ سپاه یزید را شمشیرِ وی ز خونِ عدو ، کامیاب بود شمشیر زد چو شیرِ خدا ، در مصاف شرک او شاهبازِ دین و عدو چون غُراب بود دشمن به زیرِ ضربه ی جانسوز وی ، چنان ماری ، اسیرِ پنجه ی تیز عُقاب بود آمد دمی به نزدِ پدر ، خسته ، تشنه کام لعل لبش تَرَک تَرَک از قحطِ آب بود بوسید خون حق ز لبِ آن جوان که هان! بنگر که خشکتر ز لبت ، کامِ باب بود پس در دهان ، زبانِ عزیزِ دلش نهاد بس رازها در این عملِ آن جناب بود فرمود : صبر کن ، که پیمبر تو را دهد آبی که هر سؤالِ عطش را جواب بود بار دگر به سوی سپه گشت حمله ور رزمنده ای که حافظِ اُمّ الکتاب بود آمد هدف به ضربتِ دشمن ز هر طرف آن قوم را به کشتنِ اکبر ، شتاب بود با جسمِ پاره پاره چو افتاد بر تراب فرقش دو تا ز تیغ ، چنان بوتراب بود آمد حسین و خم شد و رخ بر رخش نهاد اشکش روان ز دیده ، چنان دُرّ ناب بود گفت : ای عزیزِ دل ، پسرم ، نورِ دیده ام با بودنِ تو ، در دلِ من ، صبر و تاب بود رفتیّ و راحت از غمِ دنیا شدی ، علی بابت غریب مانده و قلبش کباب بود جانا ! پس از تو خاک به سر باد ، دهر را بعد از تو کاش خانه ی عالَم ، خراب بود برداشت چونکه صورت از آن رویِ لاله گون گویی ز خون ، محاسن او را خضاب بود از (( ایزدی )) قبول کن این شعر ، یا حسین ! او را امید بر کَرَمت ، بی حساب بود 🔹 برای مشاهده سایر سروده‌های می‌توانید با لمس لینک زیر شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com 🔹 با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 لطفاً برای و و علیهم السلام و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
بسم الله الرحمن الرحیم 🔹 علیه السلام 🔸 🔹 سفر از خود ، سویِ خدا کردم طیّ ره ، سمتِ کربلا کردم مُحرمِ قبله ی امید شدم زائرِ سیّدِ شهید شدم کردمی ، اشک خویش ، ره توشه به هوای ضریح شش گوشه سمتِ پایینِ پا ، نشسته دلم آری ، آنجا دخیل بسته دلم بر سرِ قبرِ زاده ی لیلا ذکرِ من هست : آه و واویلا آن جوان کز غمش ، پدر شد پیر گشت از جان و از جهان هم سیر نام نیکویِ او (( علی اکبر )) خَلق و خُلقش ، شبیه پیغمبر در صفِ طف ، ز نسلِ خیرِ سلیل بود آن نازنین ، نخست قتیل چونکه تنهاییِ پدر را دید غربتِ خیر و خیلِ شر را دید اذنِ میدان طلب نمود از باب رفت در راهِ رفته ی اصحاب رفت در رزمگه ، به قصد جهاد بر علیه فساد و استبداد همچو حیدر ، دلیر و بی پروا شد رجز خوان ، برابرِ اعدا منم از نسلِ سیّدِ ثقلین هست جدّم علیّ و باب ، حسین هست بر لب ، نوای تکبیرم یارِ مولا شوم به شمشیرم آنچنان نیزه می زنم در جنگ که کنم عرصه را به دشمن ، تنگ علوی ، هاشمی ، دلیرم من شبلِ شیرِ خدا و شیرم من نسزد اینکه کافری سفّاک که وِ را بوده مادری ناپاک خویشتن را خلیفه بشمارد قلبِ آلِ نبی ، بیآزارد این خلافت بُوَد ز آلِ علی غصب گردیده است ، با دَغَلی داد جولان به عرصه ی میدان کرد لرزان ، تنِ ستمکاران هر طرف بر سپاهِ دشمن تاخت سر و پیکر ، ز هم جدا انداخت گر چه زخم آمدش به پیکرِ پاک (( یکصد و بیست )) تن نمود هلاک ناگه آمد به احترامِ تمام از دلِ رزمگه ، به نزدِ امام رو سویِ حجّتِ خدا آورد گفت : بابا ! عطش ، هلاکم کرد تشنگی ، قلبِ خسته ام بگداخت ثقلِ آهن ، به زحمتم انداخت جرعه آبی بده ، که جان گیرم پس رَوَم ، جانِ دشمنان گیرم گفت : ای نازنین ! بیا به برم نِه زبان در دهانِ من ، پسرم اَشبه الناسِ سیّدِ ثقلین چون نهادی زبان به کامِ حسین دید خشکیده تر ، ز کامِ علی هست کامِ بهین امامِ علی لیک در آن دقیقه ی حسّاس کرد آرامشی به دل احساس گشت از جامِ معرفت ، سیراب بر رُخَش باز شد هزاران باب چون زبانِ وِ را امام مکید بر تنِ او توان ، دوباره رسید با دلی خسته از ملال ، پدر داد انگشتریّ خود به پسر گفت : نِه ، خاتمِ مرا به دهان باز رو کن به جانبِ میدان صبر کن اندکی که ختمِ مآب کند از مرحمت ، تو را سیراب شربتی که چو نوشِ جان کردی تا اَبَد ، تشنه لب نمی گردی اکبر آمد به رزمگه ، این بار کُشت (( هشتاد تن )) گهِ پیکار لشگرِ خصم ، در خروش آمد بهرِ قتلش به جنب و جوش آمد حمله کردند با سنان و سُنین بر عزیزِ دلِ امام حسین (( مُرّه )) شمشیر زد به فرقِ سرش داغ بنهاد ، بر دلِ پدرش شد چو حیدر ، سرِ علی مُنشق دیگر او را به تن نماند رمق دست بر گردنِ عُقاب آویخت خونِ پاکش به چشمِ مرکب ریخت خون به مرکب ، رهِ تماشا بست لشگرِ کفر ، راهِ او را بست جای اینکه رَوَد به سوی خیام رفت بینِ سپاه کوفه وشام بُزدلانِ سپه ، دلیر شدند روبهان ، حمله ور چو شیر شدند هر کسی ضربتی به اکبر زد گر مُیسّر شدش ، مُکرّر زد با تنی پاره پاره از سرِ زین گشت شبه رسول ، نقش زمین گفت : بابا ! دگر خداحافظ ای مرا تاجِ سر ، خداحافظ در برم آمده رسولِ خدا (( قَد سَقانی ، بِکَأسِهِ الاَوفی )) جدّم از تشنگی ، نجاتم داد آب از چشمه ی حیاتم داد با تو گوید ، جنابِ ختمِ مآب : کای حسین جان ! به سوی ما بشتاب ای مرا یادگارِ آزاده جامِ دیگر ، تو راست آماده این بگفت و لب از تکلّم بست مَردُمِ دیده اش ، به مَردُم بست پورِ دختِ نبی ، به میدان تاخت خویشتن را به رویِ خاک انداخت سرِ اکبر گرفت بر دامان کرد خون ، پاک از آن لب و دندان صیحه زد هفت بار : کای پسرم راحتِ جان ، ستاره ی سحرم ای مرا نورِ دیده ، شیره ی جان زود عمرت رسید بر پایان ای فروزنده اخترِ دنیا بعدِ تو ، خاک بر سرِ دنیا سوی مُلکِ بقا ، روانه شدی راحت از محنتِ زمانه شدی پدرت مانده بی کس و تنها بینِ اعدا ، اسیرِ کرب و بلا ثُمَّ قالَ : بُنَیَّ ! ماعَرَفوک قَتَلَ الله ، اُمَّةً قَتَلوک ای رسول خدا ، ز سر تا پا حق کُشد آن کسی که کُشت تو را گر چه اکبر نداد پاسخِ او رُخِ ماهش نهاد بر رُخِ او یاد از صورتِ پیمبر کرد بوسه باران ، جمالِ اکبر کرد بود سرگرمِ گفتگویِ علی برنمی داشت رو ، ز رویِ علی دشمن و دوست ، ناله سر دادند بهرِ مولا ، به گریه افتادند شیون از خیمه گه ، به گردون رفت اشک از دیده ها ، چو جیحون رفت این گمان رفت داغدیده پدر داده جان در کنارِ جسمِ پسر دخترِ فاطمه ، پریشان شد سوی میدان به آه و افغان شد هم تسلّی ، دلِ برادر کرد هم جدایش ز جسمِ اکبر کرد پس حسین ، آن خلیفه ی معبود به جوانانِ هاشمی فرمود : تنِ صد چاکِ پاره ی جگرم ببرید از وفا به سوی حرم (( ایزدی )) را به تن بُوَد تا جان هست بر غربتِ حسین ، گریان 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🤲 التماس دعای فرج.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم رب المومنین سلام شب‌های جمعه هر هفته سعی می‌کنم کلیپ تصویری یا صوتی از یاران آسمانی شده و اساتید خودم و پیر غلامان حسینی تقدیم کنم. ( ) یکی از اسو‌های مداحی قم و استاد الاساتید جامعه مداح بود. بزرگانی مثل و و و... شاگردان مکتب او هستند. اخلاص و تقوا در مداحی‌اش مشهود بود. محفوظات فراوان از شعرای نقاط مختلف کشور داشت. ریز بین و نکته سنج بود، شاگردانش نوابغ روزگاران شدند. داستان فرق بین غارت و غنیمت، از ایشان است (که به علتی بازگو نمیکنم) عالم پسند می‌خواند و مورد احترام علماء بود. صدایش زنگ عجیبی داشت و نعمت خداداده بود و خیلی قدرت داشت بطوری که در صحن آیینه حضرت معصومه علیهاالسلام بدون بلند گو صدایش را همه می شنیدند و تا لحظه آخر صدایش ضعیف نشد. صحیح الاعتقاد بود. بجز محمد و آل محمد علیهم السلام مدح کسی را نگفت،با مقاتل و کتب حدیثی آشنابود. رسماً درمنبرش تفسیر می‌گفت که بین برخی بزرگان مداحی بعدها مرسوم شد. خدا را شکر بارها شرفیاب محضرش شدم و بهره ها بردم. تحویل گرفتن مداحان مبتدی از ویژگی‌های او بود. دربهار۱۳۷۴ به رحمت ایزدی پیوست و درشیخان قم بعداز یک تشییع بی نظیر دفن شد. در این کلیپ، مرحومان آقایان و از ارکان مداحان اصفهان دیده می‌شوند که در آینده از آنها هم سخن خواهیم گفت. واقعاً خاطراتشان فراموش نشدنی است. الفاتحه مع الصلوات به ما بپیوندید: 🆔 http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🆔 http://eitaa.com/ZaeranAlghamehHamedan
بسم الله الرحمن الرحیم المهدی بار دگر ملک جهان ، خرم چو رضوان آمده درهای رحمت باز شد ، چون ماه شعبان آمده یاران بشارت می دهم : هنگام غفران آمده بر دردمندان دِه خبر ، دارو و درمان آمده سجاد و عباس و حسین ، شاه شهیدان آمده آمد علیّ اکبر و منجیّ دوران آمده دِه مژده بر اهل ولا ، محبوب سرمد آمده منجیّ عالم ، مهدی آل محمّد آمده ای عارفان ، ای عارفان حبل المتین است این پسر سیراب از سرچشمة علم الیقین است این پسر قنداقه اش زینت گرِ عرش برین است این پسر دست خدای دادگر در آستین است این پسر موعود ادیان و ملل ، محیییّ دین است این پسر مجریّ فرمان خدا روی زمین است این پسر دِه مژده بر اهل ولا ، محبوب سرمد آمده منجیّ عالم ، مهدی آل محمّد آمده آمد به دنیا آنکه او باشد امام اِنس و جان قرآن ناطق ، سرّ حق ، مولای ما صاحب زمان گرد وجودِ اطهرش گردد همه کون و مکان از انبیا ، از اولیا در او بُود صدها نشان هم یاور مستضعفان ، هم دشمن مستکبران با اذن یزدان بر کَنَد او ریشة ظلم از جهان دِه مژده بر اهل ولا ، محبوب سرمد آمده منجیّ عالم ، مهدی آل محمّد آمده همنام ختم المرسلین مرآتِ یزدان است این ممدوح آیات مبین ، تفسیر قرآن است این دردانة نرجس بُود سلطان خوبان است این آخر وصیّ مصطفی از حیّ سبحان است این عیسی دم و موسی سخن ، فخر سلیمان است این هُشدار ای سفیانیان ، پیروزِ میدان است این دِه مژده بر اهل ولا ، محبوب سرمد آمده منجیّ عالم ، مهدی آل محمّد آمده ای نرجسِ والا گهر ، در کف گهر آورده ای ای مصحفِ نور ، آیتِ فتح و ظفر آورده ای ای آسمان معرفت ، امشب قمر آورده ای از نخلِ عصمت شاخه ای پُر از ثمر آورده ای از دودة خیر البشر ، خیر البشر آورده ای از هر چه من وصفش کنم تو خوبتر آورده ای دِه مژده بر اهل ولا ، محبوب سرمد آمده منجیّ عالم ، مهدی آل محمّد آمده این است آن کآو هر دلی مایل بُود بر سوی او چون کعبه است و عالمی آرد طواف کوی او خُلق محمد خُلق او ، خوی محمد خوی او رختِ امامت دوخته بر قامت دلجوی او شیدا دلِ یوسف شود با یک نظر بر روی او خم گشته پشتِ نُه فلک ، پیشِ خمِ ابروی او دِه مژده بر اهل ولا ، محبوب سرمد آمده منجیّ عالم ، مهدی آل محمّد آمده مهدی بُود شمشیرِ بیرون از نیام اهل بیت بر او رسیده از شرف ، کلّ مقام اهل بیت دادند بر مردم خبر از او تمام اهل بیت روزی محقّق می شود با او قیام اهل بیت گیرد ز خیل دسمنان او انتقام اهل بیت بر او سلامِ کبریا ، بر او سلام اهل بیت دِه مژده بر اهل ولا ، محبوب سرمد آمده منجیّ عالم ، مهدی آل محمّد آمده میزان عدل است این پسر ، او قسط را بر پا کند ویران بنای جور را از جانب یکتا کند وقتی که فرمان ظهورش را خدا امضا کند دفعِ بلا ، رفع فساد از مردم دنیا کند دستور قرآن و حدودش را همی احیا کند حکمِ کتاب الله را روی زمین اجرا کند دِه مژده بر اهل ولا ، محبوب سرمد آمده منجیّ عالم ، مهدی آل محمّد آمده مهدی که نامش کام را بحر حلاوت می کند پیش از ولادت حضرتش قرآن تلاوت می کند عید ظهورش دهر را غرق طراوت می کند آفاق را پاکیزه از لوثِ شقاوت می کند مانندِ داوودِ نبی ، حکم و قضاوت می کند تقسیم رزقِ خلق از راه سخاوت می کند دِه مژده بر اهل ولا ، محبوب سرمد آمده منجیّ عالم ، مهدی آل محمّد آمده این است حرف عاشقان با آن امام منتظر بیداد عالم را گرفت ، ای مصلح صاحب نظر از شرع کن دفعِ خطر ، اصلاح کن نسل بشر برگرد و ابراهیم سان ، بشکن بتان را با تبر از دانشِ بی حدّ خود کن ماسوا را بهره ور بر « ایزدی » بنما نظر ، ای حجت ثانی عشر دِه مژده بر اهل ولا ، محبوب سرمد آمده منجیّ عالم ، مهدی آل محمّد آمده 🔹 برای مشاهده سایر سروده‌های می‌توانید با لمس لینک زیر شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com 🔹 با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 لطفاً برای و و علیهم السلام و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
بسم رب المهدی 🔹 🔸 مژده ! صبح نور آمد ، رفت شامِ ظلمانی جلوه کرد آسایش ، دفع شد پریشانی سر ز شرق ، بیرون کرد مهرِ نیمة شعبان ماه فاطمه سر زد ، با جلالِ سبحانی لالة گلستانِ عسکری شکوفا شد عندلیب ها گشتند مست از غزلخوانی زاد نرجسِ والا ، کودکی که از یُمنش نقشِ آب گردیدند ، نقشه های شیطانی ز امرِ حق چو « یوکابد » مامِ حضرت موسی وضعِ حملِ این بانو ، بوده است پنهانی اشک شوق در دیده ، خنده روی لب دارد عسکری بُود شاکر بر عطایِ ربّانی سامرا از این مولود ، مهبط ملائک شد تهنیت به لب دارند در نزول ، هر آنی یار بی کسان آمد ، منجی جهان آمد صاحب الزمان آمد ، شد وجود نورانی روی بازویِ او نقش گشته است « جاء الحق » چون به دست او باطل ، محو گردد و فانی نامِ نیک او ، نامِ خاتمِ رسل باشد بس نشانه ها دارد از علیّ عمرانی چون پیمبرِ اعظم ، خُلقِ او عظیم آمد صبر او چنان ایّوب ، حشمتش سلیمانی در نمازِ خود عیسی اقتدا کند بر او محو و ماتِ حُسنِ وی ، یوسفان کنعانی باز شد درِ رحمت ، شادمان دلِ عترت نوحِ کشتیِ دین اوست بینِ بحرِ طوفانی بهر دوستان مهرش خوشتر از جنان باشد بهر دشمنان قهرش ، شعله های نیرانی از وجود او گیرند بهره مردم عالم آن چنان که از خورشید ، پشت ابرِ بارانی چون که پر ز جور و ظلم گشت عرصة گیتی عدل و داد را بر خلق ، او نماید ارزانی خرمن اباطیل و کافران بسوزاند در جهان بر افرازد ، پرچمِ مسلمانی در حکومت مهدی ، زندگی چه خوش باشد چونکه او زند تکیه بر سریر سلطانی گر زنی به سویِ شام ، از عراق ره پوید بی معین و بی یاور ، با زرِ فراوانی کس طمع به اموالش بین ره نخواهد کرد چونکه نیست نا اَمنی ، تحت هیچ عنوانی هیچکس به آزارِ دیگری رضا نَبْوَد گردِ گوسفندان ، گرگ هست گرمِ چوپانی آرزویِ آن دولت ، در دل بشر باشد درکِ آن حکومت هست بِه ز آب حیوانی اَفضلِ همه اعمال ، انتظارِ امرِ اوست از فرج غم و سختی ، شادی است و آسانی از وظایف شیعه است دم به دم دعا کردن تا فرج شود نزدیک ، سر رسد به سامانی کاش صبحِ شامِ قدر ، بشنویم آن صیحه فصلِ هجر را آید ، روزهای پایانی ز آنچه غیرِ حتمی بود ، شد نشانه ها ظاهر کاش علائم حتمی ، جلوه گر شوند آنی مژده باد یاران را ، خیل دوستداران را عاقبت شود قسمت ، آن شراب روحانی گرچه در جهان امروز ظلم و جور بسیار است جنگها شده بسیار بین عالی و دانی چون علی که در خیبر دربِ قلعه از جا کند ریشه کن نماید او ، فتنه های سفیانی یاورانِ او گردند جمع ، گردِ بیت حق در جهان عیان سازند نهضت نمایانی کاش آن زمان ما هم جز لشکرش باشیم در سرایِ وی یابیم افتخار دربانی ز امرِ حضرت باقر ، گر قیامی از مشرق شد شروع و عالم گشت مثلِ بحرِ طوفانی جانِ خود نگه داریم ، بهرِ یاری مهدی در رکابِ او سازیم جانِ خویش قربانی موسمِ ظهورِ خود آن خلاصة خلقت مجری است و احیاگر بر حدود قرآنی قاتلانِ زهرا را می کشد برون از قبر پس تقاص می گیرد ز آن دو کافرِ جانی ای خلیفة بر حق ، ای حقیقت مطلق حالِ ما تو می بینی ، درد ما تو می دانی در غیابِ تو دشمن ، تاخته به یارانت دوستانت از هجرت ، غرقِ بحرِ حیرانی از بهایی و بابی ، وز عدویِ وهّابی شیعه در زمان دیده فتنة فراوانی بازگرد تا گردد باز از وصال تو عقده ها ز قلبِ ما ، هم چروکِ پیشانی « ایزدیّ » دل خسته دارد انتظارت را شمسِ دین به قلبِ او کن تو پرتو افشانی 🔹 برای مشاهده سایر سروده‌های می‌توانید با لمس لینک زیر شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com 🔹 با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 لطفاً برای و و علیهم السلام و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️روحت شاد مداح دلسوخته آقای حاج حسن جمالی 😭 مولای غریب مان صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف فرمود : ✨شیعیان ما به اندازه آب خوردنی ما را نمی خواهند ، اگر می خواستند دعا می کردند و فرج می رسید❗️✨😭😭😭 👆👆👆 این کلیپ را هر چقدر ارادت به ساحت مقدس مولایمان صاحب الزمان صلوات الله علیه دارید ،‌ منتشر کنید تا همه بدانیم که فقط درگیر جشن و شادی در نیمه شعبان نباشیم و بدانیم ما شیعیان در فراق پدرمان یتیم هستیم و باید آقای مظلوم مان را عاجزانه طلب کنیم و ما قطعا به وجود نازنین امام زمانمان محتاجیم ‼️ ✨ امام حسن‌ عسکری صلوات الله علیه‌ از جناب رسول‌ الله صلی الله علیه و آله و سلم نقل می‌کند که آن حضرت فرمود : ✨ سخت تر از یتیم جدا شده از پدر ، یتیمی است که از امامش جدا شده و توانایی دستیابی به وی را ندارد و حکم امامش را درباره مسائل دینی مورد ابتلا نمی‌داند ...   📚 بحار/ج۱۰۵/ص۱۷۱ 📚 احتجاج/ج۱ /ص۶۶ 📚 تفسیر المنسوب الی امام‌العسکری صلوات الله علیه/ص۳۳۹ https://eitaa.com/Montzeranmahdaveit
أَلسَّلامُ عَلیکم یا أهل بَیتِ النّبوّه 🏴«مجلس توسل ماهانه»🏴 🎤 سخنرانی 🎤مرثیه خوانی حاج حسن شعبانی حاج امیر ایزدی ▪️زمان: ۱۴۰۲/۱۲/۱۰ از ساعت ۱۹:۴۵ ▪️مکان: میدان امام خمینی(ره)- خیابان تختی - روبروی شهرداری منطقه۲ - بن‌ بست شهید مسگریان - پلاک ۱۰۵
بسم رب الحسن 🔹 🔹 علیه السلام شیخِ حلّی ) در کتابِ ( اَلعَدَد ) نقل کرده ماجرایی مُستند شخصی آمد در حضورِ مجتبی گفت : کای فرزند پاک مرتضی می دهم سوگندت اکنون بر کسی کاو جلال و شوکتت داده بسی آنکه بر شخصِ تو داده بی شفیع رتبه ای همچون امامت ، بس رفیع دستگیر از من ، ز پا افتاده ام صبر و تاب و طاقت از کف داده ام دشمنی دارم ، مرا آزرده است آبرویم ، نزد مردم بُرده است بر ضعیفان می کند ظلم و ستم حیله ها بندد به کارش دم به دم نَه به طفلان رحم دارد در مرام نَه به پیران می گذارد احترام چون شنید این گفته ، میرِحق پرست لحظه ای برخاست از جای و نشست گفت : نام دشمنِ خود را بگو تا بگیرم انتقامت را از او گفت : ای بیچارگان را چاره ساز دشمنِ جانم بُوَد فقر و نیاز سبطِ پیغمبر چو خصمِ وی شناخت چاره ای بر کارِ او از لطف ساخت غنچه ی لبهایِ آن حضرت شکفت رو به سوی خادمش بنمود و گفت هر چه کز نقدینه در کاشانه هست آنچه دینار و درم ، در خانه هست جمله را تقدیم بر این مرد کن راحتش از داغ و رنج و درد کن خادم از امرِ ولیّ کردگار داد دِرهَم بهرِ وی پانصد هزار شخصِ مسکین خاطرش خشنودشد شُکر گویِ آن عطا و جود شد پس عزیز فاطمه دادش قسم بر خداوند رحیم و ذوالکرم گفت : اگر این دشمنِ بیدادگر کرد بر تو حمله یک بارِ دگر باز بر این آستان ، بنمای رو در برِ من داد خواهی کن از او در مصافِ او ، پناه تو منم آنکه باشد داد خواه تو منم2 ( ایزدی ) این شیوه ی اهل کساست که خـدا بر پاکیِ ایشـان گواست هر که گوید رازِ دل را با حسن رفع سازد مشکلاتش را حسن این حسن ، آرامِ جان فاطمه است راحت و روح و روان فاطمه است دردها را او مداوا می کند جزء را کُل ، قطره دریا می کند آن زمان که چشم ها گریان بُوَد هر که گرید بر حسن ، خندان بُوَد این که باشد حیّ سبحان را حبیب بود در کاشانه ی خود هم غریب همسرِ نامهربان شد قاتلش سوخت از زهرِ هلاهل ، حاصلش لحظه ی تشییعِ جسمِ اطهرش تیر باران کرد دشمن ، پیکرش پي نوشت ها : 1 ـ جناب شیخ علی بن یوسف حلّی (رحمه الله) ، برادر علامه ی حلی (رحمه الله) و متوفّای نزدیک سنه 705 هـ . ق می باشد . کتاب العدد القویه از آثار اوست ، این کتاب شریف از مصادر بحار الانوار علامه مجلسی (رحمه الله) می باشد.   2 ـ شیخ علی بن یوسف حلی ؛ العدد القویه ؛ ص359 ؛ ح23 ـ علامه مجلسی ؛ بحار الانوار ؛ ج43 ؛ ص350 ؛ ح22 ؛ به نقل از العدد و ج74 ؛ ص235 و همچنین جلاء العیون (ترجمه) ؛ ص546 ـ الشیخ المحمودی ؛ نهج السعاده ؛ ج8 ؛ ص281 به نقل از العدد ـ حجازی خسرو شاهی ؛ دُرر الاخبار ؛ ص306 و... 🔹 برای مشاهده سایر سروده‌های می‌توانید با لمس لینک زیر شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com 🔹 با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 لطفاً برای و و علیهم السلام و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
بسم رب الزینب 🔹 🔹 تن خسته ، دل شكسته ، غمش بي شماره بود بسته ز هر طرف به رخش راه چاره بود شد باز راه آب ، ولي دختِ بوتراب بي تاب ، چون رباب ، بر آن شير خواره بود او بي خيالِ بردنِ خلخال و گوشوار اُمّيدوارِ جستنِ يك گاهواره بود چون لاله ، داغ بر روي قلب شكسته اش از لاله گوشِ پاره ي بي گوشواره بود او ديده بود غارت معجر به چشمِ خويش شورِ نشور ، در برِ او آشكاره بود دامان دختران بلا ديده ي حسين از شعله هاي خيمه گهش پرشراره بود بس گشته بود در پيِ اطفال گمشده در تن ، توان نداشت ، نَفَس در شماره بود آن يادگار فاطمه ، نزديك علقمه ديده ، ز ديدنِ قمرش ، پر ستاره بود از سوز سينه ، روضه ي هجده عزيز خوانْد چشمش پر آب در غم ايشان ، هماره بود بر دوش داشت بارِ پرستاري از كسي كاو را به ظرفِ دل ، ز پيمبر ، عصاره بود زينب گهي به حالت او ، گه به كودكان در قتلگه گهي به حسينش نظاره بود مي ديد گِرد كعبه ي حُرمت شكسته اش نيزه شكسته ، سنگ ، فزون از شماره بود بر سينه ي مطهّرش از تازه نعل ها صد ها نشان ز كينه ي ده تن سواره بود انگشتري ، امام سليمان نداشتي ! انگشت را به خنجرِ ( بجدل ) اشاره بود خواهر زپا نشست و برادر به روي دست بگرفت ، گر چه پيكرِ او پاره پاره بود بوسيد حنجري كه ز خنجر ، نشانه داشت وز داغِ آن شرر به جگر ، سنگ خاره بود گفت : اي خدا ! ز آل محمد قبول كن قربانيِ ره تو ، به شامم ستاره بود بين دو آب ، با دو لبِ تشنه شد شهيد مردي كه بحر رحمتِ او بي كناره بود ذبح عظيم و فديه ي پورِ خليل ، اوست ز اين كشته ، زندگانيِ قرآن ، دوباره بود اي ( ايزدي ) عنايت روح القدس ، تو را همراه در سرودن اين سوگواره بود به ... 🔹 برای مشاهده سایر سروده‌های می‌توانید با لمس لینک زیر شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com 🔹 با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 لطفاً برای و و علیهم السلام و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
بسم رب الحیدر 🔸 🔹 # فاتح_خیبر 🔸 🔹 💐 💐 علیه السلام شاعر: ای برقِ ذوالفقارِ تو را مظهر ، آفتاب در آسمان تو راست ثناگستر ، آفتاب تا در سما مدیحِ تو خوانَد بر اختران هر دم کند قصیدة نُو از بر ، آفتاب یک لحظه بی ولایِ تو از پشت کوهها بیرون نکرده بهر تجلّی ، سر ، آفتاب چون در مدارِ مهرِ تو شد مهر ، پایدار در تیرگی است مشعلِ روشنگر ، آفتاب بی حبّ تو اگر به فلک ، جلوه گر شود بیند ز نارِ خشمِ خدا ، کیفر ، آفتاب از کعبه رخ نمودی و نورت جهان گرفت آنسان که سرزند سحر از خاور ، آفتاب دیوار کعبه باز شد از بهرِ مادرت تابید از تو در حرمِ داور ، آفتاب خورشیدِ آسمان امامت تویی که هست از ذرّه نیز پیشِ رُخَت کمتر ، آفتاب قَدْرِ تو آن قَدَر که سزد در کمالِ فخر بر سر نهد ز خاکِ رهت افسر ، آفتاب هستی ابوتراب و تراب از تو مفتخر کآمد به چاکرانِ درت نوکر ، آفتاب از ردّ شمس ، بر همه گردید آشکار امرِ تو راست بندة فرمانبر ، آفتاب گر نورِ اوست در همه آفاق ، جلوه گر بر سر گرفته سایه ای از قنبر ، آفتاب میرِ حُنین و بدری و وقتِ مصافِ خصم سر باز تو است مهر و مه و اختر ، آفتاب از حمله های حیدریِ تو ، دری ندید تابید بعدِ جنگ چو بر خیبر ، آفتاب در رزمگاه ، تافت به اعجازِ ذوالفقار گاهی به نعشِ مرحب و گه عنتر ، آفتاب سر لشگرِ سپاهِ رسول خدا ، تویی سربازِ کوچکی است در این لشگر ، آفتاب بر خیلِ روبهان زدی ، ای شیر ، یک تنه این زَهْرِه را ندیده ز شیرِ نر ، آفتاب عین الله است چشمِ تو ، دستت یَدُاللَّه است فرشِ قدومِ تو است به هر معبر ، آفتاب « دندان تابناکت و رخسار چون مهت این بر ستاره خنده زند آن بر ، آفتاب » « هر جا که روی ماهِ تو طالع شود ، بُوَد با آن همه ضیاء ز سُهی کمتر ، آفتاب» [1] « خاکی که سایة تو اَش از خاک برگرفت در نقره گیردش قمر و در زر ، آفتاب » « در بارگاهِ جاهِ تو قندیل ، آسمان در روضة معطّرِ تو مجمر ، آفتاب » [2] صاحب لوای احمد و ساقیّ کوثری از کوثرِ ولای تو زد ساغر ، آفتاب توبا حقیّ و با تو بُود حق ، عَلَی الدّوام نَبْوَدْ از این حقیقت ، روشنتر ، آفتاب با دست خویش ، وصله به کفش و ردا زدی آن وصله را به فرق ، کند افسر ، آفتاب آن دلبری که با نظری ، دل بری ز خلق کس پیشِ حُسنِ تو ندهد دل بر ، آفتاب « آن سروری که بهرِ نمازش ز باختر آوَرْد باز ، معجزِ پیغمبر ، آفتاب » « رایت اگر سکونِ فلک اقتضا کند بر زورقِ سپهر شود لنگر ، آفتاب » [3] روز غدیر کرد به تبریک ، در رهت هر پَرْتُوَش نثار ، دو صد گوهر ، آفتاب بودند مهر و ماه ، قرین در غدیر خم با ماهتاب بود چو بر منبر ، آفتاب دیدند خَلْق ، دستِ تو در دستِ عقل کل آنسان که دید از فلک این منظر ، آفتاب ز امرِ حقت ، رسول ، ولی خوانْدْ ، یا علی بشنید این کلام ، چو بحر و بر ، آفتاب تا کور ، چشمِ خصمِ تو گردد در آن میان ز انجم ، سپند ریخته در مجمر ، آفتاب دارم یقین چو زُمرة حجاج ، با شعف بیعت نموده یکدله با حیدر ، آفتاب با حُکمِ انتسابِ تو ، تکمیل گشته دین قرآن یکی گواهِ من ، آن دیگر ، آفتاب نعمت ، تمام گشت به یُمنِ ولایتت بگرفته از ولایتِ تو زیور ، آفتاب آن روز ، حق به مکتبِ اسلام شد رضا چون مومنین بُود به همین باور ، آفتاب ای کشتیِ نجاتِ بشر ، ناخدای صبر انداخته به ساحلِ تو لنگر ، آفتاب تا بنده است بهرِ تو تابنده در فلک بی مُهرِ مهرِ تو است یقین ابتر ، آفتاب از پاک سیرتان همه وصفِ تو می شنید وقتی که می گذشت ز هر کشور ، آفتاب ای قاری کتابِ خدا ، قبل از نزول از دوستیِّ تو شده روشنگر ، آفتاب گرمِ صلات بودی و دادی زکات را در دستِ تو است حلقة انگشتر ، آفتاب شمع هدایتیّ و به گِرد تو می زند پروانه وار ، بهر طوافت پَر ، آفتاب « دستِ تو چون محیط و در آن آسمان ، صدف در این صدف ز ریزش تو گوهر ، آفتاب » « در قلزمِ جلال تو ، فُلکی است نُه فلک کاورا بُود به وقتِ سکون لنگر ، آفتاب » [4] تو کیستی ؟ که گر ندهی رخصتِ ظهور ظاهر به چشم کس نشود دیگر ، آفتاب بشنید در کشاکشِ صفین بارها مدح تو از صحابة پیغمبر ، آفتاب تکبیر گفت در فلک آن روز پُر ز سوز با دیدنِ مبارزة اشتر ، آفتاب قرآن تویی ، نه آنچه به نی کرد عمر و عاص بر یاریِ معاویة دون در ، آفتاب هرگز ز رجس ، پاک نگردد عدویِ تو تابد هزار قرن به خاکش گر ، آفتاب 🔹 برای مشاهده سایر سروده‌های می‌توانید با لمس لینک زیر شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com 🔹 بالمس لینک زیربه ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 لطفاً برای و و علیهم السلام و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا