بسم الله الرحمن الرحیم
🔹 #امام_حسین_علیه_السلام
🔹 #وداع
🔹 #عاشورا
در نظر آمد به صد شور و نوا
خاطرات روز عاشورا مرا
كرد بر پا محشري آن روز خون
شد به شمشيرِ ستم ، پيروز خون
كربلا بود و بلا بود و ولا
خون حقّ و وعده ي (( قالوا بلي ))
او كه محو طلعت دلدار بود
عارفان را قافله سالار بود
آن به هستي آفرين ، دلباخته
ماسوا را از نظر انداخته
با دلي سرشار از نورِ يقين
چشم مي گردانْد در آن سرزمين
جز خدا در كربلا پيدا نديد
هر طرف رو كرد ، نازيبا نديد
بود او را در جهان بي چون و چند
جز رضاي حضرت حق ، ناپسند
خاطرش از ماسوا آزاد بود
وعده ي روز اَلَستش ، ياد بود
ياد بودش ، يار از او سر خواسته
غرق خون ، صد پاره پيكر خواسته
خواست در درياي خون ، منزل كند
تا رضاي دوست را حاصل كند
غنچه ي لبهاش همچون گل شكفت
اهل بيتِ خويش را بدرود گفت
رهنوردِ قبله ي مقصود شد
عبد صالح ، در پيِ معبود شد
راه مي پيمود آن نورِ اله
با دلي آرام ، سوي وعده گاه
ناگهان بشنيد صوتي دلربا
از زبان بانویي، درد آشنا
بود آن زن، بانویی، مرد آفرين
عصمت الكبرايِ حق ، روي زمين
زن چه زن ؟ مردانگي را اعتبار
درس صبر و حلم را آموزگار
زن چه زن ؟ عرش خدا را قائمه
هم علي در او عيان ، هم فاطمه
زن چه زن ؟ پيغمبرِ خون خدا
دخترِ نيك اخترِ خون خدا
زن چه زن ؟ عالم ، رهينِ منّتش
حضرت اُمّ المصائب ، شُهرتش
آن خدا باور كه زينب نام داشت
داغ ها از گردشِ ايّام داشت
آنكه بودش بر چگر داغِ رسول
بود از طفلي ، عزادار بتول
او كه فرق باطل و حق ، ديده بود
فرقِ بابِ خويش ، منشق ديده بود
نقشِ داغِ مجتبي بر سينه داشت
جاي صدها سنگ بر آيينه داشت
بسته بودي دل ز خلق عالمين
با اُميد و آرزوها بر حسين
بود شيرينتر وِرا از جانِ او
دولتِ همراهيِ جانانِ او
حاليا مي ديد ، با چشم ترش
مي رود جان از تن و يار از برش
مي رود تا در خدا فاني شود
در مناي قرب ، قرباني شود
گشت جاري اشكِ دامن دامنش
شد بلند آوايِ (( مَهلاً مَهلاً )) اش
كاي برادر ، اي مرا نورِ بصر
يادگار از مادر و جدّ و پدر
اي بهار آرزوهايم ، مرو
اي تمام دين و دنيايم ، مرو
صبر كن ، اي سرورم ، تاجِ سرم
صبر كن ، اي نور چشمان ترم
رازِ دل تا با تو گويم يك نفس
لحظه اي آهسته تر مي ران ، فرس
آمدم تا مخفي از چشم همه
با تو گويم راز ، يابن الفاطمه
مادرم زهرا كه عهدش ياد باد
خاطرش در باغِ جنّت شاد باد
آن گلِ از خارها آزرده تن
گفت در فصلِ خزانِ خود به من
دخترم ، اي مادرت را نور عين
اي به هر جا يار و همراه حسين
روز عاشورا به دشت كربلا
نيستم من در برِ خون خدا
هر زمان آن تشنه ي جام وصال
خواست ، رو آرد به ميدان قتال
راهِ او بربند ، با آه و فسوس
جاي من زير گلويش را ببوس
اي به ميدان شهادت كرده رو
اي دَمَت قرآن و دين را آبرو
صبر كن يك دم كه جاي مادرت
بوسد از زير گلويت ، خواهرت
سرّ حق، آن لحظه، بهر خواهرش
داد اذنِ بوسه اي از حنجرش
كرد دريا زينب از غم ، ديده را
بوسه زد آن حنجرِ خشكيده را
🔹 برای مشاهده سایر سرودههای #حاج_امیر_ایزدی_همدانی میتوانید با لمس لینک زیر #وبلاگ شخصی ایشان را ببینید.
🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com
🔹 با لمس لینک زیر به #کانال ما بپیوندید:
🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14
🟤 لطفاً برای #نشر_معارف_شیعی و #مناقب و #فضائل_اهل_البیت علیهم السلام و #اشعار_آیینی این کانال را به دوستان خود معرفی کنید.
🤲 التماس دعای فرج.
#شعر_آیینی
#غزل
#امام_حسین_علیه_السلام
پادشاهی کند گدای حسین
نوکری کن فقط برای حسین
خیمه نور می شود به خدا
هر دلی که شد آشنای حسین
چشمه زمزم است آن چشمی
که کند گریه در عزای حسین
زر چه باشد نثار دوست کنم
سر و جان و تنم فدای حسین
آبروی دو عالمش بخشند
هر که خدمت کند به پای حسین
آخر کار اوست ختم به خیر
آنکه شد شامل دعای حسین
با صفاتر ز باغ فردوس است
مرقد و صحن باصفای حسین
کعبه در پیش او کم آورده
کوی عشق است کربلای حسین
در رگ هستیَ است ثارالله
و خدا هست خونبهای حسین
گوش جان باز کن چه میشنوی ؟
آید از کربلا صدای حسین
به (کمیل) از کرم نگاه کند
که بهشت است در رضای حسین
✍#کمیل_کاشانی
📖 برگرفته از مجموعه رد پای اشک
https://eitaa.com/komilkashani