🔹#او_را ... (۵۴)
دستمو بردم سمت زخمم
بخیہ شده بود
ترجیح دادم دیگہ حرفے نزنم و چشمامو ببندم ...
دڪتر یڪم معاینم ڪرد و مامان و بابا رو نگاه ڪرد ...
- جسارت نباشہ دڪتر !
شما خودتون استاد مایید !
حتماً حالشو بہتر از من میدونید
امّا با اجازتون بہ نظر من باید فعݪـاً اینجا بمونہ .
بابا یڪم مڪث ڪرد و با صداے آروم گفت
- ایرادۍنداره
بمونہ !
بعدم بہ همراه دڪتر از اتاق خارج شدن .
لعنت بہ این زندگے ...!
نگاهمو تو اتاق چرخوندم
خبرے از ڪیف و گوشیم نبود !
تازه یادم افتاد ڪه همشون تو ماشین بودن !
واے ماشینم !!
درش باز بود
یعنے اون وظیفہ شناس ، حواسش بہ ماشینمم بوده یا فقط منو آورده تا بیشتر گند بزنہ بہ زندگیم؟
ساعتو نگاه ڪردم
عقربہ ۍ ڪوچیڪ روے نُه بود !
یعنے صبح شده؟؟
یعنے دوازده ساعت گذشت؟؟
اگر اون احمق منو نمیرسوند اݪـان دوازده ساعت بود ڪه همہ چے تموم شده بود !!
چشمامو بستم و یہ قطره ے گرم از گوشه ے چشمم سر خورد و رفت تو موهام ...
هنوز سرم درد میڪرد ...
این بار باید ڪارے ڪنم ڪه هیچڪس نتونہ برم گردونہ !
هیچڪس نتونہ تو این زندگے مسخرم دخالت ڪنہ !
امّا اگر پام بہ خونہ برسہ ،
نمیدونم چہ اتفاقے رخ میده !
باید قبݪ از اون یہ ڪارے ڪنم !
چشمامو باز ڪردم
و بہ در نگاه ڪردم !
فڪر نڪنم فرار از اینجا خیلےسخت باشہ !
امّا باید صبر ڪنم تا مامان و بابا خوب دور بشن !
امّا معدم بعد از شست و شو اونقدر میسوخت ڪه نمے تونستم تڪون بخورم..
دیگہ سِرم تو دستم نبود .
سر و صدایۍ از بیرون نمیومد !
معلوم بود خلوتہ !
اݪـان !
همین اݪـان وقتش بود !
آروم از جام بلند شدم .
سرم بہ شدت گیج میرفت ...
درو باز ڪردم و داخݪ راهرو رو نگاه ڪردم .
خبرے از دڪتر و پرستار نبود ...
سریع رفتم بیرون و با سرعت تا انتہاے راهرو رفتم .
سرگیجہ امونمو بریده بود
داخݪ سالن شلوغ بود
قاطے آدما شدم و تا حیاط بیمارستان خودمو رسوندم .
احساس پیروزے بہم دست داده بود !
داشتم میرفتم سمت خروجے بیمارستان ڪه یہو وایسادم !!
لباسام !!
با این لباسا نمیذاشتن خارج بشم !!
اه...
چجورے باید برمیگشتم داخل و لباسامو میاوردم ؟!
بازم چشمام شرو؏ بہ باریدن ڪردن ...
چشمام سیاهے رفت و یدفعہ نشستم رو زمین !
- خانوم
چیشد؟؟
سرمو گرفتم باݪـا ...
نور آفتاب نمیذاشت درست ببینم !
چشمامو بستم
- تورو خدا ڪمڪم ڪن
♥️|@Amir_Hossein13|♥️
مِثلِیِڪ...
دیۅانِہۅچشماِنتِظـٰارِفَصلِعـشق..
مۍشُمـٰارَمرۅزۅشَبرا
تـٰامُحَرَمیـٰاحُـسِین'!
♥️|@Amir_Hossein13|♥️
+یِمدینه..
_یِبقیعه..
+یِامامیڪهحـَرمنداره
_اَمونایدِل..
+اَمونایدِل..
#دوشنبه_های_امام_حسنی
♥️|@Amir_Hossein13|♥️
#کمیخنده
تنها دلیل درس نخوندن من اینه که هروقت به ساعت نگاه میکنم رند نیس صبر میکنم تا رند بشه بعد یادم میره دوباره صبر میکنم تا رند بشه و این چرخه تا سر جلسه امتحان ادامه داره😕😂
خداییشماهماینجوریهستین؟!👀
خیلۍوقتمون رونمیگیره رفقا..🌷
╔♡❀✨•••❀•••✨❀♡╗
@Amir_Hossein13
╚♡❀✨•••❀•••✨❀♡╝
•ا﷽ا•
#انس_با_قرآن🍃
+تلاوتقرآنهمراهباترجمه 🌱📖
+صفحه ‹ 48 ›
[سوره بقره، آیہ 282🌸]
♥︎|@Amir_Hossein13|♥️
مینویسم "مهدۍ"...
تو بخوان:
بیڪـس
تنہا
طردشده
غریب...💔"
#امام_زمان
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
♥️|@Amir_Hossein13|♥️
°
°
قرآن را فراموش نڪنید
و بدانید ڪه بہترین وسیلہ
براۍ نظارت بر اعمالتان قرآن است.. :)
#شهیداحمدعلینیری
♥️|@Amir_Hossein13|♥️