eitaa logo
مـُنـتَظِرٰان‌ِمـَــهـدٖۍ'عـج'(:
298 دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.1هزار ویدیو
11 فایل
↵چہ‌رویــٰاۍ ِ‌قشــنگیہ‌براۍ‌نوڪر‌ببینہ‌‌مـولـٰا‌ش‌ظـُهـور‌ڪرده‍ …!↳ کپی؟باصلوات،فورواردڪن‌فیض‌ببریـم °•خادم‌المهدی•°: @Khadim_313m °•تبادلاتمون•° : @Al_maShtI ••حــرفـاتـوݧ••🌿📮 https://6w9.ir/Harf_8710498 حرفے‌بود‌در‌خدمتم🙂🌿
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹 ... (۵۴) دستمو بردم سمت زخمم بخیہ شده بود ترجیح دادم دیگہ حرفے نزنم و چشمامو ببندم ... دڪتر یڪم معاینم ڪرد و مامان و بابا رو نگاه ڪرد ... - جسارت نباشہ دڪتر ! شما خودتون استاد مایید ! حتماً حالشو بہتر از من میدونید امّا با اجازتون بہ نظر من باید فعݪـاً اینجا بمونہ . بابا یڪم مڪث ڪرد و با صداے آروم گفت - ایرادۍنداره بمونہ ! بعدم بہ همراه دڪتر از اتاق خارج شدن . لعنت بہ این زندگے ...! نگاهمو تو اتاق چرخوندم خبرے از ڪیف و گوشیم نبود ! تازه یادم افتاد ڪه همشون تو ماشین بودن ! واے ماشینم !! درش باز بود یعنے اون وظیفہ شناس ، حواسش بہ ماشینمم بوده یا فقط منو آورده تا بیشتر گند بزنہ بہ زندگیم؟ ساعتو نگاه ڪردم عقربہ ۍ ڪوچیڪ روے نُه بود ! یعنے صبح شده؟؟ یعنے دوازده ساعت گذشت؟؟ اگر اون احمق منو نمیرسوند اݪـان دوازده ساعت بود ڪه همہ چے تموم شده بود !! چشمامو بستم و یہ قطره ے گرم از گوشه ے چشمم سر خورد و رفت تو موهام ... هنوز سرم درد میڪرد ... این بار باید ڪارے ڪنم ڪه هیچڪس نتونہ برم گردونہ ! هیچڪس نتونہ تو این زندگے مسخرم دخالت ڪنہ ! امّا اگر پام بہ خونہ برسہ ، نمیدونم چہ اتفاقے رخ میده ! باید قبݪ از اون یہ ڪارے ڪنم ! چشمامو باز ڪردم و بہ در نگاه ڪردم ! فڪر نڪنم فرار از اینجا خیلےسخت باشہ ! امّا باید صبر ڪنم تا مامان و بابا خوب دور بشن ! امّا معدم بعد از شست و شو اونقدر میسوخت ڪه نمے تونستم تڪون بخورم.. دیگہ سِرم تو دستم نبود . سر و صدایۍ از بیرون نمیومد ! معلوم بود خلوتہ ! اݪـان ! همین اݪـان وقتش بود ! آروم از جام بلند شدم . سرم بہ شدت گیج میرفت ... درو باز ڪردم و داخݪ راهرو رو نگاه ڪردم . خبرے از دڪتر و پرستار نبود ... سریع رفتم بیرون و با سرعت تا انتہاے راهرو رفتم . سرگیجہ امونمو بریده بود داخݪ سالن شلوغ بود قاطے آدما شدم و تا حیاط بیمارستان خودمو رسوندم . احساس پیروزے بہم دست داده بود ! داشتم میرفتم سمت خروجے بیمارستان ڪه یہو وایسادم !! لباسام !! با این لباسا نمیذاشتن خارج بشم !! اه... چجورے باید برمیگشتم داخل و لباسامو میاوردم ؟! بازم چشمام شرو؏ بہ باریدن ڪردن ... چشمام سیاهے رفت و یدفعہ نشستم رو زمین ! - خانوم چیشد؟؟ سرمو گرفتم باݪـا ... نور آفتاب نمیذاشت درست ببینم ! چشمامو بستم - تورو خدا ڪمڪم ڪن ♥️|@Amir_Hossein13|♥️
مِثلِ‌یِڪ‌... دیۅانِہ‌ۅچشم‌اِنتِظـٰارِ‌فَصلِ‌‌عـشق.. مۍشُمـٰارَم‌رۅزۅشَب‌را‌ تـٰا‌مُحَرَم‌یـٰا‌حُـسِین'! ♥️|@Amir_Hossein13|♥️
+یِ‌مدینه.. _یِ‌بقیعه.. +یِ‌امامی‌ڪه‌حـَرم‌نداره _اَ‌مون‌ای‌دِل.. +اَمون‌ای‌دِل.. ♥️|@Amir_Hossein13|♥️
تنها دلیل درس نخوندن من اینه که هروقت به ساعت نگاه میکنم رند نیس صبر میکنم تا رند بشه بعد یادم میره دوباره صبر میکنم تا رند بشه و این چرخه تا سر جلسه امتحان ادامه داره😕😂 خدایی‌شماهم‌اینجوری‌هستین؟!👀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
『 بسْم‌اللّٰھ‌ِالذی‌خَلقَ‌المھدۍ'؏':)! 』
خیلۍوقتمون رونمیگیره رفقا..🌷 ╔♡❀‌✨•••❀‌•••✨❀‌♡╗ @Amir_Hossein13 ╚♡❀‌✨•••❀‌•••✨❀‌♡╝
•ا﷽ا• 🍃 +تلاوت‌قرآن‌همراه‌باترجمه 🌱📖 +صفحه ‹ 48 › [سوره بقره، آیہ 282🌸] ♥︎|@Amir_Hossein13|♥️
مینویسم "مهدۍ"... تو بخوان: بی‌ڪـس تنہا طردشده غریب...💔" ♥️|@Amir_Hossein13|♥️
° ° قرآن را فراموش نڪنید و بدانید ڪه بہترین وسیلہ براۍ نظارت بر اعمالتان قرآن است.. :) ♥️|@Amir_Hossein13|♥️