🌐⚜🌐⚜🌐⚜🌐
#داستان_هاے_نهج_البلاغہ🌴
#پاسخ_ڪوبندهے_علے
افراد سرشناسي مانند: طلحه، زبير، سعيد ابن عاص، وليد بن عتبه، عبدالله بن عمر و … از اينكه #اميرمومنان_علي_(ع) بيتالمال را به طور مساوي، تقسيم ميكند و فرقي بين افراد نميگذارد، سخت ناراحت بودند، آنها كه در صف اول بيعتكنندگان بودند و با شور و شوق فراوان با #اميرمومنان_علي_(ع) بيعت كردند، وقتي مشاهده كردند كه نميتوانند از وجود #علي (ع) سوء استفاده نمايند، جلسات سري تشكيل دادند و تصميم بر مخالفت با #علي (ع) گرفتند، حتي تصميم بر قيام مسلحانه گرفته و به خيال خام خود خواستند #علي (ع) را با زور و جنجال، تسليم هوسهاي خود نمايند.
كار به جائي رسيد كه حتي ياران نزديك و دلسوز #علي(ع) مانند عمارياسر و ابوالهيثم تيهان و … كه ازاوضاع اطلاع داشتند به حضور #علي(ع) آمده و به عرض رساندند كه:
«موقتا، انعطاف نشان دهد و براي سران قوم امتيازي قائل شود و اجازه داده شود تا فرمانداراني كه بر سر كار هستند، هر چند شايسته نيستند، مدتي بر سر كار باقي بمانند و به اصطلاح حق السكوت به آنها داده شود، تا پايههاي حكومت #علي (ع) تثبيت گردد و پس از آنكه فرصتي به دست آمد آنگاه با آنها بر اساس حق، رفتار شود».
#اميرمومنان_علي (ع) در پاسخ آنها سخني فرمود كه به عنوان يك خطبه در نهجالبلاغه آمده است فرمود:
اتامروني ان اطلب النصر بالجور فيمن وليت عليه و الله لا اطور به ما سمر سمير و ما ام نجم في السماء نجما و لو كان المال لي لسويت بينهم فكيف و انما المال مال الله …
: آيا به من دستور ميدهيد كه به آنانكه تحت فرمانروائي من هستند ستم كنم، تا ياراني به گرد خود آورم، به خدا سوگند تا دنيا وجود دارد و تا ستارهاي دنبال ستارهي ديگر حركت ميكند، اين كار را نخواهم كرد. اگر مال از آن خودم بود، آن را به طور مساوي تقسيم ميكردم، چه رسد به اينكه مال، مال خدا است.
آگاه باشيد كه بخشيدن مال در جاي ناروا، اسراف و بيهوده نمودن آن است و اينگونه بخشش، بخشنده را در دنيا بالا ميبرد، ولي در روز رستاخيز به پائين ميكشد و در پيش مردم او را محترم ميكند، ولي او را در پيشگاه خدا خوار ميگرداند …
📚 نــَهْـ ْـج البَلاغه 📚
╭━═━⊰🕋⊱━═━╮
@Amire_bayan
╰━═━⊰🕋⊱━═━╯
🌴💚🌴💚🌴
#ماجراےحكمين ✨🌸
يكي از حوادث مهم زمان خلافت #اميرمومنان_علے(ع)، ماجراي « #حكمين» است كه ناگزيريم آن را در اينجا به طور خلاصه بيان كنيم:
اميرمومنان علي (ع) در روز پنجم شوال سال 36 هجري كه هنوز در سال اول حكومت خود بود، براي سركوبي لشكر متجاوز معاويه، همراه سپاه خود، عازم سرزمين « #صفين» (بين شام و عراق) گرديد و در آن سرزمين، بين سپاه علي (ع) و سپاه معاويه، جنگ درگرفت و اين جنگ، هيجده ماه طول كشيد.
در اواخر جنگ، زمينههاي پيروزي علي (ع) استوار شده بود و نشانههاي شكست سپاه معاويه، ديده ميشد.
در اين بحران سرنوشت ساز، از طرف عمرو عاص (مشاور مخصوص معاويه) نيرنگي به كار برده شد. خلاصه جريان اين بود كه قرار شد سپاه معاويه، قرآنها را سر نيزه كنند و فرياد بزنند «اي سپاه علي (ع) بيائيد بين ما و شما، قرآن حاكم باشد. هر چه قرآن حكم كرد، آن را پيروي كنيم و جنگ و خونريزي را ترك نمائيم».
اين دسيسهي فريبنده و خوش نما، بسياري از سادهلوحان #سپاه_علے(ع) را فريب داد و هر چه آن حضرت فرمود كه به جنگ ادامه بدهيد چون اين نيرنگ و فريب معاويه و عمرو عاص ميباشد. ولي عدهي بسياري از سپاه علي (ع) به سخن او اعتنا نكردند و اختلاف شديدي در ميان #سپاه_علي(ع) به وجود آمد.
سرانجام سپاه معاويه (كه يك نوع دزد عقيده بودند) با سپر قرار دادن قرآن، فرمان قرآن را نابود كردند و با اين ترفند موذيانه، بسياري از مقدس مابهاي كوردل را كه در اطراف #علے(ع) بودند فريب دادند و هر چه #علے(ع) آنها را نصيحت كرد و هشدار داد، گوش نكردند.
حتي امام در اين مورد، به خدا پناه برد و به صورت دعا، چنين فرمود: اللهم انك تعلم انهم ما الكتاب يريدون: «خداوندا تو ميداني كه هدف آنان، قرآن نيست».
🔵ادامہ دارد......
📚 نــَهْـ ْـج البَلاغه 📚
╭━═━⊰🕋⊱━═━╮
@Amire_bayan
╰━═━⊰🕋⊱━═━╯