#امیرالمومنین_ع_مدح
او را که خدا آینهی خویشتنش کرد
آورد به دنیا و یل بت شکنش کرد
بر خاک نظر کرد علی، خاکْ طلا شد
بر سنگ نظر کرد، عقیق یمنش کرد
در معرکه هرکس به مصافِ علی آمد
مولا زرهِ جنگی او را کفنش کرد
تا دید عدو روبرویش تیغ علی را
جان زودتر از ضربه فرار از بدنش کرد
شد اوج سرافکندگیِ دشمن حیدر
آن کار که با ناقهسواران، حسنش کرد
قلب اسدالله فقط مختص شیر است
عشقِ به علی، فاطمه را شیرزنش کرد
در مکتب خود حضرت زینب به رقیه
مدح علی آموخت و شیرین سخنش کرد
جبریل سعادت ز خدا خواست، خدا هم
در راه حسین بن علی سینهزنش کرد
گیرایی انگور جنان را نپسندد
آن مست که انگور نجف در دهنش کرد
از هجر علی کعبه عزادارترین شد
طوری که فقط جامهی مشکی به تنش کرد
خوش عاقبت آن است که هنگام زیارت
مرگ آمد و با شاه نجف هموطنش کرد
✍ #علی_ذوالقدر
#برای_مسلمانان_فلسطین
#مرگ_بر_اسرائیل
در فلسطین میچکد خون از نگاه کودکان
پشت ابر غم نشسته روی ماه کودکان
سر بچرخانی به هر سو، لالهای روییده است
شهر غزه پُر شده از بارگاه کودکان
زیر چنگال تو ای دیو یهودیِ پلید!
زادگاه کودکان شد قتلگاه کودکان
بزدلانه میکشی اطفال را چون حرمله
ترس داری تا به راه افتد سپاه کودکان
گر جنم داری بیا با مردِ این لشکر بجنگ
چیست در این دشمنیکردن گناه کودکان؟!
هیچ بمب و موشکی هرگز حریف گریه نیست
تو سلاحت موشک و گریه سلاح کودکان
گر چه مظلوماند اما مقتدر میایستند
چون خداوند است تنها تکیهگاه کودکان
خون مظلوم، عاقبت در خویش غرقت میکند
میزند آتش به دامان تو، آهِ کودکان
* *
از تبار شیر خیبر، شیر مردی میرسد
تا که صهیون را بسازد فرش راهِ کودکان
✍ #علی_ذوالقدر
در فلسطین می چکد خون از نگاه کودکان
پشت ابر غم نشسته روی ماه کودکان
سر بچرخانی به هر سو لاله ای روییده است
شهر غزه پر شده از بارگاه کودکان
زیر چنگال تو ای دیو یهودی پلید
زادگاه کودکان شد قتلگاه کودکان
بزدلانه می کشی اطفال را چون حرمله
ترس داری تا به راه افتد سپاه کودکان
گر جنم داری بیا با مرد این لشکر بجنگ
چیست در این دشمنی کردن گناه کودکان
هیچ بمب و موشکی هرگز حریف گریه نیست
تو سلاحت موشک و گریه سلاح کودکان
گر چه مظلوم اند اما مقتدر می ایستند
چون خداوند است تنها تکیه گاه کودکان
خون مظلوم عاقبت در خویش غرقت می کند
می زند آتش به دامان تو، آه کودکان
از تبار شیر خیبر، شیر مردی می رسد
تا که صهیون را بسازد فرش راه کودکان
#علی_ذوالقدر
#غزه
در بهار زندگی، رنگ خزان را دیدهای
هر چه را مقتل روایت کرده آن را دیدهای
سوز زهر آتش به جانت زد ولی در کودکی
تشنهلب سوزانترین روز جهان را دیدهای
روز عاشورا میان خندههای کوفیان
ناله پیری به بالین جوان را دیدهای
در تمام عمر اگر میسوختی مثل رباب
روی دوش حرمله تیر و کمان را دیدهای
در میان خیمهها وقت غروب آفتاب
لحظه لحظه اضطراب عمهجان را دیدهای
خاک عالم بر سرم در زیر سم اسبها
جسمِ عریانِ بزرگِ خاندان را دیدهای
از درون خیمههایی که در آتش سوختند
گوشواره بردن غارتگران را دیدهای
وقتی از زخم زبان کوفیان راحت شدی
تازه بعدش شامیان بد دهان را دیدهای
در کنار عمهجان، در مجلس نامحرمان
بر لب قاری، هجوم خیزران را دیدهای
داغهایی که شمردم شمهای از داغ توست
هر چه را مقتل روایت کرده آن را دیدهای
✍ #علی_ذوالقدر
#شهادت_امام_باقر_ع
@Amirreza_Rashidi_87
گرچه از هر سو به شیعه، نو به نو غم میرسد
ای یهودی! صبر کن، نوبت به ما هم میرسد
#علی_ذوالقدر
#مرگ_بر_اسرائیل ✊🏻