eitaa logo
🍃🌹با شهدا و اهل بیت🌹🍃
215 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
2هزار ویدیو
64 فایل
ارتباط با مدیریت کانال↙️↙️ @Yavar_amar ادمین تبادل ↙️↙️ @Ya_mahdi_1235 مغزخاکستری @khakestary_amar کانال اتحادیه عماریون @et_amarion نفوذیها @Nofoziha_ammariyon با شهدا و اهل بیت علیهم السلام @Ammar_noghtezan
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم اللّه الرحمن الرحیم با دوستان رفته بودیم گلزار شهدا 🚶‍♂🚶‍♂ هرکسی سر مزار یه شهیدی می نشست و خلوت می کرد. 💞 ناچار از دوستان جدا شدم 👟 همین طور که می رفتم چشمامو بستم گفتم شاید اینطوری بتونم شهید پیدا کنم 🦋 😅 اما نمی شد 👀👀 بیخیال شدم 😁 چشمامو باز کردم 👁 چشمم بین ردیف های شهدا می چرخید هر کدوم یه چهره ایی داشتند و بالای چهره های هر کدوم نقش گل سرخی بود 🥀 همینطور قدم برمی داشتم 🚶‍♂و به گل سرخ ها نگاه می کردم که وجه شباهت همه ی مزارها بود 🥀 یه مزاری از چشمم گذشت 👀 که نقش گل داشت اما سرخ نبود. 🍃🌷 قدم هام به سمت همون مزار تغییر کرد رفتم جلو و صورت و مشخصات اش رو دیدم 🎟🌠 از تبار ✨ سادات به نام رضا و نام خانوادگی به نام جوادی نیک ✨ نام پدر سید ابراهیم ✨ همونجا نشستم اما قیافه اش برام خیلی غریب بود سخت بود که پیش یه شهید نشستم که نمی شناسمش 😕 یعنی این شهید منو می بینه 😕 ؟! @ammar_noghtezan
چه در مورد رفیق شهیدم باید بگویم ❤️ خالق مهربونم برمن که هیچ بودم لطف نمود و مرا از هیچ خلق نمود 💫 و در خانواده ای مؤمن و مقید قرار داد 👨‍👩‍👦‍👦 تمام سالهای عمرم هرگز با کسی رفیق نشدم 🤝❌ دوستی ام با همکلاسی هایم فقط داخل مدرسه بود 🏫 و زنگ تفریح و انجمن اسلامی و نماز خانه 🕌🌅 چرا که پدر و مادرم اونقدر با من رفیق بودن ☺️ 💕 که دیگه نیاز به رفیق نداشتم. اما فاصله سنی ام با پدر مادرم زیاد بود 🙂 باز نیاز به رفیقی داشتم که از لحاظ فاصله سنی با من نزدیکتر باشه 😊😊 خداوند لطف نموده بود و 🧔🧔👱‍♂ سه برادر مهربون و دلسوز به من عطا کرده بود.😊 اما رفیق صمیمی ام برادر دومم مصطفی بود 🧔😊 او نه تنها برادرم بود بلکه بهترین دوست و معلم و راهنمایم بود ❣🏵 وقتی یه همچین رفیقی داشتم 👌.. 👈 چرا باید با دیگران رفاقت می کردم که اگر رازی هم پیش اونا داشتم یه روز برملا می کردن 👉🤭 مصطفی از همون کودکیمون شجاع مقاوم و خستگی ناپذیر و مظلوم بود هنوز تبسم زیبایش جلوی چشمامه 😞 اصلا با هم سن و سالاش خیلی فرق داشت 👌 همیشه یه نکته رو به ما توصیه می کرد: ✨ شهید ابتدا خانواده اش رو میسازه بعد شهید میشه ✨ یادش بخیر اون رفاقت رو در حقم زمانی تمام کرد 🧕 که زمان موشک باران مرا موج موشک گرفته بود کاملا فلج شده بودم 😔 پزشکها هم جوابم کرده بودن 👀 اما وقتی مصطفی اومده بود مرخصی 🧔 همین که صدای پایش راشنیدم 👞 از جا کندم 😟 از جا پا شدم و کاملا خوب شده بودم 🧕😊 و شفا گرفته بودم ❤️ @ammar_noghtezan