eitaa logo
انجمن مدرسان بیانیه گام دوم
8.9هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
3.9هزار ویدیو
416 فایل
«در هر جایی که جبهه حقی از #نصرت‌الهی و مؤمنین محروم مانده است، به روشنی می‌توان ردپای #بی‌تحلیلی و بی‌تدبری مردم در مسایل گوناگون را پیدا کرد.» ١٣٨٧/٠٢/٢٠ رهبر حکیم انقلاب اسلامی ویژه اعضای انجمن‌ مدرسان‌ بیانیه گام دوم انقلاب مدیر کانال: @analyst
مشاهده در ایتا
دانلود
💠قسمت بی نظیر و برجسته از نخستین خطبه آیت الله خامنه ای پس از پذیرش قطعنامه۵۹۸ ♦️تمایز اندیشه از تفکر امام‌وانقلاب‌ورهبری 🔹در مسائل داخلی، مهم‌ترین و اصلی‌ترین مسأله‌ای که بر روی آن تکیه می‌کنند مسأله‌ی است. عدالت اجتماعی یعنی در جامعه ؛ یعنی خیرات و برکات جامعه به سود یک دسته‌ی از مردم و به زیان اکثریت قاطع مردم مصرف نشود. 🔹عدالت اجتماعی یعنی اینکه در جامعه‌ی اسلامی از همه‌ی برکاتی که در این‌جامعه هست، قشرهای عظیم مردم بتوانند استفاده کنند و بهره ببرند و استعدادهای آن‌ها بشود. 🔹 و مورد توجه ویژه‌ی امام امت اند؛ این‌ها لشکریان اصلی و حقیقی انقلابند؛ این‌ها کسانی هستند که در طول تاریخ، پشت سر پیغمبرها، همین‌ها ایستاده‌اند؛ آن‌ها کسانی هستند که دشمنان و مخالفان پیغمبران آن‌ها را «ارذلون» یعنی طبقات پست معرفی می‌کردند، اما پیغمبران عظیم‌الشّأن الهی آن‌ها را خودی‌های نهضت و حرکت الهی خودشان می‌دانستند و همّتشان برای آن بود. 🔹«لقد أَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَیِّناتِ و أَنزَلنا مَعَهُمُ الکتابَ و المیزانَ لِیَقومَ النّاسُ بالقسط» . آمدن پیغمبران برای این است که در جامعه باشد [و] عدالت اجتماعی باشد. پیغمبران آمده‌اند تا گردن‌کلفت‌های جامعه، مفت‌خورهای جامعه، زالوصفتان جامعه، استثمارگران جامعه، زراندوزان جامعه، بی‌دردان و بی‌غمان مرفّه جامعه را سر جای خودشان بنشانند و مستضعفان، محرومان، پابرهنگان را به حقوقشان برسانند. این بایستی هدف اصلی انقلاب باشد، در قوانین، در اجرائیات، در برخورد مأمورین با مردم، در ارزش‌گذاری در سطح جامعه، در گفتن‌ها، در تبلیغ‌ها باید در امور قرار بگیرد. اگر عدالت اجتماعی در جامعه‌ای نباشد، هدف اعلای دین یعنی به‌هیچ‌وجه بدست نخواهد آمد در سطح عموم جامعه؛ و خاصیت بزرگ و بزرگ جامعه‌ی اسلامی در مقابل جامعه‌ی طاغوتی همین است. 🔹جامعه‌ی اسلامی آن جامعه‌ای است که وقتی نگاه می‌کنند، در آن از و و هیچ نشانه‌ای نباشد؛ در آن از فقر [و] از محرومیت خبری نباشد. 🔹امام حمله‌ی تند خودشان را به جامعه، یک بار دیگر تکرار می‌کنند. آن‌هایی که از دردهای عمومی جامعه و به آن‌ها هستند؛ آن‌هایی که هشت سال جنگ، جنگ سرنوشت ساز در این ملت، در این مملکت و برای این ملت آن‌ها را به خود نیاورد؛ آن‌هایی که از گرفتاری‌های مردم سوءاستفاده کردند؛ آن‌هایی که وقتی ملت ما در مقابل دشمنان خارجی مشغول جنگ است، در جبهه‌ی داخلی از پشت به او خنجر زدند؛ آن‌هایی که مردم را در فشار و تنگنا قرار دادند؛ این ندای دردآلود امام امت. 🔹نکته‌ی دیگری که امام تکیه می‌کنند، خطر است. خطر رفاه‌طلبی مخصوص آن کسانی نیست که به عنوان مرفهین جامعه و بی‌دردها و بی‌غم‌ها شناخته شدند؛ آن کسانی‌که دل در گرو انقلاب دارند، آن‌ها هم باید خودشان را از شر شیطان رفاه‌طلبی و حفظ کنند. این شیطان، وسوسه‌گر است؛ این شیطان، بسیار -برای نفوس ضعیف- پرجاذبه است. نباید به دام رفاه‌طلبی بیفتند، نباید به رو بیاورند. آن کسانی که بعنوان انقلاب و انقلاب یا انقلاب شناخته شده‌اند، و این بیشتر توجّهش به ما است. این پیام را یکایک مجریان کشور، یکایک سردمداران، یکایک مسئولان، یکایک نمایندگان مجلس شورای اسلامی، یکایک علما و که در مصادر امور قرار دارند باید مورد توجه قرار بدهند.
✴️تحلیل امام رضا علیه السلام در اندیشه آیت الله خامنه ای ❇️شیعیان با اتکاء به این نفوذ، اندیشه‌ی شیعی را که همان تفسیر و تبیین اسلام از دیدگاه ائمه اهل بیت است، به زوایای دل و ذهن مخاطبین خود می‌رساندند و هر کسی را که از اندک آمادگی برخوردار بود به آن طرز فکر متمایل و یا مؤمن می‌ساختند و چنین بود که دائره‌ی تشیع، روزبه‌روز در دنیای اسلام گسترش می‌یافت. و همان و بود که با پشتوانه تفکر شیعی، این‌جا و آن‌جا در همه‌ی دوران‌ها قیام‌های مسلحانه و حرکات ت شورشگرانه را برضد دستگاههای خلافت سازماندهی می‌کرد. مأمون می‌خواست یک باره آن خفا و استتار را از این جمع مبارز بگیرد و امام را از میدان مبارزه انقلابی به میدان سیاست بکشاند و بدینوسیله نهضت تشیع را که بر اثر همان استتار و اختفا روزبه‌روز افزایش یافته بود به صفر برساند. با این کار مأمون آن را نیز از گروه علویان می‌گرفت زیرا جمعی که رهبرشان فرد ممتاز دستگاه خلافت و ولیعهد پادشاه مطلق العنان وقت و متصرف در امور کشور است نه است و نه آنچنان . این تدبیر می‌توانست فکر شیعی را هم در ردیف بقیه‌ی عقاید و افکاری که در جامعه طرفدارانی داشت قرار دهد و آن را از حد یک تفکر مخالف دستگاه که اگرچه از نظر دستگاهها، ممنوع و مبغوض است، از نظر مردم بخصوص ضعفا پرجاذبه و استفهام‌برانگیز است، خارج سازد. 🔴2⃣دوم: تخطئه مدعای تشیع مبنی بر و مشروعیت دادن به این خلافتها بود. مأمون با این کار به همه‌ی شیعیان، مزورانه ثابت می‌کرد که ادعای غاصبانه و نامشروع بودن خلافت‌های مسلط که همواره جزو به حساب می‌رفته یک حرف بی‌پایه و ناشی از ضعف و عقده‌های حقارت بوده است، چه اگر خلافتهای دیگران نامشروع و جابرانه بود خلافت مأمون هم که جانشین آنهاست می‌باید نامشروع و غاصبانه باشد، و چون علی‌بن‌موسی‌الرضا با ورود در آن دستگاه و قبول جانشینی مأمون، او را قانونی و مشروع دانسته پس باید بقیه خلفا هم از مشروعیت برخوردار بوده باشند و این نقض همه‌ی ادعاهای شیعیان است. با این کار نه فقط مأمون از علی‌بن‌موسی‌الرضا بر مشروعیت حکومت خود و گذشتگانش اعتراف می‌گرفت بلکه یکی از ارکان اعتقادی تشیع را که همان ظالمانه بودن پایه‌ی حکومت‌های قبلی است نیز درهم می‌کوبید. علاوه بر این، ادعای دیگر شیعیان مبنی بر و بی‌اعتنائی ائمه به دنیا نیز با این کار نقض می‌شد، و چنین وانمود می‌شد که آن حضرت فقط در شرایطی که بدنیا دسترسی نداشته‌اند نسبت به آن زهد می‌ورزیدند و اکنون که درهای بهشت دنیا به روی ایشان باز شد، بسوی آن شتافتند و مثل دیگران خود را از آن مغتنم کردند. 🔴3⃣سوم: این‌که مأمون با این کار، امام را که همواره یک کانون معارضه و مبارزه بود در دستگاههای خود قرار می‌داد و بجز خود آن حضرت، همه را نیز در سیطره خود در می‌آورد، و این موفقیتی بود که هرگز هیچیک از اسلاف مأمون چه بنی امیه و چه بنی عباس برآن دست نیافته بودند. 🔴4⃣چهارم: این‌که امام را که یک و قبله امیدها و مرجع سئوالها و شکوه‌ها بود ماموران حکومت قرار می‌داد و رفته رفته رنگ را از او می‌زدود و میان او مردم و سپس میان او و عواطف و محبتهای مردم فاصله می‌افکند. 🔴5⃣هدف پنجم این بود که با این کار برای خود وجهه و کسب می‌کرد، طبیعی بود که در دنیای آن روز همه او را بر این‌که فرزندی از پیغمبر و شخصیت مقدس و معنوی را به ولیعهدی خود برگزیده و برادران و فرزندان خود را از این امتیاز محروم ساخته است ستایش کنند و همیشه چنین است که نزدیکی دینداران به دنیا طلبان از آبروی دینداران میکاهد و بر آبروی دنیاطلبان می‌افزاید. 🔴6⃣ششم آن‌که در پندار مأمون، امام با اینکار به یک بدل می‌گشت، بدیهی است شخصی در حد علمی و تقوائی امام با آن حیثیت و حرمت بی‌نظیری که وی بعنوان فرزند پیامبر در چشم همگان داشت، اگر نقش توجیه حوادث را در دستگاه حکومت برعهده می‌گرفت هیچ نغمه‌ی مخالفی نمی‌توانست خدشه‌ای بر حیثیت آن دستگاه وارد سازد، این همان حصار منیعی بود که میتوانست همه‌ی خطاها و زشتی‌های دستگاه خلافت را از چشم‌ها پوشیده بدارد. بجز اینها هدفهای دیگری نیز برای مأمون متصور بود. ❇️ این تدبیر بقدری است که یقیناً جز مأمون نمی‌توانست آن را بخوبی هدایت کند و بدین جهت بود که دوستان و نزدیکان مأمون از ابعاد و جوانب آن بی‌خبر بودند.از برخی گزارشهای تاریخی چنین بر می‌آید که حتی وزیر و فرمانده کل و مقرب‌ترین فرد دستگاه خلافت نیز از حقیقت و محتوای این سیاست، بوده است. 👇 @IslamicRevolutionaryAnalysts ادامه‌دارد