✴️تحلیل #سیرهسیاسی امام رضا علیه السلام
در اندیشه آیت الله خامنه ای
#بخشسوم
❇️شیعیان با اتکاء به این #دوعامل نفوذ، اندیشهی شیعی را که همان تفسیر و تبیین اسلام از دیدگاه ائمه اهل بیت است، به زوایای دل و ذهن مخاطبین خود میرساندند و هر کسی را که از اندک آمادگی برخوردار بود به آن طرز فکر متمایل و یا مؤمن میساختند و چنین بود که دائرهی تشیع، روزبهروز در دنیای اسلام گسترش مییافت. و همان #مظلومیت و #قداست بود که با پشتوانه تفکر شیعی، اینجا و آنجا در همهی دورانها قیامهای مسلحانه و حرکات ت شورشگرانه را برضد دستگاههای خلافت سازماندهی میکرد.
مأمون میخواست یک باره آن خفا و استتار را از این جمع مبارز بگیرد و امام را از میدان مبارزه انقلابی به میدان سیاست بکشاند و بدینوسیله #کارآئی نهضت تشیع را که بر اثر همان استتار و اختفا روزبهروز افزایش یافته بود به صفر برساند. با این کار مأمون آن #دوویژگیمؤثرونافذ را نیز از گروه علویان میگرفت زیرا جمعی که رهبرشان فرد ممتاز دستگاه خلافت و ولیعهد پادشاه مطلق العنان وقت و متصرف در امور کشور است نه #مظلوم است و نه آنچنان #مقدس.
این تدبیر میتوانست فکر شیعی را هم در ردیف بقیهی عقاید و افکاری که در جامعه طرفدارانی داشت قرار دهد و آن را از حد یک تفکر مخالف دستگاه که اگرچه از نظر دستگاهها، ممنوع و مبغوض است، از نظر مردم بخصوص ضعفا پرجاذبه و استفهامبرانگیز است، خارج سازد.
🔴2⃣دوم: تخطئه مدعای تشیع مبنی بر #غاصبانهبودنخلافتهایامویوعباسی و مشروعیت دادن به این خلافتها بود. مأمون با این کار به همهی شیعیان، مزورانه ثابت میکرد که ادعای غاصبانه و نامشروع بودن خلافتهای مسلط که همواره جزو #اصولاعتقادیشیعه به حساب میرفته یک حرف بیپایه و ناشی از ضعف و عقدههای حقارت بوده است، چه اگر خلافتهای دیگران نامشروع و جابرانه بود خلافت مأمون هم که جانشین آنهاست میباید نامشروع و غاصبانه باشد، و چون علیبنموسیالرضا با ورود در آن دستگاه و قبول جانشینی مأمون، او را قانونی و مشروع دانسته پس باید بقیه خلفا هم از مشروعیت برخوردار بوده باشند و این نقض همهی ادعاهای شیعیان است. با این کار نه فقط مأمون از علیبنموسیالرضا بر مشروعیت حکومت خود و گذشتگانش اعتراف میگرفت بلکه یکی از ارکان اعتقادی تشیع را که همان ظالمانه بودن پایهی حکومتهای قبلی است نیز درهم میکوبید.
علاوه بر این، ادعای دیگر شیعیان مبنی بر #زهدوپارسائی و بیاعتنائی ائمه به دنیا نیز با این کار نقض میشد، و چنین وانمود میشد که آن حضرت فقط در شرایطی که بدنیا دسترسی نداشتهاند نسبت به آن زهد میورزیدند و اکنون که درهای بهشت دنیا به روی ایشان باز شد، بسوی آن شتافتند و مثل دیگران خود را از آن مغتنم کردند.
🔴3⃣سوم: اینکه مأمون با این کار، امام را که همواره یک کانون معارضه و مبارزه بود در #کنترل دستگاههای خود قرار میداد و بجز خود آن حضرت، همه #سرانوگردنکشانوسلحشورانعلوی را نیز در سیطره خود در میآورد، و این موفقیتی بود که هرگز هیچیک از اسلاف مأمون چه بنی امیه و چه بنی عباس برآن دست نیافته بودند.
🔴4⃣چهارم: اینکه امام را که یک #عنصرمردمی و قبله امیدها و مرجع سئوالها و شکوهها بود #درمحاصره ماموران حکومت قرار میداد و رفته رفته رنگ #مردمیبودن را از او میزدود و میان او مردم و سپس میان او و عواطف و محبتهای مردم فاصله میافکند.
🔴5⃣هدف پنجم این بود که با این کار برای خود وجهه و #حیثیتمعنوی کسب میکرد، طبیعی بود که در دنیای آن روز همه او را بر اینکه فرزندی از پیغمبر و شخصیت مقدس و معنوی را به ولیعهدی خود برگزیده و برادران و فرزندان خود را از این امتیاز محروم ساخته است ستایش کنند و همیشه چنین است که نزدیکی دینداران به دنیا طلبان از آبروی دینداران میکاهد و بر آبروی دنیاطلبان میافزاید.
🔴6⃣ششم آنکه در پندار مأمون، امام با اینکار به یک #توجیهگردستگاهخلافت بدل میگشت، بدیهی است شخصی در حد علمی و تقوائی امام با آن حیثیت و حرمت بینظیری که وی بعنوان فرزند پیامبر در چشم همگان داشت، اگر نقش توجیه حوادث را در دستگاه حکومت برعهده میگرفت هیچ نغمهی مخالفی نمیتوانست خدشهای بر حیثیت آن دستگاه وارد سازد، این همان حصار منیعی بود که میتوانست همهی خطاها و زشتیهای دستگاه خلافت را از چشمها پوشیده بدارد.
بجز اینها هدفهای دیگری نیز برای مأمون متصور بود.
❇️ این تدبیر بقدری #پیچیدهوعمیق است که یقیناً #هیچکس جز مأمون نمیتوانست آن را بخوبی هدایت کند و بدین جهت بود که دوستان و نزدیکان مأمون از ابعاد و جوانب آن بیخبر بودند.از برخی گزارشهای تاریخی چنین بر میآید که حتی #فضلبنسهل وزیر و فرمانده کل و مقربترین فرد دستگاه خلافت نیز از حقیقت و محتوای این سیاست، #بیخبر بوده است.
#تحلیلگرانانقلاباسلامی👇
@IslamicRevolutionaryAnalysts
ادامهدارد
✴️تحلیل #سیرهسیاسی امام رضا علیه السلام
در اندیشه آیت الله خامنه ای
#بخشچهارم
❇️شیعیان با اتکاء به این دو عامل نفوذ، اندیشهی شیعی را که همان تفسیر و تبیین اسلام از دیدگاه ائمه اهل بیت است، به زوایای دل و ذهن مخاطبین خود میرساندند و هر کسی را که از اندک آمادگی برخوردار بود به آن طرز فکر متمایل و یا مؤمن میساختند و چنین بود که دائرهی تشیع، روزبهروز در دنیای اسلام گسترش مییافت. و همان #مظلومیت و #قداست بود که با پشتوانه تفکر شیعی، اینجا و آنجا در همهی دورانها قیامهای مسلحانه و حرکات ت شورشگرانه را برضد دستگاههای خلافت سازماندهی میکرد.
مأمون میخواست یک باره آن خفا و استتار را از این جمع مبارز بگیرد و امام را از میدان مبارزه انقلابی به میدان سیاست بکشاند و بدینوسیله کارآئی نهضت تشیع را که بر اثر همان استتار و اختفا روزبهروز افزایش یافته بود به صفر برساند. با این کار مأمون آن دو ویژگی مؤثر و نافذ را نیز از گروه علویان میگرفت زیرا جمعی که رهبرشان فرد ممتاز دستگاه خلافت و ولیعهد پادشاه مطلق العنان وقت و متصرف در امور کشور است نه مظلوم است و نه آنچنان مقدس.
این تدبیر میتوانست فکر شیعی را هم در ردیف بقیهی عقاید و افکاری که در جامعه طرفدارانی داشت قرار دهد و آن را از حد یک تفکر مخالف دستگاه که اگرچه از نظر دستگاهها، ممنوع و مبغوض است، از نظر مردم بخصوص ضعفا پرجاذبه و استفهامبرانگیز است، خارج سازد.
🔴2⃣دوم: تخطئه مدعای تشیع مبنی بر #غاصبانهبودن خلافتهای اموی و عباسی و مشروعیت دادن به این خلافتها بود. مأمون با این کار به همهی شیعیان، مزورانه ثابت میکرد که ادعای غاصبانه و نامشروع بودن خلافتهای مسلط که همواره جزو اصول اعتقادی شیعه به حساب میرفته یک حرف بیپایه و ناشی از ضعف و عقدههای حقارت بوده است، چه اگر خلافتهای دیگران نامشروع و جابرانه بود خلافت مأمون هم که جانشین آنهاست میباید نامشروع و غاصبانه باشد، و چون علیبنموسیالرضا با ورود در آن دستگاه و قبول جانشینی مأمون، او را قانونی و مشروع دانسته پس باید بقیه خلفا هم از مشروعیت برخوردار بوده باشند و این نقض همهی ادعاهای شیعیان است. با این کار نه فقط مأمون از علیبنموسیالرضا بر مشروعیت حکومت خود و گذشتگانش اعتراف میگرفت بلکه یکی از ارکان اعتقادی تشیع را که همان ظالمانه بودن پایهی حکومتهای قبلی است نیز درهم میکوبید.
علاوه بر این، ادعای دیگر شیعیان مبنی بر #زهدوپارسائی و بیاعتنائی ائمه به دنیا نیز با این کار نقض میشد، و چنین وانمود میشد که آن حضرت فقط در شرایطی که بدنیا دسترسی نداشتهاند نسبت به آن زهد میورزیدند و اکنون که درهای بهشت دنیا به روی ایشان باز شد، بسوی آن شتافتند و مثل دیگران خود را از آن مغتنم کردند.
🔴3⃣سوم: اینکه مأمون با این کار، امام را که همواره یک کانون معارضه و مبارزه بود در کنترل دستگاههای خود قرار میداد و بجز خود آن حضرت، همه سران و گردنکشان و سلحشوران علوی را نیز در سیطره خود در میآورد، و این موفقیتی بود که هرگز هیچیک از اسلاف مأمون چه بنی امیه و چه بنی عباس برآن دست نیافته بودند.
🔴4⃣چهارم: اینکه امام را که یک عنصر مردمی و قبله امیدها و مرجع سئوالها و شکوهها بود در محاصره ماموران حکومت قرار میداد و رفته رفته رنگ مردمی بودن را از او میزدود و میان او مردم و سپس میان او و عواطف و محبتهای مردم فاصله میافکند.
🔴5⃣هدف پنجم این بود که با این کار برای خود وجهه و حیثیتی معنوی کسب میکرد، طبیعی بود که در دنیای آن روز همه او را بر اینکه فرزندی از پیغمبر و شخصیت مقدس و معنوی را به ولیعهدی خود برگزیده و برادران و فرزندان خود را از این امتیاز محروم ساخته است ستایش کنند و همیشه چنین است که نزدیکی دینداران به دنیا طلبان از آبروی دینداران میکاهد و بر آبروی دنیاطلبان میافزاید.
🔴6⃣ششم آنکه در پندار مأمون، امام با اینکار به یک توجیهگر دستگاه خلافت بدل میگشت، بدیهی است شخصی در حد علمی و تقوائی امام با آن حیثیت و حرمت بینظیری که وی بعنوان فرزند پیامبر در چشم همگان داشت، اگر نقش توجیه حوادث را در دستگاه حکومت برعهده میگرفت هیچ نغمهی مخالفی نمیتوانست خدشهای بر حیثیت آن دستگاه وارد سازد، این همان حصار منیعی بود که میتوانست همهی خطاها و زشتیهای دستگاه خلافت را از چشمها پوشیده بدارد.
بجز اینها هدفهای دیگری نیز برای مأمون متصور بود.
چنانکه مشاهده میشود این تدبیر بقدری #پیچیدهوعمیق است که یقیناً #هیچکس جز مأمون نمیتوانست آن را بخوبی هدایت کند و بدین جهت بود که دوستان ونزدیکان مأمون از ابعاد وجوانب آن بیخبر بودند.از برخی گزارشهای تاریخی چنین برمیآید که حتی فضلبنسهل وزیر وفرمانده کل ومقربترین فرد دستگاه خلافت نیز از حقیقت و محتوای این سیاست، بی خبر بوده است.
#تحلیلگرانانقلاباسلامی👇
@IslamicRevolutionaryAnalysts