eitaa logo
اَنارستــــــون
26.9هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
205 ویدیو
2 فایل
[خدا مرا برای تو انــــــار آفریده است🌱] شروط _ تبادلات 👈 @shorutAnarestun تبلیغات 👈 @TarefeAnarestun
مشاهده در ایتا
دانلود
از این شهرِ پر از بیگانه بیرون می‌زنم آخر که دلگیر است بعد از تو، که دلتنگ است آغوشم
گر من بروم، تو با که آرام کنی؟
حضرت شاه، رسيده است زِ رَه ماهِ صيام خوردنِ حسرت شش گوشه‌ی تو مُبطِل نيست؟
گِره شده است مرا حرف در دهان بی تو... _شادی روح شهدا صلوات🌹
کفاره‌ی دوری، بغل طولانی است
هیچ کس برای این دل من، تو نمیشود؛ ای ماضی زمان گذشته بیا به حال!!
خنده‌ات، صبح روز تعطیل است وسط روزهای پرکاری خنده‌ات، چند ثانیه مکث است تا بفهمم که دوستم داری!
به بند هوای تو دلبسته‌ام!
مطمئن باش صفر ضرب در هر چی مساوی ميشه با صفر! حالا هی تو بگو "اما من خيلی دوستش دارم"!
درِ این خانه، به امّیدِ تو باز است هنوز...
حسرت نمی‌خورم که چرا رفته است او بعد از هرس ،گیاه پر از شور می‌شود
‏تمام دوستت دارم‌های دنیا یه طرف؛ اینجا که پابلو نرودا میگه: «از میان تمام چیزهایی که دیده‌ام، تنها تویی که می‌خواهم به دیدنش ادامه دهم» هم یه طرف.
دلم به کار تو باشد، سرم به کار خودم
وقتی ازَم میپرسَن بینِ کسی که دوسِت داره و کسی که دوسِش داری کودومو انتخاب میکنی، یکم این پا اون پا میکنم و با بی مِیلی میگم کَسی که دوسِش دارم. ولی هم من میدونم و هم بقیه که بودن با آدمی که دوستِش داری و دوسِت نداره مرگِه، موندن با کسی که دوست داره و دوسِش نداری هم مرگه... بین مَرگ و مَرگ نباید دنبالِ زندگی گَشت!
‍ بِدان كه من هر آنچه بايد به تو مى‌گفتم را هيچ وقت نشد كه بگويم...
خارهای گنه به مهر علی گشته خوش‌تر ز گلشنم یا ربّ...
حلقوم­­ها را می­توان برید اما فریادها را هرگز، فریادی که از حلقوم بریده بر می­آید جاودانه می­ماند.
میرسد آوای تیغی، پشت مسجدهای شهر
برخواسته از فرق علی‌ عِطر خداوند
در خبر است، که چون می‌شود منادی از آسمان هفتم ندا می‌کند از بطان عرش، که حق تعالیٰ آمرزید هر که را به زیارتِ قبر حسین علیه السلام آمده...
اَنارستــــــون
در خبر است، که چون #شب_قدر می‌شود منادی از آسمان هفتم ندا می‌کند از بطان عرش، که حق تعالیٰ آمرزید ه
صلی الله علیک یا اباعبدالله صلی الله علیک یا اباعبدالله صلی الله علیک یا اباعبدالله
تو پشیمان شده‌ها را که نمی‌سوزانی
‌-آره عزیز دلم أَلا یَعلَمُ مَن خَلقَ وَ هُوَ الَّطیفُ الخَبیر «منی که تورو آفریدم از حالت خبر ندارم!؟» سوره ملک ـ آیه ۱٤
نمی‌داند که عشق او رگی با جان من دارد...
زخمِ سرش حریف دلِ زخمی‌اش نشد آه ای طبیب! او به چه دردی دچار بود!؟
مسجد کوفه کجا، پشت درِ کوچه کجا ضربت کاری که خوردی، یا علی! آن ضربه بود
نمانده فاصله‌ای تا وصال زهرایش
زخمی به نام فاطمه سر ریز می‌شود زخمی که سال‌ها به جگر تکیه داده است