رو دوستت دارم رمز گذاشته بودیم، مثلا جلوی جمع وقتی نمیشد بگه دوسم داره، میگفت هوا چقدر گرمه...
از این دیوونه بازیایی که هر کی به یه شکل تو رابطهاش با کسی که دوسش داره، داره ...
شاید وقتی باهم توی دانشگاه بودیم روزی صد بار گرمش میشد!
حتی خوب یادمه یه بار که برف میومدو باهاش قهر بودمو با فاصله از هم راه میرفتیم، وسطه خیابون داد زد گفت: ای خدا خودت شاهدی میبینی که چقدر گرمه...
کسایی که دور و برمون بودن با یه نگاه متعجب چند ثانیهای نگامون کردن و بعدم رفتن... فقط من بودم که بهش گفتم منم گرمم هست... منظورمو فهمید و وسطِ زمستون از سر عشق گرم شدیم...
چند وقت بعد، به هر دلیلی که بود چند وقتی دور افتادیم...
انگار چشم خوردیم...
انگار جدامون کردن...
روز تولدم نمیدونم بچهها آورده بودنش یا خودش اومده بود، اما تا اومدم شمعو فوت کنمو آرزو کنم، یهو با یقهی لباسش بازی کرد و گفت نمیدونم چرا انقدر هوا گرمه...!!!
از حرفش فهمیدم بهمن ماه که گرمش باشه یعنی هنوزم امیدی هست
هنوزم عشقی هست...!
#شهرزاد_پاییزی
🖇💌
رو دوستت دارم رمز گذاشته بودیم مثلا جلو جمع وقتی نمیشد بگه دوسم داره، میگفت هوا چقدر گرمه...
از این دیوونه بازیایی که هرکی به یه شکل تو رابطهاش با کسی که دوسش داره، داره.
شاید وقتی با هم توی دانشگاه بودیم روزی صدبارگرمش میشد!!
حتی خوب یادمه یه بار که برف میومدو باهاش قهر بودمو با فاصله از هم راه میرفتیم، وسطه خیابون داد زد گفت ای خدا خودت شاهدی میبینی که چقدر گرمه...
کسایی که دور و برمون بودن با یه نگاه متعجب چند ثانیهای نگامون کردنو بعدم رفتن. فقط من بودم که بهش گفتم منم گرمم هست... منظورمو فهمید و وسطه زمستون از سر عشق گرم شدیم.
چند وقت بعد به هردلیلی که بود چند وقتی دور افتادیم، انگار چشم خوردیم، انگار جدامون کردن...
روز تولدم نمیدونم بچهها آورده بودنش یا خودش اومده بود. اما تا اومدم شمع و فوت کنمو آرزو کنم، یهو با یقهی لباسش بازی کرد و گفت نمیدونم چرا انقدر هوا گرمه...!!!
از حرفش فهمیدم بهمن ماه که گرمش باشه یعنی هنوزم امیدی هست، هنوزم عشقی هست...
#شهرزاد_پاییزی
🖇💌