حالیه را نمیدانم. لکن ما که مدرسه میرفتیم، در دبستان "شکوه همایونی" ناظمی داشتیم که هر نوبه، خبط و خطایی سر میزد از احدی، طپانچهای حوالهی بناگوش میکرد و میفرستاد پی مادرش، با او بیاید مدرسه...
ناظم خوشانصاف روزگار! مادر ما نای و پای آمدن و ایستادن ندارد. ما خطاکاران را به پدرمان -علی- ببخش.
#محسن_رضوانی
@Anarestun