خدایا! عنقریبه که به عنوان سلطانِ قولهای انجام نشده تو بارگاه ملکوتی محکوم بشم. خیالم که یه کولهبار ایمان و تقوا و عمل صالح دارم، ولی خب برگشتم و دیدم که سوراخی فراخ تر از سوراخ لایهی اوزون پیدا کرده و دار و ندارم ریخته کفِ ناکجاآباد.
حالا هم نه پاسپورت دارم که از گیتِ صراط رد بشم، نه نقدینگی و اعتباری که با تضرع درستش کنم.
الانم که مظنهی بهشت گرونه و خیلی خودمونو بتکونیم و از خاندان کَرَم وام بگیریم و تو بهمون تخفیف بدی، شاید بتونیم یه چهل متری دمِ در بهشت بخریم که تازه احتمالا اونجا نهر شیر و عسل و درختِ پیتزا احداث نشده باشه.
حالا عیبی نداره اگه نباشه. یه جوری کنار میایم؛ ولی پروردگار!
ما قشر کارگر که هی سیممون قطع و وصل میشه و درآمد ثوابامون قد بندههای نورانی و خوبت نیست، همهی امیدمون به مُحرم حسینته که حوالهی ویلا تو طبقات مرفه جنات نعیم رو هبه میکنه.
شاید اینجا بتونیم خودی نشون بدیم و ترفیع بگیریم تو دم و دستگاه ملکوتی.
پس لطفا، لطفا، لطفا، دست مارو بذار تو دستای حسین که خودش ضدعفونیمون کنه، بلکه یهکم رنگ خودتو بگیریم...
ما قشر آسیبپذیر و مستضعف جامعه رو از مؤسسهی اعتباریِ سیدالشهداء محروم نکن که خیلی گناه داریم.
با حمد و ستایش فراوان؛ مخلوقِ مغروقِ تهیدست.
#نگین_کاووسی
@Anarestun