Anti_liberal🚩
•✵𖣔✨⊱سـلامبࢪابراهیـم⊰✨ 𖣔✵• #پارت18 قهرمان: مسابقات قهرمانی74 کيلو باشگاه ها بود. ابراهيم همه حري
•✵𖣔✨⊱سـلامبࢪابراهیـم⊰✨ 𖣔✵•
#پارت19
قهرمان:
به ابراهيم که تا آن موقع نميشــناختمش گفتم: رفيق، اين پای من آســيب ديده. هوای ما رو داشته باش.
َ ابراهيم هم گفت: باشه داداش، چشم.
بازی های او را ديده بودم. توی كشــتی اســتاد بود. با اينکه شــگرد ابراهيم فن هایی بود که روی پا ميزد. اما اصلا به پای من نزديک نشد!
ولی من، در کمال نامردی يه خاک ازش گرفتم و خوشحال از اين پيروزی به فينال رفتم.
ابراهيم با اينکه راحت ميتونســت من رو شکست بده و قهرمان بشه، ولی اين کار رو نکرد.
بعد ادامه داد: البته فكر ميكنم او از قصد كاری كرد كه من برنده بشــم! از شکست خودش هم ناراحت نبود. چون قهرمانی برای او تعريف ديگه ای داشت.
ولی من خوشــحال بودم. خوشحالی من بيشتر از اين بود که حريف فينال، بچه محل خودمون بود. فکر ميکردم همه، مرام و معرفت داش ابراهیم رو دارن.
اما توی فينال با اينکه قبل از مســابقه به دوســتم گفته بودم که پايم آسيب ديده، اما دقيقًا با اولين حرکت همان پای آســيب ديــده من را گرفت. آه از نهاد من بلند شد. بعد هم من را انداخت روی زمين و بالاخره من ضربه شدم.
آن سال من دوم شدم و ابراهيم سوم. اما شک نداشتم حق ابراهيم قهرمانی بود.
از آن روز تــا حالا با او رفيقم. چيزهای عجيبی هم از او ديده ام. خدا را هم شکر ميکنم که چنين رفيقی نصيبم کرده.
صحبت هايش که تمام شد خداحافظی کرد و رفت. من هم برگشتم. در راه فقط به صحبت هايش فکر ميکردم.
يادم افتاد در مقر ســپاه گيلان غرب روی يكی از ديوارها برای هر كدام از رزمنده ها جمله ای نوشته شده بود.
در مورد ابراهيم نوشته بودند:
ابراهيم هادی رزمنده ای با خصائص پوريای ولی
راوی:حسیناللهکرم
زنـدگۍنامھشهیـدابࢪاهیمهادۍ💜✨
Anti_liberal🚩
#حسینیهدل 🖤 -یہچیزۍبگمدرِگوشۍ… یعنۍانقدرازمابدۍدیدۍکهنمیطلبۍ بیایمحَرمت؟:) ‹ 🖤🥀⸾⸾ #اربعی
#حسینیهدل 🖤
نبیـنموقعروضہهیئـتروتـآریكمیکنن
نورحسیـندارـہبہدلِاونگریہکنمیتـآبہ:)!
‹ 🎥🖇⸾⸾ #اربعین ›
‹ 🎥🖇⸾⸾ #امام_حسین ›
ــ ــ ــ ـ ــــــ‹𑁍›ــــــ ـ ــ ــ ـ
بہاذنواجـٰازهۍِحضـرتِمـٰادر...シ!🖐🏻"
اولیہسلامبدیمخدمتمادرمون...
الهۍفداتشممـٰادر((:
#السلامعلیكیااُماھیافاطمةالزهرا((:🖐🏿
یهحاجآقایی
تعریفمیکردمیگفتیهروزیتومحرمبود...سهتامرد هیئتیاومدنپیشمن...
دیدمناراحتان
گفتمچیشدهچراناراحتین
شروعکردینبهتعریفکردن
گفتنوالاحاجآقاماچهارتابرادریم...
سهتامونشدیم...هیئتیوامامحسینی
یکیمونشده...ناخَلَف..
Anti_liberal🚩
یهحاجآقایی تعریفمیکردمیگفتیهروزیتومحرمبود...سهتامرد هیئتیاومدنپیشمن... دیدمناراحتان گفت
مادرمونکلیگریهمیکنهواذیتمیشهسراینداداش آخریهما...
هرجورگناهبگیاینکردهحاجآقا...
ازشرابخواریگرفتهتاقمهزدن ...
ازدختربازیگرفتهتابازیباناموسمردم...
دیگهزلهشدیمازدستشنمیدونیمچیکارکنیم
اومدیمازشماکمکبگیریم...
میگنحاجآقامارویهدعایخاصکن...(:
Anti_liberal🚩
هرجورگناهبگیاینکردهحاجآقا... ازشرابخواریگرفتهتاقمهزدن ... ازدختربازیگرفتهتابازیباناموسم
حاج آقاگفت..پسرمشماکهخوبین...همهتونماشالله هیعتی...احسنتبهاونشیریکهخوردین...
گفتنحاجآقاآخهداداشمون...
میترسمایمانهمهمابهواسطهاونازبینبره...
قمهکش...فحاش...ناموسنگهدارنیست
خدانکنهجلوچشمشیکیردبشهکجنگاشکنه...
خیلیبدجوره..
حاجیهسرشوانداختپایین...
گفتایدلایدلایدلخیلیبلاداریایدلایدل
ایدلدرمانتودارالشفااستایدل
ایدلدرمانتوکربوبلااستایدل
گفتبایدبرهکربلا(:!
Anti_liberal🚩
حاجیهسرشوانداختپایین... گفتایدلایدلایدلخیلیبلاداریایدلایدل ایدلدرمانتودارالشفااستا
امامحسینومادرشبهحرمتشمابرادراکههیعت دارین...کمکتونمیکنه..
برادراگفتن
حاجآقاقربونتبرممامیگیماینداداشمون
همهکارهس...شمامیگیببریمشکربلا؟
ایناصلاکربلاروقبولنداره...
حاجیگفتشماتلاشتونوبکنیدحالا...شایدراضیشد
برادربزرگهخیلیزحمتکشید...
رفتبهداداششگفتحالاماداریممیریمسفرتوهم بیادیگه...رویمنبرادربزرگوزمینننداز
اینهمهبابدانشستی....یهبارمبامابشین(:
مادرشونمیهجوریپسرشوراضیکرد...
بالاخرهراضیشکردن...
گفتمنبایدقَمَهموباخودمبیارم!
گفتمننمیتونمبدونمشروببمونم...مشروبمم بایدباخودمبیارم
Anti_liberal🚩
حاجیگفتشماتلاشتونوبکنیدحالا...شایدراضیشد برادربزرگهخیلیزحمتکشید... رفتبهداداششگفتحالامادار
گفتنآخهاینسفرعرقخوردننداره...
رفتنپیشحاجیه...
کهاینجوریمیگهومیخوادباخودششرابوقمهشو بیاره...
حاجآقاگفت
باباهمینکهقبولکردهباشمابیاد...باابزارگناه ببریدش...
خیالکنیدسگیوزنجیرانداختینمیخواینببرینش گوشهشیشگوشه(:
جوابمیدهها((:
ایناگریهکردنوبرادرشونوباهمونقمهوشیشه شراببردنکربلا...
توماشیندرطولراه...باچندنفردعواگرفتو
خلاصهبههرنحویبودبردنشحرم
رسیدنشیشگوشه...
تایهذرهنگاهکرددیدهمهدارنتوصحن
حسینحسینمیکنن
دیگهبرادراشازگریهحالندارن...
گفتآخهنامردامنوچراآوردیناینجا...
این(امام حسین)منومیخوادچیکار؟((:
منیکهگندوکثافتخوردماومدمومیخوادچیکار...
Anti_liberal🚩
تایهذرهنگاهکرددیدهمهدارنتوصحن حسینحسینمیکنن دیگهبرادراشازگریهحالندارن... گفتآخهنامردا
بلافاصلهشیشهمشروبشومیندازهتوسطلآشغال..
بهبرادراشگفت
آخهمنچیبگم؟
برادرشگفت
کفشتودربیاریهگوشهایبشین
سهبارگفت...صلیاللهعلیکیااباعبدالله
آخهاینسلامچیهکهمعجزهمیکنهپسرفاطمه(:💔
نشسترودوتازانوش..
حآلابرادراهمدارنازدورنگاشمیکنن
روبهحرمگفت
پسرِزهرا...آخهمنگندیدهروچراآوردیاینجا
تودلشنشستدیگه
معلومهامامحسینبهشسلامکردکهاینجوری حالشخرابشد(:💔
Anti_liberal🚩
نشسترودوتازانوش.. حآلابرادراهمدارنازدورنگاشمیکنن روبهحرمگفت پسرِزهرا...آخهمنگندیدهروچراآور
آخهمنبهدردچیمیخورمپسرزهرا
میگن
انگاریهدفعهیکینشستپیشش....
شروعکردروضهخوندن
شروعکردخوندن..
مادریگریهکنان...بهمقتلحسیناومدنگران...
دلپریشان...گریهکنان
هیزدسینهباحالحیران(:
برادرادیدناینخیلیغروردارهگریهنمیکنه
قرمزششدهوهیمیزنهبهسینهش
اومدمازپیشعباستآقا...مندخیلتوواونبرادرت
شنیدمیلکربلابودهابلفضلت(:
تاگفتیلکربلا..شونههاشلرزید
زدتوسرخودشگفتخاکتوسرمن...منمیلبودمیل قمهکش!
مردمازقمهممیترسیدن...
برادراسهتایینشستن...
گفتن..جانمحسین...جانمحسین...بخرشحسین(:
اینآبرویمادرمونهحسین...
Anti_liberal🚩
تاگفتیلکربلا..شونههاشلرزید زدتوسرخودشگفتخاکتوسرمن...منمیلبودمیل قمهکش! مردمازقمهممیترس
اینبرادرکوچیکمونه...
خریددیگه...حسیناینوخرید
هرچیصداشکردن
گفتنبرینبهاینآقابگینبرادرابیرونمنتظرتن...
بروبیرون
گفتحالاکهمنوآوردید...دیگهبرید(:
بهخداشنیدم...سینهزنهاراپریشاندوستدارد
میانروضهها...چشمگریانرادوستدارد
شنیدماونیکهمیزنهدستروسینه...
مادرشایندستهارودوستدارد(:💔
حالادیگهخودتمیدونیچجوریعرضامروزادب کنیبهآقا(:💔
بایدنگاتکنن(:
یهگوشهدلتباهاشونصافباشه...بایه نگاهشون...دنیاوآخرتتومیخرن(:💔