توسعه و رفاه رسیده اند کم و بیش چنین مسیرهایی ناهموار را طی کرده اند و ملت ایران برای طی این مسیر، شایستگی هایش از سایر ملت ها اگر بیشتر نباشد قطعا کمتر نیست.
3⃣ نویسنده ی خیالی در بند آخر نامه منتسب به مردم آورده : "... پس لطفا از جانب ما دیگران را تهدید به جنگ و مرگ و عدم مذاکره نکنید و اگر هم به گفته هایتان ایمان دارید و فکر می کنید مردم با شما همراهند طبق قانون اساسی کشور که در مسائل این چنینی تصمیم را به عهده مردم و رای گیری از آنان نموده ، مرد باشید و نظر خودتان را به رای مردم بسپارید ..."
❗️نویسنده ی نامه به هیچ وجه افکار عمومی ایرانیان را نمایندگی نمی کند زیرا غافل است که مواضع اخیر مسئولان اعم از رهبری، رئیس جمهوری، مجلس، قوای مسلح و جریانات سیاسی و مردم ایران، نه اقدامی پیشدستانه، بلکه در برابر مواضع خصمانه ی دولتمردان آمریکا، مواضعی تدافعی است و نه تهاجمی، آن هم بعد از تجربه ی ناکام "برجام ". اگر تا دیروز (قبل از برجام) عده ای ساده لوح یا شیفته ی غرب، دشمنی آمریکا را "توهم دشمنی" می نامیدند، امروز (پس از برجام و بعد از خروج آمریکا از آن) حتی بدبین ترین آنان نیز، بر دشمنی آمریکا با نظام و مردم ایران معترف هستند و بر لزوم ایستادگی در برابر فزون خواهی و دشمنی آن تاکید می نمایند.
بنابراین از نویسنده ی تخیلی این نامه سوال می کنم: شما که دم از قانون اساسی و نمایندگی مردم می زنید، این نمایندگی را کدام قانون و مردم و بر اساس کدام سند به شما داده است که از مراجع قانونی کشور چندگام جلوتر هستید؟ اگرچه حسب قانون، حق نقد و انتقاد برای شما به عنوان یک شهروند محفوظ است اما نمایندگی کردن افکار عمومی و مردم ایران، ادعایی گزاف است. برای نویسنده این سطور، محرز است که نویسنده ی این نامه نه مردم، بلکه همان جریان ورشکسته ی سیاسی است که شرایط امروز کشور را به زعم خود با فریب "تکرار می کنیم" دامن زده اند تا نظام و مسئولان آن را عامل این شرایط معرفی نمایند تا یک بار دیگر با نامه و بیانیه و طرح های "مجمع ملی" و "آشتی ملی" و... راه ورود خود را به درون همین حاکمیت، هموار سازند و خود را ناجی کشور از شرایط بحران زده ی ادعایی معرفی نمایند، در حالی که بخش معقول تر همین تفکر در دولت حاضر و دولت پیشین حضور گسترده داشته و دارند و بخش اعظم شرایط کشور معلول سوء مدیریت آنان است.
این جریان سیاسی این روزها آن قدر رسوا و شناخته شده است که در هیات و کسوت و قالب هر شخص خیالی و بیانیه و نامه ظاهر شود، رد پای آن سریعاً بازشناخته خواهد شد. بنابراین شایسته است برای یک بار هم که شده از صندلی مطالبه گری و مدعی برخاسته بر صندلی پاسخگویی و متهم قرار گیرد و مسئولیت مواضع خود را در آخرین انتخابات بپذیرد و با آسمان ریسمان کردن ها و دادن نشانی های انحرافی، سعی در انحراف اذهان مردم نداشته باشد.
✍ #ربیعی
👈 انتقال مطالب با ذکر منبع، الزامی بوده و رعایت اخلاق و امانت داری است.
💠منبع: کانال آنتی شبهه
http://eitaa.com/joinchat/420937729C78db0c2618
انسانیت، مساوی است با دین و ایمان، و اگر دین نباشد، انسانیتی نیست."
(به نقل از کتاب "یکصد و ده سؤال از استاد مطهري " تأليف مجید باقری ص ٣۶)
2⃣ دستاویز نگارنده برای نفی حاکمیت دینی، استناد جستن از موضوع "غارت بار تریلی یا وانت چپ کرده توسط مردم در نظام جمهوری اسلامی ایران" بوده است. در رد این دلیل باید گفت:
🔺اولا تحت حاکمیت دینی، مردم غیر دیندار نیز زندگی می کنند. این دسته از مردم جز به قوه ی قهریه (قانون) تمکین نخواهند کرد و هر جا که چشم قانون را دور ببینند، چه بسا رفتارشان از دایره ی انسانیت خارج شود. بنا بر این نسبت دادن چنین حوادثی به حاکمیت دینی یا مردم متدین، نسبتی بلاوجه و غلط است.
🔺ثانیاً شبیه همین حوادث در کشورهای به اصطلاح متمدن و دارای حاکمیت لائیک و غیر دینی نیز مکرراً اتفاق افتاده است. نظیر غارت فروشگاه ها در ایالت های مختلف آمریکا در خلال حوادث سیل و طوفان که سیستم های کنترل رفتارهای اجتماعی دچار اختلال گشته، عملاً از دست مجریان قانون برای کنترل این رفتارها کاری برنمی آید.
🔺ثالثاً در همه کشورهای صنعتی و متمدن نیز، تنظیم رفتارهای اجتماعی به مدد کنترل های شدید قانونی اعمال می شود و نه "اخلاقیات"! به طوری که بیشترین دوربین های کنترل رفتارهای اجتماعی در کشور انگلیس نصب شده است.
🔺رابعاً نویسنده از ذکر ده ها رفتار پسندیده ی مردم و شهروندان ذکری به میان نیاورده است که از جمله ی آنها، بازگرداندن اموال میلیاردی مفقودی توسط رفتگران شهرداری و یا سایر شهروندان به صاحبان آنهاست.
3⃣ اما نگارنده برای تأمین هدف ضدیت خود با حاکمیت دینی (به طوری که حتی جمهوری اسلامی را از نظام شاهی پهلوی نیز نالایق تر می شمارد.) مثال ناشیانه ی دیگری می آورد و آن بازگرداندن چندین چمدان اموال طلا ، دلار و پول نقد متعلق به یکی از ثروتمندان شیراز توسط عشایر و روستاییان است.
❗️اینگونه نتیجه گیری های ناشیانه از یک حادثه برای تایید و یا رد یک حکومت، اگرچه در بدو امر موفق به نظر می آید اما مردمی که در خلال زندگی خود با ده ها و صدها حادثه و پدیده های دیگر نیز مواجهند و آن را با حوادث و پدیده های دوران طاغوت مقایسه می کنند، نتیجه گیری شان متفاوت با نگارنده خواهد بود. از جمله در این حادثه:
👈 کیست که نداند فساد و تبعیض و ظلم در رژیم پهلوی بیداد می کرد و فقر و بی عدالتی در قالب انواع بزه ها و پدیده های ناهنجار اجتماعی تجلی و نمود پیدا می کرد به گونه ای که بالاخره پس از مبارزات بلندمدت مردم ایران به رهبری امام خمینی (ره) منجر به سقوط رژیم طاغوت و استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران با 98/2% آرای مردم گردید. بر این اساس پی ریزی نظامی سیاسی برخاسته از خواست مردم و با هزینه ی سنگین، گام نخست ملت برای تحول کشور بوده است. اما یک تمدن برای تحولات اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی به گام های اساسی بعدی نیز نیاز دارد که در بستر زمان و با اراده ی خود شکل خواهد داد به سان همه ملت های دیگر، اما مبتنی بر نگاه دینی.
👈 نگارنده یا غافل است یا خود را به تغافل زده است، زیرا از مردم ایران در زمان طاغوت، سراغ قشری رفته است که به هیچ وجه تامین کننده ی نظراتش نخواهد بود، زیرا:
🔺اولا عشایر شیراز (قشقایی) مردمی معتقد و متدین و پیرو مذهب شیعه اثنی عشری بوده و هستند. بنا بر این رفتار یادشده از آنان در آن مرقومه، برخاسته از عمق باور دینی و اعتقاد به حلال و حرام بوده است و نه بر اساس تعالیم اجتماعی رژیم شاه!
🔺ثانیاً عشایر قشقایی همواره با رژیم شاهی اعم از پهلوی اول و دوم سر ستیز داشته اند به گونه ای که با سیاست های سرکوبگرانه ی رژیم مواجه بوده اند. اما عشایر در نظام جمهوری اسلامی ایران، چه در شکل گیری انقلاب و چه در دوره ی دفاع مقدس و چه در سایر عرصه های سیاسی و اجتماعی از خود نقشی قابل تحسین به جای گذاشته اند.
❗️چنین سیاه نمایی از دین و حکومت دینی فقط و فقط از به اصطلاح روشنفکرانی فاقد هویت اصیل ایرانی بر می آید که غرب را کعبه ی آمال خود یافته اند و ستیز با فرهنگ ایرانی را در زمره ی وظایف اجتماعی و علمی خود می شمارند. اینان آرزوی خود در بازگشت به دوران مشعشع! پهلوی را به دروغ به ملت ایران تعمیم می دهند در حالی که مردم اگرچه فساد و بی عدالتی را در هیچ نظامی برنمی تابند و به گونه هایی منطقی با آن مقابله می کنند، اما به هیچ وجه برای مبارزه با فقر و فساد، در تدارک بازگشت به گذشته ی تاریک خود و رژیم مستبد پهلوی نخواهند بود زیرا به آموزه های قرآن کریم باورمند است که می فرماید: "و ما کنت متخذ المضلین عضدا "
(سوره کهف آیه 51)
*و من هیچ گاه گمراه کنندگان را دستیار خود قرار نمی دهم.*
✍ #ربیعی
👈 انتقال مطالب با ذکر منبع، رعایت اخلاق و امانتداری است.
💠کانال: آنتی شبهه💠
🔸eitaa.com/Antishobheh
🔸sapp.ir/antishobhee
و آن در حالی بود که ایران از ارتشی قدرتمند و مجهز در منطقه برخوردار بود. بنا بر این می بایست تفاوتی در ماهیت و حیطه ی ماموریت این نهاد نظامی انقلابی (سپاه) وجود داشته باشد که به رغم گذشت 4 دهه از عمر نظام، کماکان باقی مانده و هر روز بیش از پیش قدرتمندتر شده و همو بوده است که در این منطقه پرآشوب، امنیتی مثال زدنی را ارزانی مردم خود نموده است؛ موضوعی که نه تنها حقد و کینه ی نگارنده شبهه، بلکه عمق کینه و نفرت سرسخت تربن دشمنان ملت و نظام را علیه سپاه برانگیخته است.
👈 فعالیت اقتصادی قرارگاه سازندگی خاتم الانبیاء نیز حسب قانون اساسی (اصول 150 و 151) و تحت اشراف فرماندهی کل قواست و بدیهی است کسی که نظام جمهوری اسلامی را بر نمی تابد به هیچ روی، اعتقادی به اجزای آن شامل سپاه و رهبری و... نیز نخواهد داشت. این تفکر، مبتنی بر سیستم استبداد 2500 ساله شاهی، حق انتخاب سرنوشت برای هیچ یک از آحاد جامعه قائل نیست.
❗️فرمانده سپاه پاسداران، محمدعلی جعفری در واکنش به انتقادها پیرامون فعالیتهای اقتصادی سپاه می گوید: "سپاه هرگز متقاضی کار اقتصادی نبودهاست. ما به درخواست دولتها و با اصرار آنها و بدون اینکه حتی دولت، به بسیاری از تعهدات خود در قبال سپاه عمل کنند، وارد عرصه ی سازندگی شدیم." او همچنین گفته است: "سپاه فعالیت اقتصادی و انتفاعی نمیکند، فعالیتهای آنها در عرصه ی محرومیت زدایی، سازندگی و خنثی سازی راهبردهای دشمن برای فشار اقتصادی به کشور است."
او همچنین گلایه کرده: " نمیشود که آقایان کارهای سخت را با کمترین منافع به سپاه واگذار کنند و به پروژهایی که سپاه میسازد افتخار کنند، اما در مقابل و در حالی که هزاران میلیارد تومان بابت پروژه ها بدهکارند، علیه سپاه با بی انصافی حرف بزنند."
✍ #ربیعی
👈 انتقال مطالب با ذکر منبع، رعایت اخلاق و امانتداری است.
💠کانال: آنتی شبهه💠
🔸eitaa.com/Antishobheh
🔸sapp.ir/antishobhee
🔶🔶شبهه:🔶🔶
@Antishobheh
🔴 دین و اخلاق وقتی با قدرت ازدواج میکنند صاحب فرزندی میشوند بنام مصلحت.
که این فرزند هم دین را میکشد و هم اخلاق را.
دین باید جدا از سیاست باشد.
🔆🔆پاسخ:🔆🔆
@Antishobheh
🔵 این شبهه به دلایلی باطل است. بر پایه ی چند سوال، به این متن پاسخ می دهیم:
❓سوال نخست: آیا جامعه به حکومت نیاز دارد یا خیر؟
❗️بدیهی است که پاسخ این سوال مثبت است زیرا هم منطق قرآنی دارد. (1) و هم در کلام امیرالمومنین علیه السلام است (2) و نیز حتی کسانی که (3) قائل بودند: "لاحکم الا لله" ، در عمل اما دارای رئیس و رهبر بودند و به قواعد و قوانینی قائل بودند، و نیز دلایل عقلی و عینی بر ضرورت وجود حکومت در جوامع انسانی حکم می کند و هیچ جامعه ای نیست که فاقد حکومت باشد.
❓سوال دوم: جامعه ای که مردمش مسلمان هستند آیا باید احکام و ارزش های اسلام بر آن حاکم باشد یا خیر؟
❗️پاسخ این سوال هم بدیهی است زیرا منطبق با خواست و باور و هنجارهای فکری و رفتاری مردم آن جامعه است و آن زمان که مردم به حاکمیت استبداد و طاغوت در ایران "نه" گفتند، با قاطعیت، بر حاکمیت اسلام بر کشور تاکید کردند. (4)
❓سوال سوم: آیا حاکم در چنین جامعه ای باید بر اساس شناختی عمیق از اسلام به حکومت بپردازد یا مبتنی بر برداشتی سطحی و عوامانه؟
❗️بدیهی است پاسخ این سوال نیز این است که وقتی قرار است حاکمیت بر اساس اسلام جامعه را اداره نماید، بنا بر این شخص حاکم باید یک مجتهد و کارشناس ارشد در امور دینی باشد و معنای ولایت فقیه، همین است.
👈با این سه مقدمه روشن شد که نه تنها حاکمیت در جامعه دینی و اسلامی باید از آن احکام اسلام باشد بلکه در منتها درجه از شناخت اسلام نیز باید صورت گیرد که این امر ، ناظر بر حاکمیت ولی فقیه در زمان غیبت است.
❗️اما اگر این شبهه، بر وجود برخی فسادها در حکومت دینی اشاره دارد، باید گفت این از اقتضائات جوامع انسانی است که نه تنها در زمان غیبت معصومین علیهم السلام، جامعه دچار آن است بلکه در زمان معصومین نیز جامعه صد در صد در مسیر اجرای احکام و ارزش های اسلامی نبوده است، بلکه درجه ی سلامت جامعه، به بلوغ و رشد همه جانبه ی جامعه اسلامی در مسیر انتخاب ها و تبعیت از اوامر رهبران جامعه اسلامی برمی گردد.
✔️نتیجه: در جامعه اسلامی، سیاست باید از متن دیانت، اخذ شود و لازمه ی دینداری نیز، حاکمیت ارزش ها و احکام دین در جامعه است و اقلیتی که درصدد هستند به رغم خواست اکثریت مردم، حاکمیت دینی را از جامعه منسلخ و جدا و خواست خود را بر مردم تحمیل کنند، مستبدانی هستند که رای و خواست مردم در نظر آنان ارزشی ندارد.
✍ #ربیعی
پی نوشت ها :
(1) سوره ی حدید آیه 25
(2) خطبه ی 40 نهج البلاغه (کلمه حق یراد بهاالباطل ...لابد للناس من امیر بر او فاجر...)
(3) خوارج
(4) با رای آری 98/2% مردم به جمهوری اسلامی.
👈 انتقال مطالب با ذکر منبع، رعایت اخلاق و امانتداری است.
💠کانال: آنتی شبهه💠
🔸eitaa.com/Antishobheh
🔸sapp.ir/antishobhee
🔶🔶شبهه:🔶🔶
@Antishobheh
🔴 هرچه دربارهء دین بنویسیم، دینداران ناراحت میشوند که چرا به ارزشهای ما توهین میکنید!
این در حالی است که هر دینی نه فقط دین دیگر را قبول ندارد، بلکه برای از بین بردنِ آن آدم میکشد و غزوه راهاندازی میکند.
همدیگر را سر میبُرند.
اساس دین ترویجِ بدگویی، فرقهگرایی، دامن زدن به اختلافاتِ اجتماعی و ترویج و توجیه حذف و کثر است. این مشکل در بین ادیان ابراهیمی حادتر است.
یهودیت خود را آخرین دین میداند. مسحیت همین طور. اسلام هر دو را قبول ندارد و میگوید: یهود میگوید مسیحی چیزی نیست، مسیحی میگوید یهود چیزی نیست. ما میگوئیم این هر دو چیزی نیست.
در داخل ادیان نیز فرقهها همدیگر را گمراهِ مطلق میدانند. فرقههای اسلامی در این روزها خون همدیگر را میریزند. منطقِ ادیان توهم توسعهء ناچیزهاست.
ارزشِ_ناچیز.
مقدسِ_ناچیز.
خدای_ناچیز!
لطفاً اول بر سر حقیقی بودن یک چیز توافق کنید
و با هم کنار بیائید، بعد از ما بخواهید که به آن احترام بگذاریم.
شما خودتان همديگر را باطل اعلام کردهاید و برای خود ارزشی باقی نگذاشتهاید.
جمعِ جبری باورهایتان، بطلانِ تمام ادیان و ضربِ صفر کردنِ تمام ارزشهایِ دینی است.
وقتی شما هیچکدام همدیگر را قبول ندارید، توقع نداشته باشید که ما به ناچیز احترام بگذاریم.
ناچیز وجود ندارد تا موضوع احترام واقع گردد!
🔆🔆پاسخ:🔆🔆
@Antishobheh
🔵 از نظر تعالیم الهی، اساساً چیزی به عنوان "ادیان" وجود ندارد بلکه آنچه اصالت دارد فقط "دین" است، یعنی یک دین بیشتر نیست "اسلام":
ان الدین عندالله الاسلام
(سوره آل عمران آیه ۱۹)
یعنی: دین در نزد خدا، اسلام و تسلیم بودن در برابر حق است.
❗️با این تعریف، نام و روح همه آنچه که پیامبران الهی آورده اند ،"اسلام" بوده است و از هیچ کس جز اسلام، قابل پذیرش نیست:
و من یبتغ غیرالاسلام دینا فلن یقبل منه (سوره آل عمران آیه ۸۵)
یعنی: هر کس جز اسلام، آیینی برای خود انتخاب کند، هرگز از او پذیرفته نخواهد شد.
👈پس تعالیم انبیاء الهی در تعارض با هم نبوده و بین آنان هیچ اختلاف و تفرقه ای نیست:
قل ءامنا بالله و ما انزل علینا و ما انزل علی ابراهیم و اسمعیل و اسحق و یعقوب والاسباط و ما اوتی موسی و عیسی والنبیون من ربهم لانفرق بین احد منهم و نحن له مسلمون
(سوره آل عمران آیه 84)
یعنی: بگو "به خدا ایمان آوردیم و به آنچه بر ما و بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط (فرزندان و نوه های یعقوب) نازل گردید، و آنچه به موسی و عیسی و پیامبران از طرف پروردگارشان داده شده است، و ما در میان هیچ یک از آنان فرقی نمی گذاریم و در برابر فرمان او تسلیم هستیم."
👈پس در مقابل دین الهی، ادیان غیر الهی قرار دارند که ساخته ی افکار بشر هستند. بر این اساس، نه در بین تعالیم انبیا، تعارض و تفرقه است و نه بین انبیاء الهی، بلکه اختلاف و تفرقه در بین پیروان است که در تعالیم دینی دست برده، بر آن زیادت یا از آن کاسته و تحریفش کرده اند و بنایی شده است برای تفرقه و تنازع بین آنان. با این توضیح، دین یک چیز است و دریافت ، چیز دیگر و در مقابل دین اصیل، دین های ساختگی با هم در تنازع اند.
اختلاف بین ابناء بشر نیز به اصل طبیعت انسان برمی گردد، نه به "دین" . مگر بین غیر دینداران جنگ و جدال نیست؟ بزرگترین جنگ ها بین غیر دینداران متمدن! اتفاق افتاده است. (دو جنگ جهانی اول و دوم با بیش از ۵۰ میلیون کشتار) و بسیاری از جنگ های درگیر در ملل مسلمان ، توسط دولت های غیر دین دار برافروخته شده است؛ نظیر جنگ افغانستان، جنگ عراق، جنگ سوریه، جنگ یمن، جنگ ایران و عراق و...
در تعالیم انبیاء سلف، هم آیین پیامبر قبلی تصدیق و هم با دادن نشانه ها، بر آمدن نبی بعدی بشارت داده شده است و هیچ دینی ، خود را آخرین دین ندانسته است جز دین آخرین پیامبر حضرت محمد (ص). از جمله آیه ۶ سوره صف می فرماید:
به یاد آورید هنگامی را که عیسی ابن مریم گفت :"ای بنی اسرائیل! من فرستاده خدا به سوی شما هستم در حالی که تصدیق کننده کتاب تورات که قبل از من فرستاده شده می باشم و بشارت دهنده به رسولی که بعد از من می آید و نام او احمد است."
❗️مخلص کلام این که ستیز با دین به عنوان قدیمی ترین و اصیل ترین نهاد بشری (اولین انسان = اولین پیامبر) اگر جواب می داد، هر دوره نسبت به دوره پیش شاهد رشد پیروان ادیان نمی بودیم.
🔺پ.ن: بر اساس گزارش گاردین، رشد دین اسلام در جهان سرعت خیره کننده ای دارد و پیش بینی می شود این دین تا 45 سال دیگر دین غالب مردم دنیا می شود.
🔗 yon.ir/KNkj3
✍ #ربیعی
👈 انتقال مطالب با ذکر منبع، رعایت اخلاق و امانتداری است.
💠کانال: آنتی شبهه💠
🔸eitaa.com/Antishobheh
🔸sapp.ir/antishobhee
🔶🔶شبهه:🔶🔶
@Antishobheh
🔴 اعتراف یکی از بزرگترین یاران پیامبر اسلام به #تحریف_قرآن
⚡️ابن الرفعه شافعی از علمای مسلمان در کتاب خویش صراحتا اعتراف می کند که عبدالله بن مسعود صحابی بزرگ پیامبر و از کاتبان وحی قائل به تحریف قرآن بوده است، او می نویسد :
#متن_عربی : وقد أنکر ابن مسعود کون المعوذتین من القرآن، وقال: إنهما عوذتان لرسول الله صلى الله علیه وسلم.
#منبع : ابن الرفعة، أحمد بن محمد بن علی الأنصاری (المتوفى ۷۱۰ هـ)، کفایة النبیه فی شرح التنبیه،جلد ۳، صفحه ۱۱۸، المحقق: مجدی محمد سرور باسلوم، الناشر: دار الکتب العلمیة، الطبعة: الأولى، م ۲۰۰۹ م.
#ترجمه : ابن مسعود این که معوذتین(سوره های فلق و ناس) جزو قرآن باشد را انکار کرده است و گفته است : این ها دو تعویذ برای پیامبر هستند.
⚡️همانطور که مشاهده کردید کسی که کاتب وحی بوده و یار صمیمی و نزدیک محمد بوده است بر این باور بوده که قرآن تحریف شده است و آیات و سوره هایی بر قرآن اضافه شده در حالی که جزو قرآن نبوده است.
🔆🔆پاسخ:🔆🔆
@Antishobheh
🔹اولا این که گفته شود "معوذتین"(سوره های فلق و ناس) جزو سور قرآن نیستند و به منظور تعویذ به پیامبر رسیده است" یک قول منحصر بفرد و منتسب به ابن مسعود است و با هیچ استدلالی از سوی گوینده همراه نیست و یا با استناد روایی از سوی پیامبر مطابقت و تایید نشده است.
🔹ثانیا اگر اینگونه استدلال شود که چون ابن مسعود کاتب وحی و از صحابه ی صمیمی و نزدیک حضرت محمد (ص) بوده پس حرفش سندیت دارد و معتبر است و با قول صحابی پیامبر می توان بر اصالت قرآن پیامبر و در واقع بر رسالتش تشکیک و خدشه وارد نمود، می گوییم :
❗️نخست این که کتابت وحی منحصر به ابن مسعود نبوده است و دهها کاتب وحی از جمله حضرت علی (ع) ، همزمان با نزول وحی آن را کتابت کرده اند اما هیچ یک از سایر کاتبان وحی، قول و جمله ای که دلالت بر غیر قرآن بودن معوذتین داشته باشد را نقل نکرده اند .
❗️دوم این که از ائمه معصومین علیهم السلام که مهم ترین وظیفه شان هدایت امت و جلوگیری دین از آفت انحراف بوده است ، گفتار و حدیثی که دلالت بر تحریف قرآن داشته باشد ، نقل نشده است ، در حالی که اگر ادعای منتسب به ابن مسعود درست بوده باشد ، اولین کسی که باید مقابل چنین تحریفی ، روشنگری می نمود امام علی (ع) به عنوان یکی از کاتبان وحی می بود. و سپس امامان بعد از ایشان .
🔹ثالثاً ادعای تحریف قرآن با صریح آیات قرآن در تناقض آشکار است از جمله :
انا نحن نزلناالذکر و انا له لحافظون (سوره حجر آیه 9)
(ما خود قرآن را نازل کرده ایم و خود آن را حفظ خواهیم کرد .)
🔹رابعا ، احتمال رسوخ موریانه ی تحریف در قرآن ، توهم تحریف هر آیه ی دیگر را نیز برای رجوع کننده به قرآن برمی انگیزد ، همان گونه که برخی جاهلانه یا مغرضانه ، مدعی تحریف در بخش های دیگر قرآن نیز شده اند. در حالی که قرآن ، امن ترین حصاری است که خداوند برای بشر فرستاده و توسط رسول خدا به مومنین توصیه شده است که در فتنه ها و ظلمات گمراهی بدان رجوع کنند، از جمله حدیث مشهور ثقلین که با اندک اختلافی در الفاظ مورد اجماع شیعه و اهل سنت است :
انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی فان تمسکتم بهما لن تضلوا ابدا و انهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض
من از میان شما می روم و دو گوهر ارزشمند بین تان می گذارم ، کتاب خدا و اهل بیتم . مادامی که به آن دو متمسک شوید هرگز گمراه نگردید و آن دو هرگز از یکدیگر جدا نخواهند شد تا بر کوثر بر من وارد شوند.
حال چگونه ممکن است رسول خدا ، قرآن تحریف شدنی (غیر معصوم) را با ائمه معصومین (ع) هم تراز ، بلکه حتی قرآن را مقدم بر آن بزرگواران نموده ، مومنین را به تمسک به آن دو ، توصیه نمایند؟
🔹خامساً به صریح قرآن کریم ، حضرت رسول الله (ص) خاتم انبیا است، اگر بنا بر تحریف اسلام همچون ادیان پیشین بوده باشد ، تصحیح این تحریف با کدام شریعت ممکن خواهد گردید؟ و اگر این تحریف ، اصلاح نشود آیا با هدف ارسال رسل و انزال کتب در تعارض نخواهد بود و آیا با صفت "حکمت" الهی سازگاری خواهد داشت؟
🔹 سادسا و مهم تر از همه این که جمع و تدوین قرآن، اولین بار در زمان خود رسول الله (ص) و تحت نظارت عالیه ی آن حضرت انجام شده است و ترتیب آیات و سوره ها و نیز نام گذاری سوره ها ، توقیفی بوده است و نه اجتهادی که هر کس و در هر زمان در باره محل وقوف آیات و سوره ها و تعداد آن ، اجتهاد کند.
بر این اساس در دوره های بعد نیز اگر قرآن ، نگارش مجدد گردیده و نسخه های متعدد آن به بلاد و شهرها فرستاده شده ، بر اساس قرآن نخست بوده است و نه جمع و تدوین دوباره .
✍ #ربیعی
👈 انتقال مطالب با ذکر منبع، رعایت اخلاق و امانتداری است.
💠کانال: آنتی شبهه💠
🔸eitaa.com/Antishobheh
🔸sapp.ir/antishobhee
🔶🔶شبهه:🔶🔶
@Antishobheh
🔴 مذاهب ؛ راههای گوناگون به سوی مقصد مشترک !
اگر کسی به حقیقت و قلب مذهب خود برسد ،به حقیقت و قلب مذاهب دیگر نیز رسیده است.... مذاهب، راههای گوناگونی هستند که به سوی نقطه ای واحد و مشترک می روند. تا وقتی که همه به سوی یک مقصد می رویم و به یک سر منزل میرسیم، اگر راه های ما متفاوت باشند اهمیتی نخواهد داشت. در واقع تعداد مذاهب به تعداد نفوس افراد آدمی است.
🔆🔆پاسخ:🔆🔆
@Antishobheh
🔵 این تلقی که "حقیقت و قلب همه مذاهب ، مشترک است" ، فقط در خصوص مذاهب توحیدی صادق است و نه مذاهب شرک ، بت پرستی ، عرفان های کاذب و... زیرا :
🔹الف ) بین بنده و معبود ، بیش از یک راه وجود ندارد و آن نزدیک ترین و امن ترین راه است که در ادیان توحیدی از آن به "صراط مستقیم" تعبیر شده است .
🔻(قل تعالوا اتل ما حرم ربکم علیکم "الا تشرکوا به شیئاً ...و ان هذا صراطی مستقیماً فاتبعوه ) (سوره انعام آیات ۱۵۱- ۱۵۳)
یعنی :( بگو : بیایید آنچه پروردگارتان بر شما حرام کرده است برایتان بخوانم : این که چیزی را شریک خدا قرار ندهید و ... این راه مستقیم من است ، از آن پیروی کنید!)
و در ادامه ی همان آیه از بقیه راهها تعبیر به "سبل متفرقه" شده است :
🔻( ...ولا تتبعواالسبل فتفرق بکم عن سبیله) (سوره انعام آیه ۱۵۳)
(... و از راههای پراکنده و انحرافی ، پیروی نکنید که شما را از طریق حق دور می سازد!)
🔹ب) آنچه که در مذاهب توحیدی ، حقیقت و قلب مشترک محسوب می شود ، روح یکتاپرستی است. بر این اساس ، پیامبر اسلام (ص) مامور می گردد که پیروان مذاهب توحیدی پیشین (اهل کتاب) را به دلیل همین یک وجه مشترک (یکتاپرستی) فراخوانده ، "امت واحده اسلامی"را تشکیل دهد :
🔻( قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمه سواء بیننا و بینکم "الانعبد الاالله و لانشرک به شیئا ) (سوره آل عمران آیه ۶۴)
یعنی (بگو : ای اهل کتاب ! بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است ؛ که "جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزی را همتای او قرار ندهیم.")
🔹ج) در گفتمان قرآنی ، دین امری آموختنی نیست بلکه در ذات و "فطرت" انسان ها به ودیعه نهاده شده است . پیامبران ؛
اولا : مصداق صحیح پرستش را که در فطرت انسان هاست به یادشان می آورند. (یکتاپرستی) و آنان را از مصادیق انحرافی ، نهی می کنند. (شرک)
ثانیاً : آداب و آیین های صحیح وصول به حق را به بشر تعلیم می دهند .(شریعت)
اما زمانی که قومی به هر دلیل از پذیرش حق امتناع کردند ، آنگاه پیامبر مسیر خود را از آنها جدا می سازند :
🔻(... فان تولوا فقولوا "اشهدوا بانا مسلمون" ) (سوره آل عمران آیه ۶۴)
یعنی (هر گاه از این دعوت سرباز زنند ، بگویید: "گواه باشید که ما مسلمانیم!")
🔻( بسم الله الرحمن الرحیم قل یا ایهاالکافرون * لااعبد ما تعبدون * و لا انتم عابدون مااعبد * و لا انا عابد ما عبدتم * و لا انتم عابدون مااعبد * "لکم دینکم ولی دین") (سوره کافرون)
یعنی : به نام خداوند بخشنده مهربان بگو : ای کافران! * آنچه را شما می پرستید من نمی پرستم ! * و نه شما آنچه را من می پرستم می پرستید ، * و نه من هرگز آنچه را شما پرستش کرده اید می پرستم * و نه شما آنچه را من می پرستم پرستش می کنید ؛ * (حال که چنین است ) " آیین شما برای خودتان و آیین من برای خودم! .
🔹د) اگر بنا بر اصالت و حقانیت مسیر همه مذاهب (اعم از توحیدی و غیر توحیدی) گذاشته شود ، آنگاه این اصل ، نقیضش را در خود خواهد داشت زیرا با این اصل ، "دین" نفی می شود و بر همه اصول مندرج در دین از جمله توحید ، نبوت و معاد ، خط بطلان کشیده می شود!
🔹 ه) تعبیر مندرج در گفتار عرفانی (و نه روایی) "الطرق الی الله بعدد انفس الخلائق" ناظر بر وجود راه رسیدن به خدا در درون انسان ها (فطرت ) و سایر خلائق (سیر تکوینی) است و نه به معنی تایید همه مذاهب! همانگونه که در این گفتار ، مقصد نیز به طور دقیق تبیین شده است : الطرق "الی الله " و نه الی ءالهه!
🔴 نکته ی آخر این که بر اساس اصل فطرت ،"همه انسانها دین دارند" حتی کافران! که در سوره کافرون بدان تصریح شده است . پیامبران فقط "مذکر" و یادآوری کننده ی دین هستند :
🔻( فذکر انما انت مذکر * لست علیهم بمصیطر * الا من تولی و کفر * فیعذبه الله العذاب الاکبر * ان الینا ایابهم * ثم ان علینا حسابهم ) (سوره غاشیه آیات ۲۱ الی ۲۶)
یعنی : پس تذکر ده که تو فقط تذکر دهنده ای ! * تو سلطه گر بر آنان نیستی که (بر ایمان) مجبورشان کنی * مگر کسی که پشت کند و کافر شود * که خداوند او را به عذاب بزرگ مجارات می کند * به یقین بازگشت آنان به سوی ماست * و مسلما حسابشان نیز با ماست! )
#ربیعی
👈 انتقال مطالب با ذکر منبع، رعایت اخلاق و امانتداری است.
💠کانال: آنتی شبهه💠
🔸eitaa.com/Antishobheh
🔸sapp.ir/antishobhee
🔶🔶شبهه:🔶🔶
@Antishobheh
🔴 عبادت به جز خدمت خلق نیست.
🔆🔆پاسخ:🔆🔆
🔵 از دوران دبستان ، یک بیت شعر شیخ اجل سعدی ، توجهم را به خود جلب می کرد و بعدها نیز تکرار آن در خلال متن ها و نوشته ها ، باوری غلط! را برایم رقم زده بود و آن بیت این بوده است:
عبادت به جز خدمت خلق نیست
به تسبیح و سجاده و دلق نیست
دیشب رفیقی شفیق و اهل دل، مطلبی زیبا در باب "نقش محبت به بندگان خدا در تصفیه نفس و رشد فضایل آدمی" برایم فرستاده، در ادامه به این بیت سعدی استناد نمودند.
از آنجایی که از کودکی تاکنون مکرر این بیت را از آن سعدی می دانسته ام و از طرفی ، مفاد این بیت را با آموزه های دین مبین اسلام در مباینت آشکار ، لذا با قلمی آمیخته به احتیاط به نقد این بیت شعر پرداختم زیرا ضمن آن که بر وجود چنین مغایرتی مطمئن بودم، اما جناب سعدی را نیز، شخصیتی حکیم و شاعری دین مدار می دانستم، اینگونه نگاشتم:
:
این بیت شعر منتسب! به جناب سعدی علیه الرحمه خالی از خدشه و بی نیاز از تامل نیست، زیرا با بررسی در عبادات می بینیم که شارع مقدس، ضمن اهمیت محوری به عباداتی همچون نماز (به عنوان عبادتی که انجام آن، شرط پذیرش سایر عبادات است!) و روزه و حج و... همچنین به خمس و زکات به عنوان عباداتی که توصیه به آنها به منظور تقویت حس توجه به بعد اجتماعی زندگی و خدمت به همنوع می باشد، عنایت ویژه و در خور داشته است تا بدان جا که اگر مسلمان زکات و خمس مالش را نپردازد، نماز و روزه اش محل اشکال و در معرض خطر ابطال خواهد بود. اهمیت زکات تا بدان جاست که هرجا در قرآن از "الذین یقیمون الصلوه" سخن رفته، در ادامه بلافاصله فرموده "و یوتون الزکوه"، یعنی "مومنین کسانی هستندکه نماز برپا می دارندو زکات می پردازند."
مضاف بر خمس و زکات، امر به انفاق و احسان به نیازمندان در آیات زیادی از قرآن مورد سفارش و تاکید قرار گرفته است.
با چنین نگرشی جامع که شارع مقدس به همه امور فردی و اجتماعی زندگی انسان داشته است، هیچکس حتی جناب سعدی! را نرسد که بخواهد نقص موجود در دین! خدا را با نگرش ناقص! انسانی خود کامل کند و عبادت را فقط در انحصار "خدمت به خلق!" بشمارد و نماز (تسبیح و سجاده) را به عنوان مهم ترین عبادت در همه ادیان توحیدی، مورد استخفاف قرار دهد.
همین شعر منتسب به سعدی امروز به مستمسکی در دست برخی دین ستیزان برای هجمه علیه نماز و عبادت و بلکه اساس دین بدل شده است. اگرچه ممکن است حتی جناب سعدی نیز، با توجه به قبل و بعد این شعر، هدفی غیر از آنچه برخی از آن استنباط و استنتاج کرده اند، داشته باشد.
در ادامه برای اطمینان از این که آیا در دیوان سعدی نیز ، این بیت به همین صورت آمده است یا خیر، به اینترنت مراجعه کردم. کاشف به عمل آمد که در برخی نسخه های موجود، کلمه"عبادت " و در برخی نسخه ها نیز کلمه "طریقت" آمده است و با بررسی قرائن و شواهد قبل و بعد این بیت، به نظر می رسد، "طریقت" درست تر بوده باشد و جابجا کردن "عبادت" با "طریقت" احتمالا توسط تحریف گران مغرض انجام شده باشد زیرا از جناب سعدی قطعا یکی از این دو صادر شده و نه هر دو! و اگر عبادت بوده باشد پس این نقد وارد است و اگر طریقت بوده باشد، به اهل طریقت مربوط می گردد.
❗️اما بررسی محتوایی این شعر :
وجود الفاظی همچون "دلق" به معنی جامه کهنه درویشی، "دم"، "درویش"، "خرقه"، "فقیر" و عبارت "به کنج عبادت نشست" و تکرار کلمه ی "طریقت" در بیت دیگر و... که در این شعر آمده است، همگی مصطلحات فرهنگ درویشی است و دلالت دارد بر این که کلمه ی درست تر در این بیت "طریقت" بوده است و نه "عبادت"، زیرا در مسلک درویشی، عقیده بر این است که عبادات را ظاهری است "شریعت" نام که باطن آن "طریقت" است و این بیت در بیان این معناست که بنا به آیین درویشی، مقصد طریقت، فقط خدمت به خلق است و نه تسبیح و عبادت. اگرچه ممکن است این قرائتی از آیین درویشی بوده باشد اما قرائتی صحیح از "دین" نخواهد بود!
@Antishobheh
و اینک متن کامل شعر سعدی:
در اخبار شاهان پیشینه هست
که چون تکله بر تخت زنگی نشست
به دورانش از کس نیازرد کس
سبق برد اگر خود همین بود و بس
چنین گفت یک ره به صاحبدلی
که عمرم به سر رفت بی حاصلی
بخواهم به کنج عبادت نشست
که دریابم این پنج روزی که هست
چو میبگذرد جاه و ملک و سریر
نبرد از جهان دولت الا فقیر
چو بشنید دانای روشن نفس
به تندی برآشفت کای تکله بس!
طریقت به جز خدمت خلق نیست
به تسبیح و سجاده و دلق نیست
تو بر تخت سلطانی خویش باش
به اخلاق پاکیزه درویش باش
به صدق و ارادت میان بستهدار
ز طامات و دعوی زبان بستهدار
قدم باید اندر طریقت نه دم
که اصلی ندارد دم بیقدم
بزرگان که نقد صفا داشتند
چنین خرقه زیر قبا داشتند
✍ #ربیعی
👈 انتقال مطالب با ذکر منبع، رعایت اخلاق و امانتداری است.
💠کانال: آنتی شبهه💠
🔸eitaa.com/Antishobheh
🔸sapp.ir/antishobhee
بمناسبت بزرگداشت شیخ اجل #سعدی
⛔️شبهه:
@Antishobheh
عبادت به جز خدمت خلق نیست.
❇️پاسخ
@Antishobheh
🔵 از دوران دبستان ، یک بیت شعر شیخ اجل سعدی ، توجهم را به خود جلب می کرد و بعدها نیز تکرار آن در خلال متن ها و نوشته ها ، باوری غلط! را برایم رقم زده بود و آن بیت این بوده است:
عبادت به جز خدمت خلق نیست
به تسبیح و سجاده و دلق نیست
🌕دیشب رفیقی شفیق و اهل دل، مطلبی زیبا در باب "نقش محبت به بندگان خدا در تصفیه نفس و رشد فضایل آدمی" برایم فرستاده، در ادامه به این بیت سعدی استناد نمودند.
از آنجایی که از کودکی تاکنون مکرر این بیت را از آن سعدی می دانسته ام و از طرفی ، مفاد این بیت را با آموزه های دین مبین اسلام در مباینت آشکار ، لذا با قلمی آمیخته به احتیاط به نقد این بیت شعر پرداختم زیرا ضمن آن که بر وجود چنین مغایرتی مطمئن بودم، اما جناب سعدی را نیز، شخصیتی حکیم و شاعری دین مدار می دانستم، اینگونه نگاشتم:
:
🔻این بیت شعر منتسب! به جناب سعدی علیه الرحمه خالی از خدشه و بی نیاز از تامل نیست، زیرا با بررسی در عبادات می بینیم که شارع مقدس، ضمن اهمیت محوری به عباداتی همچون ◀️نماز (به عنوان عبادتی که انجام آن، شرط پذیرش سایر عبادات است!) و روزه و حج و... همچنین به خمس و زکات به عنوان عباداتی که توصیه به آنها به منظور تقویت حس توجه به بعد اجتماعی زندگی و خدمت به همنوع می باشد، عنایت ویژه و در خور داشته است تا بدان جا که اگر مسلمان زکات و خمس مالش را نپردازد، نماز و روزه اش محل اشکال و در معرض خطر ابطال خواهد بود.❗️ اهمیت زکات تا بدان جاست که هرجا در قرآن از "الذین یقیمون الصلوه" سخن رفته، در ادامه بلافاصله فرموده "و یوتون الزکوه"، یعنی "مومنین کسانی هستندکه نماز برپا می دارندو زکات می پردازند."
🔻مضاف بر خمس و زکات، امر به انفاق و احسان به نیازمندان در آیات زیادی از قرآن مورد سفارش و تاکید قرار گرفته است.
با چنین نگرشی جامع که شارع مقدس به همه امور فردی و اجتماعی زندگی انسان داشته است، هیچکس حتی جناب سعدی! را نرسد که بخواهد نقص موجود در دین! خدا را با نگرش ناقص! انسانی خود کامل کند و عبادت را فقط در انحصار "خدمت به خلق!" بشمارد و نماز (تسبیح و سجاده) را به عنوان مهم ترین عبادت در همه ادیان توحیدی، مورد استخفاف قرار دهد.👌
▪️همین شعر منتسب به سعدی امروز به مستمسکی در دست برخی دین ستیزان برای هجمه علیه نماز و عبادت و بلکه اساس دین بدل شده است. اگرچه ممکن است حتی جناب سعدی نیز، با توجه به قبل و بعد این شعر، هدفی غیر از آنچه برخی از آن استنباط و استنتاج کرده اند، داشته باشد.
➕در ادامه برای اطمینان از این که آیا در دیوان سعدی نیز ، این بیت به همین صورت آمده است یا خیر، به اینترنت مراجعه کردم. کاشف به عمل آمد که در برخی نسخه های موجود، کلمه"عبادت " و در برخی نسخه ها نیز کلمه "طریقت" آمده است و با بررسی قرائن و شواهد قبل و بعد این بیت، به نظر می رسد، "طریقت" درست تر بوده باشد و ❌جابجا کردن "عبادت" با "طریقت" احتمالا توسط تحریف گران مغرض انجام شده باشد زیرا از جناب سعدی قطعا یکی از این دو صادر شده و نه هر دو! و اگر عبادت بوده باشد پس این نقد وارد است و اگر طریقت بوده باشد، به اهل طریقت مربوط می گردد.
❗️اما بررسی محتوایی این شعر :
وجود الفاظی همچون "دلق" به معنی جامه کهنه درویشی، "دم"، "درویش"، "خرقه"، "فقیر" و عبارت "به کنج عبادت نشست" و تکرار کلمه ی "طریقت" در بیت دیگر و... که در این شعر آمده است، همگی مصطلحات فرهنگ درویشی است و دلالت دارد بر این که کلمه ی درست تر در این بیت "طریقت" بوده است و نه "عبادت"،
🔺زیرا در مسلک درویشی، عقیده بر این است که عبادات را ظاهری است "شریعت" نام که باطن آن "طریقت" است و این بیت در بیان این معناست که بنا به آیین درویشی، مقصد طریقت، فقط خدمت به خلق است و نه تسبیح و عبادت.👈 اگرچه ممکن است این قرائتی از آیین درویشی بوده باشد اما قرائتی صحیح از "دین" نخواهد بود!
@Antishobheh
🔹و اینک متن کامل شعر سعدی:
در اخبار شاهان پیشینه هست
که چون تکله بر تخت زنگی نشست
به دورانش از کس نیازرد کس
سبق برد اگر خود همین بود و بس
چنین گفت یک ره به صاحبدلی
که عمرم به سر رفت بی حاصلی
بخواهم به کنج عبادت نشست
که دریابم این پنج روزی که هست
چو میبگذرد جاه و ملک و سریر
نبرد از جهان دولت الا فقیر
چو بشنید دانای روشن نفس
به تندی برآشفت کای تکله بس!
طریقت به جز خدمت خلق نیست
به تسبیح و سجاده و دلق نیست
تو بر تخت سلطانی خویش باش
به اخلاق پاکیزه درویش باش
به صدق و ارادت میان بستهدار
ز طامات و دعوی زبان بستهدار
قدم باید اندر طریقت نه دم
که اصلی ندارد دم بیقدم
بزرگان که نقد صفا داشتند
چنین خرقه زیر قبا داشتند
✍ #ربیعی
✅با آنتی شبهه آگاهانه بپذیریم👇
@Antishobheh
کانال آنتیشبهه
﷽ ⛔️شبهه توجه توجه توجه این نامه در حال دست بدست شدنه .. نامه مردم ایران به ؛ دست اندرکاران تحر
است که توسط همین مردم! انتخاب شده اند - رنج می برند اما مردم در بزنگاه های مختلف از انقلاب و نظام خود در برابر تهدیدات دفاع نموده، برای حفظ آن هزینه داده اند و اکنون در دهه 90 نیز با حضور در عرصه های گوناگون اجتماعی و سیاسی از جمله انتخابات ها همراهی خود را با نظام صریحا اعلام نموده اند. 👈بنابراین اگر بناست کسی نسبت به سوء مدیریت ها، فسادها و بی تدبیری ها نقد و اعتراض داشته باشد همین مردمی هستند که برای این انقلاب و نظام هزینه نموده اند، نه کسانی که بین رفتار دهه ی 60 آنان با گفتار و رفتار دهه ی 80 و 90 شان، 180 درجه اختلاف وجود دارد؛ تو گویی از انقلاب نادم و پشیمان اند و خواهان بازگشت به دوران پرشکوه!!! پیشین هستند.
2⃣ نویسنده در بخشی دیگر از نامه ی خود آورده است: " آری آقایان سرداران، سیاسیون، حکومتیان و هر القابی که دارید برای ما مردم مهم نیست و از جانب ما داد نزنید که مردم ایران حاضر به مذاکره نیستند! ما مردم ایران نه تنها جنگ طلب نیستیم به گواهی تاریخ ، بلکه از جنگ طلبان و جنگ افروزان بیزاریم. ما مردم نیاز به آرامش، آسایش، رفاه، امنیت، شغل و کار داریم..."
❗️نویسنده ی نامه فراموش کرده که مردمی که ایشان به نمایندگی از سوی آنان سخن می راند، همان مردمی هستند که به سان همه ملل آزاد و تحول خواه جهان، در طول 40 سال پس از انقلاب، این خواسته ها را نه در شعارها و ادعاهای مکتوب و نه در پس مواضع سیاسی جریانات شکست خورده، بلکه در انتخاب های خود رقم زده اند. حال اگر در مقاطعی در انتخاب خود تحت تاثیر القائات، فریب ها، وعده های پوچ، "تکرار می کنیم " ها و ... قرار گرفته اند، چنین امری از الزامات و تبعات نظام های مردم سالار است و حتی ملت هایی که سابقه ی چند صد ساله در دموکراسی دارند نیز گاهی در انتخاب خود دچار چنین خبط و خطاها می شوند.
مردم در سایه ی تجارب سیاسی خود باید به درجه ای از پختگی و بلوغ سیاسی برسند تا در انتخاب های آتی خود :
🔺نه فریب وعده های پوچ کدخدا باوران را بخورند که گفته بودند "همه ی تحریم ها بالمره لغو خواهد شد و سایه ی جنگ و تهدید برطرف می شود و به برکت بستن با کدخدا، گشایش اقتصادی حاصل خواهد شد!"
🔺و نه نگاهشان در انتخابات به مواضع سلبریتی ها باشد و آرزوها و تخیلات آنان را جامه عمل بپوشانند.
🔺و نه فریب خطبه ی "تکرار می کنیم" جریانات شکست خورده ی منتظر انتقام را بخورند.
3⃣ نویسنده ی خیالی در بند آخر نامه منتسب به مردم آورده : "... پس لطفا از جانب ما دیگران را تهدید به جنگ و مرگ و عدم مذاکره نکنید و اگر هم به گفته هایتان ایمان دارید و فکر می کنید مردم با شما همراهند طبق قانون اساسی کشور که در مسائل این چنینی تصمیم را به عهده مردم و رای گیری از آنان نموده ، مرد باشید و نظر خودتان را به رای مردم بسپارید ..."
❗️نویسنده ی نامه به هیچ وجه افکار عمومی ایرانیان را نمایندگی نمی کند زیرا غافل است که مواضع اخیر مسئولان اعم از رهبری، رئیس جمهوری، مجلس، قوای مسلح و جریانات سیاسی و مردم ایران، نه اقدامی پیشدستانه، بلکه در برابر مواضع خصمانه ی دولتمردان آمریکا، مواضعی تدافعی است و نه تهاجمی، آن هم بعد از تجربه ی ناکام "برجام ". اگر تا دیروز (قبل از برجام) عده ای ساده لوح یا شیفته ی غرب، دشمنی آمریکا را "توهم دشمنی" می نامیدند، امروز (پس از برجام و بعد از خروج آمریکا از آن) حتی بدبین ترین آنان نیز، بر دشمنی آمریکا با نظام و مردم ایران معترف هستند و بر لزوم ایستادگی در برابر فزون خواهی و دشمنی آن تاکید می نمایند.
بنابراین از نویسنده ی تخیلی این نامه سوال می کنم: شما که دم از قانون اساسی و نمایندگی مردم می زنید، این نمایندگی را کدام قانون و مردم و بر اساس کدام سند به شما داده است که از مراجع قانونی کشور چندگام جلوتر هستید؟ اگرچه حسب قانون، حق نقد و انتقاد برای شما به عنوان یک شهروند محفوظ است اما نمایندگی کردن افکار عمومی و مردم ایران، ادعایی گزاف است. برای نویسنده این سطور، محرز است که نویسنده ی این نامه نه مردم، بلکه همان جریان ورشکسته ی سیاسی است که شرایط امروز کشور را به زعم خود با فریب "تکرار می کنیم" دامن زده اند تا نظام و مسئولان آن را عامل این شرایط معرفی نمایند تا یک بار دیگر با نامه و بیانیه و طرح های "مجمع ملی" و "آشتی ملی" و... راه ورود خود را به درون همین حاکمیت، هموار سازند و خود را ناجی کشور از شرایط بحران زده ی ادعایی معرفی نمایند، در حالی که بخش معقول تر همین تفکر در دولت حاضر و دولت پیشین حضور گسترده داشته و دارند و بخش اعظم شرایط کشور معلول سوء مدیریت آنان است.
این جریان سیاسی این روزها آن قدر رسوا و شناخته شده است که در هیات و کسوت و قالب هر شخص خیالی و بیانیه و نامه ظاهر شود، رد پای آن سریعاً بازشناخته خواهد شد.
✍ #ربیعی
✅با آنتی شبهه آگاهانه بپذیریم👇
@Antishobheh 🏴
﷽
🔴 برای شکست #جریان_تحریم، باید #جریان_تحریف شکست بخورد!
پس از صحبتهای جناب #ربیعی راجع به تاثیر تحریمها روی ملت (آنهم ساعتی پس از سخنرانی نوروزی مقام معظم رهبری)، امروز نیز جناب #مرعشی در مصاحبه با خبرگزاری ایرنا بنحوی دیگر همان صحبتها را "تَکرار" نموده اند و از لزوم تصویب لوایح مربوط به FATF و یکسان دانستنِ تلاش برای خودکفایی با بستن مرزها تا لزوم ارتباط مناسب با جهان و پرهیز از عصبانی کردنِ غربی ها سخن گفته اند؛ هرچند تمام این صحبتها را باید در راستای تلاش برای شنیده نشدنِ صحبتهای مقام معظم رهبری و به نوعی نفسهای آخر جریانی دانست که هشت سالِ تمام، کشور را معطل نگه داشته اند اما کاش کمی وجدان داشتند و بجای گرفتنِ ژست عاقلانه به خود، اولا بابت عدم لغو بالمرّه ی تحریمهایی که وعده اش را داده بودند، از مردم عذرخواهی میکردند و درثانی لااقل جهان را در چند کشور خاص خلاصه نمیکردند و اینبار بجای گروگان گرفتنِ معیشت مردم برای رسیدن به اهداف سیاسی شان، بر فعالسازی ظرفیتهای مغفول مانده در این چند سال، تمرکز میکردند که بدون شک میتواند دست کشور را برای هر مذاکره ای بیشتر پُر کند!
✍️ مهدی قاسم زاده
✅با آنتی شبهه آگاهانه بپذیریم👇
@Antishobheh