eitaa logo
📚 فصیح‌ یار
1.7هزار دنبال‌کننده
231 عکس
267 ویدیو
4 فایل
(زبان عربی را آسان و حرفه‌ای یاد بگیرید!) ارتباط با ما: @FatemeMohebbi
مشاهده در ایتا
دانلود
📽️ قسمت ۱ قِصَّةُ سارِقِ الجَزَرِ داستان دزد هویج فِي أَحَدِ الأَزْمَانِ كَانَ يَعِيشُ أَرْنَبٌ وَأَرْنَبَةٌ إِخْوَةٌ مَعَ وَالِدَتِهِمَا فِي جُحْرٍ جَمِيلٍ وَصَغِيرٍ. روزی روزگاری، دو خرگوش که خواهر و برادر بودند، با مادرشان در لانه‌ای زیبا و کوچک زندگی می‌کردند. وَذَاتَ يَوْمٍ ذَهَبَتِ الأُمُّ إِلَى الحَقْلِ المُجَاوِرِ لِمَنْزِلِهِمَا لِكَيْ تَأْتِيَ بِالطَّعَامِ لِأَطْفَالِهَا، وَحَذَّرَتْهُمَا مِنْ مُغَادَرَةِ المَنْزِلِ لِأَنَّهُمَا مَا زَالَا صَغِيرَيْنِ. روزی مادرشان به مزرعه مجاور خانه‌شان رفت تا برای فرزندانش غذا بیاورد و آن‌ها را از ترک خانه هشدار داد، چون هنوز کوچک بودند. وَبَعْدَ وَقْتٍ قَصِيرٍ قَالَ الأَرْنَبُ لِشَقِيقَتِهِ الأَرْنَبَةِ إِنَّهُمَا يَمْلِكَانِ أَرْبَعَةَ أَرْجُلٍ مِثْلَ أُمِّهِمَا وَذَيْلًا طَوِيلًا مِثْلَهَا، فَلِمَاذَا لَا يَذْهَبَانِ حَتَّى يَتَمَشّيَانِ سَوِيًّا ثُمَّ يَعُودَانِ قَبْلَ عَوْدَةِ أُمِّهِمَا؟ بعد از مدت کوتاهی، خرگوش به خواهرش گفت که آن‌ها هم مانند مادرشان چهار پا و یک دم بلند دارند، پس چرا بیرون نروند تا کمی با هم قدم بزنند و قبل از برگشتن مادرشان، بازگردند؟ فَوَافَقَتِ الأَرْنَبَةُ وَخَرَجَتْ مَعَ أَخِيهَا، وَأَخَذَا يَجْرِيَانِ فِي الحُقُولِ الوَاسِعَةِ حَتَّى شَاهَدَا قَفَصًا صَغِيرًا، فَانْبَعَثَتْ مِنهُ الرَّائِحَةُ الشَّهِيَّةُ. خرگوش (خواهر) موافقت کرد و با برادرش از خانه بیرون رفت و شروع به دویدن در مزارع وسیع کردند تا اینکه یک سبد کوچک دیدند که از آن بوی خوشایندی بلند می‌شد. وَاقْتَرَبَا مِنهُ لِيَجِدَا طَعَامَهُمَا المُفَضَّلَ وَهُوَ الجَزَرُ، فَأَخَذَا مِنهُ الكَثِيرَ وَالكَثِيرَ حَتَّى أَنَّهُ لَمْ يَتَبَقَّ سِوَى جَزَرَةٍ وَاحِدَةٍ، وَتَرَكَاها وَغَادَرَا المَكَانَ وَذَهَبَا إِلَى مَنْزِلِهِمَا. آن‌ها نزدیک شدند و غذای مورد علاقه‌شان که هویج بود را پیدا کردند. مقدار زیادی از هویج‌ها را برداشتند تا جایی که فقط یک هویج باقی ماند، و سپس آنجا را ترک کردند و به خانه‌شان بازگشتند. ⛔️انتشار بدون ذکر منبع ممنوع😊👇 🔗📲 https://eitaa.com/joinchat/1429865284C4ce88c132e
📽️ قسمت ۲ وَقَامُوا بِتَخْبِئَةِ الجَزَرِ حَتَّى لَا تَرَاهُ وَالِدَتُهُمَا الَّتِي تَأَخَّرَتْ كَثِيرًا عَلَيْهِمَا، و آن‌ها هویج‌ها را مخفی کردند تا مادرشان که بسیار دیر کرده بود، آن‌ها را نبیند، وَفِي المَسَاءِ عَادَتِ الأُمُّ حَزِينَةً تَبْكِي، و در شب، مادرشان با ناراحتی و گریه بازگشت، وَعِنْدَمَا سَأَلَهَا أَوْلَادُهَا عَنْ سَبَبِ بُكَائِهَا قَالَتْ إِنَّهَا تَعِبَتْ كَثِيرًا فِي جَمْعِ الجَزَرِ مِنَ الشِّجَارِ، و هنگامی که فرزندانش از او دربارهٔ علت گریه‌اش پرسیدند، گفت که خیلی خسته شده است از جمع‌آوری هویج‌ها از درختان، وَوَضَعَتْهُمْ فِي قَفَصٍ، و آن‌ها را در سبد گذاشته است، وَعِنْدَمَا كَانَتْ تَبْحَثُ أَكْثَرَ عَنْ الجَزَرِ عَادَتْ إِلَى القَفَصِ وَلَمْ تَجِدْ سِوَى جَزَرَةٍ وَاحِدَةٍ، و وقتی که بیشتر به دنبال هویج‌ها می‌گشت، به (سمت) سبد برگشت، فقط یک هویج پیدا کرد، وَهُنَا شَعَرَ الأَرْنَبُ وَالأَرْنُوبُ بِالذَّنْبِ لِأَنَّهُمَا سَرَقَا الجَزَرَ، و در اینجا خرگوشها به خاطر دزدیدن هویج‌ها احساس گناه کردند، فَصَارَحُوا وَالِدَتَهُمَا بِكُلِّ مَا فَعَلُوهُ. و تمام آنچه را که انجام داده بودند، به مادرشان گفتند. حَزِنَتِ الأُمُّ كَثِيرًا فِي البِدَايَةِ مِنْ أَطْفَالِهَا، مادرشان ابتدا بسیار ناراحت شد از رفتار فرزندانش، وَقَالَتْ لَهُمَا إِنَّهُ لَا يَجِبُ أَنْ يَسْرِقُوا شَيْئًا لَيْسَ مِلْكَهُمَا، و به آن‌ها گفت که نباید چیزی را که متعلق به خودشان نیست، بدزدند لِأَنَّ هَذِهِ سَرِقَةٌ وَسَوْفَ يُعَاقِبُهُمُ اللَّهُ عَلَيْهَا، زیرا این سرقت است و خداوند بر آن‌ها مجازات خواهد کرد، وَلَكِنَّهَا حَيَّتْهُمَا عَلَى اعْتِرَافِهِمَا بِمَا فَعَلُوهُ. اما او از اعتراف آن‌ها به کارشان قدردانی کرد. فَبَكَى الأَرْنَبُ وَالأَرْنُوبُ وَآتُوا بِثِمَارِ الجَزَرِ لِوَالِدَتِهِمَا وَطَلَبُوا مِنْهَا أَنْ تُسَامِحَهُم، خرگوش ها گریه کردند و هویج‌ها را به مادرشان دادند و از او خواستند که آن‌ها را ببخشد، وَوَعَدُوهَا بِأَنَّهُمَا لَنْ يُغَادِرَا المَنْزِلَ دُونَ عِلْمِهَا مَرَّةً أُخْرَى وَلَنْ يَأْخُذَا شَيْئًا لَيْسَ مِلْكَهُمَا. و به او قول دادند که دیگر بدون اطلاع او از خانه خارج نخواهند شد و چیزی که متعلق به خودشان نیست نخواهند برداشت. إِلَى اللِّقَاءِ. به امید دیدار. ⛔️انتشار بدون ذکر منبع ممنوع😊👇 🔗📲 https://eitaa.com/joinchat/1429865284C4ce88c132e