آنقدری با #ادب بود
که به علی(ع) گفت تا دیگر او را
به نام اصلیاش که #فاطمه بود صدا نزند!
تا #حسنین(ع) با شنیدن نامِ فاطمه،
به یادِ مادرشان نیُفتند...
#ام_البنین
.
ازم نپرسید چه حالی دارم
تو این دل شب ، چرا بیدارم
ازم نپرسید از اشک چشمام
دلم گرفته بابامو میخوام
ازم نپرسید .. ازم نپرسید ..
وقت قراره ، رنگم پریده
تو این شبِ تار سر زد سپیده
عمه نگاه کن بابام رسیده ..
آه .. حالا به آرزوم رسیدم
آه .. خدا می دونه چی کشیدم
آه .. بالاخره بابامو دیدم ..
«آه .. باباجونم خوش اومدی ..»
برات بمیرم میون گودال
به زیر مرکب ، شدی لگدمال
برات بمیرم سرت جدا شد
تن شریفت ، رو خاک رها شد
برات بمیرم .. برات بمیرم ..
یادم نمیره ، حتی یه لحظه
از وقتی رفتی تو روی نیزه
دیدم که عمه داره می لرزه
آه .. وبال خواهرت شدم
آه .. شبیه مادرت شدم
آه .. شهیدۀ سرت شدم
«آه .. باباجونم منو ببر..»
ازت میپرسم کجاست عموجون؟!
چرا نیومد ، توی بیابون؟!
ازت میپرسم با حال خسته
کجا بودی که سرت شکسته
ازت می پرسم .. ازت می پرسم ..
بابا نبودی حالم خرابه
چیزی که واست ، بدجور عذابه
حرف کنیزی ، بزم شرابه ..
آه .. گلایه دارم از زمونه
آه .. منو زدن با تازیونه
آه .. جوری زدن که جاش بمونه
«آه .. باباجونم چه دیر اومدی»
برات بمیرم میون گودال
به زیر مرکب،شدی لگدمال
برات بمیرم سرت جدا شد
تن شریفت رو خاک رها شد
برات بمیرم .. برات بمیرم ..
یادم نمیره ، حتی یه لحظه
از وقتی رفتی تو روی نیزه
دیدم که عمه ، داره می لرزه ..
آه .. وبال خواهرت شدم
آه .. شبیه مادرت شدم
آه .. شهیدۀ سرت شدم
«آه .. باباجونم منو ببر..»
#باهزاران وسیله خدا روزی میرساند
💬مى نويسند سلطانى بر سر سفره خود نشسته غذا مى خورد،
🕊مرغى از هوا آمد و ميان سفره نشست و آن مرغ بريان كرده كه جلو سلطان گذارده بودند برداشت و رفت،
👑سلطان متغير شد، با اركان و لشكرش سوار شدند كه آن مرغ را صيد و شكار كنند.
🕊دنبال مرغ رفتند تا ميان صحرا رسيدند، يك مرتبه ديدند آن مرغ پشت كوهى رفت، سلطان با وزراء و لشكرش بالاى كوه رفتند و ديدند پشت كوه مردى را به چهار ميخ كشيدند و آن مرغ بر سر آن مرد نشسته و گوشت ها را با منقار و چنگال خود پاره مى كند و به دهان آن مرد مى گذارد تا وقتى كه سير شد، پس برخواست و رفت و منقارش را پر از آب كرد و آورد و در دهان آن مرد ريخت و پرواز كرد و رفت.
👑سلطان با همراهانش بالاى سر آن مرد آمدند و دست و پايش را گشودند و از حالت او پرسيدند؟
🔹گفت: من مرد تاجرى بودم، جمعى از دزدان بر سر من ريختند و مال التجاره و اموال مرا بردند و مرا به اين حالت اينجا بستند، اين مرغ روزى دو مرتبه به همين حالت مى آيد، چيزى براى من مى آورد و مرا سير مى كند ومى رود.
👑سلطان از شنیدن این وضع شروع به گریه کرده گفت در صورتی که خداوند ضامن روزی بندگان است و برای آنها حتی در همچنین موقعیتی میرساند.
⁉️پس حاجت به این زحمت و تکلف سلطنت و تحمل آن همه گناه راجع به حقوق مردم و حرص بیجا داشتن برای چیست؟
ترك سلطنت كرد و رفت در گوشه اى مشغول عبادت شد، تا از دنيا رفت.
📚منبع: قصص الله
#جرعهای_از_معرفت
💠 حجتالاسلام قرائتی؛
🔸 روز قیامت اهل بهشت از اهل جهنم می پرسند: «مَا سَلَكَكُمْ فِی سَقَرَ» (المدثر/42) چرا رفتید جهنم؟ می گویند به چهار دلیل، یک دلیلاش این است که «وَكُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِینَ»... هرجوری جامعه می پسندید ما هم همانطور بودیم ...
🔸 یعنی طبق سلیقه عام عمل کردن کلید جهنم است، ... دیدیم پسر خاله و دخترخالهها اینطور هستند، دیدیم همه عروسیها اینطور است ... در اتوبوس نشستیم دیدیم همه نماز نخواندند، ما هم نخواندیم...دیدیم برخی ها مردم آزاری میکنند و ما هم انجام دادیم... دیدیم بچه هایمان مردم آزاری میکنند و حمایتشان کردیم...خلاصه صدای هر سازی در جامعه شنیدیم و همراهش رقصیدیم مراقبت باشید همه این اعمال روزی تقاص دارد... البته ابتدا همین دنیا...
#التماس_تفکر
1_2581889069.mp3
2.35M
#میرداماد
نوحه واحد #سنگین
حضرت ام البنین سلام الله علیها
🧡🧡🧡
(ام البنین فرشتۀ مهرُ وفا
ام البنین مادرِ مهربونیا ۲ )۲
ام البنین دلش به شورُ شِینِ
ام البنین ذکرِ لبش دم همه دم حسینِ
می گفت به عباس پسرم ارباب تو حسینِ
تو شبهای غربتُ و غم مهتابِ تو حسینِ
(ام البنین فرشتۀ مهرُ وفا
ام البنین مادرِ مهربونیا ۲ ) ۲
یه کاروون برگشته اما بی سپاه ۲
یه آسمون ستارۀ بدونِ ماه ۲
براش خبر آوردن از کربلا
از علقمه ، از ماهِ نخلستونا
از سرایی که رفت رو نیزه ها
میگفت چهارتا پسرم فدای نور عینم
میگفت به زینب عزیزم بگو کجاست حسینم
(ام البنین فرشتۀ مهرُ وفا
ام البنین مادرِ مهربونیا ۲ ) ۲
زینب حالا دارِ میده شرحِ سفر ۲
با اشک میگه از چل تا شامِ بی سحر
(غریبونه گُلایِ یاسُ چیدن
ماهِ منُ به خاکُ خون کشیدن
پیش چشام ، حسینُ سر بریدن ...)۲
پیشونیِ حسینمُ با سنگاشون شکستن...
سر ابوالفضل تورو به روی نیزه بستن .....
اِی حسین
🍂🍁🍂
.
#زمینه
#وفات_حضرت_ام_البنین
#حضرت_ام_البنین سلام_الله_علیها
#آشفته_حالم
🏴بند اول
آشفته حالم،با غم غمینم،ام البنینم،ام البنینم
دنیای دردم،زار و حزینم،ام البنینم،که بی بنینم
یه روزی من پسر داشتم
توی باغم ثمر داشتم
چهار تا تاج سر داشتم
عصای دست من بودن
همه ی هست من بودن
دل خوش بودم پسر داشتم
شنیدم که سراشون
به نامردی جدا شد
جسمشون قطعه قطعه
سرا رو نیزه ها شد
(آه و واویلتا وای)
🏴بند دوم
افتادم از پا،نقش زمینم،ام البنینم،ام البنینم
با غصه حالا،من همنشینم،ام البنینم،که بی بنینم
یه روزی نور عین داشتم
خوشی داشتم حسین داشتم
همه دارو ندارم بود
یه روزی من قمر داشتم
دلم خوش بود پسر داشتم
ماه شبهای تارم بود
شنیدم بعد عباس
حسینم بی پناه شد
دیگه قدش دوتا و
بی یار و بی سپاه شد
(آه و واویلتا وای)
🏴بند سوم
سقای لشکر،ای آخرین یار،پاشو علمدار،پاشو علمدار
بعد تو میشه،کار حسین زار،پاشو علمدار،پاشو علمدار
پاشو نور نگاهه من
پاشو پشت و پناهه من
پاشو سرلشکرم عباس
کمرم رو شکستی تو
راه چارم رو بستی تو
اومده مادرم عباس
چرا فرقت شکسته
کی دستاتو بریده
پاشو دشمن به خیمه
دیگه لشکر کشیده
(آه و واویلتا وای)
🎤 کربلایی #جواد_مقدم
✍️کربلایی امیرحسین سلطانی
ابالفضلی ام دلم دخیل علمه
ابالفضلی ام ام البنین مادرمه
روز افتتاح جنت البقیع
برامون روز مبارکی میشه
حرم ام البنین با حرم
آقامون امام حسن یکی میشه
قسم به قطع الیمین سفره ام البنین
مجربه واسه زیارت اربعین
ام البنین ام بی بنین
****
ابالفضلی ام شفیع تو محشرمه
ابالفضلی ام ام البنین مادرمه
شب جمعه هایی میرسه که ما
از ضریحت نمیشه دل بکنیم
صحن ساقی العطاشا تو حرم
میسازیم و سقا خونه میزنیم
گره گشای همه سیدتی فاطمه
صحن و سرای تو یه شعبه از علقمه
ام البنین ام بی بنین
****
ابالفضلی ام آقام خدای کرمه
ابالفضلی ام ام البنین مادرمه
مادر عشق و وفا و ادبی
نوکر ماه بنی هاشمتیم
به علمدار حرم بگو اگه
برسه پاش همه حاج قاسمتیم
هوا هوای حسین نوا نوای حسین
مثل تو میگم همه کسم فدای حسین
ام البنین ام بی بنین
#حضرت_اُمُالبنین_سلاماللهعَلیها
بـا آه آه خـویـش پُـلـی تـا فــلـک زدی
آتش به جان و هستی خـیل ملک زدی
ای بانـــوی مقـــدس گــلخـــانــۀ علی
تکیه ز قـدر و منزلـتت بر فلک زدی
دیدی که خالص است ابوالفضل نـاب تو
وقتی عیار گوهر خود را مـحک زدی
بـا نـالـۀ حـسیـن حـسـیـنت گریـسـتی
بر زخمهای جان و دل خود نمک زدی
بازینب و رباب در این خـلوت غریب
خیمه به پاس سوگ وغمی مشترک زدی
از تو قیــام گریه به پا شد،که دربقیع
نـالـه به وارثــان زمـیـن فـدک زدی
بس کن وفایی از غم این شرح جانگداز
بـار دگـر شـراره به جان مـلـک زدی
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
#حضرت_اُمُالبنین_سلاماللهعَلیها
وقتی تو دل نازک تر از ابر بهاری
حق داری از دوری گـلهایـت بباری
توهمچنان شمعی که بعد از آن وقایع
کارت شده یک عمرتنها گـریه زاری
تو پا به پـای زینب کـبــری هـمـیشه
یک گوشه در شهر مدینه روضه داری
با او تمام روضه ها را گریه کردی
ام المصائب را تـو تـنها غـمـگـساری
روزی که آمـد کــاروان غــم برایت
آن روز شد روز شـروع بی قـراری
معلوم شد عباستان در کاروان نیست
با اینـهـمه دیگر چـرا چشم انتظاری؟
آن روز پرسیدی ز هر شخصی که دید
آیا خـبــر از یــوسف زهــرا نـداری؟
دیگر کسی خـنـده به لبـهـایت نـدیـده
آری که تا دنیـاست دنـیـا سـوگواری
شکر خــدا در عـلقمه حاضر نبـودی
آخر چطور می خواستی طاقت بیاری
وقتی شنیدی دست هــایش را بریـدند
کم مانده بود ازغصه ی او جان سپاری
عباس تو سـعـی خـودش را کرد اما
دیگر چـرا تـو از سکینه شـرمساری
احساسهای تـو سفر کردنـد و رفـتند
اما تــو مــانــدی و نگاه اشکباری
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
#حضرت_اُمُالبنین_سلاماللهعَلیها
میسوخت و در سینه آهی شعلهور داشت
از بعد زهرا حال و روزی خون جگر داشت
با دیـدن چـشمان حـیـدر گریه میکرد
از غصه های هر شب و روزش خبر داشت
جـانهـا فـدای آنکه به طـفـلان زهـرا
از هر کس دیگر ارادت بیـشتر داشت
نذر حسینـش کرده بود هر بچهاش را
آن مادری که دامنش قرص قمر داشت
زینب همه عشقش، دگر دختر نمیخواست
اما دلش میخواست بیش ازاین پسرداشت
جـانها به قـربان و فـدای مـادری که
روزی رزق سفرهاش خیلی ثمر داشت
سـنـگ مـزار خـاکی و بـیسـایـبـانش
ای کاش زائر نه فقط یک رهگذر داشت
اُمُّ البـنـیـن آمـد بـه اسـتـقــبـال زیـنـب
زینب برایش مشک پاره با سپر داشت
بعد از حـسیـن اُم البنین اُمُّ الـبـکاء شد
بعد از حسین چشمان بارانی و تر داشت
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
شور؛ پرچم یا زهرا.mp3
2.95M
#شور
🔹پرچم یا زهرا🔹
موج پرچما این شبها
ذکر «فاطمه، یا زهرا»
میبره دلای ما رو
سمت عرش اعلا
لحظههای خوب دنیاست
چشمامون شبیه دریاست
وقتی روی دوش میگیریم
پرچم یا زهرا
الهی که اسم تو از لبم نیفته
مادرم از خوبی تو همیشه گفته
چی میشه قسمتم، بشه دعای تو
الهی که بشم، یه روز فدای تو
«یا فاطمه مدد، یا فاطمه مدد»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کوچه کوچه تو شهر ما
گوشه گوشه میشه برپا
خیمۀ عزای مادر
توی فاطمیه
هر جایی که روضه برپاست
واسۀ ما بیت الزهراست
پر شده تموم شهر از
بوی فاطمیه
سایۀ چادرت همیشه رو سر ماست
دنیا خبر داره که زهرا مادر ماست
میخوام شبیه تو، یار ولی بشم
منم فداییِ راه علی بشم
«یا فاطمه مدد، یا فاطمه مدد»
شاعر: #جمعی_از_شاعران
نغمهپرداز: #سیدرضا_حسینی
سینه_زنی وتوسل ویژۀ وفات حضرت أُم البَنین سلام الله علیها اجرا شده به نفس سید مجید بنی فاطمه •✾•
همه روزا رو با تنهایی می جنگه
برا پسرش چقده دلش تنگه
«ویلی ویلی عَلی الخِیَم
ویلی ویلی عَلی الحَرم
چی سرت اومد ای پسرم ای پسرم»
پسرامو کشتن فدا سر حسینم
قمرامو کشتن فدا سر حسینم
پاییز اومد و برگ و بارمو گرفتن
ثمرامو کشتن فدا سر حسینم
«ای دل ای دل دوباره انگار عاشوراس
ای دل ای دل صاحب عزا امشب عباس»
همه پسراش مث نورِ مهتابن
همه پسراش فدایی اربابن
از نسلِ شاه لافتى شیرانِ دشت کربلا
جون به کف و دلشده ى خونِ خدا
با این که امان نامه واسشون آوردن
یه ثانیه از خیمه ها تکون نخوردن
چار تا دلاور چهار تا شیر میدون
علم حسینو رو شونه شون می بردن
«ای دل ای دل دوباره انگار عاشوراس
ای دل ای دل صاحب عزاس امشب عباس»
یه مادری که حالا دیگه تنها شد
تشنه برای دیدن یه سقا شد
دلگیر از دستِ روزگار
خسته دلتنگ و بی قرار
اشکِ توو چشماش شبیهِ ابر بهار
داره میره اما با قامت خمیده
حالا دیگه مادر به آرزوش رسیده
میگه همه جا بشنَوَن تمومِ مردم
مادرِ اباالفضل یه مادرِ شهیده
«ای دل ای دل دوباره انگار عاشوراس
ای دل ای دل صاحب عزاس امشب عباس»
005 Deltang.mp3
5.22M
اگرچه در کربلا نبودی تا حزن هزار دلهرگی را از دوش حسین علیهالسلام برداری، امّا در مدینه ایستادی تا نبض عاشورا را در مدینه به جریان اندازی.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
سینه_زنی وتوسل ویژۀ وفات حضرت أُم البَنین سلام الله علیها اجرا شده به نفس کربلایی حسین سیب سرخی •✾•
یک رباعی داشته دیوان تو
چار گل روییده در دامان تو
چار قل خواندیم در قرآن تو
همسر شیری خود، شیر آفرین
مثل قطره آمدی دریا شدی
خاک بودی تربت اعلا شدی
تا کنیزِ خانه ی زهرا شدی
خانه ات شد قبلهٔ عرش برین
وَ اللهِ اِنْ قَطَعْتُموا يَميني
اِنّي اُحامي اَبَداً عَنْ ديني
آنکه حکم صبر از الله داشت
پیش چَشمت سر درون چاه داشت
نیمه شب ها روضه ی کوتاه داشت
پیش چَشمم خورد زهرا بر زمین
وَ اللهِ اِنْ قَطَعْتُموا يَميني
اِنّي اُحامي اَبَداً عَنْ ديني
وقت رفتن پیشِ چَشم زیبنت
گفته ای عباس را ای نور عین
بر نمی گردی مدینه بی حسین
جان تو جانِ امامِ من همین
«وَ اللهِ اِنْ قَطَعْتُموا يَميني
اِنّي اُحامي اَبَداً عَنْ ديني»
بند قلب دختر زهرا گسست
تا کنارِ علقمه افتاد دست
با عمودی فرق عباست شکست
خورد با صورت زمین آن مه جبین
تا علمدارِ حرم از حال رفت
یوسفِ زهرا سوی گودال رفت
دستِ دشمن جانبِ خلخال رفت
حمله کردند از یسار و از یمین
یا فاطمه قومِی عَلیَ الطُفوفی
هذا حسینٌ طُعمةً السُیوفی
وَ الارضُ تَبکی وَ السَّماء واویلاه
هذا حسینٌ بِالدِّماء واویلاه
دوست سینه زن شد و شب گریه کرد
شمر تا خندید زینب گریه کرد
نعل می رقصید و مرکب گریه کرد
ذوالجناح آمد به خیمه شرمگین
مداحی آنلاین - یک رباعی داشته دیوان تو - حسین سیب سرخی.mp3
12.93M
آیت اللّه حاج سید محمود شاهرودی(ره) :
من هر وقت کارد به استخوانم میرسید و مشکلات بر من غلبه میکرد ، صد مرتبه #صلوات تقدیم مادر حضرت عباس (علیهالسلام) ، #امالبنین (علیهاالسلام) میفرستادم و حاجت میگرفتم.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
.