eitaa logo
ذاکرین آل الله
245 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
272 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
نماهنگ سید الشهداء مقاومت.mp3
4.02M
رفتی ولی نوری تابنده ای زیبا و زنده ای هستی در جان ما سردار 🎙 #️⃣ #️⃣ رفتی ولی نوری تابنده ای زیبا و زنده ای هستی در جان ما سردار نام تو را با خطی رنگ خون بر خاکی لاله گون نقش زد ایران ما سردار ای سید شهیدان راه مقاومت ما ملت امام حسین و ما ملت شهادتیم همه در سایه اقتدار و عظم همه در سایه سار ولایتیم عاشق نمیترسد عاشق نمیمیرد رود است و با رفتن پایان نمیگیرد عظمت چنان کوه است قلبت چنان دریا طوفان و آرامش در چشم تو یک جا استوره ای اما افسانه نه هستی در بین ما جاری و ماندگار سردار میترسد از نام تو تیرگی ای نامت زندگی عشاقت بی شمار سردار ای سید شهیدان راه مقاومت ما ملت امام حسین و ما ملت شهادتیم همه در سایه اقتدار و عظم همه در سایه سار ولایتیم روشن شده این راه با روی ماه تو آرام دلها شد راز نگاه تو ... این خاک است نامت سلیمانی همراه یار می آیی در فتح پایانی
.👆 از اشک به هر چهره روان چشمه‌ی آب است گل نیست ولی شهر پر از عطر گلاب است سوزانده اگر حادثه پروانه‌ی مارا لرزانده اگر بار غمی شانه‌ی مارا (در فطرت یاران علیدوست، بدی نیست)2 جز خون شجاعانه‌ی حجربن عدی نیست از مرگ چه باکی است در این راه حسینی از مرگ نترسیم که فرمود خمینی مارا بکشید ای دلتان زارتر از پیش (بیدار شود ملّت و بیدارتر از پیش)2 (وای اگر خامنه‌ای حکم جهادم دهد)2 ارتش عالم نتواند که جوابم دهد باید که در این حادثه توبیخ شود خصم درسی بدهیم عبرت تاریخ شود خصم ای شب‌زدگان از صف خورشید بترسید از سایه‌ی خود نیز بترسید بترسید این راه که بی‌ره رو دگر نیست بدانید (دوران بزن در رو دگر نیست بدانید)2 گر فکر پناهید به دنبال سرابید در کل جهان منطقه‌ی امن نیابید هر گوشه‌ی این خاک کنون حادثه خیز است (چون از سوی ما هرچه گزینه روی میز است)2 وای اگر خامنه‌ای حکم جهادم دهد ارتش عالم نتواند که جوابم دهد (چون لشگر مختار همه منتقمانیم)2 ایرانی پر جاذبه مانند کیانیم برخیز و برو خصم که بغداد خراب است چون لشگری از منتقمان پا به رکاب است تهدید شدی خصم برو از چه نشستی؟ در راه سلیمانی ما میز شکستی حق داری اگر خصم که از ما بهراسی در حمله‌ی ما راه فراری نشناسی امداد خدا طبق شواهد شده حتمی پیروزی مردان مجاهد شده حتمی از خون سلیمانی سردار به زودی (برچیده شود دولت خون‌خوار سعودی)2 (دیدیم اگرچه همه بی‌دینی‌شان را)2 (بر خاک بمالیم همه بینی‌شان را)2 وای اگر خامنه‌ای حکم جهادم دهد ارتش عالم نتواند که جوابم دهد از دیده‌ی سردار گل صاعقه سر زد یک لنگه‌ی کفشش به سر خصم می‌ارزد هیهات که پیروز شود دشمن اسلام در جبهه‌ی بحرین و عراق و یمن و شام ما قدرت حقّیم تلاویو ضعیف است (ما نیروی قدسیم و هدف قدس شریف است)2 بگشوده روی ما نظرگاه تو ای قدس از کرب‌وبلا می‌گذرد راه تو ای قدس آه ای حرم محترم ای قدس می‌آییم بر هیبت قاسم قسم ای قدس می‌آییم ما پیرو زهرا و علی در پی نوریم ما منتظر مهدی‌شان وقت ظهوریم در روز ظهورش چه شگفت است مراسم (چون هم‌ره مهدیست ابومهدی و قاسم)2 (سردار به همراهی آن یار می‌آید)2 (ای اهل حرم میر و علمدار می‌آید)2 .
enc_16969482907250209164886.mp3
5.98M
دوران بزن در رو گذشته بزنید میخورید
وای اگر خامنه ای حکم جهادم دهد

از خشم به هر چهره روان چشمه آب است
گل نیست ولی شهر پر از عطر گلاب است

سوزانده اگر حادثه پروانه ما را
لرزانده اگر بار غمی شانه ما را

در فطرت یاران علی دوست بدی نیست
جز خون شجاعانه حجر بن عدی نیست

از مرگ چه باکی ست در این راه حسینی
از مرگ نترسیم که فرمود خمینی

ما را بکشید ای دلتان زار تر از پیش
بیدار شود ملت و بیدارتر از پیش

وای اگر خامنه ای حکم جهادم دهد
ارتش عالم نتواند که جوابم دهد

باید که در این حادثه توبیخ شود خصم
درسی بدهیم عبرت تاریخ شود خصم

ای شب زدگان از صف خورشید بترسید
از سایه خود نیز بترسید بترسید

این راه که بی رهرو دگر نیست بدانید
دوران بزن در رو دگر نیست بدانید

در فکر پناهید به دنبال سرابید
در کل جهان منطقه امن نیابید

هر گوشه این خاک کنون حادثه خیز است
چون از سوی ما هر چه گزینه روی میز است

وای اگر خامنه ای حکم جهادم دهد
ارتش عالم نتواند که جوابم دهد

چون لشکر مختار همه منتقمانیم
ایرانیه پر جاذبه مانند کیانیم

برخیز و برو خصم که بغداد خراب است
چون لشکری از منتقمان پا به رکاب است

تهدید شدی خصم برو از چه نشستی
در راه سلیمانی ما نیست شکستی

حق داری اگر خصم از ما بهراسی
در حمله ما راه فراری نشناسی

امداد خدا طبق شواهد شده حتمی
پیروزی مردان مجاهد شده حتمی

از خون سلیمانی سردار به زودی
برچیده شود 
......... 🎤 .
. مرد میدان شوری میان سینه ها انداخت قاسم ما را به یاد کربلا انداخت قاسم کوچ پرستوهای عاشق، ناله ی او گردانی از غم ، یار چندین ساله ی او جا مانده بود و در به در دنبال راهی با بغض میبرد نامی از یوسف الهی در خلوت خود با شهیدان گفتگو داشت در عالم بالا فراوان آبرو داشت بیداری ما ارث عمری اهتمامش از جان گذشته ، جان فدا ، پای امامش مانند زهرا، قوت قلب ولی بود چون ذوالفقار حضرت سید علی بود در جبهه ی حق بود و باطل روبرویش هر لحظه صدها فتنه می آمد به سویش اوج بصیرت موج میزد در طریقش دلداده یعنی او ، به معنای حقیقش در سنگر تبیین ، جهادش بی مثل بود قاسم سلیمانی ما ، مرد عمل بود فرمانده ی لشکر ولی سرباز دین بود در زندگانی با امیرالمومنین بود او با یتیمان مثل بابا مهربان بود خاکی ترین سردار تاریخ جهان بود کرده سفارش عهد و پیمان با ولی را حفظ قرارگاه حسین بن علی را تکلیف کرده بر همه روشنگری را وقتی عزیز جان بداند رهبری را هیهات من الذله ، گردیده دم ما گشته فدای مکتب ما ، قاسم ما شیرین ترین نوع شهادت شد نصیبش کرب و بلا ، شب های جمعه ، بوی سیبش این سیلِ مشتاقان، حدیث نابِ نور است راهش زمینه ساز دوران ظهور است این بیشه دارد رسم سلمان پروری را "منّا شدن" در آستان حیدری را عاشق شدیم و قدمتی دیرینه داریم مهر علی و فاطمه در سینه داریم از روز اول تا به آخر با حسینیم ما ملت جان بر کفِ مولا حسینیم هر کس که با ایران سر سازش ندارد با غیرت ما یک دم آسایش ندارد می آید آقایی که منجی جهان است منظورم از منجی همان صاحب زمان است ما ذوالفقار حیدریم و در نیامیم آماده ی صبح سپید انتقامیم ✍ .
با نگاهی به سخنان سردار دلها ، شهید حاج قاسم سلیمانی پیرامون الطاف حضرت زهرا سلام الله علیها در سال‌های دفاع مقدس . --------- اَلسلام ای مادر سادات ای بانوی نور اَلسلام ای کوثر قرآن و ای روح صبور اَلسلام ای فاطمه ، ای دختر بَدرُالدُجی اَلسلام ای فاطمه ، ای جان نثار مرتضی ای حمایت از ولایت کرده در اوج شرف می رسد از تربت پنهانت اکنون لا تَخَف ما تأسی بر تو داریم ای فروغ بی کران با ولایت بوده و هستیم تا ایثار جان مهرتان یا فاطمه چون گل به قلب ما شکفت لطف تان را دید بسیار و، سلیمانی که گفت روزهای سخت جنگ آنجا که راه ما نبود غیر زهرا هیچ کس پشت و پناه ما نبود بر لب اروند وقتی دشمنان با تیرها می زدند آسیمه سر بر جسم و جان شیرها روبرو وقتی که دشمن می گرفت از ما نَفَس هر سلاح کارگر ، زهرای اطهر بود و بس کربلای پنج وقتی در غروب اضطرار داشتیم از هر طرف اندیشه های بیقرار داشتیم آنجا غروب مضطر اما بی نشان روی دژ سر ، دیده سوی آب های بوبیان وقتی از هر سو خطر یا که بلا شد سوی ما عاجزانه می زدیم ای عشق زهرا را صدا گفت این زیبا کلام خویش را با زمزمه دیده ام در هور مهر مادری از فاطمه من که در میدان مین الطاف زهرا دیده ام پای تا سر خاک پای فاطمه گردیده ام نور زهرا بر دل رزمندگان افتاده بود قدرت مادر به ما نیرو دو چندان داده بود ما به یاد حاج قاسم نام زهرا می بریم دیده ی خود را به سمت موج دریا می بریم فاطمه آن طایر خونین دل بی بال و پر فاطمه آن بانوی بشکسته پهلو پشت در فاطمه آن مادر افتاده طفلش با لگد فاطمه آن زن که مانده بین اعدا بی مدد داغ زهرا را که با دلهای ما گشته عجین تسلیت داریم بر مولا امام هشتمین یا رضا ای پاره ی قلب رسول کردگار شد شهیده مادرت افسوس با هجده بهار ای امام مهربان با مادرت دشمن چه کرد دست گلچین با گل و با غنچه و گلشن چه کرد آتش در شاهد سوز و گداز فاطمه ست تربت مخفی تجلیگاه راز فاطمه ست میخ در باشد گواه غنچه ی پرپر شده محسن شش‌ماهه قربان در ره مادر شده ** محمود تاری «یاسر» ٢٢ آذر ١۴٠١ ✍ ............................ . پایداری کند این دل به هواداری تو می رود بر سرِ دار این دل خونین سردار می شود سنگ رها از کف این رودِ مَهیب چقدر آه ، بود داغِ تو سنگین سردار داغ تو آه چه سنگین و چه گلگون باشد چشمِ هر لاله ز هجران تو در خون باشد پرِ پرواز تو در شعله ای از خون افتاد بال های تو ولی هیچ زمینگیر نبود آسمانی شدی ای آیه ی سرخِ ملکوت عشق را بهتر ازین معنی و تفسیر نبود آسمان از رخِ آئینه گل افشانی شد می رود تا ملکوت آن که سلیمانی شد تو چه کردی که در آغوش ملائک رفتی تو چه کردی که چنین عرش نشین گردیدی رفتی و تختِ سلیمانی حق را دیدی و در انگشتری عشق نگین گردیدی ای عقیق یمنی ، دُرّ نجف چشمانت پیشِ تیرِ ستمی گشت هدف چشمانت رفتی ای عشق ولیکن پس ازین گلگون تر کوچه ها عکس تو را در دلِ خود قاب کنند بیم از ظلمت شب نیست که از این جاده رهروانِ رهِ تو رویْ به مهتاب کنند چشمِ تو ناب ترین نور و ضیا را دارد نفست بوی گلِ کرب و بلا را دارد جگرت سوخت ولی عشق تو در سینه نسوخت عشق یارانِ جگر سوخته آئینِ دل است ای جگر سوخته از آتش ابلیس خبیث انتقام تو فقط مایه ی تسکینِ دل است ما به خونخواهی تو آمده و در پیشیم ما به جز عشق به چیزی که نمی اندیشیم عرصه خون و خطر حسّ یتیمی دارد مرو ای مرد که این جبهه پدر می خواهد سپرِ خویش مینداز ، که خود می دانی دست و بازوی علمدار سپر می خواهد تو در این عرصه ی ایثار مداوم بودی تو علمدارترین مردِ مقاوم بودی مثل آن میخ که می ریخت ز چشمانش خون قسمت چشم تو شد خون بچکاند قاسم باید آن کس که به دل حُبِّ ولایت دارد خویشتن را به امامش برساند قاسم ای که در معرکه ی سرخ رجز می خوانی وقتی از باب ولایت نروی ، می مانی باید از فاطمه آموخت ولایت داری نور او راهبرِ اهلِ هدایت باشد عاقبت نور شود ، جانبِ جنّت برود هر که سردارِ سرافرازِ ولایت باشد حق چو از فاطمه آید به گل افشانی ها نظر لطف کند سوی سلیمانی ها بولهب در همه جا قصد جنایت دارد ما بپا خاسته تا دست بِبُرّیم از او بیش ازین تا که نباشد سبب ظلمت ها آنچه در دسترسش هست بِبُرّیم از او ما به قرآن و ولایت همه پا برجاییم ما به راه و روش فاطمه پا برجاییم همه پر جوش و خروش آمده بودند آن روز روح اخلاص بر انگیخته حیرانی ها بیشه از شیر نباشد لحظاتی خالی هست در جبهه ی حق خیلِ سلیمانی ها گرچه با رفتنِ گل خون به جگرها داریم دلی آکنده تر از عشق به زهرا داریم فاطمه کوثر دلهاست همه می دانند ما همه تشنه لب کوثر زهرا باشیم چون سلیمانیِ عاشق ، به سراپرده عشق او بخواهد سرِ ما ، ما که مهیّا باشیم آمدیم این که فدایِ رهِ مادر گردیم او اگر حکم کند فانی حیدر گردیم نام زهرا به لب آمد ، جگرم می س
📍سانچی هرگز فراموش نمی‌شود. 🔺۱۶ دی‌ماه ۹۶، "سانچی" در سواحل شرق چین آتش گرفت؛ حادثه‌ای که حاصل برخورد این نفتکش با یک کشتی فله‌بر چینی بود و کشتی بعد از ۹ روز سوختن در آتش در نهایت غرق شد.«جسد ۲۹ نفر هرگز پیدا نشد» 🔹سوختن سانچی آتشی را بر جان و دل ایران انداخت که هنوز آرام نگرفته است. ❤️🖤
‼️🔴 جنگ استر!! هان ، بدان ایران من ، جنگ است ! ⁉️ جنگِ چیست ؟ فائزه ها و رحیمی ها شهادت داده اند : "جنگِ فرهنگ است ." یاد حاجی ، وحشتِ کفتار هاست . فصل بیداری ست . جنگ را باور کن و برخیز . مسئله ، بحث حجاب و اقتصاد و پول نیست . این ، نبردِ "مکتب سردار" و "بدکردار ها" ست . غزه و لبنان و ایران ، سوریه ، یا هر کجا ، "خط" یکی ست . کارزارِ "ظلم و جور" با تمامِ "پیروانِ رهبرِ بیدار ها" ست . فصل هشیاری ست . پس برخیز ! جنگ ، جنگِ حق و باطل جبهه ها از روز روشن تر در کدامین سوی خواهی بود ، ای خواهر؟... سمتِ حق؟ ... 🌱 فائزه ، نورِ رهِ حق‌دار هاست . ❤️🖤
يوسف أَفَأَمِنُوا أَن تَأْتِيَهُمْ غَاشِيَةٌ مِّنْ عَذَابِ اللَّهِ أَوْ تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَـ 🌷🍒❤️ترجمه ﺁﻳﺎ ﺍﻳﻤﻨﻨﺪ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻓﺮﺍﮔﻴﺮﻧﺪﻩ ﺍﻱ ﺍﺯ ﻋﺬﺍﺏ ﺧﺪﺍ ﺑﻴﺎﻳﺪﺷﺎﻥ ، ﻳﺎ ﻧﺎﮔﺎﻩ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﻧﻤﻰ ﻓﻬﻤﻨﺪ ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﻓﺮﺍ ﺭﺳﺪ ؟(١٠٧). ❤️🍒🌷یه کوچولو توضیح. خداوند در این آیه به انسانها هشدار جدی می دهد که شما با دوتا حادثه هولناک مواجه هستید.. واما آیه.ایا کافران از عذاب فراگیر الهی در امانند؟؟!!!! و یا اینکه ناگهان قیامت بر سرشان بیاید و در حالیکه نمی فهمند قیامت شده است. نکات مهم آیه اول.. اول این ایه به صورت تعجبی سوال شده یعنی جای تعجب دارد که مردم در اسایش هستند و از اینکه مرگ و قیامتی در کار است هیچ اعتنایی نمیکنند. دوم. میشود گفت ما انسانها با دو تا حادثه هولناک مواجه هستیم یکی مرگ و دومی قیامت و هیچ کدام از انها علامت قطعی ندارد. ودر حالیکه هیچ شکی هم دران نیست. سوم ... لحظه رسیدن قیامت هیچک کس نمیداند و علم ان فقط نزد خداوند است و حتی به پیامبرانش را هم نگفته است... چهارم.. الان ما با چشم خود میبینیم که افراد کمی سنشان بالای هشتاد سال است اگر هم بیشتر عمر کنند از دنیا چه لذتی می برند حالا راستی برای مرگ و قیامت چه کردیم.هزینه این سفر عظیم چقدر است؟؟!!! ❤️🍒🌷یه نظر دوستان عزیز و گرامی سلام علیکم بحث ما در باره انقلاب اسلامی ایران بود که موضوع عملیات خیبر را بیان میکردیم. باز تاب عملیات خیبر (نجات صدام) هفته‌نامه فارین ریپورت چاپ لندن اعلام می‌کند: یک هیأت ارشد آمریکایی در ششم ماه دسامبر ۱۹۸۳ به چند کشور عربی خلیج فارس می‌رود و یک طرح چهار ماده‌ای در رابطه با نجات صدام و مسائل خاورمیانه به سران این کشورها تسلیم می‌کند. براساس این طرح دولت آمریکا جنگ‌افزار تحویل عراق خواهد داد و در کنفرانس‌های بین‌المللی از حوزه عراق حمایت خواهد کرد. یکی از موضوعات مهم برای آمریکا، موضوع شناسایی رژیم صهیونیستی توسط عراق بود. صدام اعلام می‌کند: دیگر عراق را جزو کشورهای در خط مقدم علیه این رژیم نمی‌شناسد. در چنین شرایطی بود که امریکا کمک به اقتصاد این کشور هزینه خط لوله نفتی بغداد ‌عقبه را به مبلغ یک میلیارد دلار تقبل می‌کند و از رژیم صهیونیستی می‌خواهد به آن حمله نکند.❤️🍒🌷
تقدیم به شهدای کرمان از ساغر سرمست ها میخانه پُر شد با باده ی عاشق‌کُشی پیمانه پُر شد این قصّه ی دل‌دادن از افسانه پُر شد دور مزار شمع ، از پروانه پُر شد ای خوش‌به‌حال آنکه دنیا را رها کرد در راه صحن جانفدا جان را فدا کرد ای کاش در این جانفشانی جای ما بود بر رویِ میم مرگ ردِّپای ما بود شوق شهادت مشق هر انشای ما بود این خطِّ مشی حاج‌قاسم‌ های ما بود در خون خود غلتید هرکس ، رو سپید است آنکه به پای یار می میرد ، شهید است گرچه وطن آئینه ی آهِ درون است قالیچه‌ی کرمانی ما غرق خون است در اصل ، این پایان سرفصل جنون است کاخ یهودی ها به زودی سرنگون است باید که مُشتی در دهان غم بکوبیم باید که اسرائیل را درهم بکوبیم تصویری از عرش معلیٰ دارد این خاک در کاسه ی تن ، روح دریا دارد این خاک عاشق‌ترین سربازها را دارد این خاک سیّد رضیِ موسوی ها دارد این خاک در خاک و خون فریاد زد: دشمن بداند! هیهات پشت رهبرم خالی بماند در معبد لاهوتیان قدّیسه زهراست سرچشمه ی توحید ، چشم خیس زهراست بر سردر هفت‌آسمان تندیس زهراست پای ولی ماندن همان تدریس زهراست در مکتب زهرا ولایت اصل دین است تنها علیِ او امیرالمومنین است! با اینکه از داغ عزیزان سربه‌زیریم در جنگ با کفتارها مانند شیریم لبیک‌گویان مُریدان غدیریم ما پای کار پاسخِ سخت امیریم سیّدعلی لب تر کند..،کافی‌ست والله تا لشکرش محشر کند..،کافی‌ست والله ما ملت جنگیم..،غیرت‌دوست هستیم مرد نبردیم و شهادت‌دوست هستیم یکتا‌پرستانیم ، وحدت‌دوست هستیم مشهد نشان داده ولایت‌دوست هستیم این بیشه ، جولانگاه شیران نام دارد این خاکِ سلطان‌ است..،ایران نام دارد جنگیدن ما ریشه در اعصار دارد صهیون همیشه بیم از پیکار دارد این قوم ترس از حیدر کرار دارد تیغ علی با اهل خیبر کار دارد دروازه‌ی خیبر ز جا کنده است حیدر این گنبدِ آهن که چیزی نیست دیگر در چشم ما نور شعف را می شود دید رزمنده‌های جان‌به‌کف را می شود دید تیری که خورده بر هدف را می شود دید از مسجد الاقصی،نجف را می شود دید پای برهنه می توان این جاده را رفت این اربعین از غزّه باید کربلا رفت مجنون عاشق‌پیشه‌ام ، لیلا حسین است شیرین‌ترین ذکر لب ما یا حسین است حشر تمامیِّ شهیدان با حسین است پایان هر شعری گریز ما حسین است لب‌تشنه ای که نیزه جای آب ها خورد پیراهنش را چکمه‌پوشی بی حیا بُرد ای کاشکی بال و پرش را جمع می کرد قومی میامد پیکرش را جمع می کرد خونا‌به های حنجرش را جمع می کرد انگشت بی انگشترش را جمع می کرد نزدیک جسم درهمش جز روستا نیست شکر خدا این دِه بدون بوریا نیست 🔸شاعر: ==========================
تقدیم به شهدای کرمان با حالِ خوش، براتِ زیارت گرفت و رفت پرواز قسمتش شد و حاجت گرفت و رفت أمن یُجیب هایِ دلش کارساز شد در سیلِ خون؛ کلیدِ اجابت گرفت و رفت گلزار، مملو از قطَرَاتِ گلاب شد گلبرگِ تازه؛ راهِ سعادت گرفت و رفت رزقی رسید و باز شد آغوش آسمان یک جرعه از زلالِ بشارت گرفت و رفت بر دستهای زخمیِ بوسه زد با افتخار آمد و رخصت گرفت و رفت یک عمر با عزیزترین یارِ رهبرم با جان و دل بنایِ رفاقت گرفت و رفت بر خاک، جان سپرد و به دیدارِ حق شتافت کامش عجیب مزّهٔ تربت گرفت و رفت دنیا به کام ِ هر که از این فیض جا نمانْد دنیا به کام ِ هر که شهادت گرفت و رفت فرقی میانِ مقتلِ و نیست وقتی شهید اجرِ اطاعت گرفت و رفت زیباست لحظه ای که از اربابِ تشنه لب آبِ حیات و برگِ رضایت گرفت و رفت حتی برای دیدنِ آن جسم ِ بی کفن از چشم هایِ فاطمه(س) مهلت گرفت و رفت مهمانِ تازه واردِ شب های جمعه شد در کربلا جوازِ اقامت گرفت و رفت چشم دلش به روضهٔ مکشوفه باز شد آن ساعتی که شمر(لع) غنیمت گرفت و رفت- از پیکری که نیزه به نیزه توان نداشت آمد عقیق را؛ به جسارت گرفت و رفت زینب(س) تمام ِ هستیِ خود را رها گذاشت با دستِ بسته؛ رنجِ اسارت گرفت و رفت! 🔸شاعر: ==========================.
29.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷مراسم وداع با پیکر خادم حرم امام رضا علیه السلام در حرم نورانی رضوی با مداحی 🔷عادل جان سلام ما رو به امام رضا (ع)برسون و تو رو به خدا برات شهادت ما روهم بگیر .
سینه_زنی وتوسل ویژهٔ شهادت شهدای شهر کرمان در عملیات تروریستی خصوصاً شهید عادل رضایی به نفس حجت الاسلام سید حسین موسوی •✾• راهی شد قافلۀ عشق و امید دل من چرا دوباره نرسید به شهادت نرسید هر کسی که توی زندگیش نشد عین شهید بیا دل من بهتر از گذشته‌ها بندگی کن با دیدن عکس شهید احساس شرمندگی کن بیا و کمی هم شبیه شهدا زندگی کن «کجایید ای شهیدان خدایی بلاجویان دشت کربلایی کجایید ای سبکباران عاشق پرنده‌تر ز مرغان هوایی» چه ندیده‌ها که با دل می‌دیدند چه نگفته‌ها که با دل شنیدند ننشستند بی‌تفاوت مثل ما دویدند و به شهادت رسیدند فهمیده بودند که باید اینجا باشند اهل سفر از معبر دنیا باید گذشت با بال چشم تر رزق شهادت می‌گرفتند همه از اشک سحر «بیا ای دل از اینجا پر بگیریم ره کاشانۀ دیگر بگیریم بیا گم‌کردۀ دیرین خود را سراغ از لالۀ پرپر بگیریم» وقت رزم اهل دلاوری بودند با شهامت همه حیدری بودند نیمه‌شب اهل مناجات و بُکا وقت روضه همه مادری بودند از غم غربت علی بدجوری دلسوخته بودند رمز فدایی شدن از فاطمه آموخته بودند نگاه امید به دعای فاطمه دوخته بودند «گل اشکم شبی وا می‌شد ای کاش همه دردم مداوا می‌شد ای کاش» خدایا به حق امّ الشّهدا شهادت قسمت ما می‌شد ای کاش شده پیدا پرچمی از راه دور باقی نیست راهی تا قله‌های نور عصر دلتنگی به آخر رسیده دمیده طلیعۀ صبح ظهور ابومهدی و حاج قاسم دارند به دست پرچم نصر به سوی غزه در خروشند برای شکست حصر شهدا از راه می‌رسند با لشکر ولی‌عصر می‌رسد شب‌های غربت به پایان مشام کوچه دارد عطر باران با سپاهی از شهیدان زنده می‌رسد از راه خونخواه شهیدان : یوسف رحیمی :سیدعلی‌اکبرحسین‌پور .
وتوسل به حضرت ام‌کلثوم سلام الله علیها به نفس کربلایی زهیر سازگار •✾• ای حجابت فرشته را چادر حوریان در طواف معجر تو آن قدر ناز داری ای بانو..! بال جبریل فرش معبر تو پیش پایت تمام حور و ملک در رکوع و سجود افتاده نسل برتر ز خانواده نور..! دخت مولا و فاطمه زاده ای مقامت فراتر از مریم ای شکوهت رساتر از حوا ام کلثوم ! خواهر زینب عصمت الله دوم زهرا از نفسهایت ای نسیم بهشت بوی عطر و گلاب می آید التماس دعای نیمه شبان سوی تو مستجاب می آید تو کجا و تبار ناپاکا تو ملیکه ز عالم ملکوت تو بهشتی چه نسبتی داری به کویر و به دوزخ و برهوت؟ قرص خورشید و زمهریر سیاه جمع ایمان و کفر ممکن نیست هرکه این قصه را کند باور به خدا شیعه نیست مؤمن نیست انتهای عروج جبرائیل اولین پله مقام شما کربلا زنده مانده اما، با خطبه زینب و کلام شما مثل زینب غروب عاشورا داغدار برادرت بودی آمدی در حوالی گودال و کمک حال مادرت بودی دست سنگین عصر عاشورا روی ماه تو را کبود، نمود آن طرف زینبی که بود سپر این طرف تو میان آتش و دود مثل زینب میان بزم شراب تکیه گاه یتیم اربابی کربلا؛ کوفه؛ شام؛ کرب و بلا تا مدینه چو ماه، می تابی زینب و تو ؛ مکمل عشقید تو درخشنده ؛ زینب الماس است ادبت در مقابل خواهر در مثل ، چون حسین و عباس است ای کاش توای شهید مظلوم ای گشته ز حق خویش محروم تیری که به قلب اصغرت خورد میخورد به قلب ام کلثوم .
. از بزرگترین نقش‌های ام کلثوم (س)؛ ابلاغ پیام حادثه عاشورا و آگاهی بخشیدن به مردم است.  .
روضه وتوسل به حضرت ام‌کلثوم سلام الله علیها اجرا شده به نفس سید رضا نریمانی •✾• می‌نویسم برای آن بانو که زند صبر پیش او زانو بانویی که به‌راهِ زینب بود شاهدِ اشک و آه زینب بود بانویی که شکسته شد بالش و نگفتند شرحی از حالش دخترِ فاطمه‌ست این خانوم نام او هست ، حضرتِ کلثوم مثل زهرا شریف و با عزّت مثل حیدر غیور و با غیرت خلق و خویش به مرتضی رفته غربتش هم به مجتبی رفته با برادر به کربلا رفتُ قاضریه به نینوا رفتُ شد علمدارِ خواهرش زینب سپر و یار خواهرش زینب کربلا پابه‌پایِ زینب بود گریه‌هایش برایِ زینب بود روضه‌هایی عجیب را دیده بدنی را هجا هجا دیده ... بدنِ پاره‌پاره‌ای را دید رویِ نیزه ستاره‌ای را دید شاهد کشتنِ برادر بود شاهد ناله‌هایِ خواهر بود کعبه نی خورده او به‌جایِ همه ضربه هی خورده او به‌جایِ همه چادرش چنگ خورده چندین بار به‌سرش سنگ خورده چندین بار بعد روزِ دهم اسارت رفت زیور آلاتِ او به غارت رفت بر سر و روش بی‌امان میزد دست او بسته و سنان میزد سر بازار بردنش ای وای بینِ اغیار بردنش ای وای شمر و خولی تمسخرش کردند بس‌که پست و کثیف و نامردند : ابراهیم لآلی *امام باقر علیه السلام فرمودن: جدِ غریبِ ما رو با پنج حربه و وسله به شهادت رسوندن .. نیزه دار با نیزه میزد .. شمشیر دار با شمشیر میزد .. بعضی ها با چوب میزدن .. بعضیا از دور با سنگ میزدن .. اما پنجمی بیچاره میکنه ، بعضیا از دور بی ادبی میکردن .. ناسزا میگفتن ...حسین ...* .
. در بیان فضیلت این بانوی بزرگوار همین بس که در واقعه بخشیدن فدک ؛  یکی از شاهدان ؛  این بانوی بزرگوار بودند. .
سینه_زنی وتوسل به حضرت ام‌کلثوم سلام الله علیها به نفس کربلایی حسین سیب سرخی •✾• عمه‌ی صاحب الزمان، بانو من فداي شما گداي شما مددي كن كه خاك بوس توأم ام‌كلثوم، دختر زهرا بي بي ِ چاره ساز ادركني اي شفاعت كننده‌ی فردا ما همه مستحق لطف توئيم دستمان را بگير، روز جزا من و ايل و تبار من مجنون تو و ايل و تبار تو ليلا پدر و مادرم به قربانت خواهر بي نظيرِ خون خدا جان زهرا بيا همين امشب كربلاي مرا نما امضا نوه‌ی پاك حضرت احمد جايگاهت بود بسي بالا در حجاب و عفاف، فاطمه‌اي خواهر خوبِ زينب كبري در صبوري حسن، به شكل دگر در شجاعت شبيه شير خدا زنده‌ی ربناي تو حيدر کشته‌ی گريه‌هاي تو عيسي فرش راه تو بال جبرائيل خاك پاي تو جنت‌الْاَعلي اي نجابت دخيل چادرتان وي سخا و شرف دخيل شما اُسوه‌ی پايداري و عفت اي وقار هميشه پا بر جا دائماً بر زبانتان جاري سورهی قدر و كوثر و شورا چشم تو ساحلِ نجات همه دل طوفانيِ شما دريا ساكن كوي تو همه عالم ريزه خوار دو دست تو موسي شب آخر چه روضه‌اي داري در دلت باز هم شده غوغا تا كه يك جرعه آب مي‌بيني خود به خود روضه مي‌شود بر پا بوده‌اي در كنار اهل حرم در زمين غريب كرببلا نينوايي شدي بلا ديدي اي ركابِ امام عاشورا موقع رفتنت فقط بودي ياد لبهاي تشنه‌ی سقا غمِ زينب غمِ شما بانو غمتان داغ سيدالشهدا ياد آن روزها كه مي‌ديدي آتش از خيمه‌ها كه زد بالا... معجرش سوخت بينِ آتش و دود دختري از نوادگانِ شما ياد آن روز كه ميان حرم تشنگي بود و آه بود و نوا ياد آن روز كه به نِي زده شد سرِ شش ماهه‌ی رباب حتي ديدي از نِي چگونه مي‌افتاد سرِ پاك عليِ اصغرها دست و پا زد مقابل چشمت قاسم و اصغر و گل ليلا مادري كودكش لبش تشنه در پيِ آب بود واويلا روي تل بوده‌اي؟ نمي دانم همره خواهرت گل طاها ياد آن روز كه جدا مي‌شد رأس پاك برادرت ز قفا بين گودال دست و پا مي‌زد شاه، در زير دست و پا تنها كربلا داشت زير و رو مي‌شد با صداي شكسته‌ی زهرا كربلا بود و نغمه وَلَدي كربلا بود و ذكر وا اُمّا : رضا باقریان .
در روز عاشورا امام زین‌العابدین (ع) وقتی که تنهایی پدر را دید با عصا و شمشیر از جای برخاست تا امام حسین را یاری کند، اما امام به امّ کلثوم فرمود: خواهرم او را نگه دار و به خیمه بر گردان تا زمین از نسل آل محمد خالی نماند. وی نیز چنین کرد. 📚خوارزمی، مقتل الحسین، ج۲، ص۳۶.
و توسل به حضرت ام کلثوم سلام الله علیها _ حاج محمد طاهری •ೋ مور را رخصت تمجید سلیمان ها نیست پیشگاه کرمت عرصۀ جولان ها نیست از کرامات فراوان تو خوبان ماتند این همه حسن در اندیشۀ انسان ها نیست باید ادیان پی اوصاف تو تحقیق کنند گفتن از شخصیتت وسع مسلمان ها نیست عصمت از فاطمه داری که مطهر شده ای احتیاجی پی این امر به برهان ها نیست شعر اگر بهر تو کم گفته شده خرده مگیر سیر اوصاف تو در قدرت عَمّان ها نیست نقش تو نیست کم از زینب کبری بانو گرچه حک نام تو در صفحۀ اذهان ها نیست شام زیر لگد خطبۀ تو جان می داد مثل تو هیچ کسی فاتح میدان ها نیست رمز عرفان اثر سجدۀ پیشانی توست احتیاجی سر این سفره به عرفان ها نیست خواستی تا همه جا صحبت زینب باشد مدح و مرثیه اگر از تو به دیوان ها نیست ام کلثوم شدن زینب و زهرا شدن است حرف عشق است در آن صحبت عنوان ها نیست ازدواج تو و نمرود مدینه ؟ هیهات نخی از چادر تو قسمت شیطان ها نیست نمک سفرۀ افطار پدر هستی تو *برا همین صدا زد عزیزِ دلم کی دیدی بابات با دو جور غذا افطار کنه؟! .. آخرین افطار رو تو خونۀ اُم کلثوم، امیرالمومنین مهمان بود ..*(1) نمک سفرۀ افطار پدر هستی تو لذتی بی تو در این شیر و در این نان ها نیست می شود گفت زتو از غم و درد تو نگفت ؟ مدح خوب است ولی مکفی گریان ها نیست *دو سه خط روضه ش رو بگم :* یوسفت در عوض چاه به گودال افتاد چون تو دلسوخته در یثرب و کنعان ها نیست سر و سامان تو را نیزه ای از پا انداخت خیمۀ سوخته جایِ سر و سامان ها نیست ناز پروردۀ دستان پر از مهر علی شأن تو ناقۀ عریان و بیابان ها نیست دور تا دور تو با هلهله جمعیت بود بزم مِی، طشت طلا جای پریشان‌ها نیست هرچه گفتم کمی از قدر و مقام تو نشد مور را رخصت تمجید سلیمان ها نیست شاعر : *بالاترین روضه برا بی بی جان حضرت زینب و این خانم همینه: بالای منبر بود گفت: دَخَلَتْ زَيْنَبُ عَلَي ابنِ ‏زِيادٍ وَ عليها اَرْذَلُ ثِيابِها وَ هِيَ مُتَنَکِّرَةٌ ..(2) وارد شد زینب بر مجلس نامحرمان .. مجلسِ ابن زیاد .. اون عالم و بزرگ عمامه از سر برداشت .. فرمود بسه دیگه چی میخوای دیگه بگی ؟! آخه مگه جای عمۀ سادات تو مجلس نامحرما بود .. یه جا مجلس عبیدالله یه جا هم مجلسِ بزید .. (غیرتیا ..) نوشتن زن یزید ملعون از خواب بیدار شد شنید قافلۀ اسرا رو تو کاخ آوردن ، پریشان اومد وارد مجلس شد (3) با سر عریان یه وقت یزید سریع از جا بلند شد، عباشُ رو سرِ زنش انداخت .. گفت نانجیب بهت برخورد من با این وضع وارد شدم!! من همسرِ توام اما ببین ناموس آل الله رو با چه وضعی تو مجلس آوردی .. منابع: 1)منتهی الآمال چاپ افست، ج 1، ص 125 2) ریاحین الشریعه، ج 3، ص 141 بحارالانوار، ج 45، ص 116. ارشاد مفید، ص 244 تاریخ طبری، ج 6، ص 263 لهوف، ص 160 3)بحار الأنوار، ج ‏45، ص 196،بیروت‏ ابو مخنف، ص 269 – 271
روضه و توسل به حضرت ام کلثوم سلام الله علیها _حجت الاسلام شحیطاط •ೋ رونق گرفت از غم تو زندگانی ام اربابِ با وفا به کجا می کشانیم *ماه رجب داره میاد، دنبالِ یه بهونه بودم بیام برات گریه کنم .. ایام وفاتِ شهادت گونۀ خواهر بزرگوارتون حضرت اُم کلثوم(س) .. کاش میشد ما هم مثه این خانم از غصه جان میدادیم ..* وقتی که پیر شوم کیف میکنم چون خرج روضه‌ بود تمام جوانیم خواب و خوراک و زندگی ام گرفته است حتی خیال اینکه بخواهی برانی ام *ما که خیلی وقته کربلا نرفتیم .. اگه روضه ام نمی اومدیم که بیچاره میشدیم دیگه ..* زهرای مرضیه به سرم دست میکشد وقتی سیاه لشگرِ روضه بدانی ام شرمنده ام گناه مرا از تو دور کرد شرمنده ام حسین که من از شما نی ام بر سینه میزنم که مطهر کنی مرا مشغول گرد گیری و خانه تکانی ام ما را نمیخرد کسی جز تو یا حسین مبهوت ازین بزرگی و این مهربانی ام *واقعا زندگی چه لذتی داشت اگر اشک بر ابی عبدالله نبود! اصلاً دنیای بدون کربلا چه لذتی داره .. میشه یه ماه رجب ما رو حرمت مهمان کنی ..الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى أَشْهَدَنا مَشْهَدَ أَوْلِيائِهِ فِى رَجَبٍ* هر روز تا غروب به همین فکر میکنم امسال هم پیاده حرم می رسانی ام خستگیه راه و دوست دارم زیارتِ ماهُ و دوست دارم پیرهن سیاهُ و دوست دارم بی تو آقا غم دارم، یه زیارت کم دارم .. *امشب اومدیم گریه کنیم برا یه خانمی که مثه خواهر جانش زینب کبری تازیانه خورده، سرِ رو نیزه دیده .. خیلی مظلومه .. بگو بی بی جان فاطمیه رفت، رجب اومد .. نکنه دستِ خالی برم .. میخوایم شبای قدر بیایم .. علی علی بگیم و برا غربتش گریه کنیم ..* هرچند از خورشیدها کم مینویسیم حالا ولی با اشک نم نم می‌ نویسیم با اسم بی بی اسم اعظم مینویسیم آری ز بانوی محرم مینویسیم در دادگاه عشق محکومیم صد شکر از نوکران ام کلثومیم صد شکر زهرا و احمد بود علیِ مرتضی بود ام المصائب بود و هم ام البکاء بود سر تا به پا مستغرق ذات خدا بود پشت ولی الله وقت فتنه ها بود چادر زِ جنس غیرت زهرا به سر کرد با خطبه هایش شام را زیر و زبر کرد آیات قرآن است سرتاسر کلامش جبرئیل سر خم میکند از احترامش عقل ضعیف ما کجا درکِ مقامش دارد تفاوت با همه نوعِ قیامش گمنام شد اما کرامت تام دارد تا به ابد حق گردنه اسلام دارد به مردی این زن، زمانه زن ندیده اوج جلالش را زمین قطعا ندیده مثلش کسی در مرثیه خواندن ندیده یک روزِ خوش در زندگی اصلا ندیده یادش نرفته روضۀ بیت الولا را میخ و زمین افتادن خیرالانسا را هم کربلا رفته‌ست هم گودال رفته هم به کنارِ پیکری پامال رفته هم مثله زینب سوخته از حال رفته هم ذوالجناح آمد به استقبال رفته شلاق در هم کرد حال پیکرش را بردند دزدان وقت غارت زیورش را بسته به هم بودند زن ها بین کوفه خیلی کتک خوردند اما بین کوفه دائم به راه افتاد دعوا بین کوفه هی پخش میکردند خرما بین کوفه همراه زینب کوچه ها را فتح میکرد برداشت پرده از رخ کوفی نامرد در شام اصلاً قامتش مثلِ کمان بود آنقدر لاغر بود دیگر ناتوان بود آوارۀ هر کوچه‌ و بی آشیان بود راهی به سوی مجلس نامحرمان بود چه روضه هایی قسمت بانوی دین شد بالا نشین آسمان ویران نشین شد .. شاعر: سید پوریا هاشمی هر چی برا حضرت زینب شنیدی اینجا هم تصور کن .. این خانم همه اینها رو دیده .. گفت داداش: باورت می شد ببینی خواهرت را یک زمان دست بسته، مو پریشان، مو کنان، مویه کنان باورت می شد ببینی دختر خورشید را کوچه کوچه در کنار سایۀ نامحرمان نه لبی مانده برای تو نه جای سالمی من که گفتم این همه بالای نی قرآن نخوان ای تمامی غرور من فدای غیرتت لطف کن این مرد شامی را از این مجلس بران این قدر قرآن مخوان این چوب ها نامحرمند شب بیا ویرانه هرچه خواستی قرآن بخوان شاعر: تو کس و کارِ منی شمر جلودارِ من است صدا زد میخواید این کاروان رو ببرید تو شام باشه،لااقل از یه جای خلوت ببر آخه ما خانواده حیاییم.. خدا لعنتش کنه گفت حالا که اینجوریه از یه جای شلوغ تر میبرمتون.. با سنگ میزدن: بابا قرآن میخونه،سنگا به اون لب میخوره هر کدوم خطا میره به عمه زینب میخوره غریب کشتنت؛ بی یار و بی حبیب کشتنت آقا خیلی عجیب کشتنت ده اسب نانجیب کشتنت .۱