eitaa logo
ذاکرین آل الله
284 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
312 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
: خدایا هدایتم کن زیرا که می‌دانم گمراهی چه بلای خطرناکی‌ است.
سرزد از اُفقِ عشق نورحَیِ تعالی کعبه شد متبرک با ولادت مولا اومد اونی که بوده علته خلقت همه دنیا علی! عالی، علی! والی علی! والا، علی! مولا علی! مولا اومده هم نفسِ أُمِ اَبِیها علی مولا! علی مولا! هیبت نامش با قلبا چه ها کرده هرکی شدعبدش دنیارو رهاکرده تودل عالم چه شوری به پا کرده کعبه رو حیدر آغوشِشو وا کرده الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِي خَلَقَ نُورِ المُرتَضیٰ شد دلیلِ نُزوله آیه های شریفه ای فدای مَقامِش جون هرچی خلیفه وقت خطبه و تو مباحثه جاهلا رو حریفه علی! شافِی، علی! کافِی علی! أعَلی، علی! مولا علی! مولا تکیه داده به اسمش عرش مُعَلیٰ علی مولا! علی مولا! واسه پابوسش قلبم میزنه بدجور نور ایوونش کرده عالمو پرنور به عشقش حتی داده آهنم انگور هرکی مولا رو دوس نداره چشمش کور الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِي خَلَقَ نُورِ المُرتَضیٰ هم طَراز و مَقامِش هیچ بنی بشری نیست غیر خونه ی مولا هیچ کجا خبری نیست جز نجف واسه شیعه هیچ کجا خونه ی پدری نیست أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً وَلِیُّ اللَّهِ علی مولا! علی مولا! روی قلبم حَک شده با خط خوانا علی مولا! علی مولا! هیشکی غیر مولا امام الاُمَت نیست جز علی مِصداقی برا عدالت نیست حق بدون حیدر اصلا حقیقت نیست سرقت القابش به جز حماقت نیست الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِي خَلَقَ نُورِ المُرتَضیٰ : مرتضی سراوانی عالیه رجبی .
مبهوت، در تلألوِ نورِ خدایی اش هستم تمامِ عمر سراپا هوایی اش ‌ حتی دَمی جدا نشدند و نمی شوند ایل و تبارم از نفسِ ایلیایی اش مدیونِ مادرم که از آن لحظه ی نخست بوده است ذکر نام علی لای لایی اش از عهده ی اهالیِ افلاک خارج است درکِ مقام و منزلتِ کبریایی اش از اين جهان و جاذبه های هزار رنگ ما را بس است گوشه ی ایوان طلایی اش حتی به گَرد پای نجف هم نمی رسد باغ بهشت با همه ی با صفایی اش افلاک چیست؟ گرد و غبار عبای او خورشید چیست؟ ذره ای از روشنایی اش خورشید با تمام بزرگی و اقتدار سهل است با اشاره ی او جا به جایی اش سخت است در تصور امثال حبرئیل وارد شدن به حیطه ی فرمانروایی اش من تشنه ی ابوذر و مِقداد و میثمم یاران دل سپرده ی قالو بَلَىٰ ایش سر می دهند و سر به سلامت نمی برند آنانکه گشته اند سراپا فدایی اش شاهان روزگار به ما غبطه می خورند تا مفتخر شدیم به شغل گدایی اش حال و هوای این منِ با خود غریبه را تغییر داده واقعه ی آشنایی اش ما را یتیم کوی علی آفریده اند ما را اسیر مَرحِمتِ هل اَتىٰ ایش انسانِ کاملی است که در اوج بندگی تردید کرده است بشر در خدایی اش تنها علی شِناسِ جهان احمد است و بس ما عاجزیم در صفتی ابتدایی اش بفرست دم به دم صلوات محمدی بر مُرتَضی و شاکله ی مصطفایی اش در شرحِ ناب اَنفُسُنای پیامبر در کوثر و حقیقت خَیرُ النِساییش تا ریزه خوارِ سفره ی لطف حسن شدیم حیران شدیم در صفت مجتبایی اش بازار عشق بازی و ایثار و بندگی رونق گرفت با پسر کربلایی اش آن شاه تشنه ای که شمیم بهشت را جا داده است در کفن بوریایی اش هفتاد و دو قصیده ی رنگین و تابناک جاری شدند در غزل نینوایی اش ما را اسیر شرط و شروط خودش نِمود در امتداد جلوه ی موسی الرضایی اش تنها به ریسمان علی چنگ میزنیم مرگ است و مرگ حاصل یک دم جدایی اش در آفتاب حشر همه بهره می بریم از سایه سارِ سلسله ی ماسَوایی اش قبل از اَزل به سمت اَبد پر کشیده است بی ابتدا است وسعت بی انتهایی اش در آیه ی لِیُذْهِبَ عَنْکُمْ خدا چقدر بی پرده گفت از صفت اِنَّمایی اش از چاه های کوفه بپرسید راز را از کوفه ای که شهره شده بی وفایی اش جز نخل های کوفه و جز چاه سر به زیر آگاه نیست هیچ کس از پارسایی اش فیض تولدش شده در خانه ی خدا تکرار ناپذیر، چو خیبر گشایی اش مستانِ بی خود از خود و مجنون صفت شدند بینندگانِ منظره ی دلربایی اش هرکس اسیر پیچ و خم زلف یار شد هرگز امید نیست به یک دم رهایی اش هرکس دخیل بست به انگورِ آن ضریح امید بسته است به حاجت روایی اش شرمنده است این قلمِ متهم به عشق بارانِ شرم می‌چکد از نارسایی اش احمد علوی .
امام علی(علیه السلام)فرمودند: 👈آنکه تلاشش برای آخرت باشد، خداوند همّ و غم دنیای او را برطرف می‌کند. 🍃کافی؛ ج۸ص۳۰۷ .
زمین می لرزه زمان می لرزه رجز میخونه جهان می لرزه فرار میکنن همه از میدون علی نِقابِش و پس زده یک لحظه اَسَدُالله الْغَالِبْ اومده یعنی مَظهَرالْعَجَائِبْ اومده شاخِصُ الْضَرْبِه،خاتم الْحَرْبِه علی ابن ابیطالب اومده مِیمَنه دستِ علی، مِیسَره دستِ علی ذوالفقار میچرخه و میشه سر مَست علی جبرئیل از عرش میگه نازِ شَصت علی حيدر! حيدر!... نبرد لحظهِ لحظه شَم‌ حساسه کِیه این دلاور و نشناسه دیگه ختم قائله نزدیکه عَلَم تو‌دستای حضرت عباسه پسرِ فاتح خیبر اومده نکنه باز خود حیدر اومده چه علمداری ضربه هاش كاري یه نفر قَدِ یه لشكر اومده ضرب شمشیر و ببین، زور بازو رو ببین معجزه کرده مگه، تیغ ابرو رو ببین چِقَدر جسم بی سر افتاده رو زمین عباس! عباس!.... .
ای امیرِ مَستان علی علی علی جانِ جانِ جانان علی علی قَیِّم رسولان علی علی ای تو نور مطلق علی علی پهلوون خندق علی علی حقی و مَعَ الحَق علی علی اِی یَدُ اللّهَ فَوقَ اَیْدِیهِمْ ولِّیِ کردگار سلطنت داره جهان ای عابد شب زنده دار تا ابد این جمله شد سر جمله ی لَیْلُ و نَهَار لا فَتیٰ اِلّا علی لا سَیْفَ اِلّا ذُوالْفَقَار والِی و والا علی علی علی عالی و اَعلا علی علی علی یا علی مولا علی علی علی مَردِ مَردِ مَردی علی علی شیر هر نبردی علی علی مُنحصر به فردی علی علی بشر یا خدایی! ندیدم که جایی از خدا جدایی ای سراپای تصویرِسراپای خدا با تو هرکس آشنا شد با خدا شد آشنا بین قاب قلب عُشاق تو حک شد با طلا لا حَرم اِلّا نجف لا عشق اِلّا مرتضیٰ غالبُ الْاَعدا علی علی دلبر دلها علی علی یا علی‌مولا علی علی أیُهَا الامیری علی علی علی شاه بی نظیری علی علی دستمو میگیری علی علی دارم از ولادت عمریه ارادت من به خونوادت از زیارت نامه ی تو میره دلها کربلا چه مراعات نظیریِ نجف با کربلا میخونم پای پیاده از نجف تا کربلا لا صَفا اِلّا نجف لا مَروه اِلّا کربلا ماه دلارا علی علی علی هستی زهرا علی علی علی یا علی مولا علی علی علی
سلام الله عَلَی الحیدر تویی اول تویی آخر تویی آن یل،که با انگشت زجا کَندی دَرِ خیبر تو‌همانی که نَفَس میدهی و میگیری مَلَک المُوت زچِشم‌تو‌اطاعت میکرد خشم چَشمان تو را معرکه ها فهمیدن که نگاه تو‌ به هر غَزوه قیامت میکرد مُرید دربارت ابوذر و سلمان و تحت فرمانت عَوالم امکان به پیش چشمانت کتاب بر نِی شد چرا نفهمیدن تویی خودِ قرآن اَشْهَدُ اَنَّ عَلیً وَلِی اللّه سلام الله عَلَی الحیدر تویی صفدر تویی محشر تمام عُمر دَمادَم از تو‌ میگویم سر مِنبر تو‌ همانی که خداوندِ جهان از نورت یازده نور به آیینهٔ تقدیر انداخت تو همانی که قدم‌ میزدی و میدیدم پدر کُفر فراری شد و شمشیر انداخت شَهَن شَه والا دلاور مطلق روایتی زیبا بگویم از خندق که عَبْدُوُدْ وقتی منم‌ منم میکرد به یک‌تشر گفتی اَنَا عَلیٌ حَقْ اَشْهَدُ انَّ عَلیً وَلِیُ اللّه دشمنِ خونین میشد عاشق پیشه دلِ بی خدا رو‌ دعاش عوض میکرد تو‌ دلِ گرما همه می لرزیدن دمای هوا رو‌ نگاش عوض میکرد با دستای خالی می بخشید نقطه ضعف و اصلاً نمی دید مَردونه، مَردونه، مَردونه می جنگید سربندش می اومد عجیب به لبخندش دَر خِیبر و یه دستی کَندش یا حیدر مددی مولانا... بارون بود نگاش واسهِ کُلِ عالم‌ دشمن اگه غُرِّش رعدش رو میدید اکه سری رو هم تو میدون میزد داشت تا هفتاد نسل بعدش ومیدید دل باید در حیدر فانی شه این دل بی تو‌ جهنم میشه دور از تو، دور از تو، آتیشه گیسوشه آره خلقت به تار موشِ خالقِ رَحْم‌ُ و غَضَب اَبروشه عالی اَعْلیٰ علی جانم‌ حیدر با نعلین‌کهنه شاهی میکرد درمون‌میکرد فقط با شمشیرش عالم و با تیغش جراحی میکرد رزق دنیا ناز شصتش بود عالم عینِ کف دستش بود حیدر داشت، حیدر داشت بَسِش بود مَردونه اونیکه تو خاطره می مونه ماهارو خریده دونه دونه یا حیدر مددی مولانا... .